پنجشنبه, ۹ فروردین, ۱۴۰۳ / 28 March, 2024
مجله ویستا

جان‌ در برابر جان‌


جان‌ در برابر جان‌
از آن‌ زمان‌ که‌ انسان‌ خود را رویاروی‌ طبیعت‌ و عالم‌ خلقت‌ یافت‌ همواره‌ در پی‌ آن‌ بوده‌ که‌ آگاهی‌هایی‌ نسبت‌ به‌ پدیده‌های‌ اجتماعی‌ بیابد. زیرا شناخت‌ محیط‌ اجتماعی‌ و طبیعی‌ برایش‌ امری‌ حیاتی‌ بوده‌ است‌. انسان‌ برای‌ زیستن‌ و بهتر زیستن‌ همواره‌ در شناخت‌ محیط‌ طبیعی‌ و اجتماعی‌ خود بیشترین‌ تلاش‌ را کرده‌ است‌ تا بتواند به‌ خواست‌های‌ خود جامه‌ عمل‌ بپوشاند.
انسان‌ جامعه‌گرا و فرهنگ‌ساز، از نخستین‌ تمدنها شروع‌ به‌ کندوکاو درباره‌ نظام‌های‌ اجتماعی‌، خاستگاه‌ جامعه‌ و چگونگی‌ اداره‌ بهتر آن‌ کرده‌ است‌ و از این‌ جاست‌ که‌ اندیشه‌های‌ اجتماعی‌ آغاز شد، راهی‌ که‌ پایانش‌ تنها پایان‌ زندگی‌ بشر می‌تواند باشد. اندیشه‌های‌ اجتماعی‌ حاصل‌ تلاش‌ و کوشش‌های‌ تجربی‌ و فکری‌ انسان‌هایی‌ است‌ که‌ طی‌ سالیان‌ دراز پدید آمده‌، دگرگون‌ شده‌ و تکامل‌ یافته‌ است‌.
برای‌ اندیشه‌های‌ اجتماعی‌ نمی‌توان‌ آغاز و مکانی‌ را ذکر نمود بلکه‌ می‌توان‌ گفت‌ که‌ هرجا مردم‌ زندگی‌ گروهی‌ داشته‌اند، نوعی‌ اندیشه‌ اجتماعی‌ نیز وجود داشته‌ است‌. از این‌ رو پیدایی‌ اندیشه‌ اجتماعی‌ به‌ آغاز زندگی‌ اجتماعی‌ انسان‌ها برمی‌گردد. با گسترش‌ زندگی‌ اجتماعی‌، تشکیل‌ گروه‌ها و جامعه‌های‌ گوناگون‌، اندیشه‌های‌ اجتماعی‌ نیز وسعت‌ و تنوع‌ یافته‌ و برای‌ پاسخگویی‌ به‌ نیازها و خواست‌های‌ افراد جامعه‌ به‌ شکل‌های‌ گوناگون‌ درآمده‌ است‌. اندیشه‌ اجتماعی‌ از یک‌ سو تحت‌ تاثیر عوامل‌ فرهنگی‌، اقتصادی‌، سیاسی‌، روانی‌، جغرافیایی‌ قرار گرفته‌ و شکل‌ می‌گیرد و از سوی‌ دیگر بر پدیده‌های‌ مزبور غنا می‌بخشد و آنها را به‌ سوی‌ تحول‌ و تکامل‌ سوق‌ می‌دهد.
اینک‌ در بحث‌ از تاریخ‌ اندیشه‌ اجتماعی‌ به‌ توضیح‌ سه‌ مفهوم‌ تاریخ‌، اندیشه‌ و اندیشه‌ اجتماعی‌ می‌پردازیم‌ و سپس‌ به‌ بررسی‌ اندیشه‌های‌ اجتماعی‌ در بین‌ اقوام‌ ابتدایی‌، در تمدنهای‌ باستانی‌ بابل‌، مصر، هند، ایران‌ و چین‌، اندیشه‌ اجتماعی‌ در یونان‌ و در نهایت‌ به‌ بررسی‌ اندیشه‌ اجتماعی‌ در قرون‌ وسطی‌ می‌پردازیم‌.
● تاریخ‌
تاریخ‌ را علم‌ شناخت‌ واقعیت‌های‌ زندگی‌ اجتماعی‌ انسان‌ با تکیه‌ بر زمان‌ و مکان‌ می‌دانند. تاریخ‌ به‌ عبارت‌ دیگر شرح‌ وقایع‌ و سرگذشت‌ پیشینیان‌ است‌، سرگذشت‌ زندگی‌ انسان‌هایی‌ که‌ زندگی‌ کرده‌اند و حتی‌ در راه‌ آن‌ مرده‌اند، اما آنچه‌ برای‌ مورخ‌ اهمیت‌ دارد آن‌ نیست‌ که‌ این‌ انسانها چگونه‌ مرده‌اند بلکه‌ آن‌ است‌ که‌ اینها چگونه‌ زیسته‌اند. «لوی‌ اشتراوس‌» مردم‌شناس‌ بزرگ‌ می‌گوید: همه‌ چیز، تاریخ‌ است‌ و این‌ به‌ معنای‌ آن‌ است‌ که‌ آنچه‌ دیروز رخ‌ داده‌ با آنچه‌ دمی‌ پیش‌ به‌ بیان‌ درآمده‌ یا واقع‌ گردیده‌ نیز تاریخ‌ است‌. بنابراین‌ می‌توان‌ گفت‌ تاریخ‌ به‌ معنی‌ توالی‌ زندگی‌ انسان‌های‌ گذشته‌ و ارتباط‌ حوادث‌ و وقایع‌ آن‌ و به‌ معنی‌ دانش‌ گذشته‌ یا مطالعه‌ برهه‌یی‌ از زمان‌ است‌.
