سه شنبه, ۲۸ فروردین, ۱۴۰۳ / 16 April, 2024
مجله ویستا


ستایش های آن پاکباخته


ستایش های آن پاکباخته
دیوان سراسر حماسه و عرفان عماد را که می گشاییم، با شعری مواجهیم که از یک سو قصاید و ترجیع بندها و ترکیب بندها با سبکی استوار و زبانی نرم و پرتوان و استفاده فراوان از فنون سخن و شعر همراه است و این استواری شعری در سراسر دیوانش نمودار است و از جهت دیگر پیامها و حماسه های ایمان و شهادت و مناجات و عواطف نیرومند بشری در اشعار او تجلی دارد و تاریخ پر شهامت و شجاعت و شهادت را با وقایع جانسوز و تاریخی گزارش می دهد.
۱- در منظومه ای که با آن آغاز این دیوان را زینت بخشیده، بر آن است که هر چه در آفاق و انفس مشاهده می کنی، دفتری از معرفت کردگار است و پر از نشانه دوست که سراپا فسانه اوست. و همه معترف به عزت آفریدگار عالم است:
هر چه بینی در انفس و آفاق
تر کن انگشت و می شمر اوراق
دفتری بین پر از نشانه دوست
یا که لوحی پر از فسانه اوست
دست او نظم می دهد در کون
رأی او صلح و جنگ را شد عون
ان ولم معترف به عزت شاه
وحده لا اله الا الله
که در این ابیات از آیه شریفه ولو انما فی الارض من شجره اقلام و البحر یمده من بعده سبعه ابحر ما نفدت کلمات الله...(۱) بهره گرفته است.
۲- توصیفهای عماد از ویژگیهای نبی اکرم صلی الله علیه و آله وسلم بسی دل انگیز و پرمایه است. در میلاد رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم و وصف ربیع المولود از نبی موعود سخنها رانده است:
حبذا ماه ربیع المولود
گشت مولود نبی موعود
صادر اول و هادی سبل
عقل کل، ناشر دین، شاه رسل
انبیا مژده وصلش دادند
جمله سر در قدمش بنهادند
آدم و نوح و خلیل و عیسی
خضر و الیاس و ذبیح و موسی
جمله گفتند به فرمان احد
ما چو رفتیم بیاید احمد(۲)
داورش گفت بشیر است و نذیر
کون را همچو سراجی است منیر(۳)
مکتبش دافع هر رنج و ستم
امتش نابغه و خیر امم
شود آنگاه قبول از تو صلات
که فرستی به محمد صلوات
۳ _ قصیده زیبایی که به مطلع:
بعثت ختم رسل برد ز دل رنج و ملال
نهضت هادی کل شست همه گرد ضلال
در موضوع بعثت نبی اکرم صلی الله علیه و آله و سلم است و در آن اوصاف دلربایی از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم بیان شده است. در این قصیده؛ با آهنگ اخلاص و وفاداری به آن سرآمد خلقت می گوید: انبیا، همچو غلامانی کمر خدمت بسته در پیشگاه کرم او ایستاده اند و به جز این اشرف مخلوقات در شبستان گمراهی، چراغی نیست، از ذات واجب الوجود احد که بگذریم نام وی احمد است. آنگاه عرض ناتوانی می کند، چرا که در مدحش دفتر قرآن کافی است. نمازگزاری که صلوات بدو نفرستد نمازش کامل نیست و دگر اعمالش نارسا است.
