پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا


کو کوزه‌گر و کوزه‌خر و کوزه‌فروش؟!


کو کوزه‌گر و کوزه‌خر و کوزه‌فروش؟!
سرزمین‌ها و كشورها را مرزهای‌ آبی‌ و خاكی‌ از هم‌ جدا می‌سازد و ملت‌ها را مرزهای‌ فرهنگ‌ ملی‌. اموال‌ و میراث‌ فرهنگی‌، نشانه‌های‌ تاریخی‌ و اجتماعی‌ هر ملتی‌ به‌ شمار می‌آیند و حفاظت‌ از آنها، به‌ مفهوم‌ حفاظت‌ از تاریخ‌ و دیرینگی‌ هر كشوری‌ است‌. سرزمین‌ ما ایران‌، دارای‌ پیشینه‌یی‌ دیرین‌ در قلمرو تاریخ‌ و فرهنگ‌ است‌. به‌ گفته‌ بسیاری‌ از كارشناسان‌، انسان‌ نخستین‌، اول‌ بار در سرزمین‌ ما مسكن‌ گزید و روستانشینی‌ را ابداع‌ كرد. میهن‌ ما، از جمله‌ معدود كشورهایی‌ است‌ كه‌ ریشه‌ در ژرفای‌ تاریخ‌ دارد و از اصالت‌ و اعتباری‌ والا كه‌ پیشینه‌ آن‌ دست‌ كم‌ به‌ پنج‌ هزار سال‌ پیش‌ باز می‌گردد، برخوردار است‌. از آن‌ زمان‌ كه‌ امپراتوری‌ توانمند ایران‌، یكه‌تاز صحنه‌ سیاست‌ و از انگشت‌ شمار تاریخ‌سازان‌ جهان‌ به‌ شمار می‌آمد، هزاران‌ سال‌ سپری‌ شده‌ و آثار و اسناد گرانقدری‌ كه‌ از آن‌ روزگار به‌ جا مانده‌، در شناخت‌ تمدن‌ بشری‌ نقشی‌ ارزنده‌ داشته‌ است‌.
حقیقت‌ این‌ است‌ كه‌ از صدر اسلام‌ تا حمله‌ مغول‌ یعنی‌ زمان‌ فرمانروایی‌ خلفای‌ اسلامی‌ و عباسی‌ رابطه‌یی‌ بین‌ ایران‌ و دیگر كشورهای‌ جهان‌ برقرار نبود؛ جنگهای‌ صلیبی‌، اروپا و آسیا را به‌ هم‌ نزدیك‌ كرد و پای‌ بزرگان‌ اروپایی‌ را به‌ حاشیه‌ باریكی‌ از كرانه‌های‌ خاوری‌ دریای‌ مدیترانه‌ باز كرد.
پس‌ از انقراض‌ خلفای‌ عباسی‌، كاروان‌های‌ گوناگون‌ از سوی‌ پاپ‌ و برخی‌ درباریان‌ اروپایی‌ روانه‌ آسیا شد و مبلغان‌ و سوداگران‌ مسیحی‌ به‌ خاك‌ ایران‌ راه‌ یافتند. ماركوپولو از راه‌ ایران‌ به‌ چین‌ رفت‌ و پس‌ از بیست‌ سال‌، بار دیگر از راه‌ ایران‌ به‌ اروپا بازگشت‌.
در زمان‌ هلاكوخان‌ مغول‌، ایران‌ بویژه‌ تبریز به‌ مهمترین‌ مراكز بازرگانی‌ اروپا تبدیل‌ شد.
