سه شنبه, ۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 23 April, 2024
مجله ویستا


بگذار اعتماد کنم


بگذار اعتماد کنم
چه بخواهیم و چه نخواهیم، زندگی كم و بیش مدرن و پیچیده، این روزها نقش های جدیدی را در ذهن مردان و زنان امروزی ایجاد كرده است. اگر بپذیریم كه شرایط زندگی چنین نقش هایی را بر دیوار انگاره های بشری حجاری می كند، انتظار غریبی نیست كه با تغییر شرایط و در دنیای امروز، نقش های جدیدی برای زنان و مردان خلق شوند و آنها با در نظر داشتن تنگناهای اقتصادی، نقش های حجاری شده باستانی خود را نادیده بگیرند.
اشتغال زنان و شاخ و برگ های روئیده شده از آن بی شك یكی از مهمترین موضوعاتی است كه در مسیر عبور از برزخ میان جامعه سنتی و مدرن مطرح می شود. كار زنان كه در ایران روزگاری تابو محسوب می شد و صحبت از آن در خانواده برای مردان غیرقابل قبول بود، امروز آرام آرام به واقعیتی گریزناپذیر تبدیل می شود.
در این شرایط جدید، زمانی كه صحبت از مشكلات زنان در محیط های كاری به میان می آید، به سرعت مسائلی چون نداشتن حقوق و مزایای برابر در ذهن تداعی می شود، در حالی كه گرفتاری های زنان در محیط كار فقط محدود به این موارد نیست. تجربه های پنهان زنان در محیط های كاری شان، كه به علت دوری از خوردن برچسب معمولاً مطرح نمی شوند، نشان می دهد آنها علاوه بر دست و پنجه نرم كردن با تبعیض و بی عدالتی در پرداخت دستمزد یا ارتقای جایگاه شغلی، در معرض انواع آزارها هم قرار دارند.
آنتونی گیدنز، جامعه شناس، آزار جنسی در محیط كار را استفاده از اقتدار شغلی یا قدرت برای تحمیل خواست های جنسی تعریف می كند. از دید جامعه شناسان، آزار جنسی در محیط كار امری بسیار معمول است، چنان كه بر پایه گزارش های غیررسمی در انگلیس، از هر ۱۰ زن، ۷ زن در طول زندگی شغلی خود به مدتی طولانی آزار جنسی دیده اند.
●پندارهای ارتجاعی
برخی دیدگاههای فرهنگی خشونت را برای مردان ذاتی می انگارند. می گویند خشونت طلبی مردان منشأ ژنتیك دارد، هورمونهای مردانه به ویژه تستوسترون موجب پرخاشگری مردان است. می گویند اختلاف عملكرد مغز زنان و مردان سبب بروز خشونتهای مردانه می شود.
آیا آزار جنسی (در هر محیطی) حاصل آن است كه مردان در یك لحظه كنترل خود را از كف می دهند؟ آیا پرخاشگری، غضب عنان گسیخته و... عارضه چاره ناپذیر مردان است؟ آیا این امری مربوط به زیست شناسی است؟ یا آن كه محصول ساخت مردانه جامعه و نشانه ضعف فكری و فرهنگی است؟
نظریه پردازان مذكرگرایی، خشونت را بخشی از نیاز مردان قلمداد می كنند و آن را در ردیف «عواطف مردانه» قرار می دهند و مردان را ترغیب می كنند تا برای زدودن تاثیر پرتوان زنانگی، خودهای مردانه درونشان را دوباره كشف كنند.روابط قدرت میان زن و مرد كه بر طبق آن موقعیت فرودست به زنان تحمیل شده است، به مردان «حق» زورگویی داده است. در حقیقت، ایدئولوژی بهره كشی و جنسیت، قلب و احساسات آدمی را مسخ كرده است. در نتیجه از خودبیگانگی (یعنی فاصله گرفتن از خویشتن انسانی) تا آنجا رسوخ كرده است كه بعضی مردان این روزگار یا خود مستقیماً به خشونت در اشكال مختلف دست می یازند یا از خشونت و تجاوز، برای تحكیم سلطه خود بر زنان سود می برند.حقیقت این است كه هر جامعه ای به درجه ای دارای فرهنگ انسانی است كه در آن با زنان رفتار انسانی می شود و زنان از خشونت و آزار و ستم در امانند و به درجه ای از پیشرفت واقعی برخوردار شده كه در آن خشونت و تجاوز نسبت به زنان كاهش یافته است.