ایستاده به درش همچو غلامان جبریل
پیشگاه کرمش خیل ملائک چو بلال
در شبستان ضلالت به جز او کیست سراج
در گلستان هدایت به از او نیست هلال
ذات واجب احد و نام وی آمد احمد
هست یک میم فقط فرق ز حی متعال
نعتش از ما نسزد، دفتر مدحش قرآن
وصفش از وهم برون، عقل در او گشته عقال
نفی لا را به ثبوت ار نرساندی تا حشر
حل این مسأله می ماند چو آب و غربال
صلوات ار نفرستند مصلین به نماز
نه نماز است و نه باقی بگذارد اعمال
گوهر آورد برون از صدف طبع عماد
گرچه خود این مدد اوست نی از درج مقال
چامه دیگری از وصافی عماد در بعثت رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم (ارجوزه صلوات) است که ویژگی خاص آن، این است که در قالب ترجیع بند سروده شده است؛ با برگردان بر گل روی محمد صلوات که بدیهی است که در مجالس و مناسبت های دینی و مذهبی شوری وصف ناپذیر در فضای مجلس ایجاد می کند.
و اینک دو بند از آن را در می آوریم:
مظهر رحمت حق فی الفلوات
که در او کرده خدایش جلوات
روز عیش و طرب و گاه نجات
شادمان باش و بگو این کلمات
بر گل روی محمد صلوات
به به ای امت آن پاک نژاد
پا بر افلاک نه ای پاک نهاد
غیر بگذار بر یار بگو
از در دوست بجو راه نجات
بر گل روی محمد صلوات
۴- عماد در گزارش زندگی علی علیه السلام و مقام والای او در مصاحبت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم و وصف غدیر خم، قصاید گوناگون دارد و ارجوزه خاصی راجع به شاه مردان جهان ولایت _ هم چنانکه درباره پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم ساخته بود _ پرداخته است که در این جا ابیاتی از آن همه، یاد می شود.
در قصیده ای در مدح امیر مومنان علیه السلام به مطلع:
بر درگه کریم روا باشد التجا
گر ملتجی درست بیاید فقد نجی
و در دامن این چامه است که ما را دعوت می کند دامن او بگیریم:
محکم بگیر دامن برهان حق علی
سلطان دین، امام مبین، شاه اولیا
آن باب شهر علم که پیغمبرش سرود
من علم را مدینه، علیم چو بابها
سر قدم، ولی نعم، قائد امم
فخر حرم، ملک خدم، آن آیت هدی
نفس نبی(۴) و روح نبی معنی نبا
تفسیر باء بسمله مصداق هل اتی
رمز فواتح سور و زینت کتاب
کنز خفی، سراج هدی، رایت تقی
منهاج عشق تاج شهامت رواج شرع
مفتاح مشکلات و شهنشاه لافتی
بغضش شرار آتش، حبش بهشت عدن
خلقش نسیم خلد و رخش مشعل وفا
عشقش خدای داند و عقلش خدا و من
نی دانمش خدا و نه می دانمش جدا
نعتش نمی سزد بجز از خاتم رسل
مدحش خدا نموده به قرآن ز انما(۵)قصیده راییه عماد _ این شاعر علی ستای _ در مدح آن بزرگوار نیز زیور این دیوان است به مطلع:
مشامم شد از بوی جانان معطر
بیا ساقیا جام من کن مکرر
مرادم ز می نیست ماء العنب را
مرا می بود مهر ساقی کوثر
امتیاز این قصیده، گذشته از آهنگ حماسی آن (فعولن فعولن فعولن فعولن) این است که ۲۳ بیت آن مصدر به کلمه «علی» است و در آخرین بیتی که مصدر به کلمه «علی» است، صفا و اشتعالی دگر در دل شاعر پیدا شده، دلش هر آنچه را که جز اوست فروهشته و گلش با مهر حیدر مخمر گشته و قصیده را با این ابیات به پایان آورده است:
علی آن که بر دوش احمد قدم زد
علی آن که از وی ندیدم نکوتر
شنیدم که فرمود آن خسرو کل
که در بزم داور علی بد سخنور
بدیدم که دستی برون شد ز پرده
رسیدم به دوش از خداوند اکبر