از آغاز دوره‌ صفویه‌، خط‌ مشی‌ سیاسی‌ ایران‌ بر آن‌ قرار گرفت‌ تا برای‌ رهایی‌ از استیلای‌ عثمانیان‌ كه‌ خود را خلفای‌ مسلمین‌ می‌دانستند، راهی‌ مستقل‌ برگزیند و با ترویج‌ مذهب‌ شیعه‌، استقلال‌ ایران‌ را تحكیم‌ بخشد. گزینش‌ این‌ سیاست‌، نظر اروپاییان‌ را كه‌ با تركان‌ عثمانی‌ همواره‌ در ستیز بودند به‌ سوی‌ ایران‌ جلب‌ كرد و سیل‌ كاروان‌های‌ گوناگون‌ و هیات‌های‌ سیاسی‌ و مذهبی‌ و اقتصادی‌ به‌ ایران‌ سرازیر شد و كشورهایی‌ چون‌ عثمانی‌، پرتغال‌، اسپانیا، انگلستان‌، هلند، روسیه‌، فرانسه‌، ایتالیا و هندوستان‌ با ایران‌ ارتباط‌ برقرار كردند و گزارش‌هایی‌ چون‌ سفرنامه‌ برادران‌ شرلی‌، پیتر دولاواله‌، رافائل‌ دومان‌، تاورنیه‌، شاردن‌ و اولئاریوس‌ پدید آمد.
در دوره‌ قاجار، روابط‌ گسترده‌تر شد و سفارتخانه‌های‌ متعددی‌ یكی‌ پس‌ از دیگری‌ در تهران‌ گشایش‌ یافت‌. از همان‌ زمان‌، هیات‌های‌ سیاسی‌ و جهانگردان‌ و سوداگران‌ بی‌شماری‌ راهی‌ ایران‌ شدند و دیری‌ نپایید كه‌ دریافتند این‌ مهد تاریخ‌ و تمدن‌ بشری‌ كه‌ بیش‌ از پنج‌ هزار سال‌ میزبان‌ تاریخ‌ بوده‌ است‌، به‌ جز طبیعت‌ زیبای‌ البرز و زاگرس‌ و كرانه‌های‌ دلفریب‌ دریای‌ خزر و خلیج‌ فارس‌ و مكان‌های‌ گوناگون‌ زیارتی‌، سرمایه‌ عظیم‌ دیگری‌ نیز دارد كه‌ در دل‌ خاك‌ پاك‌ آن‌ پنهان‌ است‌.
سرمایه‌های‌ بزرگی‌ چون‌ جام‌ بزرگ‌ طلایی‌ كه‌ در سال‌ ۱۳۳۷ از تپه‌ حسنلو در ۹ كیلومتری‌ شمال‌ خاوری‌ شهر نقده‌ كشف‌ شد و قدمت‌ آن‌ به‌ شش‌ هزار سال‌ پیش‌ از میلاد می‌رسد، جام‌ طلایی‌ مارلیك‌ با نقش‌ برجسته‌ دوگاو بالدار كه‌ در رودبار كشف‌ شد و متعلق‌ به‌ اوایل‌ هزاره‌ نخست‌ پیش‌ از میلاد است‌ و... به‌ این‌ ترتیب‌ حكایت‌ غم‌بار چپاول‌ اموال‌ و غارت‌ میراث‌ فرهنگی‌ ایران‌ آغاز شد.
در زمان‌ سلطنت‌ مظفرالدین‌شاه‌، گنجی‌ گرانبها كه‌ به‌ گنج‌ «شایگان‌» معروف‌ است‌ در دخمه‌یی‌ در نهاوند كشف‌ شد.
مجسمه‌ها و هزاران‌ شی‌ء نفیس‌ كه‌ هر یك‌ شاهكاری‌ بی‌همتا از هنر پارتها و ساسانی‌ بود و به‌ صورت‌ شمش‌ نقره‌ و طلا از كشور خارج‌ شد و یابنده‌ آن‌ «ظفرالسلطان‌» جز تعدادی‌ اندك‌ سكه‌ طلا كه‌ به‌ حاكم‌ وقت‌ بخشید، بقیه‌ را حیف‌ و میل‌ كرد.
همانگونه‌ كه‌ اشاره‌ شد، در نخستین‌ سال‌های‌ قرن‌ نوزدهم‌ كه‌ همزمان‌ با آغاز حكومت‌ قاجار در ایران‌ بود، جهانگردان‌ اروپایی‌ با بخشی‌ مهم‌ از تاریخ‌ و میراث‌ فرهنگی‌ این‌ سرزمین‌ آشنا شدند.
