جمعه, ۳۱ فروردین, ۱۴۰۳ / 19 April, 2024
مجله ویستا


به آینه شلیک نکن


به آینه شلیک نکن
بازسازی با یك چرخش
تفریح با دیك و جین
●آمریكا (۲۰۰۵)،كارگردان: دین پاریسوت،بازیگران اصلی: جیم كری، تئالئونی، الك بالدوین و ریچارد جنكینز۱۲۵، دقیقه.
●سم دیویس: فیلم ارژینال تفریح با دیك و جین كه محصول ۱۹۷۶ است در اصل نیازی به بازسازی نداشت و چنین چیزی را هم فریاد نكرده بود، اما بازسازی آن توسط دین پاریسوت تغییر جالبی را در اصل ماجرا به وجود آورده كه شاید چنان بازسازی ای را منطقی جلوه دهد. فیلم اولیه كه تد كاچف آن را ساخت و جورج سگال و جین فاندا بازیگران اصلی آن بودند، دشواری های یك زوج بالنسبه جوان را برای كنار آمدن با دشواری های اقتصادی اواخر دهه ۱۹۷۰ نشان می داد و كاری كه پاریسوت انجام داده، انتقال همان قصه و شرایط به درون یك شركت بزرگ تجاری و دنیای كنونی است و لابد منظور، مسائلی است كه اخیراً در غول های صنعتی مثل انرون و وردكام روی داده است.نكته و مسئله اینجا است كه چگونه می توان اختلاس ها و خلاف های عظیم روی داده در این سازمان ها را به مسخره گرفت و شوخی دانست و اگر فیلم پاریسوت حداكثر موفقیت لازم را كسب نمی كند، به همین خاطر است. بنابراین حاصل كار به جای اینكه شبیه به «راجر و من» مستند سال ۱۹۹۹ مایكل مور باشد، به «عوض كردن جا» كار دهه ۱۹۸۰ جان لندیس شباهت می یابد.وقتی شركت صنعتی گلوبودین سقوط می كند، زمینه ها و مقدمات برای كارهای بحران ساز دو كاراكتر اصلی یعنی جیم كری و تئالئونی شروع می شود.آنها هر شغلی كه می یابند، به ضررشان تمام می شود. نتیجه آن می شود كه دست به سرقت یك كافی شاپ می زنند. هیچ كس باور ندارد ادعای جین (لئونی) درباره استادی اش در ورزش های رزمی صحت دارد و مدیریت دیك در یك فروشگاه بزرگ هم فقط یك شوخی می نماید.اطرافیان و دوستان آنها هم در غیرعادی ترین شرایط سر بر می آورند.
خود آنها نیز به هر شكلی در می آیند تا مثلاً یك بانك را بزنند و یكی از مواردی كه می بینیم، فرو رفتن شان در قالب «سانی و شر» (خواننده های معروف دهه های پیشین و فعلی آمریكا) است. برخی شوخی های آنها جالب است اما با آنچه مثلاً طی همكاری های جیم كری با برادران فارلی دیده ایم فرق می كند.دشوارتر و غیرمنطقی تر از همه كار جیم كری است. چون او در هر سكانس یك تكه اغراق آمیز جدید را اجرا می كند، مجبور است در نمای بعدی روی دست آن بلند شود و این سرانجام به یك نقطه غیرممكن می رسد. تئالئونی در حمایت از وی و كامل كردن قصه موفق است و الك بالدوین هم در رل جك مك الیستر رئیس شركت گلوبودین و به واقع آدم بد قصه حضوری قابل قبول دارد. به روایتی او رل خوان تریپ خود را كه رئیس شركت هوایی پانام در فیلم «هوانورد» مارتین اسكورسیزی بود، به شكلی دیگر تكرار كرده است.یك مشكل دیگر این است كه طلبیدن كمدی ناب از كارگردانی كه كار قبلی اش فیلم فیچر و علمی- تخیلی «تصاحب كهكشان ها» بوده، كاری سخت و شاید هم غیرعقلایی باشد، اما این مشكل بیننده ها نیست.
● خلاصه داستان فیلم
سال ۲۰۰۰ است. دیك هارپر یك مدیر اجرایی موفق در شركت ارتباطاتی گلوبودین است و زندگی راحتی را در كنار همسرش جین و پسرشان بیلی دارد.او به عضویت در هیات مدیره شركت ارتقا می یابد و جین به این نتیجه می رسد كه آن قدر تضمین مالی دارند كه نیازی به ادامه دادن او به كارش نیست و استعفا می دهد. اما در واقع سهام شركت رو به تنزل داشته و جك مك الیستر كه رئیس هیات مدیره است، قصد داشته با انتصاب و ارتقای دیك بدبختی ها را به نام او تمام كند. دیك همچنین متوجه می شود كه جك الیستر بارش را بسته و قسمتی عمده از ثروت شركت را برای خودش برداشته است.او سعی می كند شغل تازه ای به دست آورد اما او را مسئول ناكامی گلوبودین می شناسند و تحویلش نمی گیرند. خانه و ماشین و حتی چمن خانه شان به مزایده گذاشته می شود و برای دیك و همسرش چاره ای جز امتحان كردن مشاغل جزء نمی ماند. دیك حتی یك بار چمن خانه همسایه را می دزدد تا باغچه خانه خودش را درست كند اما در نهایت به این نتیجه می رسد كه باید مك الیستر را بیابد و ثروتی را كه او به طور غیرقانونی به جیب زده است، تصاحب كند. چند كلك مالی حساب شده مك الیستر را به دام می اندازد و او مجبور است «پول بالا كشیده» را بین كارمندان بیكار شده شركتش منجمله دیك تقسیم كند.
ترجمه:وصال روحانی
منبع : روزنامه شرق


همچنین مشاهده کنید