صفا در درونم هویدا شد از آن
صفایی که وصفش نگردد میسر
چو برگشتم از بزم داور به مکه
علی پا به دوشم نهاد آن غضنفر
که بتها فرو ریزد از بام خانه
بدید آن صفا را دل از پای حیدر
دلم هشته بیرون هر آنچه بجز او
گلم گشته با مهر حیدر مخمر
عماد از ثنای علی به که گویی
تعالی الله از این همه شوکت و فر
قصیده دیگر عماد در مورد امیرالمؤمنین(ع) ویژگی ردیف دارد و به ردیف «یا امیرالمؤمنین» مردف و مطلع آن بدین گونه است:
رایگان جانها فدایت یا امیرالمؤمنین
شد فزون ز آنها بهایت یا امیرالمؤمنین
چند بیت از این قصیده:
چار ارکان، پنج حس و شش جهت، هفت آسمان
جمله در ظل همایت یا امیرالمؤمنین
مدعای خویش را دارم دلیل متقنی
قول لو کشف الغطایت(۶) یا امیرالمؤمنین
چون تویی نفس نبی، روح نبی، شرح نبأ
داد حصر انمایت یا امیرالمؤمنین
گشته نازل جمله قرآن در جلالت نی همین
آیه های هل اتایت یا امیرالمؤمنین
قصاید عماد در مدح علی بن ابی طالب(ع) بسیار جالب و متنوع است . قصیده (غدیر خم) در ذکر سفارش پیامبر(ص) به جانشینی علی(ع) با مطلع زیر:
ما را توکلی است به دانای هر ضمیر
آن واهب مواهب و موجود بی نظیر
آمده و در این قصیده به امامت و وصایت حضرت مرتضی علی(ع) و وقایع زندگانی و واقعه غدیر خم اشاراتی شده است که ابیاتی از آن می آوریم:
فرمان حق رسید به احمد که ای رسول
جعل امام با من و وی را تو کن شهیر
بر دست گیر دست علی را بگو به خلق
امر از خدا رسیده و راهی است ناگزیر
پس مصطفی به امر و به تأیید کردگار
بگرفت بازوی علی آن میر شیرگیر
بازوی وی گرفت و به وی داد جای خود
یعنی علی است بر همه ما سوی امیر
هادی خلق بعد نبی نیست جز علی
هان این علی وصی من است و مرا وزیر
چون در به شهر علم نبی است این علی
مانند این علی نبود کوکبی منیر
مردم! علی به پیکر دین است همچو روح
اسلام را علی است نکو رهبری دلیر
یاری کن آن کسی که علی راست یار و عون
تاریک روز آن که شمارد ورا حقیر
بنشاند مصطفی به سریر ولایتش
شایسته نیست غیر نشیند بر این سریر
یارب عنایتی که ز مهرش به هر زمان
گویم هزار شکر تو ای داور قدیر
دست عماد را مبر از دامن علی
یارب در این جهان و در آن عالم خطیر
ج: ارجوزه بسیار بلیغ عماد در مدح حضرت علی(ع)، ترجیع بندی است با سیزده بند که دو بند آغازین و پایانی آن را می آوریم:
آن که می گفت انا الله ز شجر
بی محابا رخش از کعبه نگر
وه چه رخ خیره در او شمس و قمر
ز مؤثر به از این چیست اثر
ها علی بشر کیف بشر
صیت شاهنشهیش هر دو جهان
مست صهبای وی از سر و عیان
به عماد ار بکشد خط امان
با سیاهی شود از مه انور
ها علی بشر کیف بشرد: قصایدی تحت عنوان ماه رجب، درس عشق، حبل المتین دین، بیماری دل، زنجیره چامه های این شاعر است که در مناقب آن بزرگوار چشم و گوش ما را می نوازد و جان ما را با مهر و ولایت او پیوند می دهد، آنگاه به عنوان آخرین شعر، چامه ای دلسوز درمورد شب قتل علی(ع) دارد که ابیاتی از این نقل می شود:
بزن بر سر که هنگام فغان است
شب قتل امیر مؤمنان است
علی یک امشبی را میهمان است
پریشان زینب بی خانمان است
۵ _ اشعار عماد در مدح فاطمه زهرا(س) از قصیده و ترجیع بند، متعدد و شامل گونه گونه موضوعاتی است از قبیل: مقام حضرت زهرا(س)، هجر دوست، در فراق پدر، درددل با پدر، درددل حضرت زهرا(س) کنار قبر پیامبر اسلام(ص)،...
