چهارشنبه, ۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 24 April, 2024
مجله ویستا


کتابی درباره مکتب تفکیک


کتابی درباره مکتب تفکیک
● امكان و امتناع فهم خالص از دین
آئین و اندیشه
(بررسی مبانی و دیدگاه های مكتب تفكیك)
سید محمد موسوی
موسسه انتشارات حكمت
۴۴۰ صفحه
مكتب تفكیك، تفكر جدیدی است كه در سده چهاردهم هجری، اخباری گری را در قالبی جدید مطرح می سازد. بر مبنای این مكتب، نه تنها جمع میان داده های وحیانی و عقلی و عرفانی میسر نیست، بلكه در غالب موارد، حكم به تباین آموزه های دینی و عقلی می شود. مكتب تفكیك تفكر نوپایی است كه هنوز موضوع، مبادی و مبانی و روش آن از سوی شارحان این مكتب، آنچنان كه باید روشن و هویدا نشده اند. كتاب «آئین و اندیشه» با ارائه تصویری از مكتب تفكیك، نقد و بررسی آرای این مكتب را مطرح ساخته است. بعثت نبی اكرم(ص) و ظهور دین مبین اسلام، افقهای تازه و گسترده ای در تمامی ابعاد اعتقادی، اجتماعی، سیاسی و... برای بشریت پدید آورد. دعوت اسلامی با وجود عناصر الاهی و ذاتی آن، نه تنها عرب جاهلی را متحول كرد بلكه به زودی بر همسایگان خود آنچنان تاثیر گذاشت كه یا به كلی باعث اضمحلال امپراتوری های آنان گشت و یا با تحمل شكستی سخت، مرزهای جغرافیایی آنان بسیار پس رفت. پیشرفت مسلمین در زمینه علم و دانش نیز در نوع خود اعجاب آور بود. علل این رشد و بالندگی سریع و كم نظیر را باید در درون تمدن اسلامی، جست وجو كرد كه از مهمترین آن، امر به تعقل، تفكر و تعلم است. اولین آیاتی كه بر پیامبر عظیم الشان اسلام(ص) نازل شد امر به خواندن می كند و از نعمت علم كه حق تعالی به بشریت ارزانی داشته سخن به میان می آورد. در بسیاری از آیات قرآنی و احادیث نبوی، مسلمین مامور به طلب علم شده اند. این امر برای شیعیان كه پس از رحلت پیامبر(ص) از نعمت ولایت ائمه اهل بیت(ع) برخوردار بوده اند، مضاعف است.
برخی بحث های اعتقادی از ابتدای اسلام رایج گردید اما به تدریج و با مواجهه با سایر فرهنگ ها و ادیان كه مسائل و موضوعات جدیدی پیش پای مسلمین نهاده شد و نمی توانستند بی تفاوت از كنار آن گذر كنند، بازار بحث و فحص از یافتن پاسخی از منظر اسلامی گرم شد. پاسخ های مختلف كه خود ناشی از وجود دیدگاه های گوناگون نسبت به دین بود به تدریج باعث شكل گیری نحله ها و مكتب های كلامی و فقهی شد كه هر یك مدعی تطابق آرا و نظرات خود با قرآن كریم و دین اسلام بود.
نسبت به شیعیان، اگرچه در میان برخی اصحاب ائمه هدی(ع) پاره ای اختلاف نظر در مسائل اعتقادی دیده می شود اما این تعارضات هیچگاه به گونه ای نبوده كه ایشان را از صف مكتب واحد خارج كند. آنها می توانستند در هر مسئله اختلافی، با رجوع به پیشوایان خویش، مشكل را رفع كنند. دیری نپایید كه با اختفاء خورشید ولایت در پس پرده غیبت، عالمان شیعی ناچار به تبویب و تالیف احادیث از اصول اربعماه شدند. در همین زمان محدث بزرگ شیخ صدوق با استفاده از روایات، رساله ای در اعتقادات نوشت كه برخی آرای آن به زودی توسط شیخ مفید مورد نقد قرار گرفت. این اختلاف نظرها، ضرورت بحث منسجم و استدلالی را آشكار كرد. می توان گفت كه مكتب كلامی شیعه به دست شیخ مفید شكل ابتدایی گرفت، كه اتفاق آرای آن با فلسفه الاهی در بسیاری از مسائل مسلم است.
