سه شنبه, ۲۸ فروردین, ۱۴۰۳ / 16 April, 2024
مجله ویستا


(راه طولانی) درباره محمد بهارلو


(راه طولانی) درباره محمد بهارلو
▪ محمد بهارلو: ویولونیست، معلم و مؤلف در موسیقی ایرانی؛ متولد ۱۳۰۷
▪ بهره گرفته از كارل یان زوبك (ویولون كلاسیك)، سیدمحمد بحرینی پور، علی اكبر شهنازی، ابوالحسن صبا و... (موسیقی ایرانی)
▪ مؤلف شش جلد كتاب برای آموزش موسیقی ایرانی با ویولن و تحقیق درباره فرم های سازنده موسیقی ایرانی (از ۱۳۳۳ تا ،۱۳۳۹ با مقدمه استاد ابوالحسن صبا)
▪ همكار با استاد موسی معروفی و لطف الله مفخم در گردآوری ردیف موسیقی ایرانی (۱۳۴۱)
▪ مؤسس و سرپرست قدیمی ترین آموزشگاه فعال در موسیقی ایرانی از ۱۳۲۵ تا به حال.
▪ دارنده لوح تقدیر از طرف وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی و مدیریت اداره كل آموزش های هنری به مناسبت شصت سال سرپرستی كلاس آموزش موسیقی ایرانی با درجه ممتاز.
گاه اتفاقی می افتد كه در انسانی با استعداد و با فرهنگ، پرداختن به وجهی از علاقه ها و استعدادها، وجوه دیگر را از نظر می اندازد و یا معطل می گذارد. هر انسانی در شرایط دشوار انتخاب قرار می گیرد و باید مسؤولیت انتخاب های خویش را بپذیرد. گاه مجموع شرایط فرد و اجتماع پیرامون او، این انتخاب را به او تحمیل می كند و گاه، این تصمیم به صلاحدید و تمایل كاملاً فردی صورت می گیرد. در مورد بدیع الزمان فروزانفر و پرویز ناتل خانلری گفته اند كه اگر به جای تحقیق و تدریس، قوای خود را یكسره در شعر و شاعری متمركز می كردند، از شاعران بلند مرتبه روزگار خود نظیر بهار و شهریار، كم نداشتند. اشعاری كه از آنها باقی مانده، گواه این گفته است.
در موسیقی نیز چنین اتفاقاتی كم نیست. استاد فرامرز پایور می توانست برجسته ترین مدیر اداری و هنری زمان خود در فضای موسیقی باشد، اما انتخاب او نوازندگی و آهنگسازی و سرپرستی اركستر بود و بر همان هم پایدار ماند. استاد سیدحسین میرخانی، از استعداد شگفت آورش در كمانچه نوازی چشم پوشید و خود را وقف خوشنویسی و كتابت قرآن كرد. استاد علینقی وزیری قبل از ورود به موسیقی، یك نابغه نظامی بود و منصب كلنلی را به نفع موسیقی رها كرد و زنده یاد عباس شاپوری، آهنگساز و نوازنده معروف دهه ،۱۳۳۰ در ساخت و تعمیر ویولون در حد استادی بود؛ ولی از این هنر او كمتر مطلع بودند. درباره استاد محمد بهارلو نیز چنین است. اكثر موسیقیدانان امروز، یعنی آنها كه اوج جوانی و خلاقیت او را ندیده اند، تنها وجهه معلمی او را می بینند و نمی دانند كه بهارلو در زمان خود، نوازنده ای با تكنیك بالا و نغمه پردازی با ذوق لطیف و سرپرستی توانا برای اركسترش بوده است. حتی از تحصیلات كلاسیك او در رشته مهندسی مخابرات نیز كمتر كسی خبر دارد و این حد از تحصیل در تهران شصت سال پیش، حد كمی نبود. محمد بهارلو، تمام این قابلیت ها را داشت و هر كدام از آنها را در زمان مناسب خود نشان داد و مدارك نسبتاً كم اما گویایی كه از آن سال ها باقی مانده، گواه این توانایی ها هستند.
استاد محمد بهارلو، در خانواده ای قدیمی متولد شده و ریشه دار در ایل معروف بهارلو در استان فارس و تنها فرزند خانواده است كه داخل وادی هنر است. برادر بزرگ او (عبدالله بهارلو) با موسیقی آشنایی داشت و محمد كوچك را با نغمه های زیبا آشنا كرد. او خیلی زود پدرش را _ كه از مشروطه خواهان بنام و مردی دارای استعداد فنی فوق العاده بود _ از دست داد و ذیل تربیت مادرش كه بانویی با بصیرت و با فرهنگ بود، قرار گرفت. نواختن ویولون را از نوجوانی آغاز كرد و از زنده یاد سیدمحمد بحرینی پور (از شاگردان حسین خان اسماعیل زاده) بهره گرفت. او می خواست نزد حسین خان یا حتی ابوالحسن صبا برود كه آوازه خیلی بیشتری داشتند، ولی برادر، صلاح دید كه محمد نوجوان نزد بحرینی پور برود. وی در مدرسه موسیقی شهنازی (در خیابان ناصرخسرو، كوچه خدابنده لوها) درس می داد و ارتباط او با بهارلو تا سال ۱۳۷۴ كه جهان را بدرود گفت، ادامه داشت.