برای‌ نخستین‌ بار، لفتوس‌ عضو كمیسیون‌ سرحدی‌ در سال‌ ۱۲۶۷ هجری‌ قمری‌ با دستیاری‌ مستر چرچیل‌ و مستر ویلیام‌ در خرابه‌های‌ شوش‌ به‌ كاوش‌ پرداخت‌. پس‌ از اود یولافوای‌ فرانسوی‌ در سال‌ ۱۳۰۰ مجوز كاوش‌ در شوش‌ را از ناصرالدین‌شاه‌ دریافت‌ كرد. پس‌ از او نیز ژاك‌ دمورگان‌ در سال‌ ۱۳۰۷ به‌ كندوكاو در نقاط‌ مختلف‌ ایران‌ پرداخت‌. وی‌ در نقب‌های‌ دالان‌ مانندی‌ كه‌ در شوش‌ حفره‌ كرده‌ بود، نزدیك‌ به‌ هزار و دویست‌ كارگر را به‌ كار گمارده‌ بود و هر هجده‌ماه‌ یك‌ بار برای‌ حمل‌ آثار به‌ فرانسه‌ بازمی‌گشت‌. وی‌ بعدها نمایشگاهی‌ از اموال‌ غارت‌ شده‌ در پاریس‌ برپا كرد كه‌ یكی‌ از پرافتخارترین‌ اسناد تاریخی‌ جهان‌ و یادگار فتوحات‌ ایرانیان‌ در پیروزی‌ بر امپراتوری‌ بابل‌، یعنی‌ «لوح‌ حمورابی‌» در میان‌ آثار به‌ نمایش‌ درآمده‌ بود و هم‌اكنون‌ یكی‌ از ارزشمندترین‌ اشیای‌ موزه‌ لوور پاریس‌ است‌.
فرانسویان‌ تا سال‌ ۱۳۰۶ همچنان‌ به‌ كشف‌ و انتقال‌ اشیا و اموال‌ نفیس‌ فرهنگی‌ ایران‌ به‌ فرانسه‌ ادامه‌ دادند و پس‌ از آنها، انگلیسی‌ها و امریكایی‌ها در سطحی‌ گسترده‌تر، از این‌ تاراج‌ و چپاول‌ بهره‌ بردند و حكایت‌ غم‌بار غارت‌ اموال‌ فرهنگی‌، همچنان‌ ادامه‌ یافت‌.
غارت‌ اموال‌ و میراث‌ فرهنگی‌ ایران‌ در طول‌ حكومت‌ پهلوی‌ به‌ اوج‌ خود رسید، اما پس‌ از پیروزی‌ انقلاب‌ اسلامی‌، با قانونمندتر شدن‌ مقوله‌ «میراث‌ فرهنگی‌» این‌ غارت‌ تا حد زیادی‌ كاهش‌ یافت‌، اما پایان‌ نپذیرفت‌.
● حمایت‌ قانونی‌
در سال‌ ۱۳۰۹ خورشیدی‌، برای‌ نخستین‌ بار، قانونی‌ به‌ تصویب‌ رسید كه‌ میراث‌ فرهنگی‌ را به‌ عنوان‌ آثار تاریخی‌ مورد حمایت‌ قرار می‌داد، در این‌ قانون‌، ضوابط‌ و معیارهایی‌ برای‌ حفاظت‌، چگونگی‌ حفاری‌، تعیین‌ حریم‌، مرمت‌ و بازسازی‌ و... تعیین‌ شده‌ و تعاریفی‌ از مقوله‌های‌ گوناگون‌ مربوط‌ به‌ میراث‌ فرهنگی‌ ارایه‌ شده‌ بود. در زمان‌ حكومت‌ مظفرالدین‌شاه‌، چند كشور خارجی‌ بیش‌ از همه‌ فرانسه‌ و انگلستان‌ امتیازهایی‌ برای‌ حفاری‌ در ایران‌ به‌ دست‌ آوردند و طبق‌ قراردادهایی‌ كه‌ در آنها چگونگی‌ كشف‌، خروج‌ و تقسیم‌ اشیای‌ كشف‌ شده‌ پیش‌بینی‌ شده‌ بود، به‌ فعالیت‌ پرداختند.