این رویه پس از شیخ مفید، به دست سید مرتضی و شیخ طوسی و سایر شاگردان مكتب اهل بیت ادامه یافت و سرانجام صبغه عقلی و فلسفی مكتب كلامی شیعه به دست توانای خواجه نصیرالدین طوسی و با تالیف كتاب تجریدالاعتقاد آغاز شد. در حقیقت متكلمین بزرگ شیعه همان فلاسفه شیعه هستند. عقل گرایی حداكثری و ابتناء همه معتقدات شیعه بر استدلال عقلی (چه مع الواسطه و چه بدون آن) از خصوصیات بارز شیعه است، به گونه ای كه نمی توان امضای اولیای مذهب را نسبت به این روش انكار كرد. همواره فلاسفه و متكلمان شیعه درصدد دفاع عقلانی از دین و اثبات حقانیت همه گزاره های مربوط به اعتقادات بوده اند كه این امر در مورد بسیاری از آنها به راستی صورت گرفته است. ظهور اخباری گری و انكار حجیت احكام عقل نظری، ضربه محكمی به حیات عقلانی شیعه بود اما این وضعیت ادامه نیافت و با كوشش های فراوان مرحوم وحید بهبهانی و عالمان اصولی پس از وی این نحله شكست خورد و تقریباً _ نه كاملاً _ به زاویه هجران سپرده شد. در سده چهاردهم هجری و به مقصود بیان معارف اصیل اهل بیت(ع) تفكر اخباری گری به شكلی دیگر ظاهر شد، كه براساس آن نه تنها جمع میان داده های وحیانی و عقلی و عرفانی میسر نیست، بلكه در اغلب موارد حكم به تباین آموزه های دینی و عقلی می شود.
در راس پایه گذاران این گونه تفكیك میان عقل و دین، عالم عالی مقام مرحوم میرزا مهدی اصفهانی قرار دارد كه با مهاجرت به مشهد رضوی، این حوزه را مبدل به مركز ضدیت با علوم فلسفی كرد. در بحث های اعتقادی نه تقلید از بزرگان روا است و نه ادعای كسی كه مدعی است تمام معارفش برگرفته از وحی و سنت است، بدون دلیل پذیرفته است. چنین نیست كه هر كس بیشتر شعار معارف اهل بیت(ع) را سر داد لزوماً همه افكار و اعتقادش نیز موافقت با آنها داشته باشد، زیرا علوم توحید و معارف آل محمد(ص) وقف بر قوم و گروه خاصی نیست. چون همه شیعیان جویای معارف اهل بیت(ع) هستند و باید این مكتب را همانگونه كه هست _ و در نهایت خردپسندی و عقلانیت هم هست _ بشناسند، پس اگر اختلافی در این باب ظاهر شد باید با فحص اكید، سره را از ناسره جدا كرد.
علاوه بر این، در دنیای امروز و با گسترش ارتباطات فرهنگی، ضرورت بحث و بررسی همه جانبه از معارف بیان شده در مكتب اهل بیت(ع) پوشیده نیست. اگر خود شیعیان در مقام معرفی آن برنیایند دیگرانی خارج از حوزه اسلام هستند كه در طلب شناخت آن هستند و با این كوتاهی، شیعیان مكتب شیعه اثنی عشری را از زبان مخالفین خواهند شناخت. اصلی ترین ویژگی مطالب به جا مانده از مرحوم میرزای اصفهانی (قدس سره) و شاگردان ایشان كه به عنوان معارف اصیل اهل بیت(ع) مطرح می شود، ضدیت بسیار شدید با اكثر آموزه های فلسفی و عرفانی است. وجود این اختلافات خود انگیزه ای قوی است تا هر علاقه مند به معارف را تحریك كند كه در جهت وصول به حقیقت گام بردارد. بنابراین هدف مولف در این كتاب، در حقیقت همان مقصود سالكان مكتب تفكیك است یعنی تلاش در جهت شناخت معارف اهل بیت(ع) و تفكیك بین سره و ناسره، كه به نظر وی بیشتر در حكمت متعالیه و عرفان اسلامی متجلی شده تا سایر مكاتب، اگرچه حقیقت معارف آل محمد(ص) برتر و والاتر از آن است كه در ساحت یك مكتب فكری بگنجد.