● اندیشه‌
اندیشه‌ بخشی‌ از فعالیت‌ مغز انسان‌ است‌ که‌ با بهره‌یابی‌ از کنش‌ و واکنش‌های‌ پیچیده‌ مغز، دستگاه‌ عصبی‌،حواس‌ انسان‌ و سایر ابزارهای‌ ساخت‌ بشر در ارتباط‌ با محیط‌ حاصل‌ می‌شود، در اثر چنین‌ جریان‌ پیچیده‌یی‌ است‌ که‌ انسان‌ روابط‌ بین‌ اشیا و پدیده‌های‌ مادی‌ و غیرمادی‌ را کشف‌ و تبیین‌ می‌کند.
● اندیشه‌ اجتماعی‌
بخشی‌ از اندیشه‌ انسان‌ که‌ در ارتباط‌ با محیط‌ اجتماعی‌ وی‌ پدید می‌آید را اندیشه‌ اجتماعی‌ می‌گویند. مانند بیان‌ و اظهار نظر درباره‌ منشا خانواده‌، ازدواج‌ و نحوه‌ آن‌، چگونگی‌ تشکیل‌ جامعه‌، توزیع‌ قدرت‌، تولیدات‌ اجتماعی‌ در جامعه‌، روابط‌ افراد با یکدیگر، برنامه‌ریزی‌ آموزشی‌ و غیره‌.
● اندیشه‌ اجتماعی‌ در بین‌ اقوام‌ ابتدایی‌
مطالعات‌ باستان‌شناسان‌ و انسان‌شناسان‌ نشان‌ می‌دهد که‌ انسانها همواره‌ به‌ صورت‌ گروهی‌ و جمعی‌ زندگی‌ می‌کرده‌اند. بررسی‌های‌ آنان‌ این‌ امر را تایید می‌کند که‌ انسان‌های‌ ابتدایی‌ در هنگام‌ مناسک‌ و شعایر و گردآوری‌ خوراک‌ به‌ صورت‌ گروهی‌ اقدام‌ و طی‌ مراسمی‌ خاص‌ با مردگان‌ خود وداع‌ می‌کرده‌اند. آثار باقی‌مانده‌ از پیشینیان‌ حاکی‌ است‌ که‌ عبادت‌، نیایش‌، شعر، موسیقی‌، پیکرنگاری‌، پیکرتراشی‌ و اکثر فعالیت‌های‌ انسان‌ جنبه‌ گروهی‌ و اجتماعی‌ داشته‌ است‌.
اقوام‌ ابتدایی‌، این‌ انسان‌های‌ دیروز تاریخ‌، کتاب‌ و کتابت‌ نداشتند، هر نسلی‌ از آنها سنت‌های‌ خود را شفاها و به‌ وساطت‌ افسانه‌ها، ترانه‌ها، مثل‌ها و دیگر عناصر فرهنگ‌ عوام‌ به‌ نسل‌ بعد منتقل‌ می‌کردند. «بکر و بازنز» اصطلاح‌ قوم‌ «نانویسا» یا خط‌ نایافته‌ را در معنایی‌ وسیع‌ به‌ کار می‌برند، چنانکه‌ نه‌ تنها اقوام‌ شکارگر، بلکه‌ اقوام‌ کشاورز را هم‌ در بر می‌گیرد و به‌ نظر آنها قوم‌ نانویسا قومی‌ است‌ که‌ در سیر فرهنگی‌ خود بر کتابت‌ دست‌ نیافته‌ است‌. «گولدن‌ وایزر» می‌نویسد: «در اجتماعات‌ ساده‌ که‌ فاقد خط‌ هستند، آموزش‌ شفاهی‌ اهمیت‌ فراوانی‌ پیدا می‌کند و آموزگاران‌ که‌ پیران‌ اجتماع‌ هستند، بر سایر مردم‌ مخصوصا نوباوگان‌ چیرگی‌ می‌ورزند. در جامعه‌های‌ ابتدایی‌ پیر به‌ منزله‌ روح‌ اجتماع‌ و رهبری‌ است‌ که‌ به‌ هنگام‌ خود راه‌ و رسم‌ زندگی‌ و سنن‌ اجتماعی‌ را از دیگران‌ فرا گرفته‌ و مراحل‌ گوناگون‌ عمر را با همه‌ دشواری‌ها و بحران‌های‌ آن‌ گذرانیده‌ و فراز و نشیب‌های‌ بسیار را دیده‌ است‌.
پیر به‌ منزله‌ قاموس‌، سالنامه‌ و تاریخ‌ اجتماع‌ است‌. پیر صنعتگر، سیاستمدار و سردار اجتماع‌ است‌. همه‌ او را می‌ستایند و حرمت‌ می‌گذارند و از او راهنمایی‌ می‌گیرند. در چنین‌ اجتماعات‌ ساده‌یی‌ برای‌ آنکه‌ جوانان‌ را متوجه‌ مقام‌ پیران‌ و اهمیت‌ سن‌ و تمایزات‌ سنی‌ و تبعیت‌ از رهبری‌ رهبران‌ فرهمند کنند، مراسم‌ گوناگونی‌ تحت‌ عنوان‌ مناسک‌ گذر یا تشریفات‌ پاگشایی‌ برپا می‌دارند.
