سه شنبه, ۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 23 April, 2024
مجله ویستا


دست‌هایی‌ که‌ حرف‌ می‌زدند


دست‌هایی‌ که‌ حرف‌ می‌زدند
پیش‌ از اینها گمان‌ می‌رفت‌ نوشتن‌ فعلی‌ است‌ كه‌ به‌ موازات‌ تمرین‌ و تكرار و برای‌ به‌ خاطر سپردن‌ چیزها است‌، اما از آن‌ زمان‌ كه‌ «توماس‌ ولف‌» گفت‌: «نوشتن‌ برای‌ فراموش‌ كردن‌ است‌، نه‌ برای‌ به‌ یاد آوردن‌» دیگر هیچ‌ شكی‌ نماند كه‌ نویسنده‌ اگر می‌نویسد برای‌ فرار از یكسری‌ واقعیت‌ها است‌ كه‌ ذهن‌ او را مشغول‌ كرده‌اند.
جز این‌، نكته‌یی‌ دیگر در كلام‌ ولف‌ هست‌ كه‌ بی‌هیچ‌ شایبه‌یی‌ ما را به‌ این‌ فرضیه‌ می‌رساند كه‌ هیچ‌ چیز غیر واقعی‌ وجود ندارد. توضیح‌ آنكه‌ در سبك‌های‌ نوشتاری‌ غیررئالیسم‌ مثلا در مكتب‌ رومانتیسیسم‌ یا حتی‌ كمی‌ نزدیكتر سوررئالیسم‌ و غیره‌، ما برخلاف‌ ظاهر با عناصر غیرواقعی‌ روبرو نیستیم‌. اینجا اشتباهی‌ خیلی‌ كوچك‌ ممكن‌ است‌ ما را به‌ سمت‌ اشتباهات‌ بزرگ‌ سوق‌ دهد. می‌توان‌ واقعی‌ را در موازات‌ فراواقعی‌ قرار داد اما هیچ‌گاه‌ نباید آن‌ را در كنار غیرواقعی‌ قرار داد كه‌ اصلا غیرواقعی‌ نیست‌ و توان‌ به‌ وجود آمدن‌ در هیچ‌ یك‌ از عرصه‌های‌ زندگی‌ بشری‌ را ندارد. اگر ما مثلا در داستان‌ سوررئالیسم‌ با یكسری‌ عناصر فراواقعی‌ روبرو هستیم‌ به‌ این‌ خاطر است‌ كه‌ این‌ فراواقعیت‌ها (گاهی‌ به‌ غیر واقعی‌ تعبیر می‌شوند) برای‌ نویسنده‌ واقعیت‌ بوده‌اند. باید با این‌ تناقض‌ كنار آمد و هیچ‌گاه‌ از آن‌ نگریخت‌. اینچنین‌ است‌ كه‌ در پایان‌ هر بحثی‌ می‌توان‌ به‌ اصالت‌ واقعیت‌ ایمان‌ آورد و آن‌ را به‌ عنوان‌ پایه‌ و اساس‌ هر چیز قرار داد. داستان‌ اصیل‌، داستان‌ رئالیسم‌ است‌ چرا كه‌ این‌ داستان‌ مادر تمامی‌ انواع‌ دیگر داستان‌ها و در رابطه‌ سخت‌ متعامل‌ با آنها است‌. ما نمی‌توانیم‌ رابطه‌ میان‌ داستان‌های‌ رومانتیك‌ را با داستان‌های‌ رئال‌ انكار كنیم‌ چرا كه‌ انواع‌ داستان‌ها با رئالیسم‌ در رابطه‌اند. اینگونه‌ است‌ كه‌ سبك‌های‌ انشعابی‌ از این‌ سبك‌ انحصاری‌ در جنبه‌ رئالیستی‌ با هم‌ رابطه‌ برقرار می‌كنند.