محمد بهارلو برای آشنا شدن با تكنیك بین المللی نوازندگی ویولون نزد كارل یان زوبك رفت. یان زوبك یكی از دوازده استاد اعزامی از پراگ به هنرستان عالی موسیقی در تهران بود و صفحات متعددی از اجراهای خود را در اروپای شرقی انتشار داده بود.
بعد از اینكه یان زوبك به چكسلواكی برگشت، بهارلو تعلیم را با روبیك گریگوریان، ویولونیست بزرگ ارمنی _ ایرانی ادامه داد. اندیشه تحقیق درباره فرم های سازنده موسیقی ایرانی از آن زمان در ذهن بهارلوی نوجوان، جوانه زد، ولی هرچه از اساتید وقت در این باره سؤال می كرد، راه به جایی نمی برد و تصمیم گرفت به تنهایی این راه را برود. راهی كه پانزده سال بعد به انتشار شش جلد كتاب هایش انجامید.
بهارلو از استاد حسین ناصحی، در آموختن آهنگسازی استفاده شایان برد و دوستی این دو تا آخر عمر كوتاه ناصحی ادامه یافت. به طور همزمان، در مدرسه صنعتی ایران و آلمان نیز درس خواند و دانشنامه خود را در رشته برق و ماشین را از آنجا گرفت و به دوره عالی مهندسی مخابرات وارد شد. معلم زبان آلمانی او در این مدرسه نورعلی برومند بود كه در آن زمان، هنوز در جامعه موسیقیدانان، نامی نداشت و به تدریس زبان آلمانی پرداخته بود. بهارلو خیلی زود وارد فعالیت حرفه ای شد و انرژی سرشار جوانی را در راه عشقش گذاشت. موسیقی برای او اسباب انتفاع مادی نبود و او از صرف كردن ماترك پدری اش در این راه، ابا نداشت. یكی دو تن از دوستان دوره جوانی او كه بعدها در جامعه موسیقی اسم و رسمی پیدا كردند، دوره سخت جوانی و فقر امكانات را با یاری های بی شائبه بهارلو و مادر فداكارش، براحتی طی كردند و از امكاناتی كه با سخاوت در اختیارشان گذاشته شده بود، بهره گرفتند.بهارلو در سال ۱۳۲۴ بعد از گذراندن آزمونی دشوار، اركستر كوچكی را به راه انداخت و تكنواز و آهنگساز آن اركستر نیز شد. ارتباط و دوستی او با دو استاد «ابوالحسن صبا» و «ابراهیم منصوری» از همین زمان آغاز شد. حسین خواجه امیری (ایرج) و امین الله رشیدی، خوانندگانی بودند كه بیشتر از دیگران با اركستر بهارلو همكاری كردند. مطالعه گسترده بهارلو در موسیقی ایرانی نیز در همین سال ها بود و موضوعات آن به حدی متنوع است كه حیرت و تأمل را برمی انگیزد: تحقیق میدانی درباره فرم های سازنده موسیقی ایران با استفاده از محضر اساتید بزرگی چون حاج آقا محمد (دوامی)، صبا، حسین یاحقی، مرتضی محجوبی، موسی معروفی و... تحقیق عملی در تكنیك اجرای ردیف های ویولون صبا با حضور و نظارت علاقه مندانه استاد صبا، جمع آوری و نت نویسی تصنیف های قدیمی، نت نویسی ردیف حسین خان اسماعیل زاده با استفاده از آموزه های سیدمحمد بحرینی پور و علیرضاخان چنگی كمانچه نواز ارزنده آن زمان، تصحیح دقت نویسی دوره های چهارگانه ردیف سنتور و كتاب و ردیف تار و سه تار صبا با نظارت استاد صبا و همكاری شاگردانش (داریوش صفوت و فرامرز پایور)، تصحیح و چاپ ویراسته جلد سوم از ردیف ویولون صبا، همكاری با استاد موسی معروفی در نگارش كتاب ردیف موسیقی ایران، فراگیری كامل ردیف مهجور و ارزنده حسین خان اسماعیل زاده، فراگیری آثار علینقی وزیری (كه نوازندگی بهارلوی جوان را دیده و تشویق كرده بود)، آهنگسازی و سرپرستی اركستر و اجرا در تلویزیون تازه تأسیس ثابت پاسال (شبكه سه) در سال های ۱۳۴۰ _ ۱۳۴۲ به خوانندگی احمد ابراهیمی و حضور نوازندگانی چون هوشنگ ظریف، محمد حیدری، عباس خوشدل، حسن ناهید و رضا یاوری. تأسیس كلاس موسیقی در خیابان لاله زار تهران در سال ۱۳۲۵ كه تا امروز، از لاله زار به خیابان صفی علیشاه و از آنجا به خیابان حقوقی و بالاخره به خیابان شریعتی فعلی منتقل شده و شصت سال بی وقفه به كار خود ادامه داده است. او در مدت شصت سال تدریس، استعدادهای درخشانی چون ماجرا سمندری و شهرزاد حیدری را تعلیم داد كه هم اكنون در اركسترهای معتبر خارج از كشور به نوازندگی و در دانشگاه ها به تدریس پرداخته اند.
