پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا


جهانی سازی شکاف های طبقاتی را شدت می بخشد


پروژه جهانی سازی شركتی پروژه ای ست برای قطبی كردن و تقسیم مردم حول محور طبقه ونابرابری اقتصادی، مذهب و فرهنگ، جنسیت، جغرافیا و منطقه. در طول تاریخ بشر هیچگاه شكاف بین كسانی كه كار و آنانی که ثروت اندوزی می كنند چنین زیاد نبوده است. هیچگاه نفرت فرهنگ ها علیه یکدیگر تا این حد جهانی نبوده است. همگرایی جهانی سه گرایش خشونتبار یعنی انباشت ثروت به روشی بسیار بدوی، رودررویی فرهنگ ها، و نظامیگری و جنگ طلبی فرایندی بی سابقه است.
اما توماس فریدمن این جهان عمیقا تقسیم شده را كه حاصل جهانی سازی شركتی است وتخم ناامنی و قطبی شدن در آن پراكنده می شود را دنیایی یكدست می داند. دركتاب " دنیا یكدست است"[۳] فریدمن بیهوده تلاش می كند دلیل بیاورد كه جهانی سازی به یکدست شدن جهان و از بین بردن عدم تساوی های اجتماعی منجر می شود. البته اگر کسی دنیا را تنها از نمای تكنولوژی اطلاعات در اینترنت ببینید و زندگی، غذا، جامعه، اقتصاد و فرهنگ های محلی مورد تهاجم جهانی سازی را نادیده بگیرد، آسان تر می تواندد دروغ بگوید و برای یكدست شدن دنیا دلایل واهی بیاورد.
زمانی كه شما به متكبرین و قدرتمندهای كور بچسبید و از كشاورزان و كارگرانی كه زندگی و منش و همه چیزشان را از دست داده اند –- فاصله بگیرید، به راحتی دره های فقر و ارتفاعات ثروت را نمی بینید. یكدست دیدن دنیا یک بیماری است، اما فریدمن از ما می خواهد تا با این نگرش بیمارگونه به جهان نگریسته و همچون وی قطبی شدن و جهانی سازی را به عنوان انقلاب قبول كنیم، انقلابی كه نابودكننده انقلاب هایی است كه به ماكمك كرد تا درک کنیم دنیا گرد است و كره زمین بدور خورشید می گردد.
فریدمن دنیا را محدود به دوستانی كرده كه می بیند، مدیران عاملی كه می شناسد و زمین های گلفی كه در آن بازی می كند. با این دید محدود، و متکی بر برخورداری از حقوق ویژه و استثنایی او می خواهد راه را بر دیدن زیبایی های پذیرش تنوع فرهنگی و ددمنشی استثمار و بی عدالتی، و پیامد های ناهنجار زیست محیطی جهانی سازی اقتصادی و آزادی تجاری ببندد. او می خواهد ما نبینیم که جهانی سازی و تجارت آزاد دیواری از نفرت، وحشت و نبود امنیت برپا می کنند و به تصاحب ارزش های آفریده شده توسط دیگران با نام حق مالکیت فکری و خصوصی سازی می انجامد.
او با تمرکز بر قوانین، مقررات و سیاست هایی كه از ناتوانان و آسیب پذیران حفاظت می کند و برای بهره گیری از دمكراسی و آزادی، عدالت و حقوق بشر، صلح و امنیت، پایداری اقتصادی و سهیم بودن در منابع حیاتی زمین یک ضرورت بشمار می آیند، خواهان کنار گذاشتن آن ها می شود و فروپاشی این ساختارهای حفاظت کننده از محیط زیست و حقوق اجتماعی را " یكدست شدن" می بیند.
اما این یكدستی مانند همواركردن شهری با بمب، یكدست كردن سواحل آسیایی با سونامی، از بین بردن جنگل و قبایل برای استخراج معادن است. درك فریدمنی از دنیای یكدست تنها توجیهی است برای طرفداران تجارت آزاد و به بیان دیگر نابودكننده گان اجتماعی و محیط زیستی آن. این درك با هر معیاری غیرواقعی و دروغ است.
