پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا

بکش بره پی کارش!


بکش بره پی کارش!
سوژه گزارشی كه اینك پیش روی شماست دقیقاً بعد از تعطیلی صفحه درمانگاه و عزیمت نگارنده به خارج تهران برای گذراندن طرح نیروی انسانی شكل گرفت؛ دوره ای كه گذراندن آن برای تمام پزشكان و سایر فارغ التحصیلان زیر شاخه های علوم پزشكی اجباری است و به ندرت می توان از آن معاف شد. قضیه طرح بدین قرار است كه هر پزشك، دندانپزشك یا سایر فارغ التحصیلان زیر شاخه های علوم پزشكی باید دوسال برای دولت كار كرده تا بتوانند بعد از آن و در صورت به دست آوردن امتیازات لازم به طور خصوصی كار كنند.تا پیش از این تجسم دقیق صحبت های دوستانی كه به طرح رفته بودند كمی سخت بود ولی با قرارگیری در همان موقعیت همه چیز روشن شد. در اینجا سعی خواهد شد گوشه هایی از وضعیت خاص طرح دندانپزشكان شرح داده شود؛ مطالبی كه حاصل تجارب و مشاهدات شخصی و صحبت های متعدد تعداد زیادی از دندانپزشكان طرحی در اقصی نقاط ایران است.
●دندان كَن یا دندان كش
اینها واژه هایی است كه در مناطق روستایی دندانپزشك را با آن خطاب می كنند. البته بعضاً واژه دندانپزشك یا دكتر دندان را هم می شنوی ولی عناوین غالب یا دندان كَن است یا دندان كش؛ دقت به همین عناوین به سادگی نشان می دهد كه تقاضای اصلی مردم در درمانگاه های دولتی در سراسر ایران یك چیز بیشتر نیست؛ دندان كشیدن. در تمام ایران دندانپزشكان فارغ التحصیل تنها با یك دیدگاه به طرح می روند و آن اینكه آنجا باید انواع و اقسام درمان های مربوط به جراحی دندان(كشیدن) را تجربه كنند. اینكه چرا چنین تقاضاهایی وجود دارد مستقیماً به ماهیت مراجعه كنندگان به مراكز بهداشتی درمانی شهری و روستایی باز می گردد.
طبق نظر وزارت بهداشت برای ارتقای سطح سلامت افراد جامعه به طور كلی و به تبع آن بهبود وضعیت اسفبار بهداشت دهان و دندان، تمركز خاصی برای پیشگیری و درمان بیماری ها در برخی گروه های جامعه صورت گرفت كه به آنها گروه های هدف می گویند. استدلال هم این است كه چون پیشگیری آموزش و درمان بیماری تمام مردم غیرممكن است، با بهبود وضعیت گروه های هدف می توان وضعیت كلی بهداشتی را ارتقا بخشید. گروه های هدف دندانپزشكی، كودكان زیر ۱۲ سال و مادران باردار و شیرده هستند.
ارائه كلیه خدمات دندانپزشكی برای این افراد ۷۰ درصد ارزان تر از تعرفه های مربوط به درمان افراد عادی ست. بماند كه اصولاً هزینه های دندانپزشكی در مراكز بهداشتی درمانی در مقایسه با قیمت مواد، وسائل و حتی استانداردهای خود ایران هم بِی نهایت پایین است. به هر حال تأكید بر این است كه تا حد امكان خدمات درمانی و پیشگیری برای این گروه ها صورت گیرد و طبعاً كشیدن دندان كه آخرین مرحله و رادیكال ترین طرح درمان است زیاد توصیه نمی شود؛ توصیه ای كه دقیقاً مطابق آخرین روش های درمانی پیشنهادی در دنیاست.