در این‌ دوره‌، مشكل‌ خروج‌ غیرقانونی‌ اموال‌ و میراث‌ فرهنگی‌ بیش‌ از هر زمان‌ دیگری‌ مطرح‌ بود. موزه‌ها و مكان‌های‌ نگهداری‌ اشیا و اموال‌ فرهنگی‌ در خارج‌، روش‌ها و برنامه‌های‌ خاصی‌ برای‌ تصاحب‌ و تملك‌ اموال‌ فرهنگی‌ غارت‌ شده‌ دارند.
در فرانسه‌ و انگلستان‌ و چند كشور دیگر، قانونی‌ به‌ نام‌ «مرور زمان‌» وجود دارد. براساس‌ این‌ قانون‌، نگهداری‌ هر یك‌ از اموال‌ فرهنگی‌ تا مدتی‌ معین‌ جرم‌ به‌ شمار می‌آید، اما پس‌ از سپری‌ شدن‌ آن‌ مدت‌، دیگر منع‌ قانونی‌ ندارد، شیوه‌ دیگر، سندسازی‌ است‌، به‌ این‌ ترتیب‌ برای‌ اشیایی‌ كه‌ به‌ دستشان‌ رسیده‌، پرونده‌ درست‌ می‌كنند و سند جعل‌ می‌كنند و آن‌ را جزو یكی‌ از مجموعه‌هایی‌ كه‌ از گذشته‌های‌ دور در اختیار دارند به‌ شمار می‌آورند.
از سال‌ ۱۳۰۹ به‌ این‌ سو كه‌ مقوله‌ میراث‌ فرهنگی‌ كمی‌ قانونمند شد، فعالیتی‌ به‌ نام‌ حفاری‌ تجاری‌ را به‌ رسمیت‌ شناخت‌، به‌ این‌ ترتیب‌ كه‌ اشخاص‌، به‌ وزارتخانه‌ یا اداره‌یی‌ كه‌ مشخص شده‌ بود مراجعه‌ می‌كردند و اگر حایز شرایط‌ بودند، به‌ آنان‌ مجوز حفاری‌ تجاری‌ داده‌ می‌شد. اگر آنها در حین‌ حفاری‌ به‌ اشیای‌ قدیمی‌ و تاریخی‌ می‌رسیدند، هرچه‌ می‌یافتند با دولت‌ تقسیم‌ می‌كردند. اشیای‌ نخبه‌ به‌ دولت‌ می‌رسیدند و بقیه‌ را به‌ آن‌ شخا می‌دادند كه‌ البته‌ در این‌ میان‌ تقلب‌هایی‌ صورت‌ می‌گرفت‌. بطور مثال؛ همه‌ اشیای‌ كشف‌ شده‌ را ارایه‌ نمی‌كردند یا ... به‌ هرحال‌، به‌ این‌ اشیا اجازه‌ خروج‌ از كشور داده‌ می‌شد. در ابتدای‌ دهه‌ پنجاه‌، حفاری‌های‌ تجاری‌ رونق‌ خود را از دست‌ داد، اما حفاری‌های‌ علمی‌ همچنان‌ ادامه‌ یافت‌. مقررات‌ حفاری‌های‌ تجاری‌، ناظر بر حفاری‌های‌ علمی‌ نیز بود اما این‌ اطمینان‌ وجود دارد كه‌ بسیاری‌ از اشیای‌ كشف‌ شده‌ ارایه‌ نشد و سال‌ها بعد از موزه‌ها و سالن‌های‌ حراج‌ عتیقه‌ در خارج‌ از كشور سر بر آورد.
پس‌ از پیروزی‌ انقلاب‌ اسلامی‌، شورای‌ انقلاب‌ هر دو نوع‌ حفاری‌ تجاری‌ و علمی‌ را ممنوع‌ اعلام‌ كرد اما به‌ دولت‌ اجازه‌ داد با كسب‌ مجوز، به‌ حفاری‌های‌ علمی‌ بپردازد و این‌ مفیدترین‌ و قویترین‌ قانونی‌ بود كه‌ در حوزه‌ میراث‌ فرهنگی‌ تدوین‌ شد. به‌ استناد همین‌ قانون‌ فعالیت‌های‌ هیات‌های‌ خارجی‌ در كشور پایان‌ یافت‌ و خروج‌ اشیای‌ فرهنگی‌ از كشور نیز بطور مطلق‌ ممنوع‌ شد. (پیش‌ از انقلاب‌ خروج‌ اموال‌ فرهنگی‌ از كشور تحت‌ شرایطی‌ مجاز بود.)