مناسک‌ گذر اصطلاحی‌ است‌ که‌ در مردمشناسی‌ بکار می‌رود و منظور از آن‌ توصیف‌ آداب‌ و رسومی‌ است‌ که‌ در مقاطع‌ حساس‌ زندگی‌ نظیر تولد، بلوغ‌، ازدواج‌، آغاز بزرگسالی‌، مرگ‌ و نظایر آن‌ برگزار می‌شود. اجرای‌ چنین‌ تشریفاتی‌ که‌ ظاهرا از کهن‌ترین‌ نوع‌ خود است‌ به‌ منزله‌ مراسم‌ بلوغ‌ تلقی‌ می‌شده‌ و نشانه‌ گذر از مرحله‌ کودکی‌ به‌ بلوغ‌ است‌. می‌توان‌ گفت‌ تشریفات‌ امروزی‌، یادواره‌ تغییر شکل‌ یافته‌یی‌ از این‌ رسم‌ کهن‌ است‌. بدین‌ ترتیب‌ اقوام‌ نانویسا از دریچه‌ اوضاع‌ اجتماعی‌ خود که‌ لزوما بر مدار قدرت‌ پیران‌ و رهبران‌ فرهمند می‌گردد به‌ جهان‌ می‌نگرند و طبیعت‌ و جامعه‌ را تبیین‌ می‌کنند.
افسانه‌هایی‌ که‌ از این‌ اقوام‌ باقی‌ مانده‌ است‌ ما را از چگونگی‌ جهان‌بینی‌ آنها آگاه‌ می‌سازد. در برخی‌ از این‌ افسانه‌ها پیرمردی‌ را می‌بینیم‌ که‌ مردم‌ را گرد می‌ آورد و بر ضد دشمنان‌ خارجی‌ و داخلی‌ متحد می‌سازد و در برخی‌ دیگر افرادی‌ توانا و استثنایی‌ را مشاهده‌ می‌کنیم‌ که‌ به‌ نفع‌ مردم‌، مظاهر زندگی‌ اجتماعی‌ را می‌آفرینند و موجد تحولات‌ بزرگ‌ اجتماعی‌ می‌شوند. کوتاه‌ سخن‌ آنکه‌ اقوام‌ ابتدایی‌ چون‌ فاقد خط‌ بودند و فرهنگ‌ مدونی‌ نداشتند اندیشه‌ خود را به‌ روی‌ کاغذ نمی‌آوردند و گفته‌های‌ آنان‌ معمولا کوتاه‌ بوده‌ و از این‌ رو برای‌ دریافت‌ مفاهیم‌ اجتماعی‌ باید سخنان‌ و اعمال‌ آنان‌ را مورد تحلیل‌ قرار داد و باطن‌ را در ظاهر جست‌وجو کرد تا از این‌ راه‌ بتوان‌ بر اندیشه‌های‌ اجتماعی‌ آنها دست‌ یافت‌.● اندیشه‌های‌ اجتماعی‌ در تمدن‌های‌ باستان‌
قدیمی‌ترین‌ تمدن‌های‌ بزرگ‌، تنها در سه‌ منطقه‌ زمین‌ تقریبا همزمان‌ پدید آمده‌ و رشد کرده‌اند:
نخست‌: تمدن‌ سومری‌ بابلی‌، مصری‌ و تمدن‌ ساحل‌ دریای‌ اژه‌ که‌ در حدود چهار هزار سال‌ پیش‌ از میلاد پدید آمد.
دوم‌: تمدن‌ سند شمال‌ غربی‌ هندوستان‌ که‌ پیش‌ از راه‌ یافتن‌ آریاییان‌ به‌ آن‌ منطقه‌، در هزاره‌ سوم‌ پیش‌ از میلاد پیدا شد.
سوم‌: تمدن‌ قدیم‌ چین‌ در هزاره‌ دوم‌ پیش‌ از میلاد که‌ بقایای‌ اندکی‌ از آن‌ مانده‌ است‌ و تنها خاطره‌ مبهمی‌ از آن‌ در یادها است‌. بسیاری‌ از پژوهندگان‌ تاریخ‌ اندیشه‌، یونان‌ را از دیرباز آغاز گاه‌ کار خود محسوب‌ داشته‌اند در حالی‌ که‌ به‌ گواهی‌ تاریخ‌ بسیاری‌ از سرزمین‌ها چون‌ چین‌، هند، مصر، ایران‌ بسی‌ پیش‌ از یونانیان‌ باستان‌ از تمدن‌های‌ درخشانی‌ برخوردار بوده‌اند و زندگی‌ و تشکیلات‌ اجتماعی‌ بسیار پیچیده‌ و گاه‌ پیشرفته‌یی‌ داشته‌اند و برای‌ اداره‌ جامعه‌ و حل‌ دشواری‌های‌ اجتماعی‌ آن‌ به‌ تفکر و تامل‌ پرداخته‌اند، چنانکه‌ هندیان‌ قبل‌ از یونانیان‌ باستان‌ دارای‌ مکاتب‌ فلسفی‌ بوده‌اند و حکمای‌ یونان‌ برخی‌ از افکار خود را بویژه‌ در زمینه‌ ریاضیات‌ از اندیشه‌ ورزان‌ آن‌ سرزمین‌ اقتباس‌ کرده‌اند و خود نیز به‌ این‌ امر معترفند.