●زنان، بانی آزار یا قربانی
آزار جنسی در محیط های كاری بیش از آن كه به نظر می رسد حساس است، تا آنجا كه حتی كوچك ترین رفتار و عملی كه باعث شود توجه یك زن در محیط كاری بدون تمایل واقعی اش به سمت مسائل جنسی جلب شود، آزار جنسی به حساب می آید. این در حالی است كه در تفكر اغلب زنان و مردان ایرانی، آزار جنسی زمانی مطرح می شود كه ارتباط فیزیكی برقرار شود. طرح این موضوع آن چنان تازه و نشكافته است كه برای بحث بر سر آن به نظر می رسد باید با فاصله گرفتن از تفكر جامعه سنتی كه بیشتر برای زنان باید و نبایدهای رفتاری و اخلاقی تعریف می كند، در فضایی جدید و برای جلوگیری از گذاشتن سنگینی بار اتهام فقط بر دوش یك طرف قضیه، آن را دوجانبه بررسی كرد. در این بین كم نیستند زنانی كه همجنسان خود را مسبب آزارهای جنسی در محیط كار می دانند و برخلاف آنها عده ای دیگر كمبودها و ضعف های جامعه مثل نبود فرصت شغلی برابر و مشكلات اقتصادی خانوادگی را عاملی برای تن دادن زنان به خواسته های مردان و در نتیجه قربانی شدن آنها در این عرصه می دانند.
تهمینه مرادی ۲۷ ساله كه مهندس شیمی و متأهل است رفتار زنان در محیط كار را در چگونگی برخورد مردان با آنها مؤثر می داند و اعتقاد دارد اگر زنان در محیط كار رفتاری مناسب داشته باشند، مردان كمتر به آنها تعرض می كنند. « لیلا. س» هم كم و بیش به این نكته اشاره می كند و به مشاهداتش استناد می كند و از زنانی می گوید كه با رفتارهای خاص سفره آزار جنسی را پهن می كنند. یكی از سئوال شوندگان به نام« زهرا .س » پا را از این هم فراتر می گذارد و برخی زنان را عامل اصلی ترویج آزار جنسی در محیط های كاری می داند. شاید این تفكر نشأت گرفته از فرهنگی باشد كه همچنان زنان را برحسب میزان متانت با معیارهای سنتی طبقه بندی می كند. نتیجه این طرز تفكر این می شود كه زنان جامعه به رفتارهای زنانی دیگر كه فكر می كنند از مرزهای پاكدامنی فراتر رفته اند بیش از مردان حساسیت نشان می دهند و فقط زنان را عامل بروز آزار جنسی در محیط های كاری می دانند. این واقعیت را می توان در بافت سنتی شهرهای كم جمعیت بسیار پررنگ تر دید.
در این زمینه حتی در میان اندك كارشناسانی كه در زمینه آزارهای جنسی در محیط كار مطالعاتی دارند اختلاف نظر وجود دارد. دكتر مصطفی اقلیما، استاد دانشكده بهزیستی و توانبخشی، رفتار برخی زنان در محیط های كاری را در ایجاد بستر مناسب برای جوانه زدن آزار جنسی مؤثر می داند و علت اصلی بروز چنین رفتارهایی را مشكلات عاطفی و خانوادگی این زنان عنوان می كند. اما دكتر سعیدی به شدت با این تحلیل مخالف است و از زاویه دیگری به این مسئله نگاه می كند. او می گوید: «ماركس در آثارش از تناقضی سخن می گوید كه میان ذهن و عین وجود دارد. ممكن است عین چیزی نباشد كه ذهن انسان می خواهد. اگر انسان ببیند قادر به عوض كردن عین نیست، ناچار ذهنش را تغییر می دهد. ماركس در حقیقت این مسئله را برای تربیت انقلابیون مطرح می كرد و به آنان گوشزد می كرد كه اگر عوض كردن عین یا شرایط فیزیكی به آسانی مقدور نباشد، نباید ذهن یا ایدئولوژی شما دستخوش تغییر شود. این تعبیر ماركس را می توان تعمیم داد و رفتار برخی زنان در محیط كار را با همین گفته تحلیل كرد. زمانی كه زنان در محیط كار با انواع بی عدالتی ها و تبعیض ها مواجه می شوند و می بینند كه اعتراضشان به جایی نمی رسد و در حقیقت نمی توانند عین را عوض كنند، ناچار ذهن خود را تغییر می دهند و برای دست یافتن به آنچه از آنان سلب شده دست به آزمودن راه های دیگری برای دست یافتن به وضعیت مطلوب می زنند.»
وی نتیجه می گیرد: «بنابر این، حتی اگر معتقد باشیم كه در مواردی زنان به نوعی شرایط را برای رساندن آزار جنسی فراهم می كنند، باید بپذیریم كه در اصل همان زنان قربانیان بی عدالتی و تبعیض در محیط های كاری هستند و اگرچه امكان دارد به برخی مطالبات خود برسند، باید بهای سنگینی هم بپردازند كه همان مفهوم آزار جنسی است.»
●تن دادن به خواسته كارفرما یا اخراج
«لیلا. س» ۲۲ سال بیشتر ندارد، اما با موارد زیادی از آزار جنسی در محیط كار روبه رو شده است. آن طور كه خودش می گوید تقریباً به هر محیط كاری وارد شده به نوعی با آزار جنسی مواجه شده است.