به‌ این‌ ترتیب‌ با آغاز نخستین‌ بهار انقلاب‌، میراث‌ فرهنگی‌ كشور وارد مرحله‌ جدیدی‌ شد و قانون‌ بطور كامل‌ بر آن‌ حاكم‌ گشت‌. یكی‌ از مفیدترین‌ پیامدهای‌ ورود به‌ مرحله‌ جدید، این‌ بود كه‌ كارشناسان‌ ایرانی‌، خود را و توانایی‌های‌ بالقوه‌شان‌ را باور كردند و در میدان‌ عمل‌ آزمودند و این‌ با جایگزینی‌ هیات‌های‌ ایرانی‌ به‌ جای‌ هیات‌های‌ خارجی‌ تحقق‌ یافت‌ و نتیجه‌یی‌ بسیار خوب‌ و امیدوار كننده‌ در بر داشت‌. البته‌ در سال‌های‌ اخیر هیات‌های‌ باستان‌شناسی‌ خارجی‌ به‌ صورت‌ مشترك‌ با هیات‌های‌ باستان‌شناسی‌ ایرانی‌ در مناطق‌ مختلف‌ ایران‌ (خوزستان‌ گیلان‌ و...) همكاری‌ داشته‌اند.● عوامل‌ افزایش‌ قاچاق‌ اموال‌ فرهنگی‌
كارشناسان‌ می‌گویند، پس‌ از انقلاب‌ آهنگ‌ خروج‌ اموال‌ فرهنگی‌ و آثار تاریخی‌ منقول‌ از كشور افزایش‌ نیافته‌، بلكه‌ آنچه‌ بر حجم‌ آن‌ افزوده‌ شده‌ است‌، توجه‌ ویژه‌ افكار عمومی‌ ملت‌ ایران‌ و مسئولان‌ جمهوری‌ اسلامی‌ به‌ پدیده‌یی‌ است‌ كه‌ ریشه‌ در تاریخ‌ چند هزار ساله‌ و اصالت‌ و هویت‌ هر ایرانی‌ مسلمان‌ دارد. اگر ما اصرار داریم‌ آن‌ كوزه‌ سفالین‌ سه‌ هزار ساله‌، زینت‌ بخش‌ موزه‌های‌ ایرانی‌ باشد و نه‌ موزه‌ مترو پولیتن‌ نیویورك‌، نه‌ از آن‌ روست‌ كه‌ میلیون‌ها و میلیاردها می‌ارزد، بلكه‌ به‌ این‌ خاطر است‌ كه‌ آن‌ كوزه‌، احوال‌ گذشته‌ كوزه‌گر و كوزه‌خر و كوزه‌ فروش‌ ایرانی‌ را به‌ زبان‌ «حال‌» با ما و با جهان‌ ما باز می‌گوید. حقیقت‌ این‌ است‌ كه‌ ملت‌ ایران‌، به‌ یمن‌ انقلاب‌ اسلامی‌، هوشیاری‌، به‌ یغما رفته‌ خود را باز یافته‌ و دیگر نمی‌خواهد برگی‌ از «شناسنامه‌» خود را بدهد و به‌ جای‌ آن‌ شمش‌ طلا بگیرد.
در اینجا به‌ چند نمونه‌ از عواملی‌ كه‌ موجبات‌ رشد قاچاق‌ میراث‌ فرهنگی‌ را فراهم‌ آورده‌اند اشاره‌ می‌كنیم‌:
۱. پرداخت‌ قیمت‌های‌ گزاف‌ از آن‌ سوی‌ مرزها، موجب‌ اغوای‌ انسان‌های‌ سودجو در این‌ سو می‌شود و این‌ اغوا شدگان‌، گاه‌ بی‌آنكه‌ از نیت‌های‌ شوم‌ استعماری‌ برای‌ ضربه‌ زدن‌ به‌ فرهنگ‌ ملی‌ كشورهای‌ عقب‌ نگه‌ داشته‌ شده‌ باخبر باشند، به‌ استعمارگران‌ فرهنگی‌ در دستیابی‌ به‌ هدف‌های‌ غیرانسانی‌شان‌ كمك‌ می‌كنند.