باری‌ از اینها كه‌ بگذریم‌ باید به‌ این‌ نظریه‌ ادبی‌ رو بیاوریم‌ كه‌ داستان‌ رئالیسم‌ با آثار بالزاك‌ نویسنده‌ فرانسوی‌ آغاز شد و برخی‌ شرایط‌ درونی‌ و بیرونی‌ در گسترش‌ آن‌ تاثیر گذاشت‌. در بیان‌ شرایط‌ و ویژگی‌های‌ درونی‌ به‌ رئالیسم‌ به‌ نفس‌ رئالیسم‌ بودن‌ توجه‌ می‌كنیم‌. رئالیسم‌ در بطن‌ خود آنچنان‌ كه‌ ذكر رفت‌ نوعی‌ بازگشت‌ به‌ اصالت‌ انسانی‌ بود كه‌ با تحولات‌ عصر جدید هماهنگ‌ شد. رنسانس‌ و به‌ موازات‌ آن‌ اندیشه‌ خردورزی‌ و جنبش‌ رومانتیسیسم‌ در ادبیات‌ و هنر شاید نخستین‌ گام‌ این‌ بازگشت‌ بودند. با این‌ همه‌ هیچ‌گاه‌ جامعه‌ بشری‌ چیز جدید را بر نمی‌تافته‌ است‌. مهم‌ این‌ نیست‌ كه‌ این‌ چیز جدید خوب‌ یا بد است‌، بر نمی‌تابد، احتیاج‌ به‌ گذشت‌ زمان‌ است‌ تا چیزهای‌ جدید جا بیفتد و همه‌ فهم‌ شوند. این‌ جا افتادن‌ سال‌ها، نزدیك‌ سه‌ قرن‌، طول‌ كشید. عصر كلاسیسیسم‌ و عصر رومانتیسیسم‌ گذشتند و اروپا پس‌ از پشت‌ سر گذاشتن‌ رنسانس‌ و انقلاب‌ صنعتی‌ قدم‌ به‌ عرصه‌یی‌ گذاشت‌ كه‌ گویا تكمیل‌ كننده‌ اومانیسم‌ سال‌های‌ پیش‌ و بازگشت‌ به‌ اصالت‌ انسانی‌ بود.
رئالیسم‌ با بالزاك‌ و در فرانسه‌ شروع‌ شد اما اوضاع‌ و احوال‌ فرانسه‌ آنگونه‌ نبود كه‌ رئالیسمش‌ به‌ مانند دیگر جاها گسترش‌ پیدا كند. چند سال‌ پس‌ از پیدایش‌ رئالیسم‌ در فرانسه‌، نویسندگان‌ دیگری‌ چون‌ زولا پیدا شدند كه‌ به‌ ناتورالیسم‌ روی‌ آوردند و بعدها هم‌ ادبیات‌ این‌ كشور به‌ سمت‌ مكتب‌های‌ دیگر سوق‌ پیدا كرد.
انگلستان‌ اما از آنجا كه‌ جنبش‌ رئالیسم‌ خود را به‌ موازات‌ دیگر جنبش‌ها آغاز كرد مكتبی‌ رئالیسمی‌ بنیان‌ نهاد كه‌ تا سال‌ها ماندگار بود و تاثیر زیادی‌ در ادبیات‌ و هنر جهان‌ گذاشت‌.
۱۸۵۰ م‌. تا ۱۸۹۰ م‌. سال‌های‌ روشن‌بینی‌ آگاهانه‌ انگلستان‌ بود. این‌ كشور كه‌ اكنون‌ انقلاب‌ صنعتی‌ را پشت‌ سر گذاشته‌ بود، دوران‌ تسلط‌ اندیشه‌های‌ داروین‌، اسپنسر و در زمینه‌ادبیات‌ تاكری‌ را تجربه‌ می‌كرد. درست‌ در همین‌ زمان‌ بزرگترین‌ نویسنده‌ رئالیسم‌ انگلستان‌، داستان‌های‌ ماندگاری‌ را در پربارترین‌ دوره‌ ادبی‌ انگلستان‌ به‌ وجود آورد. چارلز دیكنز از بدو تولد رئالیسم‌ بود و بدون‌ شك‌ تا سال‌های‌ پایانی‌ عمرش‌ چیز دیگری‌ جز این‌ نمی‌توانست‌ باشد. او كه‌ هفتم‌ فوریه‌ ۱۸۱۲ م‌. در لندپورت‌ پورتسی‌ به‌ دنیا آمد پس‌ از گذراندن‌ زندگی‌ طاقت‌فرسای‌ كودكی‌ به‌ روزنامه‌نگاری‌ پرداخت‌.