چهره ای آرام و ساده و قامتی بلند دارد و مجرد است: «۱۹ سالم بود كه برای اولین بار سركار رفتم. در آن سن و سال آشنایی چندانی با مشكلات زنان در محیط كار نداشتم، فكر می كردم محیط كار باید محیطی قانونمند و منظم باشد، اما در همان اولین تجربه كاری به این مسئله (آزار جنسی) برخوردم. كارفرمای من مردی پنجاه و چند ساله بود كه در همان اولین روزهای كاری، مرتب به من گوشزد می كرد كه باید با رفتارهای كارفرما بسازم، اول متوجه منظورش نمی شدم و تلاش می كردم وظایفم را بهتر انجام دهم، اما با گذشت زمان متوجه شدم او قصد دیگری دارد. بالاخره هم مستقیم پیشنهاد برقراری ارتباط داد.» واكنش لیلا به چنین پیشنهادی ترك محیط كارش بود: «آنجا را ترك كردم و دیگر پیگیر موضوع نشدم، اما روزهای آخر متوجه شده بودم كه كارفرما به اكثر زنان كارمند پیشنهادهای مشابهی داده بود، اگر كسی می پذیرفت به كارش ادامه می داد، در غیر این صورت باید آنجا را ترك می كرد.» این تجربه به شكل های دیگر تكرار شد: «یك سال بعد در محیط دیگری مشغول به كار شدم. با تجربه ای كه داشتم خیلی زود متوجه شدم كارفرما قصد دارد رابطه ما از محدوده روابط معمول كاری خارج شود. اول تلاش داشتم كار به مسائل خصوصی كشیده نشود، اما با اصرارهای مداوم و درخواست مستقیم و بی پرده او كه مواجه شدم دوباره مجبور شدم كارم را رها كنم، چون با جواب منفی من به درخواستش شرایط كار خیلی سخت و غیرقابل تحمل شده بود.»
كمی بعد لیلا به یك مؤسسه آموزشی رفت كه دو مرد آن را اداره می كردند، یكی مجرد و دیگر متأهل بود: «مرد متأهل كم كم تلاش كرد به من نزدیك شود و به هر شكلی كه شده مقصودش را بفهماند. این مسئله حتی موجب اختلاف او و شریك دیگرش شد. در نهایت آقای متأهل مستقیماَ به من پیشنهاد داد و من مجبور شدم یك بار دیگر كارم را رها كنم.»
در این میان البته یك بار قضیه به گونه ای دیگر پیش رفت: «پس از آن، در شركت نسبتاً بزرگی كار پیدا كردم. آنجا یكی از مدیران میانی به من پیشنهاد ارتباط خصوصی تر داد كه با اعتراض من این بار او اخراج شد.»مهتاب ۳۷ ساله و مجرد ، این تجربه تلخ را به گونه ای دیگر بیان می كند: «وقتی در دانشگاه تحصیل می كنی در ذهن خودت برای كار تصویرهایی ترسیم می كنی كه خیلی دور از واقعیت حاكم بر جامعه است. وقتی مجبور می شوی در جایی خارج از تخصص خودت كاری پیدا كنی، باید خیلی خوشحال شوی. اما كاش ماجرا به همین امر خاتمه یابد. كارفرمایم مردی بود حدود ۴۵ ساله كه مؤسسه ای داشت برای كارهای فرهنگی، ترجمه متون و مقالات و... افراد زیادی در آنجا فقط رفت و آمد داشتند و كارهای خود را تحویل می دادند، اما من به عنوان منشی و هماهنگ كننده استخدام شدم. در همان روزهای اول به من گفته شد كه به یك سری از شماره های خاص به هیچ وجه پاسخ ندهم و همین طور هر وقت خواستم می توانم كلید شركت را داشته باشم و در آنجا رفت و آمد كنم. تا این كه كنجكاو شدم كه چرا باید این كار را انجام دهم و بالاخره تصمیم به پاسخ گویی تلفن های ممنوعه را گرفتم. به اولین شماره تلفن كه جواب دادم خانمی به من هشدار داد كه هرچه زودتر محیط كار را ترك كنم. چرا كه خودش و ده ها نفر دیگر قبل از من در جایگاه من قرار داشتند كه مورد آزار و تجاوز قرار گرفته بودند. من با چندین نفر دیگر نیز كه خود از قربانیان بودند، صحبت كردم و همگی ضمن احساس افسوس، قضیه را تأیید كردند و من بدون هیچ صحبتی آنجا را ترك كردم. اما بیچاره آن كسی كه به جای من استخدام شده و اسیر این دام می شود.»