۲. گروه‌ های‌ مختلف‌ با ویژگی‌ها و وضعیت‌های‌ مختلف‌ و متفاوت‌ با یكدیگر، در قاچاق‌ اموال‌ فرهنگی‌ دست‌ دارند اما شیوه‌هایی‌ كه‌ به‌ كار می‌برند، آنگونه‌ كه‌ ما می‌پنداریم‌، پیچیده‌ و غیرقابل‌ دفاع‌ نیست‌.
در بیشتر موارد، این‌ افراد از غفلت‌ها و ناآگاهی‌ مردم‌ بویژه‌ روستاییان‌ ساده‌ دل‌ و پاك‌ نهاد سوءاستفاده‌ می‌كنند. اگر باخبر شوند در روستا یا منطقه‌یی‌، حفریاتی‌ انجام‌ شده‌ و به‌ نتیجه‌ رسیده‌ است‌، یا روستاییان‌ از گذشته‌های‌ دور چیزهای‌ ارزشمندی‌ در اختیار دارند، بی‌درنگ‌ به‌ آنجا می‌روند و اشیای‌ قیمتی‌ را به‌ قیمت‌ زیاد می‌خرند. این‌ كار موجب‌ می‌شود روستاییان‌ ساكن‌ منطقه‌ تحریك‌ و تشویق‌ شوند هر چه‌ دارند (اطلاعات‌ یا اشیا) در اختیار آنان‌ بگذارند.
با چنین‌ روش‌هایی‌ است‌ كه‌ سوداگران‌ اموال‌ فرهنگی‌ به‌ اشیای‌ بسیار ارزشمند و منحصر به‌ فرد دست‌ پیدا می‌كنند، همچنان‌ كه‌ در بیشتر پرونده‌ها، اولین‌ تخلف‌ از افراد ساده‌ لوح‌ سر زده‌ است‌.
● میراث‌ فرهنگی‌ و اموال‌ غارت‌ شده‌
صنعتگران‌ ایرانی‌، سه‌ هزار سال‌ پیش‌، تركیبی‌ از فلزهای‌ مختلف‌ را در قالب‌ برنزهای‌ لرستان‌ به‌ جهان‌ صنعت‌ عرضه‌ كردند كه‌ امروز بی‌هیچ‌ فساد و خوردگی‌ از دل‌ خاك‌ نمناك‌ بیرون‌ می‌آید و دل‌ هر صاحبدلی‌ ایرانی‌ یا غیرایرانی‌ را به‌ وجد می‌آورد.
همان‌ صنعتگر، در همان‌ دوره‌، عقیق‌ لوله‌یی‌ شكل‌ را كه‌ طول‌ آن‌ كمتر از ده‌ سانتی‌متر است‌، چنان‌ با مهارت‌ به‌ نازكی‌ یك‌ تار مو سوراخ‌ كرده‌ است‌ كه‌ امروز پس‌ از سی‌ قرن‌! تنها به‌ یاری‌ ابزار پیشرفته‌ و به‌ كمك‌ لیزر می‌توان‌ چنین‌ كاری‌ انجام‌ داد: به‌ این‌ حكایت‌ توجه‌ كنید:
«می‌گویند یك‌ قبضه‌ تفنگ‌ دست‌ ساز از سوی‌ دربار انگلیس‌ به‌ شاه‌ عباس‌ اهدا شد. شاه‌ بی‌آنكه‌ هیجان‌ زده‌ شود و واكنش‌ خاصی‌ از حیرت‌ و تحسین‌ نشان‌ دهد گفت‌: هنرمندان‌ ایرانی‌، قادرند تفنگی‌ بهتر از آن‌ بسازند. سپس‌ دستور داد هنرمندان‌ اصفهان‌، تفنگی‌ شبیه‌ آن‌ ساختند. زمانی‌ كه‌ تفنگ‌ ساخته‌ شد، سفیر انگلیس‌ نتوانست‌ دو تفنگ‌ را از یكدیگر تشخیص دهد و حیرت‌زده‌ شد! در این‌ حال‌ شاه‌ عباس‌ با افتخار گفت‌: «ایرانیان‌ نه‌ تنها در هیچ‌ یك‌ از علوم‌ و فنون‌ از شما عقب‌ نیستند، كه‌ در علومی‌ چون‌ پزشكی‌ و معماری‌ پیش‌ از شما گام‌ بر می‌دارند.»