او در كودكی‌ كارهای‌ مختلفی‌ را تجربه‌ كرد كه‌ تمام‌ آنها تم‌های‌ داستان‌های‌ آینده‌ او شدند. توضیح‌ آنكه‌ جان‌ دیكنز پدر چارلز كه‌ كارمند اداره‌ كارپردازی‌ بحریه‌ بود، بر اثر لاابالیگری‌ و وامداری‌ به‌ زندان‌ افتاد. چارلز دوازده‌ ساله‌ مجبور به‌ كار كردن‌ شد؛ پس‌ او را به‌ كارخانه‌ واكس‌سازی‌ فرستادند. تا زمانی‌ كه‌ پدرش‌ جان‌ آزاد شد و او فرصت‌ تحصیل‌ پیدا كرد. از زمان‌ آزادی‌ پدرش‌ از زندان‌ تا زمان‌ بیست‌ سالگی‌ ضمن‌ تحصیل‌ در كش‌ و گیر زندگی‌ موهوم‌ آینده‌ شغل‌ پرمخاطره‌ اما جذاب‌ روزنامه‌نگاری‌ را برگزید. در سال‌ ۱۸۳۲ او به‌ قدر كافی‌ برای‌ نوشتن‌ در روزنامه‌ مهارت‌ داشت‌، پس‌ خبرنگار امور عمومی‌ و پارلمانی‌ شد. لندن‌، خبرنگاری‌ و تجربیاتی‌ كه‌ چارلز جوان‌ اكنون‌ و در محیط‌ جدید به‌ دست‌ می‌آورد می‌توانستند تم‌های‌ داستانی‌ او را بسازند.
سال‌ ۱۸۳۷ زمان‌ لبریز شدن‌ این‌ تم‌ها و انتشار اولین‌ داستان‌ او نامه‌های‌ پیكویك‌ بود. دیكنز قبل‌ از نوشتن‌ این‌ كتاب‌ طرح‌ واره‌هایی‌ برای‌ روزنامه‌ها نوشته‌ بود و به‌ نوع‌ قابل‌ قبولی‌ از ساده‌نویسی‌ مسلط‌ بود. عشق‌ عقیم‌ مانده‌ او به‌ دختری‌ با نام‌ ماریا بیدنل‌ كه‌ والدینش‌ بخاطر موقعیت‌ فرودست‌ دیكنز راضی‌ به‌ ازدواج‌ آنها نشده‌ بودند و پس‌ از آن‌ ازدواجش‌ با كثرین‌ هوگارن‌ تجربیاتی‌ بودند كه‌ او را بیش‌ از پیش‌ آماده‌ شروع‌ زندگی‌ نویسندگی‌ كرد. مقارن‌ با انتشار اولین‌ داستانش‌ اولین‌ فرزند از ده‌ فرزند او به‌ دنیا آمد. یك‌ سال‌ مطیع‌ و فرمان‌بردار كار روزنامه‌نگاری‌ كرد. اما روزنامه‌نگاری‌ چیزی‌ نبود كه‌ دیكنز آن‌ را بر تابد. اكنون‌ واقعیت‌های‌ ذهنی‌ تمام‌ زندگی‌ او را تحت‌الشعاع‌ قرار داده‌ بودند، راهی‌ به‌ جز نوشتن‌ نبود، نوشتن‌ برای‌ فراموش‌ كردن‌ واقعیت‌هایی‌ كه‌ خواسته‌ و ناخواسته‌ برایش‌ اتفاق‌ افتاده‌ بودند.
رابطه‌ زندگی‌ گذشته‌ دیكنز با داستان‌ الیور تویست‌ غیرقابل‌ انكار است‌. این‌ داستان‌ به‌ گونه‌یی‌ عجیب‌ رئالیسم‌ است‌ چنانكه‌ بعد از نوشته‌ شدن‌ آن‌ در سال‌ ۱۸۳۸ چنان‌ تاثیری‌ در جامعه‌ به‌ وجود می‌آورد كه‌ تا سال‌ها چشم‌ نویسندگان‌ را به‌ ادبیات‌ معناگرای‌ اجتماعی‌ دوخته‌ می‌دارد. الیورتویست‌ با وجود خام‌دستی‌ نویسنده‌ نسبت‌ به‌ سال‌های‌ بعد یكی‌ از تاثیرگذارترین‌ و البته‌ مشهورترین‌ داستان‌های‌ دیكنز است‌.
