پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا


متولدین انفجار جمعیت آمریکا ۶۰ ساله شدند


از پایان جنگ جهانی که نرخ تولد ناگهان افزایش یافت تاکنون متولدین این دوره همواره تاریخ ساز بود ه اند. آنها به خاطر تعداد زیاد شان همیشه پیشگامان تغییرات اقتصادی و اجتماعی شمرده می شده اند، از مدرسه رفتن گرفته تا وارد شدن به دانشگاه و محل کار. آنها فرهنگ جوانی را به وجود آوردند و تمام تلاش خود را نیز به کار برده اند تا این کار را در مورد سنین میانسالی نیز انجام دهند. اما نخستین افراد این نسل بزرگ که طی دو دهه پس از جنگ جهانی متولد شده ا ند- بیل کلینتون متولد ۱۹۴۶ نیز جزء آنها است- در سال ۲۰۰۶ شصت ساله می شوند. هر چند افراد این مناسبت را جشن خواهند گرفت اما برای دولت ها و به ویژه وزارت های دارایی شان چنین پیشامدی اصلاً جای خوشحالی ندارد. نخستین متولدین این موج افزایش جمعیت در دهه ۱۹۶۰ شروع به کار کردند و از آن زمان تاکنون باعث افزایش رشد و تحکیم نظام رفاهی و بهزیستی بوده اند. اما آنها اکنون در حال بازنشسته شدن و آغاز دوره وابستگی اقتصادی خود هستند. این تاثیر در سال ۲۰۰۶ بیشتر از همه جا در فرانسه قابل مشاهده خواهد بود، زیرا در این کشور سن بازنشستگی ۶۰ سال است نه ۶۵ سال که در سایر کشورها مرسوم تر است. البته در بسیاری کشورهای دیگر سن بازنشستگی در عمل - زمانی که مردم معمولاً دست از کار می کشند- حدود همان ۶۰ سال است. آن کشورها نیز با کاهش میزان نیروی کار و افزایش هزینه های رفاهی مرتبط با افزایش سن مواجه اند. حوادث سال ۲۰۰۶ تنها پیش درآمد این جریان محسوب می شوند. جمعیت سرتاسر دنیا با نرخ بی سابقه ای شروع به پیر شدن می کند. تغییرات ساختار جمعیت شناختی نیز که عموماً بسیار کند است، خیلی سریع انجام خواهد پذیرفت. برای نمونه به کشور آلمان توجه کنید. غالباً در ۳۰ سال گذشته نسبت وابستگی- نسبت افراد بالای ۶۵ سال به آنهایی که بین ۲۵ تا ۶۴ سال سن دارند- در حدود رقم ۲۵ درصد بوده است. این رقم طی ۳۰ سال آینده به ۵۰ درصد افزایش خواهد یافت. متولدین موج انفجار جمعیت همیشه از بهترین ها برخوردار بوده اند. آنها نه تنها پرجمعیت ترین نسل کهنسالان تاریخ بلکه سالمندترین و مسن ترین آنها نیز خواهند بود. این واقعیت در هر صورت یک موفقیت شمرده می شود اما تغییر ناگهانی در ساختار سنی جمعیت جای نگرانی دارد. این اتفاق باعث کندی رشد و سنگین تر شدن باری می شود که به دوش نظام های رفاهی و بهزیستی تحمیل شده است. در این باره چه باید کرد؟ مقابله با تغییر ساختار سنی از طریق مهاجرت یا افزایش تولد نوزادان تنها به صورت محدود ممکن خواهد بود. با توجه به جمعیت زیاد این موج که همگی به دوره کهنسالی وارد می شوند، برای ثابت نگه داشتن نسبت وابستگی کنونی احتیاج به انفجار جمعیت است. یکی از نکات امیدوارکننده این است که افزایش بهره وری شاید بتواند راه نجاتی باشد. اما متاسفانه احتمال کاهش بهره وری بیشتر است. هر چند بیشتر تعصبی که علیه کارکنان مسن تر وجود دارد بی اساس و