جمعه, ۳۱ فروردین, ۱۴۰۳ / 19 April, 2024
مجله ویستا

اتابک اعظم تا پیروزی مشروطه


اتابک اعظم تا پیروزی مشروطه
ملك زاده: پس از بركناری میرزا حسین خان سپهسالار، صدراعظم دگرخواه ناصرالدین شاه، قرعه همدمی با «شاه شهید» به نام امین السلطان افتاد. «این مرد یگانه آرزو و خواستش این بود كه بر سر كار باشد، و به مردم سروری فروشد، و دستش به گرفتن و دادن باز باشد و همه هوش و زیركی خود را در این راه به كار می برد و برای نگهداری خود در سر كار، گردن به خواهش های بیگانگان می گذاشت.»
در مورد اتابك گفته اند كه در پیشگاه روسیان چاپلوسی فراوان كرده و ایشان را در امور ایران بسیار داخل كرده و سند می آورند كه سیدجمال الدین اسدآبادی را به «پطرز بورغ» فرستاده تا ایشان را نسبت به خود و ارادتش اطمینان داده، قول مساعدت در باب «مسئله رود كارون و بانك و معادن» بدهد از طرف «وزیر اعظم». و این سندی است كه در تاریخ مشروطه كسروی آورده شده است. ردپای امیراعظم، میرزا علی اصغرخان اتابك را می شود در بسیاری قراردادها و امتیازات سه شاه- ناصرالدین شاه، مظفرالدین شاه و محمدعلی میرزا- دید كه البته مشهورترین آن واگذاری امتیاز توتون و تنباكو بوده است به یك نفر انگلیسی به بهای سالانه پانزده هزار لیره و یك چهار از سود سالانه كه مقاومت علما و همراهی میرزای شیرازی و فتوای ماندگار در تاریخش آن را فسخ كرد و البته به زشتی تصور «رعیت» از امین السلطان و كینه وی از علما را هزاران بار افزایش داد. در تاریخ بیداری ایرانیان ماجرای اعطای این امتیاز و تحركات علما پیرامون آن به طور كامل آورده شده است و ما در این باب چیزی بیش از آن نخواهیم نوشت كه «مردم این حساب را نمی دانستند، ولی از آنكه بیگانگان پا به درون كشور می گشایند، بیمناك می بودند. سپس هم برایشان سنگین می افتاد كه توتون و تنباكویی را كه می كارند، به یك بیگانه با بهای كمی بفروشند و سپس با بهای بسیاری بازخرند.»
اهمیت این اتفاق و همراهی علما در شكستن این قرارداد را كسروی اینچنین می نویسد: «پس از شش ماه كمابیش شور و تكان، داستان به پایان رسید. این را می توان «نخستین تكانی در توده ایران» شمرد، و این اگرچه با دست علما بود، و همچشی دو همسایه نیز بی هنایش نبود، خود پیش آمد ارجداری بی شمار است و باید در تاریخ یاد آن بماند.» این اجمالی بود از همراهی اتابك با ناصرالدین شاه قاجار، اما در ادامه راه و به خواست روزگار در ۱۳۱۳ هـ ق این بماند و آن رفت. مظفرالدین شاه به شاهی رسید و پس از یك سال امین السلطان را از خود راند و اما امین السلطان به جانب قم عزیمت كرد تا امین الدوله به جای وی بر مسند وزارت بنشیند. در باب چگونگی صدارت امین الدوله كه در جمع، وزیر پاكدلی بوده نخواهیم نگاشت جز آنكه بددلی های دربار و هواداران امین السلطان نسبت به وی سرانجام در بهار سال ۱۳۱۷ هـ ق غیبت اتابك خان اعظم از دربار را به پایان رسانید و او را دوباره به پایتخت بازگردانید تا این بار صدارت شاه بیمار را به عهده بگیرد. در این دوران اما میرزا علی اصغرخان همچنان به سنت پیشین عمل می نمود. همنشینی اتابك خان با صدارت و گشایش درهای گنجینه زمین های ایران به روی همسایه شمالی از مكررات تاریخ سلطنت قاجار است و این بار نیز به میانجیگری میرزارضاخان ارفع الدوله كه سفیر پترسبورگ بود، بیست ودو میلیون و نیم منات در ازای گمرك های شمالی ایران از امپراتور روس گرفته شد تا شاه برای درمان و شست وشو در آب های فرنگستان به اروپا برود. كسروی در این باره می نویسد: «این در سال ۱۹۰۰م (۱۲۷۸ خ و ۱۳۱۷ هـ ق) بوده و در روزنامه رسمی كه آگاهی آن را داده اند چنین نوشتند كه از آن، وام