این‌ داستان‌ شرح‌ غم‌انگیز زندگی‌ پسری‌ به‌ نام‌ الیور است‌ كه‌ در نواخانه‌یی‌ زندگی‌ می‌كند. پدرومادر او مشخص نیستند و او در نواخانه‌ زندگی‌ سخت‌ و طاقت‌فرسایی‌ دارد. عصیان‌ كه‌ عنصری‌ بارز در آثار دیكنز به‌ شمار می‌رود از همان‌ ابتدای‌ داستان‌ در الیور رخ‌ می‌نماید. او بر سر غذا به‌ مسئولان‌ نواخانه‌ اعتراض‌ می‌كند. اما از آنجا كه‌ به‌ قول‌ پابلو نرودا، انسان‌ تا زمانی‌ كه‌ ضعیف‌ است‌ نباید اعتراض‌ كند، الیور سخت‌ كتك‌ خورده‌ به‌ تابوت‌ فروشی‌ فروخته‌ می‌شود. دیكنز در نوشتاری‌ خوش‌بینانه‌ و در حالی‌ كه‌ درصدد انكار زندگی‌ خودش‌ است‌ الیور را در مسیر حوادثی‌ قرار می‌دهد كه‌ علی‌رغم‌ ظاهر دردناك‌ در كل‌ به‌ سود او هستند.
الیور از پیش‌ تابوت‌ فروش‌ فرار می‌كند و با گروهی‌ جیب‌بر آشنا می‌شود كه‌ از او برای‌ جیب‌بری‌ بهره‌كشی‌ می‌كنند. آنها به‌ او آموزش‌ جیب‌بری‌ می‌دهند. از این‌ جور فضاها به‌ وفور در داستان‌های‌ دیكنز وجود دارند انگار او می‌خواهد بگوید هر چیزی‌ خودش‌ را بازتولید می‌كند. خوشی‌، ناراحتی‌، دزدی‌، فقر، ثروت‌ و... همه‌ و همه‌ خودشان‌ خودشان‌ را تولید می‌كنند. ما باید مواظب‌ باشیم‌ كه‌ گاهی‌ بدی‌ها به‌ بازتولید زیاده‌ از حد خود نپردازند یعنی‌ اینكه‌ آدم‌های‌ خوب‌ بد نشوند.
الیور ناشی‌ گیر می‌افتد اما این‌ گیر افتادن‌ برخلاف‌ زندگی‌ واقعی‌ خوش‌یمن‌ است‌. كسی‌ كه‌ مورد دزدی‌ قرار گرفته‌ الیور را به‌ فرزندی‌ می‌پذیرد. باز هم‌ یكسری‌ اتفاقات‌ دیگری‌ می‌افتند و الیور بار دیگر فرزند خوانده‌ كس‌ دیگری‌ می‌شود. خلاصه‌ داستان‌ به‌ خیر و خوشی‌ تمام‌ می‌شود همانطور كه‌ نویسنده‌ دوست‌ دارد. احساسات‌ پاك‌ و اندكی‌ كودكانه‌ دیكنز در این‌ اثر نمود ویژه‌یی‌ دارند. همین‌ احساسات‌ هستند كه‌ در «بارنابی‌ روج‌» و در شخصیت‌ نیمه‌ دیوانه‌ اما ساده‌ بارنابی‌ به‌ وضوح‌ نشان‌ داده‌ می‌شوند و اصلا بطور كلی‌ احساس‌ كلی‌ در آثار او است‌.
آنچنان‌ كه‌ ذكر رفت‌ پدر دیكنز در زمان‌ كودكی‌ او به‌ زندان‌ می‌افتد. اینجا هیچ‌كس‌ نیست‌ كه‌ پدرش‌ را نجات‌ دهد و زندگی‌ طاقت‌فرسای‌ او را سروسامانی‌ ببخشد. هم‌ این‌ عقده‌یی‌ است‌ كه‌ باعث‌ می‌شود دیكنز الیور را در مسیر آدم‌های‌ خوش‌سیرت‌ و پاك‌نهاد قرار دهد و او را به‌ خوشبختی‌ برساند.نوشتن‌ الیورتویست‌ تسكین‌ دردهای‌ دیكنز نیست‌. اینگونه‌ است‌ كه‌ او داستانی‌ دیگر به‌ نام‌ نیكلاس‌ نیكلبی‌ به‌ سال‌ ۱۸۳۹ می‌نویسد كه‌ باز قراردادن‌ دو گروه‌ از آدم‌های‌ خوب‌ و بد در مقابل‌ همدیگر است‌. پس‌ از آن‌ با اندكی‌ چرخش‌ به‌ داستان‌های‌ اجتماعی‌تر و به‌ موازات‌ آن‌ سیاسی‌تر روی‌ می‌آورد. بارنابی‌ روج‌ كه‌ شرح‌ جنگ‌های‌ داخلی‌ انگلستان‌ در برهه‌یی‌ از تاریخ‌ این‌ كشور و میان‌ پروتستان‌ها و كاتولیك‌هاست‌ رمانی‌ قطور است‌ كه‌ اصلا برای‌ روزنامه‌ نوشته‌ شده‌ و اولین‌ بار به‌ صورت‌ ستون‌ در آنجا چاپ‌ شده‌ است‌.