اکنون به توضیحات فریدمنی از امواج جهانی سازی نگاهی می اندازیم. طبق گفته وی جهانی سازی اولیه از سال ۱۴۹۲ كه كریستف كلمب كشتی اش را به آب انداخت تا سال ۱۸۰۰ كه جهان بزرگ با از بین رفتن برخی از مرزها و همپیوندی برخی از كشورها، به متوسط تغییراندازه داد، طول كشیده است . مرحله دوم جهانی سازی ازسال ۱۸۰۰ تا سال۲۰۰۰ طول می كشد و طی آن جهان متوسط به جهانی كوچك تبدیل می شود و عامل كلیدی این حركت شركت های چند ملیتی بودند. مرحله سوم جهانی سازی از سال ۲۰۰۰ شروع شده كه جهان را از اندازه كوچك به اندازه بسیاركوچك تغییر می دهد و نیروی پیش برنده ی آن افرادند.
این دیدی كاملا اشتباه به تاریخ است. از منظر جنوب سه موج جهانی سازی براساس زور و حرص به پیش رفته و موجب تصرف و آوارگی مردم این مناطق شده است. برای سرخ پوستان مرحله اول جهانی سازی از ۱۴۹۲ شروع شده و هنوز هم ادامه دارد.
برای ما در هند اولین مرحله جهانی سازی با حضور اولین شركت جهانی، شركت هند شرقی شروع شد كه از نزدیك با گروه انگلیسی كار می كرد و تا سال ۱۹۴۷ كه ما به استقلال رسدیم طول كشید. ما مرحله جاری را با همان روابط حاكم بین شركت های چندملیتی و حكومتگران را بازاستعمار[۴]، می نامیم. این توسط شركت ها رهبری می شود و نه توسط مردم. و مرحله جاری برای ما آنطور كه فریدمن می گوید از سال ۲۰۰۰ شروع نشد. این مرحله طی دهه ۱۹۸۰ با برنامه های بانك جهانی و صندوق بین اللملی پول كه تجارت آزاد و خصوصی سازی را تحمیل كردند، شروع شد و ازسال۱۹۹۵با تاسیس سازمان تجارت جهانی و گات[۵] شتاب گرفت.
این تاریخ دورغین "یكدستی زمین" فریدمن را قادر می سازد كه دو پرش بزرگ بكند- نتایج معاهده های سركوبگرانه و غیردمكراتیك " تجارت آزاد" را به دستیابی به تكنولوژی اطلاعات خلاصه کند و جهانی سازی و كنترل شركتی را به صورت رقابت و همكاری بین افراد نشان دهد. بدین ترتیب دبلیو تی ا و بانك جهانی و صندوق بین المللی پول ناپدید می شوند و از شركت های چندملیتی هم نشانی نیست. بنابرگفته فریدمن جهانی سازی نتیجه اجتناب ناپذیز پیشرفت تكنولوژی و خلاقیت افراد است، نه پروژه ای مربوط به شركت های چندملیتی قدرتمند كه از طرف نهاد ها و دولت های قدرتمند حمایت می شوند.
بدون از بین بردن قوانین حامی تجارت های محلی، كارگران، و محیط زیست نه تجارت الکترونیک گسترش می یابد و نه وال مارتیزه كردن اقتصاد. تكنولوژی ارتباطی نمی تواند به حمل کالاها از جمله محصولات غذایی ای بپردازد که در محل ارزان تر تولید می شوند. آنچه کالاهای وال مارت را ارزان تر می کند نه تكنولوژی اطلاعاتی مبتنی بر مدیریت زنجیره ی تولید، بلکه دستمزد پائین، استفاده از سوبسیدها، و تحمیل هزینه ها به خارج است.
در سال ۱۹۸۸ پیش از فروریختن دیواربرلین من آنجا بودم. ما بخشی از عظیم ترین جنبش علیه بانك جهانی بودیم. نزدیك به صدهزارنفر درپای دیوار برلین گردآمده بودند و من گفتم كه این دیوار همچون دیوارموجود بین اغنیا و فقرا كه بانك جهانی با در قرض نگهداشتن كشورهای جهان سوم ، استثمار منابع، و انتقال اقتصاد ما به اقتصاد بازار به نفع شركت های چندملیتی آفریده باید از بین برود. من در مورد اینكه چگونه اتحاد بین بانك جهانی و شركت های جهان كنترل مركزی و دیكتاتوری به وجودآورده و تنها سود را هدف و بالاترین قدرت می شناسند، صحبت كردم. به عنوان یك جنبش، ما برای تخریب تمامی دیوارهای قدرت و نابرابری مبارزه می کردیم.
