سه شنبه, ۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 23 April, 2024
مجله ویستا

مربی‌ سالاری‌ و ستاره‌ سوزی‌


مربی‌ سالاری‌ و ستاره‌ سوزی‌
این‌ نام‌ها را با هم‌ مرور کنیم‌: محمد نوازی‌، سهراب‌ بختیاری‌زاده‌، ستار همدانی‌، مهدی‌ هاشمی‌نسب‌، مهدی‌ پاشازاده‌، یدالله‌ اکبری‌، داود سیدعباسی‌، علی‌ سامره‌، فراز فاطمی‌، پرویز برومند، احمد مومن‌زاده‌ و...
اینها و کسان‌ دیگری‌ که‌ نامشان‌ در ذهنم‌ نیست‌، کسانی‌ هستند که‌ با آمدن‌ امیر قلعه‌نویی‌ در استقلال‌ یا از این‌ تیم‌ رفتند یا اینکه‌ به‌ نحوی‌ مجبور به‌ رفتن‌ شدند. روند نتیجه‌گیری‌ استقلال‌ با رفتن‌ این‌ بازیکنان‌ که‌ همگی‌ بزرگ‌ بودند و به‌ درد بخور، چنان‌ تغییر کرد که‌ کسی‌ رفتن‌ اینها را متوجه‌ نشد. حقیقت‌ این‌ است‌ که‌ بی‌این‌ بزرگان‌، استقلال‌ بهتر و یکپارچه‌تر، جوان‌تر و مشتاق‌تر کار کرد و کسی‌ با تب‌ این‌ ستاره‌سوزی‌ها به‌ امیر قلعه‌نویی‌ خرده‌ نگرفت‌. جای‌ خرده‌ گرفتن‌ هم‌ نبود. یک‌ مربی‌ برای‌ نتیجه‌گیری‌ هر کاری‌ به‌ صلاح‌ بداند انجام‌ می‌دهد و قلعه‌نویی‌ هم‌ جز این‌ را انجام‌ نداد. بگذریم‌ از اینکه‌ با این‌ کار، چندین‌ و چند ستاره‌ را تلف‌ کرد،اما این‌ تلف‌کردن‌ها در مقابل‌ احیای‌ تیمی‌ چون‌ استقلال‌ هیچ‌ نبود و نیست‌!
ادامه‌ این‌ روند، اما اصلا به‌ صلاح‌ استقلال‌ نیست‌. به‌ صلاح‌ فوتبال‌ ایران‌ هم‌ نیست‌. با تاراندن‌ ستاره‌ها، قلعه‌نویی‌ اگر چه‌ به‌ عنوان‌ مربی‌یی‌ که‌ میلی‌ و اشتیاقی‌ به‌ کار کردن‌ با ستاره‌ها ندارد مطرح‌ شد، اما روند نتیجه‌گیری‌ جلوی‌ انتقادات‌ را می‌گرفت‌. با اینکه‌ با نگاهی‌ به‌ ترکیب‌ جوان‌ استقلال‌ در روزی‌ که‌ در لیگ‌ سوم‌ قهرمانی‌ را از دست‌ داد، خیلی‌ها بابت‌ از دست‌ دادن‌ ستاره‌ها افسوس‌ خوردند که‌ اگر استقلال‌ آن‌ قدر جوان‌ نبود، شاید قافیه‌ را به‌ پاس‌ خودی‌ در آخرین‌ لحظات‌ نمی‌باخت‌ و قربانی‌ جنگ‌ بی‌رحمانه‌ روانی‌ حریف‌ نمی‌شد.
این‌ روند اما گویی‌ در جهتی‌ دیگر دوباره‌ ادامه‌ دارد. نیمکت‌نشین‌ کردن‌ بازیکنانی‌ که‌ هر کدام‌ هر موقع‌ به‌ زمین‌ آمده‌اند گرهی‌ از گره‌های‌ کور تیم‌ را باز کرده‌اند، چندان‌ به‌ صلاح‌ استقلال‌ و مربی‌اش‌ نمی‌تواند باشد. در حقیقت‌، هیچ‌ کدام‌ از طرفداران‌ استقلال‌ از پیوستن‌ بازیکنانی‌ چون‌ فرزاد مجیدی‌، میثم‌ بائو یا علیرضا اکبرپور قابل‌ احترام‌ که‌ همواره‌ عصای‌ دست‌ استقلال‌ در مواقع‌ بحرانی‌ بوده‌ به‌ سیاهه‌ ناپدیدشده‌های‌ فوق‌ خوشحال‌ نخواهد شد....
امیر قلعه‌نویی‌ به‌ رغم‌ موفقیت‌هایی‌ که‌ داشته‌، گویا درگیر سوءتفاهم‌ هایی‌ شده‌ که‌ حل‌ نشدن‌ آنها در روزهای‌ حساس‌ گریبان‌ استقلال‌ را خواهد گرفت‌. آخرین‌ نمونه‌ این‌ مورد، سکونشین‌ کردن‌ علیرضا اکبرپور است‌ که‌ پس‌ از نارضایتی‌ او از تعویض‌ مقابل‌ ملوان‌ آغاز شد و به‌ سکونشین‌ کردن‌ او در دیدار مقابل‌ راه‌آهن‌ و سپاهان‌ انجامید. اگر چه‌ هر دو این‌ بازی‌ها به‌ نفع‌ استقلال‌ تمام‌ شد، اما آیا کسی‌ از خود پرسید در آن‌ لحظاتی‌ که‌ استقلال‌ زیر فشار حریفان‌ بود، یک‌ علیرضا اکبرپور حتی‌ نه‌ چندان‌ آماده‌ چه‌ کمکی‌ می‌توانست‌ به‌ این‌ تیم‌ بکند؟