اما تقاضای مراجعین چیز دیگری است. فرهنگ بهداشت دهان و دندان در طرح عملاً به یك شوخی شبیه است. مراجعین به درمانگاه های دولتی اغلب در پیشرفته ترین وضعیت بیماری مراجعه می كنند و دندانپزشك در بسیاری موارد نمی تواند كارخاصی جز همان كشیدن انجام دهد. بدتر اینكه چنین مشكلاتی به وفور در كودكان دبستانی دیده می شود؛كودكان ۷-۸ ساله كه دندان های آسیای بزرگ و دائمی شان در عرض یكی، دو سال بعد از رویش چنان وضعیتی پیدا كرده كه تصورش هم ترسناك است. اگر هم دندانپزشك پافشاری كند كه دندان را نكشید، این دندان دائمی است، آن را عصب كشی كنید، والدین كودك در ۹۰ درصد موارد نمی پذیرند و می گویند بكن بره پی كارش! بیمارانی كه ما دندانپزشكان طرحی با آنها طرف هستیم بی نهایت نسبت به رعایت بهداشت دهان و دندان بی تفاوت هستند. بیمارانی داشته ایم كه ۲۱-۲۰ سال مسواك نزده و به این مسئله افتخار هم كرده و ما دندانپزشكان را نفهم خطاب می كنند!! می گویند این دندان به درد نخور را بكش! اگر بدرد نخور بود پس چرا خدا خلقش كرده است؟!
●پرواز را به خاطر بسپار
تقریباً تمامی دندانپزشكانی كه به طرح می روند سرشار از انگیزه و انرژی هستند. با روحیه و علاقه ای عالی كار خود را آغاز می كنند. تعدادی تا آخر دوره طرح همین انگیزه را حفظ می كنند ولی اكثریت قریب به اتفاق به مرور، تمام انگیزه خود را از دست می دهند به طوری كه در پایان طرح به افرادی كاملاً بی انگیزه و بی تفاوت تبدیل می شوند. در این مورد می توان دلایلی چند را برشمرد. فرهنگ بهداشت دهان و دندان در ایران بی نهایت ضعیف است و عمده ترین تقاضای درمانی چیزی است كه درعلم نوین دندانپزشكی بیش از پیش كمرنگ شده است و بیمار جز دندان كشیدن درمان دیگری را نمی شناسد. راهكار این مشكل آموزش و فرهنگ سازی است اما آموزش به بیماران در دوره طرح عملاً غیرممكن است. وقتی بیمار با درد مراجعه كرده و به هیچ صراطی مستقیم نیست و از سوی دیگر ۱۵-۱۰ نفر بیمار دیگر هم مدام داخل اتاق سرك می كشند چطور می توان آموزش بهداشت را انجام داد؟ چون اگر هم دندانپزشك این وقت را برای آموزش چهره به چهره اختصاص دهد آمار كاركردش پایین می آید و احتمالاً با اخم و تخم روبه رو می شود. در ثانی این آموزش های موردی وقتی بر بستر سالمی ارائه نمی شود بی نتیجه می ماند.
چیزی كه عدم رعایت آن كل درمان های دندانپزشكی را زیر سؤال می برد، رعایت اصول كنترل عفونت بسیار ساده اما وقت گیر است كه به طور متوسط برای هر بیمار ۱۰ دقیقه زمان می برد. شاید چندان زیاد به نظر نرسد اما چون بسیاری از دندانپزشكان طرحی دستیار ندارند مجبورند تمام كارها را خودشان شخصاً انجام دهند. رعایت این وقت برای هر بیمار در مجموع زمان زیادی را در برمی گیرد كه با بار مراجعین اغلب درمانگاه ها جور در نمی آید. چطور ممكن است دندانپزشكی بدون دستیار كه در طول یك صبح تا ظهر ۳۵ بیمار می بیند بتواند كنترل عفونت را رعایت كند؟ دندانپزشك ناچار است از اصول حساس كنترل عفونت صرفنظر كند چون در غیر این صورت نمی تواند پاسخگوی بیماران باشد و بعد از آن هم باید با عذاب وجدان خود كنار بیاید. به این درد روحی، دردهای شغلی رایج دندانپزشكان نظیر گردن درد، كمردرد، درد ساعد و مچ و آرنج را هم بیفزایید. دردهایی كه معمولاً در همین دوره طرح آغاز می شوند و زندگی شغلی و اجتماعی آنها را در آینده تحت الشعاع خود قرار می دهد.
دكتر علیرضا آشوری
منبع : روزنامه همشهری


همچنین مشاهده کنید