همانگونه كه اولیای مكتب تفكیك در جهت پاسداری از علوم اهل بیت به تحقیق، نقد و بررسی آثار و افكار حكمای الاهی دست یازیدند و به تدریس و تالیف و تحریر درس استاد پرداختند، مولف نیز به منظور صیانت از حریم حرم عالی مكانت معارف اهل بیت(ع) و حفظ آن از تحریف ناخواسته، به بررسی و نقد افكار اصحاب تفكیك پرداخته است. عالمان شیعه در علم فقه و اصول، به راحتی اختلاف نظر مبتنی بر اجتهاد را پذیرفته اند و هیچ كس مخالف خود را به خروج از مذهب اهل بیت(ع) متهم نكرده و صمیمیت و اخوت مذهبی را به پای مشاجرات علمی ذبح نمی نمایند، بلكه حداكثر با استناد به ادله فقهی و اصولی به ابطال نظر صرف مقابل می پردازند. باید دانست و پذیرفت كه در حوزه معارف و اعتقادات نیز به امر ائمه(ع) اجتهاد راه دارد و بدترین زمان ها، زمانی است كه پژوهندگان علم دست از اجتهاد برداشته، مرعوب عظمت علمی یا معنوی بزرگان گشته و در عقلیات از آنها تقلید كنند. در عین حال، اختلاف آرا در این باب، نباید موجب خصومت طرفین با یكدیگر شود كه این، از شأن شیعه آل محمد(ص) و مروج معارف ایشان به دور است. البته این نكته بسیار مهم به جای خود محفوظ است كه همانگونه كه در فروع، بدون احكام اصول فقه و سایر علوم مرتبط و بدون حصول ملكه استنباط فقهی كسی حق افتاء ندارد، در معارف و اعتقادات نیز به بهانه اجتهاد، كسی حق ابراز رای نخواهد داشت مگر با اتقان مقدمات مربوط به آن، اگرچه در سایر علوم اسلامی مجتهد باشد.
موضوع كتاب آئین و اندیشه بررسی و نقد نظرات مكتب تفكیك است و نه نقد چند شخصیت علمی، بلكه در عین احترام به همه بزرگان، اهتمام و وجهه نظر مولف به افكار و آثار آنها است. پرواضح است كه احترام به بزرگان به معنای قبول مطلق افكارشان و در امان بودن اعمال آنها از نقد منصفانه ناقدین نیست، بلكه بر عكس، تعظیم ایشان خود در گرو رشد و ارتقای علم و اندیشه است و حیات علم نیز به بحث و نقد می باشد. یكی از تنگناهای تحقیق مزبور، مسبوق به سابقه نبودن برخی مسائل مكتب تفكیك در عرصه نقد است، چه اینكه شماری از مدعیات مكتب تفكیك و همچنین نحوه بیان بعضی از اشكالات تفكیكیان بر دعاوی اهل حكمت، جدید است و هنوز مورد بررسی دقیق و همه جانبه از سوی مدافعان فلسفه قرار نگرفته و طبیعتاً یافتن پاسخی درخور، خالی از صعوبت نخواهد بود. مشكل دیگر چاپی نبودن آثار اصلی این مكتب است. اكثر كتب مرحوم میرزای اصفهانی و همچنین تقریرات درس ایشان به قلم مرحوم حلبی به صورت نسخه خطی و فاقد هرگونه فهرست است، كه زحمت مولف را چندین برابر كرده است. همچنین آنگاه كه در مورد هر نحله فكری، عنوان مكتب، اطلاق می شود در غالب موارد، بدین معنا است كه پایه گذاران و یا شارحان آن، موضوع، مبادی و مبانی بحث خود را معلوم كرده و براساس یك سری روش های معین، درصدد هستند تا مدعیات خویش را به اثبات برسانند. این امر در مورد مكتب تفكیك، چندان صادق نیست و در كلمات اولیای آن، تصریحاً سخنی از مبادی، مبانی و روش تحقیق مسائل به میان نیامده است، كه طبیعتاً بار زحمت مولف محترم را دوچندان كرده است.مولف محترم طی مدت مطالعه و تحقیق با توجه به مدعیات و نحوه اثبات آنها، برخی موضوعات را به عنوان مبانی و روش این مكتب مطرح كرده كه حاصل آن در بخش دوم كتاب مشاهده می شود. مولف محترم بخش اول كتابش را به معرفی مكتب تفكیك و چهره های آن اختصاص داده است. میرزا مهدی اصفهانی، شیخ محمود حلبی، شیخ مجتبی قزوینی، میرزا جواد آقا تهرانی، شیخ محمد باقر ملكی میانجی و آیت الله شیخ حسنعلی مروارید از چهره های مكتب تفكیك هستند كه مولف محترم فصلی را به معرفی آنان اختصاص داده است.