بینش فریدمن مبنی بر "یكدستی جهان" او را در مقابل نقش دیكتاتوری شركت ها و كنترل مركزی آن ها براقتصاد بر پایه جهانی سازی شركتی كور كرده است. وی فروپاشی دیوار برلین را به عنوان " فیلتر انتقال تعادل قدرت به سمت دولت های طرفداران دمكراسی مبتنی بر آرا و طرفداران بازار آزاد و دور كردن دست دیكتاتوری های دارای اقتصاد برنامه ریزی شده ی مرکزی در جهان دانسته است.
جنبش هایی كه علیه جهانی سازی مبارزه می كنند طرفدار دولت های دمكراتیك و مبتنی بر آرا هستند و دقیقا به خاطر غیردمكراتیك ، دیكتاتور، مستبد و مركزگرا بودن دبلیو تی او و بانك جهانی با آنها مبارزه می كنند. موافقت نامه دبلیو تی ا درباره آرژانتین را آمستوتز[۶] تدوین کرد كه نماینده ی شرکت كارگیل[۷] بود و مذاكرات آمریكا در مورد مسائل كشاورزی طی دوراورگویه[۸] را رهبری می كرد و اكنون نیز در بحش غذا و كشاورزی قانون اساسی عراق را می نویسد که مبتنی بر یک دیکتاتوری مركزی جهانی برروی غذا و كشاورزی ست.
به همین دلیل است كه نیروهای دمكراتیك به جنبش مردم علیه جهانی سازی جواب مثبت دادند و اقدام دولت های جهان سوم در كانكون[۹] به شکست نشست وزیران سازمان تجارت جهانی انجامید. و این همان یکدست سازان بودند که می خواستند دیوارهای تازه ای ایجاد کنند- دیوار هایی كه لی[۱۰] كشاورز كره ای در پای آن زندگی اش را از دست داد. همان دیواری كه نماینده تجاری آمریكا رابرت زوئولیك[۱۱] تلاش می كند بین كشورهای" دارای مجوز انجام " و " بدون مجوز انجام " بكشد. آنچه زوئولیك و فریدمن نمی خواهند ببینند آن است كه آنچه آنها مجوز انجامش را می خواهند بگیرند، دفاع كشاورزان از خود در مقابله دامپینگ(شکستن هدفمند قیمت ها در کوتاه مدت برای به ورشکستگی کشاندن رقبا) و تجارت ناعادلانه است. اینجا دو دنیا وجود دارد. دنیای فریدمن ها که ریشه در سیاست های شرکت هایی مانند كارگیل دارد و بر آن متمركز است و دنیای ما که دارای ۳۰۰ میلیون گونه ی زیستی ست ۶ میلیارد جمعیت دارد.
رفیع ترین دیواری كه دبلیو تی ا آفریده است دیوارمعاملات مربوط به قرارداد حق مالكیت فكری ( تی آر آی پی اس)[۱۲] است. این هم نیز بخشی از برنامه ریزی مركزی دیكتاتور منشانه است. همانطور كه مونسانتو اقرار كرده شركت های سازمانداده شده تحت عنوان كمیته مالكیت فكری[۱۳] " هم مریضند، هم پزشكند و هم نسخه پیچ". فریدمن بجای صحبت در مورد تی آر آی پی اس و اینكه چگونه هدایتگران جهانی سازی یعنی شركت ها و دبلیو تی ا، هند را مجبور می كنند قوانین دمكراتیك حق مالكیت فكری خود را زیر پا بگذارد و برای دانه ها و داروها انحصار بیافریند، و كشاورزان را به سوی خودكشی سوق دهد، ومانع دسترسی قربانیان ایدز، سرطان ، سل و مالاریا به داروهای حیاتی مورد نیاز خود شود، كوچه غلط دیگری را برای ایجاد جهان یكدست نشان می دهد.او جنبش آزاد سازی سورس نرم افزارها[۱۴] كه ریچارد استالمن[۱۵] آغازگر آن بود را نشانی از یکدست سازی جهانی سازی می نامد، در حالی که استالمن پیش برنده انتقاد از حق مالكیت فكری و شركت های انحصاری و رزمنده ای علیه شركت های بوجودآورنده دیوار برای ممانعت كشاورزان از جمع كردن بذر گیاهان ، آزاد بودن محققین در تحقیق و نرم افزارنویسان از تولید نرم افزارهای جدید است.