مرجان، ۲۴ ساله و مجرد، در این باره می گوید: «همیشه آرزو داشتم در محیطی آرام به كارهایم بپردازم. اما واقعیت ها، زندگی را طور دیگر برای ما رقم زده اند. روز اولی كه برای كار از خانه خارج شده بودم، مدام مادر در گوشم می خواند مراقب محیط اطراف باش. آنجا آدم ها مختلفند و با تو زمین تا آسمان فرق دارند. نگذار محیط كار بر تو غلبه كند. شب همان روز كه آمدم خانه پدر از من پرسید: محیط كار چه طور بود، كار امروز چه طور بود، آیا از محیط كارت راضی بودی؟ و من هم كه آرزوی كار كردن در بیرون از خانه را داشتم، با خوشحالی گفتم: خیلی عالی بود! پدر نگران بود و با غمی كه در چهره اش نمایان بود، گفت: امیدوارم كه اشتباه نكرده باشی. هفته اول به خوبی گذشت، تا این كه نگاه ها همه برگشت. مدیر می آمد و با ایرادهای مسخره اش اعصابم را به هم می ریخت (در سر كار باید به همه لبخند بزنی. چهره عبوست به همه انرژی منفی می دهد، صدایت را طوری دلنشین كن كه همه جذب مؤسسه ما شوند) مدتی گذشت، غم ها زیر لبخندها پنهان می شدند، كسالت و خستگی كار كلافه ام كرده بود، اما چاره ای نبود جز این كه تحمل كنم. تا روزی كه صدای درونم نجاتم داد. به راستی امنیت كجاست؟ همیشه می گفتم امنیت به محیط و مكان آرامی اطلاق می شود كه آدم ها در آنجا احساس راحتی كنند و اما حالا... در هر كجای این عرصه زندگی كه قدم بگذاریم دیگر بویی از امنیت به مشامت نمی رسد. اكثر محیط های كاری امنیت را از بین برده اند و رابطه جنسی را جایگزین كار كرده اند.»
عاطفه دانشجوی علوم تربیتی ۲۲ ساله و فروشنده لوازم آرایشی و بهداشتی است. او نیز تجربه غم انگیز خود را از این گونه بیان می كند: «اگر وسیله ها خوب فروش نمی رفت، باید به خیلی از رابطه ها تن می دادم به این علت كه یاد بگیرم، چگونه می شود با آدم ها ارتباط برقرار كرد تا وسایل خوب فروخته شود.»
●واقعیت های زشتی برای به زبان نیامدن!
تابوبودن مسائلی كه به نوعی به روابط جنسی مربوط می شود، در تمامی كشورهای جهان با شدت كم یا زیاد وجود دارد. كم نیستند كسانی كه معتقدند اینها واقعیت های زشتی است كه باید در پس پرده بماند، چرا كه بیان آن نه تنها مشكلی را حل نمی كند، بلكه باعث رواج بیش از پیش معضلاتی مثل آزار جنسی در محیط كار می شود. شاید در جامعه ما هم غالب بودن چنین دیدگاهی است كه به مخفی ماندن چنین معضلاتی می انجامد. تمایل به مخفی نگاه داشتن آن دسته از مشكلات فردی یا اجتماعی كه به نوعی به مسائل جنسی مربوط است، آنچنان رواج دارد كه حتی در مواردی، افراد یا سازمان های دولتی هم به آن دامن می زنند و حتی آمارها و تحقیقات علمی این حوزه، دور از دسترس عموم نگه داشته می شود.
دكتر اقلیما بر پنهان ماندن معضلات جنسی در ایران تاكید می كند، اما این پنهان كاری را نادرست و قدمی در جهت ترویج هر چه بیشتر این معضلات می داند. به نظر وی، آزار جنسی در همه كشورهای جهان- حتی كشورهای پیشرفته- در ابعاد وسیع وجود دارد، اما تابوی پرداختن به این مسائل در میان مردم كشورهای توسعه یافته تا حدودی شكسته است. دكتر سعیدی هم، پنهان كاری را علاج كار نمی داند، بلكه اولین قدم در برخورد با معضلاتی از این دست را انتقال آنها از حوزه خصوصی به حوزه عمومی می داند. وی با تحلیلی زبان شناختی، موضوع را اینگونه می شكافد: «تفاوت آشكاری میان برخورد ما و برخی جامعه های غربی با این قضیه وجود دارد كه می توان با دقت در واژگانی كه در موارد مختلف به كار می رود به آن پی برد. مثلاً چندی پیش در دادگاه مایكل جكسون، به واژ ه ای برخوردم كه معنای دقیقش را نمی دانستم. با مراجعه به فرهنگ لغت، معنی این واژه و چند واژه مترادف با آن را یافتم كه هر كدام به نوعی از انواع آزار جنسی كودكان اشاره داشتند. این درحالی است كه در فارسی فقط یك كلمه برای بیان آزار جنسی كودكان می شناسیم كه كلمه ای سبك و دور از ادب است» . او می افزاید: «تمامی مسائل مربوط به روابط جنسی در گویش و در نتیجه در فرهنگ ما تابو هستند، در حالی كه مثلاً در زبان انگلیسی، این نوع كلمات مترادف های زیادی دارند و به راحتی در گویش به كار می روند. خود من هنگام تدریس در دانشگاه یا ترجمه مقالات علمی با این مشكل مواجهم كه نمی توانم بسیاری از واژگان را به كار ببرم، چون برای دانشجویان، تمسخرآمیز و حتی خجالت آور است. انگار به كاربردن این واژگان، غرور دانشجویان ما را می شكند و به ناچار برخی واژه ها را در ترجمه فارسی حذف می كنم. استادانی كه در دانشگاه ها دروسی مانند تنظیم خانواه را تدریس می كنند حتی در بیان مطالب كاملاً علمی دچار مشكل می شوند و همین جاست كه به لزوم انتقال برخی واقعیت ها از حوزه خصوصی به حوزه عمومی پی می بریم.» وی می افزاید: «برخی افراد، واردشدن مسائل خصوصی به حوزه عمومی را سخیف می دانند و وقوع این مسئله در غرب را تقبیح می كنند؛ در حالی كه وارد شدن این مسائل به حوزه عمومی نشان دهنده آن است كه جامعه به چنین معضلاتی اهمیت می دهد.»