● بررسی‌ اندیشه‌های‌ اجتماعی‌ در تمدن‌ بابل‌
تمدن‌ بابل‌ یکی‌ از نخستین‌ تمدن‌های‌ جهان‌ است‌. کتیبه‌های‌ به‌ جا مانده‌ از این‌ تمدن‌، وضع‌ و اندیشه‌ اجتماعی‌ بابلیان‌ را به‌ ما نشان‌ می‌دهد. مشهورترین‌ سند اجتماعی‌ این‌ دوره‌ مجموعه‌ مقررات‌ حمورابی‌ است‌. حمورابی‌ (۲۱۲۳۲۰۸۱ قبل‌ از میلاد) مهمترین‌ پادشاه‌ بابل‌ بوده‌ است‌ که‌ هم‌ کشورگشایی‌ و هم‌ قانونگذاری‌ کرده‌ است‌. در قانون‌نامه‌ او عالی‌ترین‌ و آزاد منشانه‌ترین‌ قانون‌ها، با سخت‌ترین‌ کیفرها، کنار یکدیگر دیده‌ می‌شود. «جان‌ در برابر جان‌» و داوری‌ با روش‌ آزمایش‌ «اوردالی‌» که‌ با شیوه‌های‌ قضایی‌ بسیار دقیق‌ و کارهای‌ حکیمانه‌یی‌ از سخت‌گیری‌ و استبداد مرد نسبت‌ به‌ همسرش‌ جلوگیری‌ می‌کرده‌ است‌، می‌توان‌ کنار یکدیگر دید. ۲۸۵ ماده‌ قوانین‌ این‌ مجموعه‌ که‌ به‌ صورت‌ عالمانه‌یی‌ تحت‌ عناوین‌ نهاد خانواده‌، حکومت‌، مالکیت‌، صناعت‌، ازدواج‌ و طلاق‌، پسرخواندگی‌ و مقررات‌ حاکم‌ بر تجارت‌، برده‌داری‌ و کارگران‌ ذکر شده‌ است‌ بدون‌ شک‌ مجموعه‌ قوانینی‌ را می‌سازند که‌ از مجموعه‌ قوانین‌ آشور که‌ بیش‌ از هزار سال‌ پس‌ از آن‌ تدوین‌ یافته‌ بسیار مترقی‌تر و به‌ اصول‌ تمدن‌ نزدیکتر است‌.
● بررسی‌ اندیشه‌ها در تمدن‌ مصر باستان‌
پیش‌ از آنکه‌ سال‌ «۴۰۰۰ ق‌.م‌» فرا برسد، مردم‌ نیل‌ برای‌ خود، نوعی‌ حکومت‌ داشتند، ساکنان‌ اطراف‌ این‌ رودخانه‌ به‌ چندین‌ گروه‌ تقسیم‌ می‌شدند و مردم‌ از یک‌ رییس‌ فرمان‌ می‌بردند و خدای‌ مخصوصی‌ را می‌پرستیدند و شعایر و آداب‌ دینی‌ خاصی‌ داشته‌اند. اولین‌ شخصیت‌ تاریخی‌ مصر، هنرمند و دانشمندی‌ است‌ به‌ نام‌ «ایمحوتپ‌» که‌ طبیب‌ و معمار حوالی‌ سال‌ ۳۱۵۰ قبل‌ از میلاد بوده‌ است‌ . این‌ شخص به‌ اندازه‌یی‌ به‌ علم‌ طب‌ مصری‌ خدمت‌ کرد که‌ پس‌ از آن‌ او را به‌ عنوان‌ خالق‌ هنر و علم‌ می‌پرستیدند. بنابر روایات‌ مصری‌، نخستین‌ خانه‌ سنگی‌ به‌ سرپرستی‌ وی‌ ساخته‌ شد. هم‌ اوست‌ که‌ نقشه‌ کهن‌ترین‌ بنای‌ مصری‌ یعنی‌ هرم‌ پله‌پله‌ سقاره‌ را که‌ امروزه‌ هم‌ سرپاست‌، کشیده‌ است‌ که‌ به‌ مدت‌ چندین‌ قرن‌، این‌ ساختمان‌ به‌ عنوان‌ نمونه‌یی‌ برای‌ ساختن‌ مقابر به‌ کار می‌رفته‌ است‌.
اندیشه‌ اجتماعی‌ مصریان‌ باستان‌ را می‌توان‌ از کتیبه‌های‌ کشف‌ شده‌ که‌ در مقبره‌های‌ فرعون‌ و از قانون‌ نامه‌ها و ضرب‌المثل‌های‌ آنان‌ به‌ دست‌ آورد. در زمان‌ سلسله‌ پنجم‌، در مصر قوانین‌ مدنی‌ و جنایی‌ بسیار ترقی‌ کرده‌ بود. برای‌ مالکیت‌ خصوصی‌ و تقسیم‌ ارث‌، قوانین‌ مفصل‌ و دقیقی‌ وجود داشت‌، مردم‌ در آن‌ زمان‌ نیز مانند امروز همه‌ در برابر قانون‌ با یکدیگر مساوی‌ بودند البته‌ به‌ این‌ شرط‌ که‌ هر دو طرف‌ نزاع‌ از حیث‌ ثروت‌ و نفوذ با یکدیگر مساوی‌ باشند. قدیمی‌ترین‌ سند قانونی‌ جهان‌ که‌ امروز در موزه‌ بریتانیا نگهداری‌ می‌شود اظهارنامه‌یی‌ است‌ درباره‌ قضیه‌یی‌ از قضایای‌ پیچیده‌ ارث‌ که‌ به‌ محکمه‌ تسلیم‌ شده‌ است‌.
جزای‌ قسم‌ و سوگند دروغ‌، کشتن‌ بود، زدن‌ با چوب‌ از کیفرهای‌ رایج‌ بود و گاهی‌ نیز، گوش‌ یا بینی‌ یا زبان‌ یا دست‌ تبهکار را می‌بریدند و او را به‌ محل‌ استخراج‌ معادن‌ تبعید می‌کردند یا با دارزدن‌ و خفه‌ کردن‌ و سربریدن‌ یا به‌ وسیله‌ سوزاندن‌ بر چهارمیخ‌ کیفر می‌دادند.
