پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا

غرب وفاجعه پیروزی حماس


غرب وفاجعه پیروزی حماس
جورج بوش، کاندالیزا رایس، دیک چنی، دنیس راس و بسیاری دیگر بی اختیار با حالتی بهت زده این کلمه را بر زبان آورده اند و بلافاصله دو سئوال به ذهنشان متبادر شده که چرا؟ وحالا چه باید کرد؟
چرا؟ چون آن ها بر اساس تحلیل خودشان و گزارش هایی که از سوی دیپلمات های آمریکایی به واشنگتن مخابره می شده، به هیچ وجه انتظار این نتایج را نداشته اند و لذا خانم کاندالیزا رایس بلافاصله تصمیم می گیرد که تعداد دیپلمات های آمریکایی در بیت المقدس اشغالی را افزایش دهد تا واشنگتن از این پس تحلیل های عمیقتری پیرامون تحولات منطقه دریافت نماید و این چنین غافلگیر نشود.
هرچند بحث درباره علت یا علل غافلگیر شدن دستگاه اداری و دیپلماسی آمریکا از موضوع این مقاله خارج است، اما بد نیست اشاره ای کنیم به اینکه غرور و خودخواهی آمریکائی ها مهمترین عامل، در کشاندن آن ها به تحلیل های نادرست است. تجربه نشان داده که دستگاه دیپلماسی و اطلاعات سیاسی آمریکا گوش شنوایی برای پذیرش نصیحت حتی از دوستان خود را ندارد و تصور می کند آنچه خود می پسندد همه جهان همان را می پسندند یا اینکه راهی جز پسندیدن آن ندارند و عامل دیگر تکیه آن ها در تحلیل های سیاسی، اطلاعات، بر روش ها و منحنی های مبتنی بر کمیت و داده های کمی است در حالیکه تحلیل تحولات سیاسی در یک جامعه نیازمند ابزاری به نام Social intelligence یا توانایی فهم و درک منطقی جامعه شناسانه این تحولات است که آن ها فاقد آنند.
به همین دلیل آن ها نتوانستند رشته های نیرومند ارتباطات معنوی و انسانی بین حماس و توده های فلسطینی را درک کنند و تصور کردند صرفاً با منزوی کردن حماس از طریق متهم کردن آن به تروریسم و تهدید به قطع کمک های مالی و یا با دادن دو میلیون دلار کمک مخفیانه به سازمان فتح و پر کردن کوچه ها و خیابان ها با پوسترهای رنگی و جذاب نامزد های این سازمان، مانع پیروزی حماس می شوند. در واقع آن ها در فهم گرایش رأی دهنده فلسطینی و عوامل موثر بر ذهنیت او دچار قیاس شدند و او را در مقام رأی دهنده آمریکایی قرار دادند که به راحتی قربانی کمیت بالایی از تبلیغات پر زرق و برق تصویری می شود و به یقه و کراوات و لباس اطو کشیده و لبخند های مصنوعی و نزاکت ریاکارانه رأی می دهد.
اما مشکل بزرگ آمریکا این است که خود در خاورمیانه شعار تغییر به سمت آزادی و دموکراسی را داده و با تبلیغات فراوان انجام انتخابات در افغانستان، عراق، لبنان و مصر را به عنوان دستاورد های برزگ در کارنامه خاورمیانه ای خود ثبت کرده و اینک مجبور است نتایج یک انتخابات کاملاً دموکراتیک و سالم را رد کند و یا اینکه بپذیرد که یک ملت در یک اقدام دموکراتیک به افرادی وابسته به یک سازمان تروریستی رأی موافق داده است. آن ها می توانند یک دولت یا نظام سیاسی حاکم و یا چهره هایی در این نظام را متهم به حمایت از تروریسم کنند ولی نمی توانند ادعا کنند که ملتی حامی تروریسم است. در اینجا اتفاق عظیمی رخ داده و یک ملت افرادی را که از دیدگاه آمریکا و غرب تروریست هستند به عنوان نمایندگان خود برگزیده است و از آنجا که رأی ملت مصدر مشروعیت است و نمی توان گفت ملت اشتباه کرده است، بنابراین از دو حال خارج نیست یا افراد برگزیده تروریست نیستند و یا اینکه این ملت حامی تروریسم است.