انتقال مسائل و مشكلاتی كه تابو محسوب می شوند از حوزه خصوصی به حوزه عمومی، روندی روبه جلو و اصلاح گرایانه است، زیرا به گفته دكتر سعیدی، تا دردی عیان نشود، چاره ای هم برایش پیدا نمی شود. با كنارزدن پرده و مطرح كردن وجود آزار جنسی در حوزه عمومی، خود به خود نحوه برخورد با آن و قوانین مربوط به مجازات خاطیان مطرح می شود، در حالی كه باقی ماندن چنین مسائلی در حوزه خصوصی، آنها را همچنان دور از دسترس نگه می دارد و مخفی ماندن آزار جنسی در محیط های كاری جامعه ای مانند ایران، به نیرویی برای رشد و وسیع ترشدن دامنه آن تبدیل می شود.
دكتر سعیدی به وجود نوعی «بحران رابطه» در جامعه ای مانند جامعه ایران اشاره می كند. به نظر وی با بحث درباره شیوه برقراری ارتباط سالم در محیط كار كه در حوزه روان شناسی قرار می گیرد، می توان بحث آزار جنسی در محیط كار را بررسی كرد: «در جامعه ای مانند جامعه ما كه روزبه روز پیچیده تر می شود، زنانی كه وارد محیط كار می شوند درست نمی دانند كه باید در محیط كار چه رابطه ای برقرار كنند. بسیاری از زنان فكر می كنند كه روابط جاری در محیط كار، اساساً با برقراری روابط جنسی عجین است و گریزی از آن نیست و همین تفكر باعث می شود كه خود را راحت تر تسلیم كنند. مردان هم از دیدی دیگر وجود رابطه جنسی در محیط كار را عادی و پیش پا افتاده می دانند.» او البته این بحران را مختص جامعه ایران نمی داند، بلكه معتقد است در كشورهای پیشرفته هم «بحران رابطه» وجود دارد و روان شناسان تلاش می كنند با برگزاری جلسات مشاوره دسته جمعی، افراد جامعه را تشویق كنند و مشكلاتشان را در برقراری روابط با دیگران بیان كنند تا ضمن حل آنها، چگونگی برقراری روابط مناسب را بیاموزند. «بحران رابطه» مختص محیط های كاری نیست، بلكه در روابط دوستانه جوانان با یكدیگر هم این بحران وجود دارد. بسیاری از دختران و پسران واقعاً نمی دانند یك رابطه مطلوب چیست و چه ویژگی هایی دارد.شاید بتوان نظام اداری حاكم بر محیط های كاری را در گستردگی آزار جنسی مقصر دانست. ساختار هرم وار حاكم بر سازمان های دولتی و خصوصی، به طور خودكار شرایطی را فراهم می آورد كه زمینه ساز بسیاری سوءاستفاده ها از جمله آزار جنسی می شود. دكتر سعیدی می گوید: «بد نیست كمی به شكل روابط سازمانی بپردازیم. سازما ن های اداری با ساختار سلسله مراتبی خود نوعی نابرابری ایجاد می كنند كه در آن، یكی پایین دست و دیگری بالادست می شود. حس رقابت از بین می رود و پایین دست ها پاسخگوی بالادست ها هستند. همین شكل سلسله مراتبی، زمینه بروز مسائلی چون آزار جنسی را فراهم می كند؛ به ویژه آنكه در موارد آزار جنسی، بالادستی ها با استفاده از اقتدار شغلی خود، زیردستان را مجبور به تسلیم شدن می كنند و در اغلب موارد، آزارهای جنسی در میان هم رده ها نیست.» وی می افزاید: «در كشورهای پیشرفته، كم كم وضع دارد عوض می شود. سازمان ها از شكل هرم گونه خارج و تخت (flat) می شوند. در سازمان های تخت، سلسله مراتب به هم می خورد و بدنه سازمان به طور بی واسطه با رأس ارتباط برقرار می كند و صدای هر كس در هر رده ای كه باشد شنیده می شود، اما اگر در محیط های كار فعلی كسی ببیند كه در آن موقعیتی كه نظام حاكم بر آن سازمان پدید آورده می تواند به شكلی زورگویی كند، وسوسه می شود از اقتدار خود استفاده كند.» تهمینه مرادی- یك زن كارمند- هم این موضوع را تایید می كند كه در محیط كاری او، مردان با استفاده از اقتدار شغلی خود، زنان زیردست را در شرایطی قرار می دهند كه مجبور شوند برای حفظ موقعیت شغلی یا رسیدن به شرایط بهتر، تسلیم آنها شوند و در نهایت، زنان یا مجبور به ترك محیط كار می شوند یا سكوت می كنند. واكنش زنان به چنین مسئله ای به شرایط زندگی آنها از جمله تنگناهای معیشتی یا حتی مشكلات روحی و عاطفی آنها بستگی دارد. البته این واقعیت وجود دارد كه به همه زنان به یك اندازه تعرض نمی شود. دكتر اقلیما احتمال بروز آزار جنسی در محیط های كاری را در مورد زنانی كه شوهر خود را از دست داده اند یا از شوهر خود جدا شده اند بیشتر می داند، چون به دلایل متعدد در جامعه ما به این قشر زنان بیش از دیگران تعرض می شود. دختران مجرد و زنان متأهل هم به ترتیب در رده های بعدی قرار می گیرند.