در كلمات میرزای اصفهانی اسمی از مكتب تفكیك به میان نیامده و ایشان مدعی پی ریزی مكتبی نبوده است. عنوان مكتب تفكیك مدت ها پس از وی، و توسط یكی از نویسندگان توانای معاصر، كه از مدافعان جدی این نحله هستند، پیشنهاد شد و مقبولیت یافت. مولف نیز بر این اساس، مجموع آرایی را كه توسط مرحوم میرزای اصفهانی ابراز شده و در كتاب هایشان و همچنین در مهمترین اثر مكتوب این نحله یعنی تقریرات درس ایشان، كه توسط یكی از برجسته ترین شاگردانش مرحوم شیخ محمود حلبی نگاشته شده و همچنین تالیفات سایر شاگردان ایشان و كتاب ها، مقالات و مصاحبه هایی كه نسل بعدی شاگردان ایشان در جهت تبیین و دفاع از روش و معتقدات این مكتب، به رشته تحریر درآورده اند، به عنوان «مكتب تفكیك» تلقی نموده و به آنها استناد كرده است. معرفی همه جانبه یك مكتب فكری، در گرو بیان و بررسی آرای آن است پس فصول مختلف این كتاب، خود متضمن معرفی ابعادی از این مكتب خواهد بود. اصحاب مكتب تفكیك بر خالص فهمی علم وحیانی و معارف آسمانی و تربیت و سیاست قرآنی و حدیثی اصرار می ورزند و به مكتب های تركیبی و فلسفه های تاویلی كه انسجام مبانی آنها جز با تاویل آیات و آرا میسر نیست به هیچ روی نمی گروند و زلال علم قرآنی و حدیثی را از آمیخته شدن با دیگر جریان ها پاس می دارند. مكتب تفكیك یعنی آن جهان بینی و جهان شناسی و دستگاه فكری و مبانی اعتقادی كه میان مفاهیم و اصطلاحات بشری یا ممتزج از سویی، و معارف خالص الاهی و آسمانی متخذ از كتاب و سنت از سوی دیگر فرق می گذارد و در مورد سه مكتب وحی، فلسفه و عرفان، تفكیكی است نه تاویلی و مزجی و التقاطی و تطبیقی، زیرا این امر را ناشدنی می داند و این سه جهان بینی را در حد هم عین هم نمی شناسد. اصحاب تفكیك معتقد هستند كه: «اگر چه نامگذاری تفكیك تازه است لیكن واقعیت تفكیك قدیمی است و تا صدر اسلام می رسد یعنی این اعتقاد كه حقایق دین همان است كه در قرآن كریم آمده و به وسیله پیامبر و اوصیای او تعلیم داده شده و هیچگونه نیازی به هیچ اندیشه و تفكری ندارد. واقعیت جریان تفكیك امری است مساوی با خود اسلام و ظهور آن.»
آنها معتقد هستند كه در این مكتب پیش از بیان معارف قرآنی محض، كاری تحقیقی درباره مسائل و مبانی فلسفی _ عرفانی انجام می پذیرد و به ویژه حركت فكری چهارصدساله اخیر در فلسفه اسلامی، مورد نقد و نگرش انتقادی و تحقیق علمی قرار می گیرد. آنها می گویند هرگز نظر اصحاب تفكیك این نیست كه میان پیامبران و حكیمان همواره دشمنی بوده است. اصحاب تفكیك دو گونه مطلب دارند، علی المبنی و مبنایی. بخش نخست همان است كه مطالب عقلی و عرفانی و مصطلحات قوم را مطرح كنند و سپس وجوه دقیق نقد و نظر و اشكالات اساسی كه بر آن مبانی و ادله وارد است و بیان افتراق آنها را با معارف سره وحیانی عرضه می دارند. بخش دوم مطالبی خاص است كه از حاق معارف وحیانی و علم محمدی و تعالیم معصومین(ع) مایه دارد و اختلاف آنها با داده های بشری مبنایی دارد. مطالب معارفی میرزای اصفهانی بیشتر از قسم دوم و مطالبی در ابعادی تازه و منطبق با فطرت نوری است. از دیگر نظرات اصحاب تفكیك آن است كه توده های متدین، به سائقه درك ایمانی و تلقی فطری خویش، تفكیكی هستند و اگر كسی در ذهنشان تصرف نكند همان را معتقد هستند كه اصحاب تفكیك می گویند، یعنی معارف و اعتقادات خالص را در بیانات دینی می جویند و اگر ترجمه ای فارسی از قرآن را در دست داشته باشند به هر چه در آن بخوانند ایمان دارند بدون اینكه ذهنشان به سوی موضوعات تاویلی بلغزد.