در گذشته زمانیکه آمریکا جنبش مقاومت اسلامی فلسطین(حماس) را تروریست دانست، با این کار این اجازه را به آریل شارون داد که به بهانه مبارزه با تروریسم دست به ترور و کشتار وحشیانه مسئولان و افراد حماس بزند و حتی روحانی سالخورده ای مثل شیخ احمد یاسین را که از گردن به پایین فلج بود و حتی روی صندلی چرخدار نیز قادر به حرکت نبود به قتل برساند و نه تنها با اعتراضی مواجه نشود بلکه از او با عنوان مرد صلح تمجید و تشویق هم به عمل آید. بر این اساس آیا نباید انتظار داشت که آمریکا جواز کشتار ملت فلسطین را به اتهام حمایت از تروریسم صادر کند؟
این انتظار چندان بعید نیست. اسرائیل همچنان به کشتار و ترور ادامه می دهد و بعید نیست ظرف ماه های آینده این کشتار به بهانه های مختلف دامنه وسیع تری به خود بگیرد. اما غرب یعنی آمریکا و به تبع آن اروپا برنامه قطع کمک های مالی، تحریم و محاصره اقتصادی فلسطینی ها را دنبال می کند تا هر کودک فلسطینی که با گلوله اسرائیل کشته نشود از گرسنگی بمیرد و در نهایت ملت فلسطین زیر فشار این مجازات ها به نقطه ای از یاس و افسردگی برسد که از کرده خویش پشیمان شود.
سخنان مسئولان آمریکا به ویژه جورج بوش و کاندالیزا رایس و مسئولان اروپایی از آقای خاویر سولانا گرفته تا خانم آنجلا مدیرکل صدر اعظم آلمان و بیانیه کمیته چهارجانبه در لندن و بیانیه وزیران خارجه اروپا در بروکسل یک صدا برای پذیرفتن نتایج انتخابات فلسطین و ادامه کمک های مالی و اقتصادی به تشکیلات خودگردان، سه شرط قائل شده اند: حماس باید از مقاومت که آن ها از آن با خشونت و تروریسم یاد می کنند دست بردارد و اسلحه را زمین بگذارد، اسرائیل را به رسمیت بشناسد و روند صلح، یعنی طرح های اسلو و نقشه راه را بپذیرد.
درواقع آن ها می خواهند با حماس همان رفتاری را بکنند که با سازمان آزادی بخش فلسطین و یاسر عرفات کردند، یعنی آن را وادار کنند که در مقابل مشتی دلار و یورو و مقداری وعده و وعید از همه چیز حتی هویتش دست بردارد و همه امکانات، برگ ها و اهرم های قدرت خود را در طبق اخلاص تقدیم آن ها کند و به تدریج پس از سال ها دریوزگی و التماس، به سرنوشت یاسر عرفات دچار شود.
از نظر حماس، قرارداد اسلو مرده است و نقشه راه نه فقط آمال ملت فلسطین را بر آورده نمی کند بلکه در لابه لای مراحل تبادلی، حکم اعدام حماس و دیگر سازمان های مقاومت را نیز صادر کرده است. غرب روی این مواضع انگشت می گذارد اما هیچ توجهی به این ندارد که مرگ اسلورا، قبل از حماس، بنیامین نتانیاهو، رئیس کنونی لیکود اسرائیل اعلام کرده و نقشه راه را آریل شارون به ابطال کشانده و چیزی به نام روند صلح در حال حاضر وجود ندارد و آنچه هست عملیاتی است که اسرائیل تحت عنوان جداسازی یک طرفه صورت می دهد و ساکنان نوار غزه را در محاصره کامل گرفته و ساکنان ساحل غربی رود اردن را در زندان بزرگی که دور تا دور آن دیوار عظیمی از سیمان و آهن با ارتفاع هشت متر کشیده شده محبوس کرده است. با این حال هیچ کدام از این محافل که ادعای انسان دوستی و آزادیخواهی و دموکراسی را دارند، کوچکترین اعتراضی به اسرائیل نکرده و نمی کنند و در مقابل از حماس می خواهند که از نابود کردن اسرائیل چشم بپوشد و به روند صلح بپیوندد!