حکومت‌ مصر، از جهت‌ سازمان‌ بسیار خوب‌ اداره‌ می‌شد و بخاطر همین‌ از هر حکومت‌ دیگری‌ در تاریخ‌ دوام‌ بیشتری‌ داشته‌ است‌. رییس‌ اداری‌ کشور وزیری‌ بود که‌ در آن‌ واحد، کارهای‌ نخست‌وزیری‌، ریاست‌ دادگستری‌ و خزانه‌داری‌ را انجام‌ می‌داد. در یکی‌ از نقش‌های‌ مقابر، وزیری‌ دیده‌ می‌شود که‌ بامداد از خانه‌ خارج‌ می‌شد تا به‌ شکایت‌ فقیران‌ گوش‌ فرا دارد، بی‌آنکه‌ میان‌ بزرگ‌ و کوچک‌ تفاوتی‌ بگذارد. در موزه‌ بریتانیا، پاپیروسی‌ است‌ به‌ نام‌ «حکمت‌ آمنحوتپ‌» (حوالی‌ سال‌۹۵۰ قبل‌ از میلاد). که‌ در آن‌ به‌ یکی‌ از طالبان‌ علم‌ دستوراتی‌ داده‌ شده‌ است‌ که‌ برای‌ رسیدن‌ به‌ مناصب‌ عالی‌، شایستگی‌ پیدا کند و در آن‌ چنین‌ آمده‌ است‌: به‌ یک‌ زارع‌ زمین‌ چشم‌ طمع‌ مدوز و بر حدود زمین‌ بیوه‌ زن‌ تعدی‌ مکن‌. زمین‌ را شخم‌ کن‌ تا رفع‌ حاجت‌ تو گردد و نان‌ از خرمن‌ خویش‌ فراهم‌ آور. یک‌ کیل‌ دانه‌ که‌ خدا به‌ تو بدهد، نیکوتر از پنج‌ هزار است‌ که‌ با تعدی‌ بدست‌ آید. درویشی‌ در دست‌ خدا، نیکوتر از توانگری‌ در انبار است‌. یک‌ گرده‌ نان‌ با دل‌ خوش‌ داشتن‌، بهتر از ثروت‌ آمیخته‌ به‌ بدبختی‌ است‌.● بررسی‌ اندیشه‌های‌ اجتماعی‌ در تمدنهای‌ هند، ایران‌ و چین‌
اندیشه‌های‌ اجتماعی‌ در تمدنهای‌ باستانی‌ هند، ایران‌، چین‌ شکل‌ تکامل‌ یافته‌تری‌ پیدا کرده‌ است‌. چنانکه‌ تشکیلات‌ اجتماعی‌ آنها اساس‌ مذهبی‌ داشته‌ و این‌ امر در متون‌ دینی‌ آنان‌ مذکور است‌. ادیان‌ باستانی‌ آنها مانند هند و زرتشت‌، کنفوسیوس‌ به‌ روابط‌ اجتماعی‌ توجه‌ خاصی‌ داشته‌ و برای‌ زندگی‌ اجتماعی‌ و ارتباط‌ با همسایگان‌ و دیگر مردمان‌ و نیز درباره‌ ازدواج‌، خانواده‌، طلاق‌، قضاوت‌ و ... اصول‌ و مقررات‌ ویژه‌یی‌ داشته‌اند. اجتماعات‌ هند و حتی‌ قدیمی‌ترین‌ آنها دارای‌ یک‌ سلسله‌ فلسفه‌ اجتماعی‌ وابسته‌ به‌ معتقدات‌ مذهبی‌ برهمایی‌ بوده‌ است‌، قشربندی‌های‌ اجتماعی‌، حاصل‌ این‌ ایدئولوژی‌ و تفکر بود و نظام‌ اجتماعی‌ آنها با اصول‌ تشکیلات‌ مادی‌ و حرفه‌یی‌ آنان‌ قابل‌ تطبیق‌ بود. قانون‌ نامه‌ «مانو»ی‌ هندیان‌ می‌گوید: «مرد آنگاه‌ مرد کامل‌ است‌ که‌ سه‌ نفر باشد، خود، همسر و پسرش‌. فرزندان‌ نه‌ فقط‌ سرمایه‌ اقتصادی‌ والدین‌، بلکه‌ عصای‌ روزگار پیری‌ آنان‌ هستند.
هومر، حماسه‌سرای‌ بزرگ‌ یونانی‌، هندیان‌ را بسیار درستکار می‌داند و می‌گوید: «آنان‌ چنان‌ معقولند که‌ به‌ ندرت‌ کارشان‌ به‌ دادگاه‌ می‌کشد و چندان‌ شریفند که‌ نه‌ بر درهایشان‌ قفلی‌ است‌ و نه‌ بر پیمانهایشان‌ تعهدی‌ می‌سپارند، بی‌نهایت‌ هم‌ راستگو هستند. بطور کلی‌ جنبه‌ اساسی‌ و مشخص اجتماعات‌ شرقی‌ و تشکیلات‌ اجتماعی‌ آنها بر مبانی‌ مذهبی‌ است‌ و به‌ عنوان‌ امتداد جهان‌ عالیتری‌ محسوب‌ می‌شده‌ است‌. حتی‌ در فئودالیسم‌ عقلانی‌ چین‌ قدیم‌، امپراتور پسر آسمان‌ است‌ و درژاپن‌ امپراتور خدا محسوب‌ می‌گردد.