حقیقت‌ این‌ است‌ استعمارگران‌، از استحكام‌ فرهنگ‌ ملی‌ در هر كشور از جمله‌ ایران‌ در هراسند و این‌ هراس‌ تاریخی‌، عمری‌ به‌ درازی‌ چند هزار سال‌ دارد. از همین‌ روست‌ كه‌ می‌كوشند نمادها و جلوه‌های‌ این‌ فرهنگ‌ ملی‌ را از سرزمین‌ها و ملت‌هایی‌ كه‌ به‌ آنها تعلق‌ دارند جدا كرده‌ و در جهان‌ پراكنده‌ سازند و برای‌ این‌ كار، از پرداخت‌ میلیون‌ها دلار و یورو دریغ‌ ندارند. این‌ وضعیت‌ تنها شامل‌ حال‌ ما نیست‌ و نام‌ كشورهای‌ بسیاری‌ در فهرست‌ مال‌باختگان‌ و غارت‌ شدگان‌ به‌ چشم‌ می‌خورد.
● جامعه‌ و میراث‌ فرهنگی‌
روستایی‌ ایرانی‌ مسلمان‌، اگر تكه‌ نانی‌ را افتاده‌ بر روی‌ زمین‌ ببیند، مكث‌ می‌كند، خم‌ می‌شود و آن‌ را از پیش‌ پای‌ رهگذران‌ بر می‌دارد و در جایی‌ امن‌ و پاكیزه‌ می‌گذارد تا كفران‌ نعمت‌ نشود و بركت‌ خدا حرام‌ نگردد. اما همین‌ روستایی‌ ایرانی‌ مسلمان‌ اگر روز روشن‌ با دو چشم‌ خود ببیند عده‌یی‌، تپه‌یی‌ را می‌كنند و می‌كاوند، بی‌تفاوت‌ می‌گذرد و به‌ راه‌ خود ادامه‌ می‌دهد. هم‌ روستایی‌ و هم‌ شهری‌ ایرانی‌ مسلمان‌، هر دو، تكه‌ نان‌ را از روی‌ زمین‌ بر می‌دارند چون‌ این‌ كار در باورهای‌ مذهبی‌ آنان‌، نوعی‌ ارزش‌ است‌. چرا نوعی‌ ارزش‌ است‌؟ برای‌ اینكه‌ از كودكی‌ شاهد بوده‌اند كه‌ پدر، مادر و بزرگترهای‌ خانواده‌ و همه‌ مردم‌، به‌ محض‌ دیدن‌ تكه‌ نانی‌ روی‌ زمین‌، آن‌ را بر می‌دارند و در جایی‌ می‌گذارند.
در مورد میراث‌ فرهنگی‌، متاسفانه‌ این‌ طور نبوده‌ است‌. اگر نان‌ بركت‌ خدا است‌ و نماد رزق‌ و روزی‌، میراث‌ فرهنگی‌ هم‌ هویت‌ و شناسنامه‌ من‌ و شماست‌ و نماد اصالت‌ تاریخی‌ ما.