او با هم عرض نشان دادن آزاد سازی سورس نرم افزار ها با به پیمانکار بیرونی سپردن امور و تولید در خارج از کشور، حرص، قدرت و انحصار شركت ها را پنهان كرده و جهانی سازی شركتی را خلاقیت و آزادی انسان نشان می دهد.
این تنها و تنها عدم صداقت است نه نتیجه دیدی یكدست. به همین علت است كه وی زمانی كه درمورد هندوستان صحبت می كند ذكری از دكتر حمید از سی آی پی ال آ[۱۶] نمی كند. او کسی ست که داروهای ایدز را برای بیماران آفریقایی به قیمت ۲۰۰ دلار تهیه كرد، در حالی که شركت های آمریكایی می خواستند ۲۰۰۰۰ دلار بفروشند، وی كسی است كه قانون حمایت از پتنت تجارت جهانی را نسل كشی نامید. تیم تحقیقی فریدمن با من قرار گذاشتند كه به بنگلر[۱۷] بیایند و در مورد خودكشی كشاورزان صحبت كنند تا فریدمن بتواند به آن استناد كند ، اما فریدمن در آخرین لحظات قرار را لغو كرد.
به نظر می رسد سرنوشت فریدمن بیان یكطرفه مسائل برای منافع یكطرف باشد و به همین علت است كه وی درباره ۵۵۰ میلیون هندی جوانی كه در دنیای به اصطلاح یكدست بر آمریكاییان سبقت می گیرند صحبت می كند . آنهم زمانی كه بخش کوچکی از پیمانکاری تكنولوژی اطلاعاتی در هند انجام می شود و تنها یك میلیون نفر را از كل جمعیت ۲/۱ میلیارد نفری هند را به كار می گیرد. درافكار تك فرهنگی كلید شده به تكنولوژی اطلاعاتی فریدمن جایی برای غذا و كشاورزی، نساجی و پارچه بافی، بهداشت و آموزش نیست.
فریدمن تنها ۱/۰ درصد تصویر را نشان می دهد و ۹/۹۹ درصد آن را پنهان نگاه می دارد. در این ۹/۹۹ درصد انحصار بذر های مونسانتو و خودكشی هزاران نفر از كشاورزان بوقوع می پیوندد. زیر سایه این ۹/۹۹ درصد ۲۵ میلیون زن ناپدید می شوند، زیرا دنیای كالایی شده زن را جنس قابل مصرف محسوب می كند. در این ۹/۹۹ درصد اقتصاد پنهان نگاهداشته شده، هزاران کودک متعلق به قبایل در اوریسا[۱۸]، ماهاراشترا[۱۹]، راجستان[۲۰] از گرسنگی می میرند، زیرا نظام توزیع عمومی غذا برای ایجاد بازار شرکت های تجاری- کشاورزی نابود می شود. دنیای این ۹/۹۹ درصدی ها به واسطه جهانی سازی اقتصادی هر چه فقیرترشده است.
ما به خاطر حق همین هاست كه مبارزه می كنیم، که تلاش می كنیم دنیایی عادلانه، پایدار، و صلح آمیز بسازیم- دنیایی مشترك و متعلق به همه- كه در آن انسانگرایی و مسئولیت جهانی مشترك ما به دمكراسی بر روی زمین پیوند می یابد. دیوارهای تبعیض و استثنا، كه جهانی سازی آن را تشدید كرده را انسان هایی ایجاد كرده اند که دستی در قدرت داشته اند. آن ها نیز باید از بین بروند. زیرا استبداد با جامعه آزاد تضاد دارد و جهانی سازی شركتی نیز شكلی از استبداد و دیكتاتوری است كه در آن آزادی های اساسی و ظرفیت های انسانی ما از ما گرفته می شود.