محمد بهارلو، نخستین موسیقیدان ایرانی است كه در پروژه ای مستقل و با انگیزه ای كاملاً فردی و بدیع در زمان خود،
با همان روش و مختصاتی كه در محیط هنری تهران پنجاه سال پیش مطرح بود، به تحقیق درباره فرم های سازنده موسیقی ایرانی پرداخت. در زمان او هیچ موسیقیدانی چنین اندیشه ای را نداشت، تنها روح الله خالقی و زنده یاد احمد فروتن راد (ویولونیست توانا و آموزگار مطلع در هنرستان موسیقی ملی)، اشاراتی در مقالات خود به این موضوع داشتند، اما كار بهارلو در حد مقاله و اشاره نبود. تحقیقی یك تنه و بدون ابزار و امكانات بود. در عصر او، آثار قدیم موسیقی ایرانی به فراوانی امروز در دسترس نبود. اساتید قدیمی گوشه گیر و دیرجوش بودند و از این مباحث استقبال نمی كردند، پشتوانه ذخایر نوشتاری در این زمینه، هیچ بود و از طیف وسیع جامعه موسیقیدانها كسی به این موضوعات علاقه نداشت. با این وصف محمدبهار لو توانست شش جلد كتاب را در این زمینه بنویسد و با هزینه سنگین، با خرج كردن از مایملك پدری خود، آنها را انتشار دهد. این كتابها، از محتوای جالب توجه آنها گذشته، از حیث كیفیت چاپ و زیبایی در كتاب آرایی نیز در زمان خود نمونه و مثال زدنی بودند. جلد اول، به كلیاتی درباره آموزش موسیقی، اهمیت عواملی چون دقت و تشخیص، طریقه صحیح دست گرفتن ویولن (كه بهار لو در كلاسهایش بر آن سخت اصرار دارد) و مقداری تمرین است. جلد دوم راجع به فرم پیش درآمد، كتاب سوم راجع به فرم رنگ، كتاب چهارم راجع به فرم نغمه دو ضربی، كتاب پنجم راجع به فرم تصنیف و انواع آن، و كتاب ششم راجع به فرم چهار مضراب و اجرای آنها با تكنیك صحیح روی ویولون است. اكنون كه پنجاه سال از انتشار كتاب های بهار در گذشته و با این همه امكانات تحقیق و انتشار، هنوز كتاب مستقلی راجع به فرم های موسیقی ایرانی نوشته نشده، می توان به اهمیت افكار و اقدامات او پی برد و ازاو با احترام بسیار یاد كرد. اكنون كه رنگ و نغمه دو ضربی دو عنوان فرم از فرم های قدیمی و منسوخ است، ارزش نوشته های بهار لو را بهتر می توان دریافت. بویژه دو مقاله بلند او درباره تصنیف و چهار مضراب، هنوز هم قابل استفاده و شایسته ارجاع است. این كتاب ها با ویرایش مختصری هم اكنون در مرحله تجدید چاپ هستند. لازم به گفتن این كه مؤلف در هر كتاب بعد از شرح فرم موسیقایی، دوازده قطعه از ساخته های خود در آن فرم ها را نیز به عنوان نمونه كار كلاسیك آورده كه مورد استفاده نوازندگان ویولون واقع می شود. توجه به مقوله مهم تكنیك در اجرا و رعایت نكات سازنده فرم در آثار بهارلو، می تواند موضوع یك مقاله پژوهشی باشد.