● بررسی‌ اندیشه‌های‌ اجتماعی‌ در یونان‌
تاریخ‌ کشور باستانی‌ یونان‌، از نظر آثار تمدن‌، طرز حکومت‌ و متفکرینی‌ که‌ در دامان‌ خود تربیت‌ کرده‌ از اهمیت‌ بسیاری‌ برخوردار است‌. اندیشمندان‌ یونانی‌ غیر از مطالعات‌ نظری‌ و بحث‌ در مسائل‌ گوناگون‌، برای‌ وقوف‌ به‌ اسرار طبیعت‌ و اطلاع‌ از تمدن‌ و فرهنگ‌ سرزمین‌های‌ دیگر به‌ سیر و سیاحت‌ و تحقیق‌ در علوم‌ وآداب‌ و رسوم‌ اقوام‌ مختلف‌ پرداخته‌اند و در نتیجه‌ تماس‌ با ملل‌ باستانی‌ شرق‌ و نزدیکی‌ به‌ اقوام‌ ایرانی‌، هندی‌، مصری‌ به‌ اختلاف‌ عقاید و افکار ملل‌ و نحل‌ گوناگون‌ پی‌ بردند و با دانش‌های‌ فراوان‌ آشنا شدند و در اثر مطالعات‌ و تحقیقات‌ خویش‌ و استفاده‌ از ذخایر فکری‌ سایر ملل‌، حکمت‌ و دانش‌ را به‌ مقامی‌ رفیع‌ رساندند، بطوری‌ که‌ یکی‌ از بزرگترین‌ متفکرین‌ معتقد است‌ که‌ تقریبا نطفه‌ تمام‌ رشته‌های‌ علوم‌ جدید را می‌توان‌ در جهان‌بینی‌ یونانیان‌ قدیم‌ پیدا کرد. تمدن‌ و فرهنگ‌ و فلسفه‌ یونان‌ در شناخت‌ مسائل‌ انسانی‌ و زندگی‌ اجتماعی‌ سهم‌ بسزایی‌ داشته‌ است‌ و یونانیان‌ پایه‌گذار روش‌ها و شیوه‌هایی‌ بوده‌اند که‌ در تاریخ‌ اندیشه‌ بشری‌ دارای‌ اهمیت‌ بسیار است‌. این‌ روشها عبارتند از:
۱. مسافرت‌ به‌ نقاط‌ گوناگون‌ جهان‌ و تحقیق‌ در اوضاع‌ و احوال‌ اقوام‌ و نژادهای‌ گوناگون‌ با روش‌ توصیفی‌ مردم‌ نگاری‌ که‌ هرودوت‌ پایه‌گذار آن‌ بود.
۲. طرح‌ریزی‌ جامعه‌ ایده‌آل‌ (مدینه‌ فاضله‌) و کاملی‌ که‌ در اندیشه‌ اجتماعی‌ افلاطون‌ و در رویای‌ ناکجاآباد او نمودار است‌.
۳. کاربرد روش‌ تجربی‌ و شیوه‌ واقع‌بینی‌ ارسطو که‌ در ضمن‌ با بینش‌ نظری‌ و عقلی‌ نیز همراه‌ بود.
یونانیان‌ در تماس‌ها و برخوردهای‌ خود با دیگر اقوام‌ فرصتی‌ به‌ دست‌ آوردند تا با تفاوت‌های‌ جسمانی‌ و فرهنگی‌ ملل‌ دیگر آشنا شوند. مثلا می‌توان‌ از هرودوت‌ (۴۸۲۴۲۰ قبل‌ از میلاد) پدر تاریخ‌ و مردم‌نگاری‌ نام‌ برد که‌ آثار او به‌ همان‌ اندازه‌ که‌ جنبه‌ تاریخی‌ دارد، دارای‌ جنبه‌ مردم‌شناختی‌ نیز هست‌. هرودوت‌ در مسافرت‌های‌ متعدد خود اطلاعات‌ وسیعی‌ را از آداب‌ و رسوم‌ و شیوه‌ زندگی‌ ملل‌ گوناگون‌ جمع‌آوری‌ کرده‌، هر چند سفرنامه‌ او شرح‌ تاریخ‌ نبردهای‌ یونانیان‌ با غیر یونانیان‌ است‌. ولی‌ در عین‌ حال‌ افسانه‌ها و حوادث‌ عجیب‌ و دیدنی‌ مصر و ایران‌ را نیز شامل‌ می‌شود و اطلاعات‌ بسیاری‌ را درباره‌ فرهنگ‌های‌ ملل‌ غیریونانی‌ در بر دارد. بعد از هرودوت‌، افلاطون‌ را می‌توان‌ از نخستین‌ متفکرانی‌ دانست‌ که‌ درباره‌ مسائل‌ اجتماعی‌ سخن‌ گفته‌ است‌. افلاطون‌ (۴۲۷۳۴۷ قبل‌ از میلاد) در عصری‌ زندگی‌ می‌ کرد که‌ دوران‌ طلایی‌ یونان‌ به‌ آخر می‌رسید، از این‌ رو او با یاس‌ و حرمان‌ یک‌ نظام‌ خیالی‌ را طرح‌ریزی‌ کرد. طرح‌ او نتیجه‌ تاثیر احساسات‌ و شخصیت‌ فردی‌اش‌ نبود، بلکه‌ با بررسی‌ نیازهای‌ انسانی‌ دریافته‌ بود که‌ اجتماع‌ دارای‌ فرآیندهای‌ متنوعی‌ است‌ که‌ انسان‌ را به‌ انجام‌ امور خیر نسبت‌ به‌ مصالح‌ اجتماعی‌اش‌ وادار می‌کند. به‌ عقیده‌ او مردم‌ باید طوری‌ تربیت‌ شوند که‌ زشتی‌ کارهای‌ ناشایست‌، نظیر آز و طمع‌، خودبینی‌ و هوس‌های‌ نامعقول‌ را بشناسند و مزایای‌ عقل‌ و نتایج‌ خویشتنداری‌ را از افعال‌ ناسنجیده‌ تمییز دهند.