دكتر سعیدی به لزوم بررسی رضایت شغلی در محیط های كاری كه بی ارتباط به مقوله آزار جنسی نیست، اشاره می كند و می گوید: «بررسی میزان رضایت شغلی در سال های گذشته فقط در چارچوب مسائل مالی و حقوقی صورت گرفته است، در حالی كه در الگوهای پیشرفته سازمانی، تلاش می شود رضایت شغلی نه فقط در حیطه میزان دستمزد، بلكه در زمینه ایجاد امنیت و حس رقابت و نیز شرایط مناسب در محیط كار تامین شود.»●بهترین راهكار كدام است
بی شك مبارزه با گسترش آزار جنسی در محیط های كاری به گذشت زمان و تغییرات ریشه ای فرهنگی در ذهن جامعه نیاز دارد.دكتر اقلیما آزار جنسی در محیط كار را حاصل فقر فرهنگی و روابط نادرست زن و مرد در جامعه می داند كه بخشی از آن ناشی از جداسازی های جنسی از كودكی تا بزرگسالی است. اقلیما چاره كار را در كوتاه مدت، رفع مشكل بیكاری و ایجاد فرصت های شغلی بیشتر و پرداخت كمك هزینه زندگی به بیكاران می داند. به نظر او، اگر فرصت شغلی به اندازه كافی وجود داشته باشد، لزومی ندارد زنان برای حفظ شغلی كه به سختی به دست آورده اند به چنین خواسته هایی تن دهند. همچنین پرداخت حقوق در دوره بیكاری، وحشت بیكاری را در افراد جامعه از میان می برد، اما دكتر سعیدی با چنین راهكاری موافق نیست. او ایجاد فرصت های شغلی بیشتر و حمایت دولت از بیكاران را كارساز نمی داند و می گوید: «در دنیای جدید كه به شدت به سمت تخصص گرایی و مهارت پیش می رود، افراد به راحتی نمی توانند شغل خود را عوض كنند؛ حتی اگر فرصت های شغلی در جامعه زیاد باشد. نظام اجتماعی امروز به خودی خود اشتغال را موقت و ناامن كرده است، حال اگر فرار از آزار جنسی را هم به عوامل موقت بودن مشاغل و جابه جا شدن افراد شاغل بیفزاییم، دیگر زندگی خیلی سخت می شود.» وی می افزاید: «كمك های دولتی به بیكاران هم دارد كم كم از میان می رود. كشورهایی كه زمانی به پیروی از چنین سیستمی در كشورشان می بالیدند به این نتیجه رسیده اند كه چنین كمك هایی به از میان رفتن انگیزه می انجامد و جوانان را منفعل می كند.» دكتر سعیدی تشكیل تشكل های غیردولتی برای انتقال این مباحث از حوزه خصوصی به حوزه عمومی و فراهم آوردن امكان بحث های گروهی را بهترین راهكار می داند.منظور از بحث های گروهی، تشكیل جلساتی برای صحبت افراد مختلف درباره درد یا معضلی مشترك است.دست های كم توان قانون
حال باید دید قانون چگونه با آزار جنسی همچون واقعیتی اجتماعی برخورد می كند. آیا قوانین مدنی موجود با غالب بودن نگاه سنتی به زنان، هنوز او را در حصار دیوارهای خانه می بیند و علاقه ای به پرداختن به حقوق زن شاغل ندارد؟
زهره ارزنی- وكیل پایه یك دادگستری و فعال حقوق زنان- ضمن اینكه وجود آزار جنسی در محیط های كاری را تایید می كند، از تجربه موكلان خود می گوید: «موكلی داشتم كه قربانی آزار جنسی در محیط كار بود. دختری جوان و تازه كار كه مدیرعامل شركتی كه در آن كار می كرد به او آزار جنسی می رساند، اما به دلیل ناتوانی اش در ارائه مداركی برای اثبات ادعایش از پیگیری شكایت بازماند. واقعیت این است كه با وجود فراوانی آزار جنسی آمار شكایت ها بسیار پایین است.»