سال‌ ۱۸۴۳ سرود كریسمس‌ نوشته‌ می‌شود. یكی‌ از متفاوت‌ترین‌ داستان‌های‌ دیكنز كه‌ ما را در بازخوانی‌ زندگی‌اش‌ یاری‌ می‌دهد. داستان‌ سرود كریسمس‌ داستان‌ مرد خسیسی‌ است‌ كه‌ گرفتار كابوس‌ می‌شود.
او پس‌ از این‌ كابوس‌ تصمیم‌ می‌گیرد انسانی‌ دیگر، با محبت‌، سپاسگزار و مردم‌دوست‌ شود.
از سال‌ ۱۸۴۳ م‌. تا ۱۸۵۰ وقفه‌یی‌ در تفكر دیكنز اتفاق‌ می‌افتد. او در این‌ سال‌ها زندگی‌ و سرگذشت‌ مارتین‌ چازلویت‌ و دامبی‌ و پسر را می‌نویسد. اما اینها نه‌ روایتگر حركت‌ ذهنی‌ نویسنده‌ به‌ جهان‌ جدید حرف‌ها و واژه‌ها كه‌ بازگشتی‌ غیرقابل‌ انكار به‌ گذشته‌ هستند. هرچند گفته‌ می‌شود مارتین‌ چازلویت‌ بهترین‌ اثر داستانی‌ دیكنز است‌ اما از این‌ حرف‌ «سامرست‌ موام‌» نمی‌توان‌ گذشت‌ كه‌ دیوید كاپرفیلد یكی‌ از ده‌ رمان‌ برتر تاریخ‌ داستان‌نویسی‌ جهان‌ و بهترین‌ اثر چارلز دیكنز است‌.
در رمان‌ قطور دیوید كاپرفیلد خواننده‌ شاهد ادامه‌ سبك‌ قبلی‌ دیكنز و همچنین‌ شاهد حركت‌هایی‌ خلاقانه‌ است‌. گذشته‌ از این‌، دیوید كاپرفیلد از آنجا كه‌ سخت‌ با زندگی‌ نویسنده‌ همبستگی‌ دارد، نوعی‌ اثر صادقانه‌ و به‌ مانند آثاری‌ از این‌ نوع‌ موفق‌ است‌. توضیح‌ آنكه‌ ما در ادبیات‌ وقتی‌ زندگی‌ نویسنده‌ را در اثرش‌ دخیل‌ می‌بینیم‌ شاهد تصویرگری‌ بهتر و روایتی‌ قوی‌تر هستیم‌. در مورد نویسنده‌یی‌ گفته‌ می‌شود آن‌ هنگام‌ كه‌ قصد توصیف‌ كردن‌ پله‌های‌ مكانی‌ را در داستانش‌ داشت‌ نامه‌یی‌ از كشوری‌ دور به‌ دوستش‌ نوشت‌ و از او خواست‌ تا آن‌ پله‌ها را دقیقا برایش‌ توصیف‌ كند. این‌ مهم‌ در رمان‌های‌ رئالیستی‌ بیشتر اهمیت‌ دارد، چرا كه‌ رئالیسم‌ بازتاب‌ زندگی‌ واقعی‌ افراد است‌ و هیچ‌ واقعیتی‌ ملموس‌تر از واقعیت‌ خود انسان‌ و زندگی‌ خود انسان‌ نیست‌. انسان‌ به‌ زندگی‌ خودش‌ بیشتر از هر واقعیتی‌ مسلط‌ است‌ اینگونه‌ است‌ كه‌ در نوشتن‌ آن‌ تسلط‌ بیشتری‌ دارد.