محیط اجتماع و شرایط زمان زندگی محمدبهارلو، پاسخ دلگرم كننده ای به فعالیت های او نداد و زندگی او را در مسیری انداخت كه مطابق با ایده آل های دوره جوانی او نبود. ده سال در محیط رادیو كاركرد (۱۳۳۴ _ ۱۳۲۴) و نابسامانی محیط هنرمند آزار آنجا كه به امثال صبا و تهرانی نیز حرمتی نمی گذاشت، او را از آن محیط دلزده كرد، بهارلو زمانی رادیو را ترك گفت كه دوره سخت و عُسرت بار این سازمان به پایان رسیده بود و با تجدید ساختار اداری، تخصیص بودجه، دعوت از هنرمندان و راه اندازی اركسترهای كوچك و بزرگ، زمینه را برای كار و فعالیت مهیا كرده بود. بهارلو، كتاب هایش را بدون هیچ حمایت بخش خصوصی یا دولتی چاپ كرد. محیط موسیقیدانان كه درگیر گره ها و پیچیدگی های رفتاری و اخلاقی خود بودند، بر خورد شایسته ای با حاصل كار او نكردند. تنها استاد ابوالحسن صبا بود كه با انسانیت فطری و بلند طبعی ذاتی خود، ارزش كار او را فهمید و با اهدای دستخطی تشویق آمیز، او را به ادامه كار دلگرم كرد. استاد بهارلو می گوید: همان چهار سطر تشویق استاد صبا بود كه تا سالها بعد از آن مرا در آن راه نگهداشت. گفتنی است كه چاپ و نشر كتاب های آموزش هنر در زندگی تألیف منتخب صبا (همسر استاد) نیز با مساعی بهارلو بوده است، ناكامی در زندگی او بیش از یكی دو مورد بود: نمك نشناسی دوستان عهد جوانی كه در اجتماع قدرت گرفته بودند و مانع مطرح شدن نام و آوازه او می شدند، مرگ مادر، ستم آشكار اولیای وزارت فرهنگ و هنر وقت در ارتباط با چاپ كتاب ردیف موسیقی ایران و تملك بی استحقاق حاصل كار سی ساله استاد موسی معروفی و زحمات چند ساله بهارلو، سیاست های جدید رادیو و تلویزیون و وزارت فرهنگ و هنر كه موسیقیدانانی چون بهار لو را مطابق فضای چاكرمنش و بله قربان گو نمی دید همه دست به دست هم دادند و او را منزوی كردند. در چهل سال گذشته، بهارلو صرفاً به تدریس پرداخت، از رسانه ها كناره گرفت، تحقیقاتش را به كمد و گنجه سپرد و دل به خانواده و تربیت فرزندانش داد. از اقبال خوش، همسر او كه از فرهنگیان قدیمی است، نهایت همكاری و اهتمام را در تربیت فرزندانش با او به كار بست.
سه دختر استاد محمد بهار لو، هر سه از تحصیلات عالی در موسیقی برخوردارند. با موسیقی كلاسیك اروپا و موسیقی سنتی ایران به خوبی آشنا هستند و تحصیلات كلاسیك خود را نیز ادامه داده اند.
سال گذشته، استاد محمد بهارلو به خاطر شصت سال فعالیت بی وقفه در تدریس صحیح موسیقی ایرانی در آموزشگاه خود ( با درجه ممتاز)، از سوی دو تن از مقامات دولتی موفق به دریافت لوح تقدیر شد. ماهنامه مقام موسیقیایی برای او ویژه نامه مفصلی در نظر گرفت و بیش از چهار برنامه رادیویی در مدت یك ماه به مناسبت حضور او پخش شد. شنوندگان با شنیدن نوارهایی قدیمی از سالهای ۱۳۴۷- ۱۳۳۵ صدای درخشان ویولون محمد بهار لو همراه با تنبك استاد حسین تهرانی را شنیدند، جوانان اهل موسیقی با نام و آوازه و تحقیقات ارزنده او آشنا شدند و او را تا حدی كه حوصله زمانه اجازه می داد، شناختند. با این حال، هنوز در نهانخانه دل این استاد سپید موی و مهربان، بسیار نكته هاست همه آموختنی و ماندنی و به خاطر سپردنی، كه قرار است در سال جاری به روی صفحه كاغذ و لوح فشرده صوتی بیاید و ثبت شود و دستنوشته ها، نت ها و نواخته ها ثابت می كند كه محمد بهار لو از استعدادهای قابل توجه در عصر خود بوده ومقام او از یك معلم ارزنده موسیقی، بالاتر است؛ او در موسیقی و آموزش، به حدی از بصیرت رسیده كه رسیدن به آن برای نسل های آینده شاید مسیری دشوارتر از مسیر هنرمندان نسل گذشته را ترسیم می كند. اگر چه هر راهی رونده خود را بالاخره پیدا می كند.
سیدعلیرضا میرعلی نقی
منبع : روزنامه ایران


همچنین مشاهده کنید