تفكیكیان می گویند: «كه مكتب تفكیك به تباین كلی میان دین و فلسفه و عرفان معتقد نیست لیكن تساوی كلی را نفی می كند. كسانی كه می گویند تفكیكیان با عقل مخالف هستند از روی اندیشه سخن نمی گویند. تفكیكیان با فلسفه هم مخالف نیستند تا چه رسد به عقل! تفكیكیان به اعتبار پیروی از وحی از عقل دفائنی بهره می برند كه اعماق عقل است و دیگران همه از سطوح عقل استفاده كرده اند یا عقل ابزاری! و فرق است میان عقل ابزاری و عقل انواری.» در مقابل مولف محترم كتاب «آئین و اندیشه» مشخصه بارز مكتب تفكیك را فلسفه ستیزی و فیلسوف گریزی بسیار حاد ایشان ذكر كرده، به گونه ای كه می توان آن را ذاتی این مكتب دانست و اصولاً پایه ریزی تفكیك در جهت ضدیت با فلسفه بوده است. در سراسر كلمات ساكنان اقلیم تفكیك، كمتر مسئله ای به چشم می خورد كه در آن با نظرات حكما و عرفا مخالفت نشده باشد. این امر در كلمات ایشان آنچنان آشكار می نماید كه به هیچ گونه قابل پنهان سازی نیست. مرحوم میرزای اصفهانی صریحاً حكم به تباین كلی بین اسلام و حكمت نموده است: «فلاسفه اسلام، منهدم كننده اسلام اند و نه خادم آن.
می بینی كه همه آنچه كه شریعت آورده با همه قواعد فلسفه متناقض است. پس آگاه باش ای خردمند كه همه آنچه فلاسفه به آن رفته اند با همه آنچه در شریعت ما آمده مناقض است.» در مواضع دیگر، فلاسفه اسلامی را مشرك، تابع شیطان، برادران یهود، مخاصمه كننده با انبیا و... می شمرد. مرحوم شیخ محمود حلبی، یكی از بزرگان مكتب تفكیك، گفته است: «فلسفه چیز مهمی نیست بلكه اضر مطالب است به حقایق وجدانی. فلسفه دشمن بزرگ معارف الاهی است.» وی در جای دیگری فلاسفه را منكر علمی خدای واقعی می داند و نسبت به عرفا گفته است: «خاك بر دهانشان و آتش بر زبانشان! مرحوم میرزا [مهدی اصفهانی] می فرمودند اگر یك نفر به محی الدین [ابن عربی] بگوید ای... كثافت! قطعاً باید خوشش بیاید چون وصف اكملیت اوست!».
مولف كتاب با وجود احترامی كه برای تمام بزرگان و عالمان متخلق مكتب تفكیك قائل است، اما نتوانسته از آنچه كه حق تشخیص داده است و موافق مذهب حقه اهل بیت(ع) می داند، دفاع نكند. شكی نیست كه مرحوم میرزای اصفهانی و پیروان شان به نیت خیر و به منظور فهم و بیان معارف اصیل اهل بیت(ع) به راهی رفتند كه به مكتب تفكیك معروف شد. ادعای ایشان بهره مندی از عقل صحیح و نقل بود، لیكن مولف محترم كتاب «آئین و اندیشه» در فصول مختلف كتاب مزبور، نشان داده است كه ایشان نتوانستند بسیاری از مدعیات خویش را با براهین صحیح عقلی ثابت كنند؛ اگر چه بعضی از آن مدعیات، با ظواهر برخی ادله نقلی تطابق داشت. در مجموع بر مبنای نقد و بررسی كه در این كتاب صورت گرفته، نمی توان ادعای تفكیكیان را مبنی بر اینكه آنچه بیان كرده اند معارف سره اهل بیت(ع) و مطالبی را كه حكما گفته اند مخالف آن است پذیرفت.

سیدمحمدرضا خلیل نژاد
منبع : روزنامه شرق


همچنین مشاهده کنید