دیوید كاپرفیلد به‌ مانند رمان‌های‌ موفقی‌ چون‌ جنگ‌ و صلح‌ تولستوی‌، برادران‌ كارامازوف‌ داستایوفسكی‌ و بابا گوریو بالزاك‌ از زمره‌ بهترین‌ رمان‌های‌ جهان‌ است‌. گفته‌ می‌شود در خواندن‌ آثار دیكنز با خواندن‌ یك‌ صفحه‌ خوشحال‌ و با خواندن‌ صفحه‌یی‌ دیگر متاثر می‌شوید. این‌ واقعیت‌ در دیوید كاپرفیلد به‌ وفور رخ‌ می‌نماید. زیرا این‌ رمان‌ با احساسات‌ نویسنده‌ هم‌ بسته‌ است‌. این‌ مثل‌ كلیشه‌یی‌ و قدیمی‌ كه‌ لیوان‌ تا پر نشود سرریز نخواهد داشت‌ و از آب‌ درون‌ خود به‌ دیگر جاها نخواهد بخشید در این‌ مورد كاملا صادق‌ است‌. اگر نویسنده‌ رئال‌ خود از واقعیتی‌ كه‌ خلق‌ می‌كند لبریز نباشد قادر به‌ انتقال‌ تمام‌ و كمال‌ آن‌ به‌ دیگران‌ نیست‌.
گفته‌ می‌شود بالزاك‌ در حین‌ نوشتن‌ رمان‌ باباگوریو، روزی‌ گریه‌كنان‌ پیش‌ یكی‌ از دوستانش‌ می‌رود. دوستش‌ می‌پرسد: «چه‌ شده‌؟» و بالزاك‌ جواب‌ می‌دهد: «باباگوریو مرد!» نویسنده‌ با اثرش‌ صمیمانه‌ترین‌ رابطه‌ را دارد این‌گونه‌ است‌ كه‌ بابا گوریو از زمره‌ بهترین‌ داستان‌های‌ جهان‌ است‌ آن‌گونه‌ كه‌ دیدید كاپرفیلد هست‌.
دیكنز اكنون‌ نویسنده‌یی‌ بزرگ‌ و انسان‌ دوست‌ است‌. در سال‌ ۱۸۴۷.م‌ از مدارس‌ ارزان‌ یوركشر دیدن‌ می‌كند؛ در همان‌ سال‌ خانه‌یی‌ برای‌ زنان‌ ساقط‌ شده‌ تاسیس‌ می‌كند، به‌ امریكا می‌رود، به‌ فرانسه‌ می‌رود و پس‌ از نگارش‌ دیوید كاپرفیلد مجله‌یی‌ با نام‌ هاوسهلولز (سخنان‌ خانگی‌) راه‌ می‌اندازد.
در سال‌ ۱۸۵۳ م‌. ضمن‌ نوشتن‌ خانه‌ قانون‌ زده‌ كه‌ اعتراضی‌ آشكار به‌ ساختار دادگاه‌های‌ انگلستان‌ است‌، داستان‌ سرود كریسمس‌ را برای‌ جمعیتی‌ ۲ هزار نفری‌ قرائت‌ می‌كند. یك‌ سال‌ بعد دوران‌ سختی‌ را می‌نویسد و دیگر تا سال‌ ۱۸۵۷ م‌. كه‌ سال‌ مهمی‌ در زندگی‌ دیكنز به‌ شمار می‌رود چیزی‌ انتشار نمی‌دهد. كم‌ كار شدن‌ دیكنز در این‌ سال‌ها چند علت‌ دارد. حالا او آنقدر پولدار هست‌ كه‌ نیازی‌ به‌ رمان‌نویسی‌ نداشته‌ باشد به‌ علاوه‌ اكنون‌ با فراغت‌ بال‌ در پی‌ مطالعه‌ و كسب‌ اطلاعات‌ است‌.
سال‌ ۱۸۵۷ م‌. سال‌ جدا شدن‌ دیكنز از همسرش‌ كثرین‌ است‌. در همین‌ سال‌ است‌ كه‌ او داریت‌ كوچك‌ را می‌نویسد و پس‌ از خرید خانه‌ رویاهای‌ بچگی‌اش‌ در گذر هیل‌پلین‌ نزدیك‌ راچستر بیش‌ از پیش‌ به‌ فلسفه‌پردازی‌ و تفكر می‌پردازد.
