سه شنبه, ۲۸ فروردین, ۱۴۰۳ / 16 April, 2024
مجله ویستا


هانری دوآنیه


هانری دوآنیه
آنها که وی را دوآنیه (گمرکچی) لقب دادند تصور نمی کردند که این فرانسوی کوتاه قد و خجول در آینده حضوری دائمی در کتب تاریخ هنر مدرن داشته باشد.هانری روسو (۱۹۱۰-۱۸۴۴) نقاش نام آشنای مکتب بدوی یا ساده دلانه پیش از آنکه در اداره گمرک شهرداری استخدام شود در ارتش خدمت می کرد. وی در سال های ۱۸۶۱ تا ۱۸۶۷ در مکزیکو در دسته موسیقی هنگ نوازنده و یک سال نیز در جنگ های پروس و فرانسه گروهبان ارتش بود. در این سال ها وی گاه گاهی نقاشی می کرد، چیزی که شاید بتوان تفننی نامید. سال های حضور در مکزیکو ممکن است در شکل گیری نگرش وی در خلق بصری بی تاثیر نبوده باشد، هرچند که در آثارش نمودی ظاهری نداشته است. از سال ۱۸۸۰ بود که نقاشی را جدی تر دنبال کرد و کم کم از نقاشان دیگر فاصله گرفت و از ۱۸۸۵ پس از بازنشستگی به نقاشی تمام وقت بدل شد. حضور رسمی اش در محافل هنری با نمایش اثری به نام کارناوال شبانه (۱۸۸۶) در سالن نقاشان آزاد آغاز شد و طی چهار سال وی ۲۰ اثر را در این تالار به نمایش گذاشت. منتقدان و مخاطبان آثار وی را در حالتی خوشبینانه یک نقاشی جالب اما بیفایده می دانستند و در بدترین حالت این آثار را مورد تمسخر و استهزا قرار می دادند. در حالی که همان آثار هیجانی در میان نقاشان جدی تر ایجاد می کرد، هیجانی که با تحسین و تایید همراه بود. در سال های آغازین قرن بیستم نام وی در محافل مولف و پیشرو هنری پراکنده شد و آثارش مورد توجه افرادی چون آپولینر، دگا، تولوز لوترک، ماکس جاکوب، پیکاسو- که یک مهمانی برایش ترتیب داد- و نیز حامی پیشتاز نقاشان نوآور، گرترود استاین قرار گرفت.
سبک وی را ناییو یا بدوی می نامند. اما نباید آن را با هنر اولیه یکی دانست، چرا که این دو در محیط شکل گیری و مصرف متفاوت هستند. هنر اولیه توسط هنرمندی که در یک جامعه ابتدایی زندگی می کند، خلق می شود اما هنرمند بدوی در جامعه ای پیشرفته و دارای ساختارهای مدنی و اجتماعی مدرن دست به خلق اثری به دور از دستاوردهای هنری جامعه خود می زند. هنرمند بدوی می تواند یک آماتور یا یک حرفه ای و آگاه به اصول و رموز آکادمیک باشد. در کل نگاه این هنرمند به موضوع نگاهی معصومانه، سرراست و کودکانه است و عناصر بصری خلق شده توسط وی آمیزه ای از خیال پردازی و واقعیت. رنگ ها معمولاً تند بوده، کاربردی منطقی از خود نشان نمی دهند و بنابر خیال پردازی هنرمند روی بوم قرار می گیرند. همچنین است استفاده از فرم ها و اشکال. اصول مربوط به پرسپکتیو و خلق و القای عمق اصراری بر حضور در اثر خلق شده ندارند. این آثار طیف وسیعی از موضوعات نظیر طبیعت بی جان، پرتره دوستان و آشنایان هنرمند، مناظر شهری و طبیعت را دربر می گیرند. در هر حال استفاده از فرم ها و رنگ های خام و ناپخته و روایتی ساده به رغم دقتی وسواس گونه به جزئیات، وجه مشخصه این گروه آثار هنری است.
با آنکه روسو به نسل نقاشان نوآور قرن بیستم تعلق نداشت، اما آثارش الهام بخش دسته ای از حرکت های شکل گرفته در هنر، حتی تا سال های ۱۹۶۰ بود. گاهی او را به همراه پیکاسو، براک، ماتیس و دیگران از مولفان جریان هنر مدرن در اوایل قرن بیستم دانسته اند اما با مقایسه و دقت میان ماهیت کار روسو و نقاشان فوق الذکر کمتر سنخیتی میان دستاوردهای آنها در این حیطه معین خواهیم یافت. به عبارت دیگر هنر روسو ماهیتی احساسی داشت که توانست بر جریان مبتنی بر تجربه و مکاشفه در فرم، رنگ و حرکت که در کارگاه نقاشان پیشرو حیات می یافت اثرگذار باشد. در افقی وسیع تر وی در کنار افرادی چون رودون رابطی میان گرایش های رمانتیک هنر قرن نوزدهم و گرایش های خیال پردازانه هنر قرن بیستم بوده است. سوررئالیست ها و در ادامه دادائیست ها در سال های بعد با توجه صرف به خیال پردازی در خلق اثر استفاده از این عنصر را به اوج رساندند. عنصری که در آثار روسو و دیگر هنرمندان بدوی چون سرافین لویی، آندره بوشان، کامیل بومبوآ و دیگران هنوز درگیر فرم ها و عناصر بصری آشنا برای مخاطب بود. از جمله آثار روسو می توان کولی خفته (۱۸۹۷) شیر گرسنه (۱۹۰۵) و رویا (۱۹۱۰) را نام برد. اکثر آثار وی در لندن، نیویورک، پاریس و زوریخ نگهداری می شوند.
منبع : روزنامه شرق


همچنین مشاهده کنید