برخی‌ از اندیشه‌های‌ اجتماعی‌ افلاطون‌ را می‌توان‌ به‌ شرح‌ زیر خلاصه‌ کرد:
۱. خانواده‌ و دولت‌ برای‌ تامین‌ خیر و صلاح‌ جامعه‌ است‌. بنابراین‌ باید بر طبق‌ اصول‌ و موازین‌ عقلی‌ بنا شود.
۲. افراد در یک‌ جامعه‌ از توانایی‌ برابر و یکسان‌ برخوردار نیستند. بنابراین‌ باید به‌ اندازه‌ توانایی‌اش‌ از هر کس‌ انتظار داشت‌. از این‌ نظریه‌ این‌ نتیجه‌ به‌ دست‌ می‌آید که‌ مساله‌ نظام‌ طبقاتی‌ اجتماعی‌ مساله‌یی‌ اجتناب‌ناپذیر است‌.
۳. اگر از رشد سریع‌ جمعیت‌ ممانعت‌ نشود نتیجه‌یی‌ جز فقر اجتماعی‌ نخواهد داشت‌.
۴. جامعه‌، حق‌ عظیمی‌ بر افراد دارد، جامعه‌ است‌ که‌ فرد را می‌پروراند و زندگی‌اش‌ را تامین‌ می‌کند.
۵. افلاطون‌ برای‌ جامعه‌ بیشتر از خانواده‌ و فرد ارزش‌ قایل‌ بود و خانواده‌ را پدیده‌یی‌ مخرب‌ و مضر به‌ حال‌ اجتماع‌ و مدینه‌ فاضله‌ به‌ شمار می‌آورد.افلاطون‌ به‌ بسیاری‌ از امور و مسائل‌ اجتماعی‌ توجه‌ داشت‌ که‌ در آثارش‌ مشهود است‌. او در آثارش‌ به‌ مسائل‌ گوناگون‌ از جمله‌ طبقات‌ اجتماعی‌، مالکیت‌، اثر شرایط‌ جغرافیایی‌ در زندگی‌ اجتماعی‌، سیاست‌، اخلاق‌، تقسیم‌ کار اشاراتی‌ کرده‌ است‌. نظام‌ اجتماعی‌ که‌ او توصیه‌ می‌کند جامعه‌یی‌ است‌ که‌ آن‌ را مدینه‌ فاضله‌ می‌نامد. افلاطون‌ در اینجا ویژگی‌های‌ یک‌ شهر ایده‌آل‌ را توصیف‌ می‌کند. ذکر این‌ نکته‌ لازم‌ است‌ که‌ طرح‌ آرمانی‌ افلاطون‌ هیچ‌ گاه‌ مجال‌ تحقق‌ نیافت‌ و مانند سایر طرح‌های‌ مشابه‌ صرفا به‌ صورت‌ یک‌ آرمان‌ در تاریخ‌ اندیشه‌های‌ اجتماعی‌ باقی‌ ماند. معمولا این‌ نوع‌ جامعه‌های‌ آرمانی‌، وقتی‌ مورد توجه‌ یک‌ متفکر قرار می‌گیرد که‌ از شرایط‌ اجتماعی‌ عصر خویش‌ خرسند نیست‌ و آشفتگی‌ و بی‌سازمانی‌ سیاسی‌ و اجتماعی‌ او را رنج‌ می‌دهد. اعدام‌ سقراط‌، افلاطون‌ را تکان‌ داد و این‌ اعتقاد را در او پدید آورد که‌ نظام‌ اجتماعی‌ آتن‌ فاسد است‌ و باید برای‌ انهدام‌ آن‌ کوشید و جامعه‌ جدیدی‌ بنیاد کرد.
ارسطو (۳۸۴۳۲۲ قبل‌ از میلاد) شاگرد افلاطون‌ بود، ولی‌ راه‌ و روشی‌ متفاوت‌ با او داشت‌. نظر ارسطو بیشتر متوجه‌ فرد و سعادت‌ اوست‌ و اجتماع‌ سعادتمند را جمعیتی‌ از افراد سعادتمند می‌داند. ارسطو، بردگی‌ را امری‌ طبیعی‌ و مشروع‌ می‌داند و می‌گوید: «مردم‌ خردمند باید کسانی‌ را که‌ بی‌خرد هستند، به‌ بردگی‌ گیرند.» با جود این‌ همه‌ عقاید او نسبت‌ به‌ استادش‌ جامع‌تر، معقول‌تر و منطقی‌تر است‌. برخی‌ از عقاید و اندیشه‌های‌ اجتماعی‌ ارسطو عبارت‌ است‌ از:
۱. خانواده‌ را پایه‌گذار رکن‌ اصلی‌ یک‌ جامعه‌ سالم‌ می‌داند و تنها به‌ تحدید تولد و تناسل‌ برای‌ به‌ هم‌ نخوردن‌ تعادل‌ اقتصادی‌ معتقد است‌.
۲. برخلاف‌ افلاطون‌، ارسطو به‌ مالکیت‌ خصوصی‌ و شخصی‌ معتقد است‌ و آن‌ را لازمه‌ هر اجتماعی‌ می‌داند.
۳. تعلیم‌ و تربیت‌ را از موضوع‌های‌ مهم‌ جامعه‌ می‌داند و معتقد است‌ که‌ نباید در انحصار افراد باشد بلکه‌ باید حکومت‌ آن‌ را در اختیار خود گرفته‌ و اداره‌ کند.