لازم‌ به‌ ذكر است‌ كه‌ دیكنز از سال‌ ۱۸۵۱ م‌. وارد تئاتر شده‌، تئاترهایی‌ عموماً به‌ نفع‌ فقیران‌ اجرا می‌كند. حالا مقارن‌ با جدا شدن‌ از همسرش‌ محكوم‌ به‌ رابطه‌ با الن‌ ترنان‌ هنرپیشه‌ جوانی‌ كه‌ دیكنز وی‌ را در نمایش‌ لجه‌ یخ‌زده‌ نوشته‌ «ویلكی‌ كالینز» ملاقات‌ كرده‌ بود می‌شود. قضیه‌ سرو صدا می‌كند و دیكنز به‌ دفاع‌ از خود و الن‌ برمی‌خیزد اما این‌ تنها اوضاع‌ را بدتر می‌كند. هنوز هم‌ كه‌ هنوز است‌ هیچ‌كس‌ واقعیت‌ رابطه‌ دیكنز با الن‌ را نمی‌داند اما بسیاری‌ از داستان‌های‌ او به‌ این‌ نتیجه‌ رسیده‌اند كه‌ مقارن‌ با خبر عشق‌ دیكنز به‌ الن‌ نشانه‌هایی‌ از نوعی‌ عصیان‌ و عشق‌ عامی‌ در نوشته‌های‌ دیكنز وجود دارد.
باری‌ در سال‌ ۱۸۵۹ م‌. دیكنز مجله‌ تازه‌یی‌ با نام‌ آل‌ دیر راوند منتشر می‌كند. داستان‌ دو شهر اولین‌ بار در این‌ مجله‌ چاپ‌ می‌شود. منظور از دو شهر لندن‌ و پاریس‌ است‌ و زمان‌ وقوع‌ داستان‌ سال‌های‌ پیش‌ از انقلاب‌ فرانسه‌ تا «دوره‌ وحشت‌» است‌. فروش‌ مجله‌ دیكنز افت‌ می‌كند و برای‌ رونق‌ مجدد نیازمند كاری‌ خلاقانه‌ است‌. آرزوهای‌ بزرگ‌ برحسب‌ همین‌ نیاز آفریده‌ می‌شود. زمانی‌ كه‌ از اتفاقات‌ تاریخی‌ و حتی‌ جنبه‌های‌ اجتماعی‌اش‌ كم‌ كرده‌، به‌ سمت‌ فلسفه‌ سوق‌ می‌یابد.
داستان‌ آرزوهای‌ بزرگ‌ در نوع‌ خود سرآغاز نوعی‌ داستان‌نویسی‌ در جهان‌ است‌ كه‌ پس‌ از گذشتن‌ داستان‌ از ناتورالیسم‌ و سمبولیسم‌ بیشتر رخ‌ می‌نماید. این‌ داستان‌ را می‌توان‌ با نمایشنامه‌ در انتظار گودو اثر ساموئل‌ بكت‌ مقایسه‌ كرد. آرزوهایی‌ بزرگ‌ كه‌ همه‌ برپایه‌ هیچ‌ هستند. تفاوت‌ آرزوهای‌ بزرگ‌ با در انتظار گودو در این‌ است‌ كه‌ این‌ كتاب‌ پوچی‌ از نوع‌ انگلیسی‌ است‌ و كتاب‌ بكت‌ پوچی‌ از نوع‌ فرانسوی‌. توضیح‌ آنكه‌ ادبیات‌ فرانسه‌ و انگلستان‌ بخاطر شرایط‌ و اوضاع‌ و احوال‌ این‌ دو كشور دو ژانر متفاوت‌ از هم‌ است‌ كه‌ امروزه‌ نیز در تقابل‌ میان‌ سینمای‌ هالیوود و سینمای‌ فرانسه‌ نمود پیدا كرده‌ است‌. این‌ نكته‌ قابل‌ ذكر است‌ كه‌ ادبیات‌ و هنر امریكا با پاره‌یی‌ تفاوت‌های‌ جزیی‌ ادامه‌ ادبیات‌ انگلستان‌ است‌. برای‌ مثال‌ در مورد همین‌ چارلز دیكنز، ما در امریكا جك‌ لندن‌ را سراغ‌ داریم‌ كه‌ به‌ گونه‌یی‌ پیرو اوست‌.