بانك شاهنشاهی را پرداخته و بند اهواز را- كه بستن آن از زمان ناصرالدین شاه گفت وگو می شد- بسته و برای شهر بی آب قزوین، آب خواهند آورد و به آبادی های دیگر نیز خواهند برخاست. لیكن تنها وام بانك شاهنشاهی را پرداخته و بازمانده را برداشته و در تابستان همان سال شاه و اتابك و دیگران روانه اروپا گردیدند و دیرگاهی در روسستان و فرانسه و عثمانی و دیگر جاها به گردش و تماشا پرداخته و پول ها را به پایان رسانیده و با كیسه تهی به ایران بازگشتند.» و این همه به مردمان گران افتاد؛ بددلی های پیرامون اتابك را فزونی بخشید. مردم همه بدی ها را از اتابك می شماردند و او را افزار سیاست همسایه شمالی می دانستند. او را كه گرجی نژاد می بود ارمنی نژاد پنداشته و همین را گواه دیگری به بدخواهی او با ایران می گرفتند. در اینجا فقره ای می آوریم از تاریخ بیداری ایرانیان كه تحركات ضداتابك را روشن می سازد: «شیخ یحیی كاشانی گفتاری درباره نادرستی های انجمن معارف و بدخواهی های اتابك نوشته، برای چاپ شدن به روزنامه حبل المتین فرستاد و چون آن گفتار چاپ شد و به ایران آمد، یك انجمن نهانی كه برای دشمنی با اتابك و كوشش در راه برانداختن او برپا شده بود، نویسنده آن، شیخ یحیی را به انجمن خواندند و او باز گفتارهایی نوشت و به حبل المتین فرستاد و كم كم روزنامه ثریا نیز به زبان آمد و او هم سخنانی نوشت. در نتیجه اینها، اتابك از آمدن روزنامه های فارسی به ایران جلو گرفت.» و این ماجراها كه به دبستان رشدیه نیز كشیده شده بود، اتابك را گران افتاد و وی را بر این داشت تا به دست آقابالاخان سرپولیس، در پی اعضای انجمن افتد و ایشان را یافته و هركدام را به نحوی از شهر بیرون راند. در اینجا قصد نداریم تا بیش از این پیرامون این مسائل تامل كنیم، چه نوشتن در باب اتابك و مخالفانش مقالی می طلبد وسیع و فرصت تاملی نه چنان كوتاه كه ما را نیست. در این دوران اما درون كشور دو دستگی انگلیس خواهی و روس خواهی از وقایعی است كه یك جناح آن به سركردگی اتابك می بوده و این هر روز با سفرهای شاه و اتابك به فرنگستان كه خرجش از حراج مملكت به دست می آمد و دژ رفتاری گمرك، مستخدمین صدراعظم به بازرگانان و البته بزرگشان مسیونوز بلژیكی كه به وزارت كل گمركات نایل آمده بود و بی اعتنایی دولت به دادخواهی های مردم، جبهه منسجمی در براندازی اتابك را سبب می شد. در این كار نیز- برانداختن اتابك- هم رایی علما و از جمله آیت الله طباطبایی و شیخ فضل الله نوری و علمای برجسته نجف از جمله آخوند ملامحمد كاظم خراسانی و حاجی میرزا حسین تهرانی و پس از همه روزنامه حبل المتین «كه از اتابك زیان دیده و دشمنی سخت پیدا كرده بود»، كار اتابك را به انجام رسانید. شایعه «تكفیر» صدراعظم و بدگویی درباریان به آنجا رسید كه در آخرهای شهریور ۱۲۸۲ خ (دهه سوم جمادی الثانی ۱۳۲۱ هـ.ق) اتابك از كار افتاد و عین الدوله به نام «وزیر اعظم» به جای وی نشست. اتابك در ایران نماند و روانه اروپا شد. در فاصله میان غیبت دوم امین السلطان تا بازگشت دوباره اش به دربار شاه قاجار، اما همچنان سایه سنگین هواداران اتابك را می شود در ایران دید؛ چه در حمایت از آقایان پناهنده به زاویه عبدالعظیم كه گفته اند سی هزار تومان كمك برای ایشان فرستاده است كه در مقابل عین الدوله بمانند و چه از راه فشار بر شاه برای عزل عین الدوله تا بدانجا كه در تاریخ بیداری می آورد كه برادر امین السلطان شاه را به قتل تهدید كرده در صورت نگهداری عین الدوله صدارت اعظمی را. به هر ترتیب امین السلطان از ایران رفت و با آمد و شدهای زیاد، مشروطه به ملت اعطا گردید.
منبع : روزنامه شرق


همچنین مشاهده کنید