كشورهایی‌ كه‌ قدمت‌ تاریخی‌ آنها فقط‌ به‌ چند قرن‌ می‌رسد، با تبلیغات‌ گستره‌ و بزرگنمایی‌ مسائل‌ تاریخی‌شان‌، توجه‌ دنیا را به‌ خود جلب‌ می‌كنند و از این‌ راه‌ تعداد زیادی‌ جهانگرد را به‌ سوی‌ خودشان‌ می‌كشانند و كسب‌ درآمد می‌كنند، در حالی‌ كه‌ ما با داشتن‌ پیشینه‌ تاریخی‌ چند هزار ساله‌، بر اثر غفلت‌ و بی‌توجهی‌ حكومت‌های‌ ناصالح‌ پیشین‌ و سیاستگذاری‌های‌ غلط‌ گذشته‌، بسیاری‌ از میراث‌ و اموال‌ فرهنگی‌مان‌ را با سه‌ چهار هزار سال‌ قدمت‌ از دست‌ دادیم‌ و امروز موزه‌های‌ بزرگ‌ و معتبر دنیا با داشتن‌ اشیای‌ تاریخی‌ ایرانی‌ به‌ خود می‌بالند و مباهات‌ می‌كنند.
ناآشنایی‌ مردم‌ با مجموعه‌ میراث‌ فرهنگی‌ كشورمان‌، می‌تواند آسیبی‌ جدی‌ به‌ بنیادهای‌ فرهنگی‌ و تاریخی‌ كشور وارد سازد. بنابراین‌ می‌توانیم‌ با برنامه‌ریزی‌ گسترده‌ و تخصیص بودجه‌ كافی‌، عامه‌ مردم‌ را با میراث‌ فرهنگی‌ كشور و اهمیت‌ آن‌ در زندگی‌ روزمره‌ و اعتلای‌ جامعه‌ آشنا كنیم‌.
اگر چنین‌ شود، خود مردم‌ به‌ پاسدار میراث‌ فرهنگی‌ تبدیل‌ خواهند شد و ان‌شاءالله‌ دیگر مشكلی‌ به‌ نام‌ قاچاق‌ اموال‌ فرهنگی‌ نخواهیم‌ داشت‌. نوشتار ما با چند پیشنهاد پیرامون‌ راه‌های‌ پیشگیری‌ از قاچاق‌ اموال‌ فرهنگی‌ پایان‌ می‌پذیرد:
۱. تقویت‌ هر چه‌ بیشتر حضور كارشناسان‌ در محافل‌ بین‌المللی‌ مربوط‌ به‌ میراث‌ فرهنگی‌
۲. اجرایی‌ نمودن‌ كامل‌ آیین‌نامه‌ حفاظت‌ از اموال‌ فرهنگی‌، تاریخی‌ كه‌ نظارت‌ سازمان‌ میراث‌ فرهنگی‌ و گردشگری‌ بر ثبت‌ و ضبط‌ اشیا و اموال‌ فرهنگی‌ خارج‌ از چارچوب‌ سازمان‌ (در اختیار سایر اشخاص‌ حقیقی‌ و حقوقی‌) را به‌ دنبال‌ دارد.
۳. ارتقای‌ سطح‌ فرهنگ‌ جامعه‌ و توجه‌ مردم‌ به‌ این‌ نكته‌ كه‌ اموال‌ فرهنگی‌، به‌ مثابه‌ ثروت‌های‌ ملی‌ و ابزار فرهنگی‌ هستند.
۴. تقویت‌ هر چه‌ بیشتر یگان‌ ویژه‌ پاسداران‌ میراث‌ فرهنگی‌ (كه‌ پس‌ از سال‌ها انتظار فرهنگدوستان‌، بالاخره‌ در سال‌ جاری‌ تشكیل‌ شد.)
۵. آشنا ساختن‌ عموم‌ مردم‌ به‌ اهمیت‌ آثار تاریخی‌ و ارزش‌ این‌ آثار از طریق‌ آموزش‌ در مدارس‌، دانشگاه‌ها و با استفاده‌ از رسانه‌های‌ جمعی‌.
۶. گسترش‌ و تقویت‌ سازمان‌های‌ غیردولتی‌ دوستداران‌ میراث‌ فرهنگی‌ و گردشگری‌ و جلب‌ همكاری‌ و خودیاری‌ مردم‌ متعهد و علاقه‌مند در حفاظت‌ و معرفی‌ تپه‌ها و بناهای‌ تاریخی‌.
۷. توسعه‌ امكانات‌ بازرسی‌ سازمان‌ میراث‌ فرهنگی‌ و گردشگری‌ كشور.

فریدون‌ سگوند
منبع : روزنامه اعتماد


همچنین مشاهده کنید