ما وارث دنیایی هستیم كه به هیچ وجه یكدست نیست. ما باید دنیایی را بسازیم که بطور دمكراتیكی متنوع و غیرمتمركز است، دنیایی پایدار و ایمن برای همگان، دنیایی براساس همكاری ومشاركت همه در استفاده از منابع، مهارت ها و خلاقیت ها. آزادی كه ما دنبالش هستیم آزادی برای همه است، نه تنها برای اندكی از مردم. اما دنیای تجارت آزاد برای آزادی شركت ها و محروم كردن مردم از حقوق شان است.
چیزی كه فریدمن به عنوان " یكدستی " جدید نشان می دهد در حقیقت نظام كاستی[۲۱] جدیدی است، براهمینیسمی[۲۲] تازه در پیوند با سلسله مراتب و استثنائات. در نظام كاستی فریدمن " شودراس[۲۳]" كسانی هستند كه برای گسترش بازارها و افزایش سود شركت های جهانی زندگیشان به غارت رفته است. آن ها نه تنها به واسطه جهانی سازی دیوار هایی حافظ زندگی و كار خود را از دست داده اند، بلكه با دیوارهای نامرئی اقتصادی و اجتماعی ای كه جهانی سازی ایجاد كرده محاصره شده اند.
هندی های كشیده شده به اقتصاد آمریكا از طریق پیمانکاری بیرونی برهمن نمی شوند. آن ها باید با حقوقی برابر یك پنجم تا یك هشتم همكاران آمریكایی خود راضی باشند، و آنچه به آن ها سپرده می شود چیزی در حد شمارش اعداد، کارهای پیش پا افتاده و یا كارهای مكانیكی استاندارد است. و این همان تیلریسم[۲۴] عصر اطلاعات است. همه ی كنترل ها در دست شركت ها در آمریكا ست. آنها براهمان هایی هستند كه دانش را براساس حق مالكیت فكری به انحصار خود درآورده اند. سپردن امور به پیمانکاران برون مرزی مانند " اخراج نیروی كار" در عصر انقلاب صنعتی است. برای باقی ماندن در سلسله مراتب استثمارگرانه این یک ابزار كهنه است. نظریه "دنیای یكدست" ارتباطی با برابری ها، برابری در خلاقیت و برابری در حقوق ندارد.
آزادی تجارت آزاد، آزادی برای ایجاد زمینی نابود شده است. ما به دمكراسی ای نیازمندیم که آزادی كامل زمین است - آزادی برای همه نوع بشر- و در آن آزادی نیروی محرکه ی زمین است. زمینی که در آن آزادانه از منابع محدود اما فراوان تجدید شونده بهره می برند. ما در دنیای بدون محدودیتی زندگی نمی کنیم كه اجازه دهد حرص پایان ناپذیر شركت ها زمین را تخریب كند و امنیت و زندگی و منابع مردم غارت شود. آزادی كامل زمین تنها در جامعه آزاد متولد می شود و مردم آزادی كه آزادی همگان را به رسمیت می شناسند و آن را شكل می دهند. پذیرش تنوع نشانه ای از آزادی كامل زمین است. " یكدستی" نشانه فقدان آزادی واقعی است. آنچه در جستجوی یكدستی است فاشیسم است نه آزادی.

[۱] Vandana Shiva
[۲] Friedman
[۳] The world is Flat
[۴] recolonisation
[۵]GATT: General Agreement of Trade and Tariffs
[۶] Amstutz
[۷] Cargill is an international marketer, processor and distributor of agricultural,
food, financial and industrial products
[۸] Urguay Round
[۹] Cancun
[۱۰] Lee
[۱۱] Robert Zoellick
[۱۲] Intellectual Property Rights Agreement. (TRIPS).
[۱۳] Intellectual Property Committee
[۱۴] Open Source Software Movement
[۱۵] Richard Stallman
[۱۶] CIPLA
[۱۷] Bangalore
[۱۸] Orissa
[۱۹] Maharashtra
[۲۰] Rajasthan
[۲۱] Caste a division of society based on differences of wealth, inherited rank or privilege, profession, or occupation
[۲۲]Brahminism
[۲۳] Shudras
[۲۴]

نوشته واندانا شیوا[۱]
برگردان: همااحمدزاده
منبع : پایگاه اطلاع‌رسانی فرهنگ توسعه


همچنین مشاهده کنید