به این ترتیب آمریکا و اسرائیل که از راه نظامی نتوانسته اند مقاومت اسلامی در فلسطین را نابود کنند اینک می کوشند از راه سیاسی و فشار اقتصادی به این هدف دست یابند و حماس از این شگرد به خوبی آگاهی دارد. از دیدگاه حماس، غرب باید به نتایج انتخابات کاملاً دموکراتیک فلسطین احترام بگذارد. حماس آماده مذاکره متمدنانه و غیر مشروط با غرب(اروپا)است اما روش کنونی غرب را نوعی باجگیری سرگردنه می داند و آن را رد می کند. حماس برخورداری از کمک مالی جهان را حق خود می داند و نمی پذیرد که این کمک ها شکل صدقه همراه با منت گذاری به خود بگیرد وانگهی مگر کمک های مالی آمریکا به تشکیلات خود گردان چقدر است؟ در طول ۱۳ سال گذشته آمریکا دوبار و هر بار فقط پنج میلیون دلار به فلسطین کمک کرده و یک بار نیز ۵۰ میلیون دلار در اختیار تشکیلات خودگردان گذاشته تا بدهی خود به اسرائیل را بپردازد. بقیه کمک ها از طریق آژانس بین المللی توسعه به تشکیلات غیر دولتی صورت گرفته و همه می دانند که این آژانس بخشی از دستگاه اطلاعاتی آمریکا(CIA)است و برای پرداخت چنین کمک هایی شرایطی را به کمک گیرنده تحمیل می کند که رسوایی آور است.
لذا حماس تاکید می کند که برای دریافت کمک اقتصادی به جهان عرب و جهان اسلام به عنوان عمق استراتژیک خود تکیه دارد.
در مقابل وزیر امور خارجه آمریکا از هم اکنون کشور های دیگر به ویژه سوریه و ایران را تهدید کرده است که حق کمک به حماس را ندارند. البته دو کشور سوریه و ایران آن قدر تحت فشار قرار گرفته اند که هراسی از فشار های جدید نداشته باشند اما کشوری مانند عربستان سعودی که پرچمش با پرچم حماس یکی است و پادشاهش خادم حرمین شریفین است چطور می تواند به خاطر حفظ رضایت خانم کاندالیزا رایس کمک های خود را به ملت فلسطین قطع کند. والبته کشور های دیگری مثل کویت و امارات متحده نیز به همین محظور دچار هستند.
به هر حال حماس در برابر چالش های بزرگی قرار گرفته است و رهبران حماس با روحیه ای بسیار بالا معتقدند که از این چالش ها سربلند و موفق خارج خواهند شد. اما مساله صرفاً مربوط به مسائل داخلی فلسطین نیست بلکه به صف بندی و آرایش نیروهای منطقه ای نیز مربوط می شود. خالد مشعل رئیس دفتر سیاسی حماس که نخستین کنفرانس مطبوعاتی خود پس از انتخابات را در دمشق برگزار کرده و اخیراً با رئیس جمهور سوریه نیز ملاقات نموده، قبل از انتخابات به جمهوری اسلامی ایران سفر کرده و ملاقات هایی با همه مسئولان و در رأس آن ها با رهبر انقلاب اسلامی داشته و از تهران صرا حتاً اعلام کرد که اگر اسرائیل به ایران حمله کند حماس نیز به اسرائیل حمله خواهد کرد. حماس در عین اعلام آمادگی برای تمدید آرام سازی با اسرائیل اعلام کرده که به ساخت نوع پیشرفته تری از موشک های قسام دست خواهد زد. همچنین روابط نزدیک حماس با مقاومت اسلامی حزب الله لبنان در جنوب این کشور بر کسی پوشیده نیست و همه می دانیم که ظرف یک سال اخیر لبنان و سوریه به بهانه پرونده ترور رفیق حریری زیر فشار شدیدی برای خلع سلاح مقاومت اسلامی قرار گرفته اند چرا که توازن رعب موجود در جنوب لبنان دست و پای اسرائیل را به طور کامل بسته است. بنابراین آنچه در سطح منطقه به چشم می خورد یک صف بندی سرنوشت ساز برای ایستادگی در برابر طرح مشترک آمریکا و اسرائیل است. بررسی ها نشان می دهد که پس از پیروزی حماس، توده های مردمی در بسیاری از کشور های منطقه به ویژه در مصر و اردن آماده اند به این صف بندی بپیوندند و آن هایی که زمانی از هلال شیعی سخن می گفتند و جوامع سنی مذهب را بر ضد شیعیان تحریک می کردند اینک زبانشان بسته شده است. اینک منطقه اسلامی خاور میانه وارد حساسترین مرحله تاریخی خود می شود.
محمد علی مهتدی
منبع : روزنامه همشهری


همچنین مشاهده کنید