ارزانی در ادامه می گوید:« شكایت های لفظی فراوان اند، اما شكایت قانونی در مواردی از این دست به ندرت به چشم می خورد. چهار دلیل عمده در توجیه این سكوت وجود دارد. یكی برای حفظ آبروست. تابو بودن طرح مسائل جنسی در جامعه ما بیش از هر چیز باعث می شود این قبیل مسائل در پس پرده بماند، چه برسد به اینكه جرمی اتفاق بیفتد و شكایتی مطرح شود، مخصوصاً اگر شاكی یك زن باشد. متأسفانه در مواردی هم كه شكایت عنوان شده اغلب این خود زن است كه در جامعه متهم می شود. معمولاً برخورد جامعه با زنی كه آسیب جنسی دیده باشد این است كه قبل از آنكه به شكایت توجه شود، خود زن مقصر و گشاینده راه تعرض شناخته می شود و ناعادلانه شاكی به متهم تبدیل می شود.» وی دومین دلیل را تنگناهای اقتصادی و ترس از دست دادن كار می داند كه حتی در مواردی حاصل آن رضایت اجباری و تن دادن به روابط جنسی در محیط كار است. وی می افزاید:« سومین دلیل دشوار بودن اثبات ادعاست. برای اثبات چنین اتهامی، قربانی باید یا شاهد داشته باشد، یا مدارك محكمی ارائه دهد. آخرین دلیل مردانه بودن محیط های دادرسی از كلانتری گرفته تا دادگاه و دادسراست. یك زن تنها در چنین محیط های مردانه ای به سختی می تواند كارش را پیش ببرد، ضمن اینكه مراحل اداری هم بسیار طولانی و خسته كننده است و از همه دشوارتر برای زن آسیب دیده تحمل نگا ه های خرد كننده ای است كه خاصیت چنین محیط هایی است.»
اما اگر زنی كه قربانی آزار جنسی شده، با وجود تمام موانعی كه سر راهش قرار دارد، مصرانه خواهان پیگیری شكایتش شود، در این صورت باید چه مراحلی را طی كند؟
زهره ارزانی، مهم ترین و اساسی ترین قدم را اثبات جرم می داند و می گوید:« سه راه برای اثبات جرم وجود دارد: یكی اقرار متهم است. یعنی مجرم یا فردی كه به زنی آزار جنسی رسانده خودش به كرده اش اقرار كند. بازجویان كاركشته اغلب به راحتی چنین اقراری می گیرند، اما متأسفانه فقط در موارد حاد بازجویی جدی و فنی صورت می گیرد و مواردی چون آزار جنسی جزو موارد حاد طبقه بندی نمی شود، بلكه با این موارد بسیار سطحی برخورد می شود. دومین راه اثبات جرم شهادت فردی است كه آزار جنسی را دیده باشد، شهادت یك زن كافی نیست و باید دو زن، یا یك مرد شهادت دهند. در این مورد، اثبات جرم بسیار مشكل است، چون آزار جنسی در محیط هایی صورت می گیرد كه شاهدی وجود ندارد و سوم، وجود مدارك محكمی مانند صدای ضبط شده، فیلم یا عكس است.»به گفته ارزانی:« قانون در این مورد به شدت نقص دارد، زیرا اثبات وقوع آزار جنسی، كه معمولاً در محیط های بسته و خلوت انجام می شود، برای زنان بسیار دشوار و حتی غیرممكن است، در صورتی كه با اصلاح قوانین، قضات می توانند با كمك گرفتن از شگردهای بازجویی خیلی راحت به حقیقت برسند.»
بنابراین زنانی كه در محیط كار توسط كارفرمایان، مورد تهدید و توهین و بی حرمتی قرار می گیرند حتی آنهایی كه مورد تجاوز قرار گرفته اند به دلیل كم توان بودن قوانین در این موارد، تابوهای ناموسی و غیره جرأت بروز آن را پیدا نمی كنند و چه بسا ناچاراً به خودكشی روی می آورند.مطابق ماده ۶۳۷ قانون مجازات اسلامی، اگر زنی كه در محیط كار به طور مداوم آزار جنسی می بیند، موفق شود ادعای خود را ثابت كند، مجرم فقط مجبور به تحمل ۹۹ ضربه شلاق یا پرداخت جریمه نقدی می شود... بر این اساس با متجاوز برخوردی شدید صورت نمی گیرد و برعكس زنی كه مورد تهاجم و تجاوز قرار گرفته است، باید حساب پس بدهد.همیشه وقتی اتفاقی می افتد و حادثه ای رخ می دهد، گفته می شود این زن است كه تقصیر دارد و چون همیشه در مظان اتهام است حمایتی از او صورت نمی گیرد. ولی هیچ كس نمی گوید زن در هر شرایطی باید امنیت داشته باشد.آزار جنسی و تحقیر و توهین و بی حرمتی به زنان در محیط های كاری و كارگری، استثمار مضاعف زنان است.
