جمعه, ۱۰ فروردین, ۱۴۰۳ / 29 March, 2024
مجله ویستا


قاشق زنی و زبان رمز


قاشق زنی و زبان رمز
انگار یك شب بود كه برخاستیم و دیدیم آهنگ فرخنده سه شنبه شب های آخر سال بیش از هر چیز غریو یك اعتراض نهانی و از آرامش و شادمانی تهی است. یك شب نبود و هزاران شب بود كه بسترهای اعتماد و همبستگی قومی اندك اندك جای خود را به فضای رنجور و موحش شهرفرنگ می داد. اما آنچه می خوانید مرثیه ای بر یك دگرگونی اجتناب ناپذیر نیست كه به تبعیت از مجموعه شرایط خواسته و نخواسته تاریخی به وجود می آید. فرهنگ پویایی خود را مدیون همین افت و خیزها است. حتی اگر در مقاطعی به قهقرا برود. در میان تمام رسوم از یاد رفته مربوط به چهارشنبه سوری یكی از مهجورترین آنها «قاشق زنی» است. سه شنبه شب كه می شد گوش اهل محل تیز بود كه چه كسی با چهره پوشیده و قاشق و كاسه ای مسی در خانه آنها می رود و نصیب می خواهد؟ دخترها و خاصه پسرهایی كه چادر به سر كرده صورت شان را می پوشاندند به سراغ آشنایان و همسایگانی می رفتند كه در خانه آنها زمزمه عشق و شیطنتی پنهان جریان داشت. آنها بی آنكه سخنی بگویند یا چهره شان را نشان دهند به زبان رمز پیام خود را منتقل می كردند و به این وسیله از یار خود جواب می گرفتند. اهل خانه موظف بودند، آجیل یا هر تحفه مرسوم دیگری كه می خواهند در كاسه قاشق زن بگذارند. قاشق زنی آیین یارگیری و جفت جویی بود. در نهاد این آیین رموز قابل تاملی نهفته است كه به طور عمده از نظام نشانه شناختی حاكم بر فرهنگ ایرانی پیروی می كند. در جامعه محروم از صراحت، آیین های مردمی نیز به همان سان بر پایه های مشابهی شكل می گیرند.پوشیدگی چهره در قاشق زنی، تابعی از كلیت پوشش در فرهنگ ایرانی است. در فرهنگ كه افشا عقوبت دارد، اختفا ضرورت است. اما پوشش در فرهنگ ما تنها استتار نیست بلكه تمنای دیدار و ترفندی است برای ایجاد جذبه. عشق نیز در فرهنگ ایرانی همواره با درجه ای از ممنوعیت همراه بوده است، بهتر آن باشد كه سر دلبران گفته آید در حدیث دیگران
قاشق زن سخن نیز نمی گوید. او صوت قاشق و كاسه را جانشین كلام می كند. صاحبان یك فرهنگ غالباً از امكان ها و خصوصیات همان فرهنگ برای تصرف در آن سود می جویند، اگر سخن گفتن دشوار است، اگر دیدار یار ممنوع است و اگر عشق نیازمند لفاف و عفاف است با نمایش مجسم این محرومیت ها به سراغش می رویم.وقتی جامعه متحول می شود اقتضائات آن هم تغییر می كند. امروز به رغم اینكه فرهنگ اختفا هنوز هم در لایه های ژرف جامعه حضور دارد مظاهر و آداب آن دگرگون شده است. اگر كسی چادر بر صورت بیندازد و هویت خود را بپوشاند از او می ترسیم. كسی چه می داند این فرد كیست و چه می خواهد؟ اگر دزد و قاتل باشد چه؟عاشق اگر هست اجازه دارد كه با عقل و زبان سلیم به سراغ معشوق برود. به این ترتیب یك رفتار آیینی از رواج می افتد. اما مقایسه واكنش انسان دیروز و امروز در مقابل ممنوعیت ها نكته بسیار قابل توجهی است. تجربه تاریخی نشان داده است كه ایرانیان هنگامی كه با عامل بازدارنده ای از درون فرهنگ مواجه می شوند آن را راحت تر می پذیرند و با شیوه های بهتری در آن دخل و تصرف می كنند. قانون در ایران مسبوق به سابقه ای طولانی نیست. به ویژه اگر در مقاطعی برابر عرف بایستد مغلوب و یا دست كم مغبون می شود. عصیان و اعتراضی كه در سال های اخیر، چهارشنبه سوری را به خشونت می كشد پیامد همین ایستادگی است. اگرچه از میان رفتن رسوم ملاطفت آمیز و عاشقانه ای همچون قاشق زنی ربط مستقیم به تغییر اقتضائات زمانه دارد اما برای از میان بردن جو خشونت آمیز حاكم بر سه شنبه شب های آخر سال نیاز به یك جایگزین داریم كه با شرایط فرهنگی زمانه سازگار باشد. گاه احیای مجدد رسوم و آیین ها یك ضرورت اجتماعی است و سلامت روانی را به جامعه بازمی گرداند.
در شبی از این هزاران شب...
منبع : روزنامه شرق


همچنین مشاهده کنید