نمونه را به زبان حال حضرت علی(ع) با قبر حضرت زهرا(س) بنگریم که چگونه ورقی از نهج البلاغه را گزارش کرده است:
الا ای قبر! مهمان داری امشب
غما ای قبر! مهمان داری امشب
خداوند دل است این خفته در خاک
حبیبه داور است و زیب افلاک
امانت از رسول تاجدار است
دلش از دست امت داغدار است
فشار از این تن رنجور بردار
نه ای از پهلوی زهرا خبر دار
الا ای خاک زهرا نوجوان است
مدارا کن که جسمش ناتوان است
و این تعابیر برگرفته از کلام پرسوز و درد حضرت علی(ع) است که با دلی داغدار پس از به خاک سپردن حضرت زهرا که در سکوت و خلوت شب صورت گرفت، چنین فرموده است:
درود بر تو ای فرستاده خدا از من و دخترت که در کنارت آرمیده و زودتر از دیگران به تو رسیده. ای فرستاده خدا! مرگ دختر گرامیت عنان شکیبایی از کفم گسلانده و توان خویشتنداری ام نمانده.(۶)
۶- گونه گون چامه های بس شیوا و دلنواز و پرسوز و گداز در زندگی و شهادت سبط اکبر، امام حسن مجتبی(ع) اوراقی از دیوان را زیور بخشیده است، ارجوزه ای آهنگنین و از دل برآمده، به گونه ترجیع بند در دوازده بند، میلاد باسعادت این بزرگوار را سروده است که به بند نخستین و پایانی آن در اینجا بسنده می کنیم:
شب شادی است نه هنگام حزن
ای اساتید کلام اهل سخن
گشته چون سر خداوند علن
همه گویند به آواز حسن
ان فی الجنه نهرا ً من لبن
لعلی و حسین و حسن
چشم مه چون به عذار تو فتاد
بر جبین داغ غلامیت نهاد
نام نیکوی تو شد حرز عماد
در همه رنج و بلایا و فتن
ان فی الجنه نهراً من لبن
لعلی و حسین و حسن
بهره گیری عماد از زندگانی و سیره و کارهای مهم و وقایع دوران زندگی ائمه اطهار(ع) موجب شده که دیوان این شاعر، آیینه تمام نمای حیات و کمالات و مجاهدات امامان دوازده گانه مذهب مقدس جعفری باشد.
۷- در مدح ابی عبدالله الحسین(ع) قصایدی بلند دارد
و اما چامه ای در مصیبت و غم سلطان کربلا دارد که در ۲۵ بند تنظیم یافته است به مطلع:
آه از مصیبت و غم سلطان کربلا
باب نجات خلق سلیمان کربلا
این چامه بلند در وزن مضارع (مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن) سروده شده است.
دریغم می آید که در پایان ابیاتی از عماد را در باب ولی عصر، امام زمان(ع)_ آن که در پرده غیبت دقیقه می شمارد که به فرمان ایزد متعال چهره گشاید و روی زمین از داد و عدل بیاراید_ یاد نکنم :
تو مردم دیده ای نه دیده
مانند تو دیده ای ندیده
چشمی که رخ تو را نبیند
آن پیه بود به رو نه دیده
عشق تو عیان به دشت و هامون
از سبزه و آهوی رمیده
از نغمه بلبلان به گلزار
آوای تو عاشقان شنیده
باز آی که عاشقان رویت
گشتند به خون دل طپیده
ای حجت حق، ولی مطلق
جان بی تو شها به لب رسیده
از یک دمت ای مسیح دم، جان
بر پیکر دین شود دمیده
ای دست عماد و دامن تو
از هجر رخت قدم خمیده
* پاورقی ها در دفتر روزنامه موجود است
دکتر جلیل تجلیل
منبع : روزنامه همشهری


همچنین مشاهده کنید