۴. دولت‌ را مهمترین‌ پدیده‌ اجتماعی‌ می‌داند و آن‌ را در کتاب‌ سیاستش‌ مورد بحث‌ قرار داده‌ و اثبات‌ می‌کند. به‌ عقیده‌ او دولت‌، نتیجه‌ تکامل‌ و تعالی‌ اجتماع‌ است‌ و ظهور و تشکیل‌ آن‌ نشان‌ می‌دهد که‌ یک‌ اجتماع‌ تا چه‌ حدی‌ پیشرفت‌ کرده‌ و راه‌ تکامل‌ را پیموده‌ است‌.
۵. بهترین‌ حکومت‌ها، حکومت‌ دموکراسی‌ است‌ و مساعدترین‌ شرایط‌ برای‌ حکومت‌ دموکراسی‌، تقسیم‌ عادلانه‌ طبقات‌ اجتماعی‌ است‌.
خلاصه‌ کلام‌ آن‌ است‌ که‌ افلاطون‌ از برابری‌ زن‌ و مرد و شرکت‌ زنان‌ در همه‌ کارها دم‌ می‌زد ولی‌ ارسطو معتقد است‌ که‌ زنان‌ نباید در کارهای‌ اجتماعی‌ شرکت‌ کنند، کار زن‌ خانه‌داری‌ است‌. او خواهان‌ خانواده‌ یک‌ همسری‌ بود و به‌ نظر او پدر خانواده‌، فرمانروای‌ بی‌چون‌ و چرای‌ خانواده‌ است‌. خیانت‌ زن‌ یا شوهر، امری‌ خطیر و موجب‌ بی‌بهرگی‌ از امتیازات‌ شهروندی‌ است‌.
● بررسی‌ اندیشه‌ اجتماعی‌ در قرون‌ وسطی‌
اندیشه‌های‌ اجتماعی‌ در طول‌ تاریخ‌ هزار ساله‌ قرون‌ وسطی‌ در اروپا رشد قابل‌ توجهی‌ نداشت‌ زیرا اولا بحث‌ و تفکر درباره‌ علم‌ و فلسفه‌ در کادر مدارس‌ دینی‌ و کلیساها صورت‌ می‌گرفت‌. این‌ تعلیمات‌ محدود به‌ تعالیم‌ بزرگان‌ دین‌ مسیح‌ بود و اصطلاحا اسکولاستیک‌ نامیده‌ می‌شد. هدف‌ این‌ مدارس‌ اثبات‌ حقانیت‌ مسیحیت‌ بود و نه‌ روشن‌ کردن‌ حقایق‌، ثانیا آزادی‌ بیان‌ و استدلال‌ در امور دینی‌ وجود نداشت‌ و آموزش‌ مبتنی‌ بر دلاوری‌ و پهلوانی‌ مرتبط‌ با نظام‌ فئودالی‌ رونق‌ داشت‌.
قرون‌ وسطی‌ یادآور شوالیه‌ها، جنگ‌های‌ صلیبی‌ پاپها، کشیش‌ها و پادشاهانی‌ است‌ که‌ حکومت‌ خود را از جانب‌ خدا می‌دانستند. مذهب‌، نفوذ زیادی‌ در زندگی‌ و اعمال‌ انسانها داشت‌ و اندیشه‌ اجتماعی‌ نیز از این‌ قاعده‌ مستثنی‌ نبوده‌ و به‌ همین‌ دلیل‌ رشد چندانی‌ نداشت‌ و تنها چهره‌ مشخصی‌ که‌ اندیشه‌اش‌ مورد بحث‌ قرار می‌گیرد، «سن‌ آگوستین‌» است‌. سن‌ آگوستین‌ (۴۳۰ ۳۵۴ میلادی‌)یک‌ متفکر مسیحی‌ و خلق‌ کننده‌ اثر معروف‌ «شهر خدا» است‌. او در این‌ کتاب‌ فکر تشکیل‌ حکومتی‌ جهانی‌ را بر پایه‌های‌ دین‌ مسیح‌، عنوان‌ می‌کند و می‌گوید: دولت‌ بازوی‌ زمینی‌ کلیسا است‌ و فرد، تا زمانی‌ باید از دولت‌ اطاعت‌ کند که‌ دستورات‌ آن‌ مخالف‌ مذهب‌ نباشد، در غیر این‌ صورت‌ سرپیچی‌ از آن‌ واجب‌ است‌. تمام‌ عقایدی‌ که‌ بعدها در اروپا اهمیت‌ یافت‌ و رکن‌ حقوقی‌ و اجتماعی‌ جامعه‌های‌ مسیحی‌ اروپا را تشکیل‌ داد از جمله‌ حقوق‌ فطری‌، آزادی‌ فطری‌ بشری‌، حقانیت‌ سلطنت‌ موروثی‌، منشا قدرت‌، جبر قانونی‌ دولت‌ و ... در «شهر خدا» مورد بحث‌ قرار گرفته‌ است‌.
«شهر خدا» از همه‌ تمدنهای‌ عهد قدیم‌، بحث‌ می‌کند و نظری‌ کلی‌ به‌ تاریخ‌ روم‌ می‌افکند به‌ همین‌ دلیل‌ آن‌ را پلی‌ بین‌ طرز تفکر یونان‌ و روم‌ قدیم‌ و طرز تفکرهای‌ جدید می‌دانند. مخصوصا بخاطر اینکه‌ تمدن‌ عهد عتیق‌ و طرز تفکر و تمدن‌ مسیحی‌ را ترکیب‌ کرده‌ است‌ و در عین‌ حال‌ نحوه‌ تحول‌ از اولی‌ به‌ دومی‌ را نشان‌ می‌دهد.

داود نادمی‌ پژوهشگر علوم‌ اجتماعی‌ و سیاسی‌
منبع : روزنامه اعتماد


همچنین مشاهده کنید