غیرمنطقی است، اما اینگونه که به نظر می رسد باید میان جوانی و میزان ریسک پذیری نیز رابطه ای وجود داشته باشد. مهم ترین اولویت باید ثابت نگه داشتن میزان اشتغال باشد. این کار نیاز به افزایش سن بازنشستگی دارد. بهترین راه حل مشکل اقتصادی افزایش سن جمعیت کار کردن طولانی تر افراد مسن تر- یعنی فراتر از ۶۰سالگی- است. اگر مردم به طور متوسط در ۷۰سالگی بازنشسته شوند، از وارد شدن آسیب مالی به واسطه افزایش سن جمعیت جلوگیری خواهد شد. هر چند ممکن است این موضوع به عنوان راه حلی در نظر آید، اما چالش برانگیز هم خواهد بود. اگر قرار باشد سن واقعی بازنشستگی به ۶۵ سال افزایش یابد، کارفرمایان، دولت ها و افراد همگی باید دچار تحول شوند- چه رسد به افزایش سن تا ۷۰ سال. بیایید موضوع را با بررسی کارفرمایان آغاز کنیم. معمولاً افراد مسن تر تمایل به ادامه کار دارند، اما به صورت غیرمستقیم. آنها ترجیح می دهند بازنشستگی شان به صورت تدریجی و چند مرحله ای انجام شود، نه ناگهانی، شرکت ها باید الگوهای قدیمی شغلی شان را کنار بگذارند. در اتحادیه اروپا نیز سیاست مخالفت با تبعیض سنی که تمام کشورهای عضو تا پایان ۲۰۰۶ آن را خواهند پذیرفت، کارفرمایان را در مسیر صحیح هدایت خواهد کرد. دولت ها باید انگیزه استفاده از نظام های رفاهی و بهزیستی را محدود کنند مانند عدم تخصیص متناسب مزایای از کارافتادگی که مشوق بازنشستگی زودهنگام است. اما اولویت آنان باید تجدیدنظر در استراتژی های پرداخت حقوق بازنشستگی و تامین این هزینه ها توسط عموم مردم باشد. تا به امروز اصلاحات انجام شده در پی کاهش هزینه بازنشستگی متولدین دوره انفجار جمعیت از طریق کاهش وعده پرداخت حقوق بازنشستگی آنان بوده است. اما کاهش بیشتر این پرداخت ها در بسیاری از کشورها بسیار دشوار خواهد بود. متولدین دوره انفجار جمعیت _ که نه تنها بازنشسته بلکه رای دهنده نیز هستند- از قدرت خود در انتخابات برای حفظ استانداردهای زندگی شان استفاده خواهند کرد. سیاستمداران باید به خود جرات دهند و سن بازنشستگی رسمی را افزایش دهند. ثابت نگه داشتن این میزان در رقم ۶۵ سال کاری نابخردانه است، زیرا این میزان مربوط به زمانی است که امید به زندگی بسیار کمتر بود. افزایش سن بازنشستگی مطمئن ترین راه فعال نگه داشتن افراد مسن است. مسئله مهم تر این است که چنین تغییری باید حتماً به صورت پیوسته انجام شود. یعنی سن بازنشستگی باید متناسب با میزان امید به زندگی باشد و به صورت خودکار با طولانی شدن این میزان افزایش یابد. از همه مهم تر افراد باید در یک انقلاب فرهنگی که مفهوم سن را دوباره تعریف می کند، تلقی و رفتار خود نسبت به این مفهوم را تغییر دهند. آنها باید توجه داشته باشند که میزان امید به زندگی به شدت رو به افزایش است و بهداشت نیز بسیار پیشرفت کرده است. متولدین موج انفجار جمعیت به درستی استدلال می کنند که میانسالی اکنون با گذشته فرق دارد. حالا این سمج ترین نسل ها باید تعریف خود از سن پیری را نیز تغییر دهند.
منبع : روزنامه شرق


همچنین مشاهده کنید