کتمان‌ نمی‌کنم‌ این‌ نوشته‌، شاید به‌ دلیل‌ نوعی‌ علاقه‌ ویژه‌ به‌ اکبرپور هم‌ نوشته‌ شده‌ باشد. هر چه‌ باشد او یکی‌ از متعصب‌ترین‌ بازیکنانی‌ است‌ که‌ در طی‌ این‌ هفت‌، هشت‌ سال‌ در این‌ تیم‌ بزرگ‌ توپ‌ زده‌اند. او چه‌ زمان‌ حجازی‌، چه‌ پورحیدری‌ و چه‌ خود قلعه‌نویی‌ هرگاه‌ به‌ زمین‌ آمده‌ گرهی‌ از کار تیم‌ باز کرده‌ و تاثیر مثبتی‌ روی‌ روند حرکتی‌ تیم‌ گذاشته‌. او حتی‌ در آماده‌ترین‌ روزهای‌ فوتبالش‌ هم‌، به‌ این‌ جرم‌ که‌ قدرت‌ بدنی‌ کافی‌ ندارد مگر کسی‌ که‌ قدرت‌ بدنی‌ ندارد می‌تواند در یکی‌ از قطب‌های‌ فوتبال‌ سال‌ها کار کند و خوب‌ هم‌ کار کند؟ روی‌ نیمکت‌ نشست‌ و هر وقت‌ به‌ او نیازی‌ احساس‌ شد داخل‌ زمین‌ شد یا گل‌ زد یا گل‌ ساخت‌ و سربلند از زمین‌ خارج‌ شد و دوباره‌ به‌ نیمکت‌ دوخته‌ شد تا احساس‌ نیازی‌ دیگر و در این‌ نیمکت‌نشینی‌ها خیلی‌ چیزها را از دست‌ داد، خصوصا تیم‌ ملی‌ را.
خیلی‌ها که‌ لیاقت‌ و ارزشی‌ کمتر از او داشتند لباس‌ تیم‌ ملی‌ را پوشیدند و او ماند و نیمکت‌ استقلال‌ و پیشنهادهایی‌ که‌ بخاطر پیراهن‌ آبی‌ رد کرد و البته‌ هیچگاه‌ هم‌ لب‌ به‌ شکایت‌ نگشود... از این‌ حیث‌ او یک‌ اسطوره‌ آبی‌ می‌تواند به‌ شمار آید.
قلعه‌نویی‌ که‌ نشان‌ داده‌ مربی‌ بزرگی‌ است‌، باید بزرگی‌ خود را در چنین‌ روزهایی‌ و چنین‌ مواقعی‌ به‌ اثبات‌ رساند. این‌ درست‌ است‌ که‌ تعویض‌ اکبرپور در بازی‌ با ملوان‌، درست‌ دقایقی‌ پس‌ از ورود او به‌ زمین‌ باعث‌ ناراحتی‌ او شد، و این‌ خلاف‌ حرفه‌یی‌گری‌ اکبرپور بود که‌ اکنون‌ که‌ موهای‌ شقیقه‌هایش‌ هم‌ سفید شده‌ باید بیشتر به‌ منفعت‌ تیم‌ و بی‌حاشیه‌ بودن‌ آن‌ توجه‌ می‌کرد و او این‌ ناراحتی‌ را بروز داد، اما قلعه‌نویی‌ هم‌ باید بداند محروم‌ کردن‌ او از بازی‌ در استقلال‌ در اصل‌ محروم‌ کردن‌ استقلال‌ از بازیکنی‌ است‌ که‌ در مواقع‌ بحرانی‌ می‌تواند گره‌گشا باشد و حتی‌ در همین‌ فصل‌ هم‌ چندین‌ و چند بار این‌ قضیه‌ را اثبات‌ کرده‌ است‌.
قلعه‌نویی‌ نباید ریسک‌ کند. سرنوشت‌ قطب‌ دوم‌ فوتبال‌ کشور به‌ این‌ تصمیم‌گیری‌های‌ ظاهرا کوچک‌ بسته‌ است‌. محروم‌ کردن‌ استقلال‌ از اکبرپور، مجیدی‌ و حتی‌ میثم‌ بائو که‌ سال‌ گذشته‌ پدیده‌ تیم‌ بود و امسال‌ یک‌ نمیکت‌نشین‌ صرف‌ شده‌، شاید در روزهای‌ پایانی‌ گریبان‌ این‌ تیم‌ را بگیرد. کاش‌ قلعه‌نویی‌ که‌ در مربیگری‌، خود را بزرگ‌ نشان‌ داده‌، در رفتارهایش‌ هم‌ بزرگ‌منشی‌اش‌ را ثابت‌ کند. او که‌ اینقدر با ضعف‌های‌ بازیکنی‌ چون‌ نیکبخت‌ فقط‌ و فقط‌ به‌ واسطه‌ اعتباری‌ که‌ برایش‌ قایل‌ است‌ کنار می‌آید، کاش‌ یک‌ بار دیگر این‌ فرصت‌ را به‌ علیرضا اکبرپور هم‌ بدهد تا گره‌گشایی‌ خود را ثابت‌ کند.
منبع : روزنامه اعتماد


همچنین مشاهده کنید