●سكوت قانون در برابر رضایت اجباری
آزار جنسی نوعی جرم محسوب می شود كه در حوزه حقوق عمومی قرار می گیرد و با مجرمان آن طبق قانون مجازات اسلامی رفتار می شود، مگر اینكه دو طرف رضایت دهند و موضوع به حیطه حقوق خصوصی كشیده شود. با سخت گیری هایی كه در این موارد در كشور وجود دارد، معمولاً رضایت برای بررسی موضوع در حیطه حقوق خصوصی پذیرفته شده نیست، زیرا اگر شاكی هم رضایت دهد، دادستان در مقام مدعی العموم پیگیر می شود و مجازات طبق قانون اجرا می شود.در قانون مجازات اسلامی، مجازات های مربوط به روابط جنسی، اعدام و سنگسار است، یا ۱۰۰ ضربه شلاق كه قابل تبدیل به پرداخت وجه است.مجازات مجرمان آزار جنسی در صورتی كه زنا صورت نگرفته باشد طبق ماده ۶۳۷ قانون مجازات اسلامی اجرا می شود، یعنی فقط ۹۹ ضربه شلاق است كه چون حد نیست، قابل خریدن است. اگر آزار جنسی وارد حیطه تجاوز به عنف شود، اثبات آن بسیار مشكل است و شاید عملاً پیگیری چنین شكایتی بی حاصل باشد، چون معمولاً شاهدی وجود ندارد و اثبات تجاوز به عنف از راه پزشكی قانونی ساده نیست.مطابق ماده ،۶۳۷ اگر زنی كه در محیط كار به طور مداوم آزار جنسی می بیند، موفق شود ادعای خود را ثابت كند، مجرم فقط مجبور به تحمل ۹۹ ضربه شلاق یا پرداخت جریمه نقدی می شود و بعد از حضور در محل جرم احتمالاً اولین اقدامش اخراج شاكی خواهد بود!
البته اگر زن در محیط كار خود به برقراری رابطه رضایت دهد، دیگر تجاوز به عنف یا آزار جنسی مطرح نیست و زن مجرم است و مجازات می شود. ارزانی به جرم هایی اشاره می كند كه در آن دو طرف مجرم شناخته می شوند:« زنی كه به او در محیط كارش تجاوز می شود، پیش از هر چیز، خودش مورد سئوال قرار می گیرد كه چرا و چگونه در موقعیتی قرار گرفته كه به او تجاوز شده است! »
ناتوانی قانون در مجازات مجرمان آزار جنسی و تفكیك شاكی و مجرم آنجا نمایان می شود كه بخش اعظم آزارهای جنسی در وضعیتی اتفاق می افتد كه زن، به هر علتی به برقراری چنین رابطه ای رضایت داده و این رضایت اجباری هم در قانون ما تعریف نشده است و در صورت شكایت هر دو طرف مجرم شناخته می شوند. از طرفی، مجازات هایی كه در نظر گرفته شده قدرت بازدارندگی لازم را ندارند و مجرم با بازگشت سریع به محل جرم نه تنها متنبه نمی شود، بلكه به راحتی می تواند شاكی را از محل كار اخراج كند و به كار خود ادامه دهد و دست های ناتوان قانون در این زمینه نمی تواند گرهی از مشكلات زن قربانی باز كند.
●آمارها
هیچ آماری درباره میزان آزار جنسی زنان در محیط های كاری در ایران وجود ندارد. تنها در جزوه ای كه در ۱۳۸۲ به كوشش «كمیته جمع آوری اسناد و گزارش های ستاد مبارزه با خشونت علیه زنان» به مناسبت ۸ مارس، روز جهانی زن، منتشر شد، در گزارشی با عنوان «خشونت كاری، اعمال سلطه كارفرمایان» ، بدون ذكر آمار به رواج گسترده آزار جنسی زنان در محیط های كاری ایران اشاره شده است. سؤال شوندگان در این گزارش نه تنها منكر وجود آزار جنسی در محیط های كاری نشدند، بلكه یا خود گرفتار چنین رفتارهایی شده بودند یا از نزدیك شاهد آن بودند. و آنچه دلیلی بر پنهان ماندن آزارهای جنسی در محیط كار در حوزه خصوصی است این ادعاست كه در میان تعداد زیاد جامعه آماری مورد بحث فقط سه نفر از سئوال شوندگان حاضر به صحبت درباره تجربه های خود برای گزارش پیش رو شدند.
سمیه صیادی فر، علی دوستی
منبع : روزنامه همشهری


همچنین مشاهده کنید