تفاوت‌ها اگر هست‌ تفاوت‌های‌ زمانی‌ است‌. ادبیات‌ و هنر فرانسه‌ همیشه‌ نقطه‌ مقابل‌ این‌ ادبیات‌ بوده‌ است‌. امروزه‌ این‌ تقابل‌ در سینمای‌ معناگرا و روشنفكری‌ و سینمای‌ پست‌ مدرن‌ نیز وجود دارد.یك‌ جور كدگذاری‌ خاص‌ و استفاده‌ از كنایات‌ و استعاره‌ها كه‌ عمدتا مخصوص‌ فرهنگ‌ فرانسوی‌ است‌، ادبیات‌ فرانسه‌ را سخت‌ می‌كند؛ چنان‌كه‌ انگلستان‌ نسبت‌ به‌ آن‌ روتین‌تر و ملموس‌تر است‌.آرزوهای‌ بزرگ‌، در انتظار گودو اما به‌ زبان‌ انگلیسی‌ است‌. آرزوهای‌ پوچ‌ و بی‌ارزش‌ كه‌ زندگی‌ انسان‌ها را تحت‌ الشعاع‌ قرار می‌دهند، در هر دوی‌ این‌ آثار وجود دارند، اما فرانسویان‌ غایت‌ كار انسان‌ها را تیره‌ و تار و انگلیسی‌ها را خوش‌ و خرم‌ می‌دانند.ده‌ سال‌ دیگر زندگی‌ دیكنز تنها یك‌ كتاب‌ كامل‌ و یك‌ كتاب‌ ناقص را به‌ دنبال‌ داشت‌. دوست‌ مشترك‌ ما كه‌ در سال‌ ۱۸۶۵ م‌. نوشته‌ می‌شود، ساختار پیچیده‌تر و متفاوت‌تری‌ از دیگر آثار دیكنز دارد.
این‌ سال‌ها، سال‌های‌ پریشانی‌ نویسنده‌ است؛ دیكنز اكنون‌ زیاد كتاب‌ می‌خواند، به‌ سلامتی‌اش‌ اهمیت‌ نمی‌دهد و سعی‌ در یاد گرفتن‌ دارد. وقتی‌ دیر متوجه‌ بعضی‌ چیزها می‌شوی‌، كارهایت‌ ناتمام‌ می‌ماند.
ادوین‌ درود آخرین‌ اثر دیكنز است‌ كه‌ با مرگ‌ نویسنده‌ ناتمام‌ می‌ماند. از آنچه‌ باقی‌ مانده‌ است‌ نشان‌ می‌دهد این‌ داستان‌ كاملاً متفاوت‌ از آثار قبلی‌ دیكنز است‌. در این‌ اثر دیگر چیزی‌ از ماجراهای‌ الیور تویستی‌ یا دیوید كاپرفیلدی‌ نیست‌. بیشتر شبیه‌ سرود كریسمس‌ و آرزوهای‌ بزرگ‌ سعی‌ در خلاقیت‌ دارد. انگار مطالعات‌ و افزایش‌ آگاهی‌ دیكنز، در نوشتن‌ این‌ اثر تاثیر كرده‌ است‌، اما این‌ اثر ناتمام‌ می‌ماند و شك‌ و شبهه‌ها راجع‌ به‌ آن‌ تا سال‌ها و چه‌ بسا تا اكنون‌ باقی‌ مانده‌ است‌.
دیكنز در نهم‌ ژوئن‌ ۱۸۷۰ م‌. بطور ناگهانی‌ از جهان‌ رفت‌. او نویسنده‌یی‌ بود كه‌ عصر ویكتوریا را پربارترین‌ عصر ادبی‌ انگلستان‌ می‌كند. تاثیر آثار دیكنز در تمام‌ دوره‌ها باقی‌ است‌. بدون‌ شك‌ او پس‌ از شكسپیر بزرگ‌ترین‌ ادیب‌ انگلستان‌ است‌. با این‌ تفاوت‌ كه‌ آثار شكسپیر كمتر از آثار دیكنز همه‌ فهم‌ و عمومی‌ است‌. این‌گونه‌ است‌ كه‌ آثار او عمدتاً فیلم‌ می‌شوند و حتی‌ از بسیاری‌ از آنها فیلم‌های‌ مختلفی‌ ساخته‌ می‌شود.
دیكنز و دنیای‌ رازگونه‌ زندگی‌اش‌ تمام‌ شد. هیچ‌كس‌ نتوانست‌ پایانی‌ بر داستان‌ ادوین‌ درود بنویسد همانطور كه‌ ماهیت‌ رابطه‌اش‌ با الن‌ مشخص نشد با این‌ همه‌ حقیقت‌ رابطه‌ او با اصالت‌ انسانی‌ مشخص شد. هیچ‌ چیز در این‌ مورد نباید گفت‌ تنها باید پیروان‌ و دوستداران‌ او را دید و از دیدن‌ آنها همه‌ چیز را فهمید.

ناصر جعفرزاده‌
منبع : روزنامه اعتماد


همچنین مشاهده کنید