جمعه, ۳۱ فروردین, ۱۴۰۳ / 19 April, 2024
مجله ویستا

نامه مناقشه برانگیز


غروب روز ۲۶ محرم سال ۱۲۶۸ه.ق. (همان روزی كه فرمان خلع میرزا تقی خان امیركبیر از تمام مناصب و القاب در روزنامه وقایع اتفاقیه منتشر شد) یكی از مستخدمان مورد اعتماد امیر نزد جاستین شیل (وزیر مختار بریتانیا) رفت. او به نوشته عباس امانت در «قبله عالم»: «سند عجیبی ظاهراً به خط صدراعظم معزول و حال در بند همراه داشت كه در آن «هرگونه حق یا درخواست برای كسب حمایت از سفارت انگلستان یا هر كنسولگری انگلیسی را از خود سلب می كرد.» اما شگفت انگیزتر از خود سند واكنش شیل بود زیرا وی به سهولت این ادعای مستخدم مذكور را پذیرفت كه این سند مطابق «میل باطنی و واقعی» امیركبیر و «كاملاً حیاتی و به صلاحش» است و «به زور یا تهدید از وی گرفته نشده است.» آنگاه دیپلمات مجرب انگلیسی با مهر و امضا كردن بدون تأمل این سند امیركبیر را گام دیگری به «سرنوشت محتوم» اش نزدیك تر برد.» (امانت ص۲۲۷- عبارات داخل گیومه از گزارش ۲۲ نوامبر ۱۸۵۱ (۲۷ محرم) شیل به پالمرسون نقل شده است.)
•عریضه
پرنس دالگوروكی وزیرمختار روسیه نیز سند مشابهی دریافت كرد اما حاضر نشد آن را بپذیرد. او این احتمال را در نظر گرفت كه سند را به زور از امیر گرفته باشند. هرچند تنها نتیجه عدم پذیرش دالگوروكی این بود كه بدگمانی شاه نسبت به امیر بیشتر شود.
از جمله مهمترین اختلافاتی كه میان روایت های آدمیت و امانت وجود دارد (و در طول سال گذشته مناقشات قلمی فراوانی را برانگیخته است) نامه ای است منسوب به امیر كه ضمیمه گزارش ۲۲ نوامبر شیل به پالمرسون بوده است. این نامه را امانت در روایت خود آورده ولی آدمیت به آن هیچ اشاره ای نكرده است. ابتدا متن نامه را (كه امیر روز ۲۷ یا ۲۸ محرم به شیل نوشته) به نقل از كتاب امانت بخوانید:
«آن جناب اغلب گفته اند كه از جانب دولت انگلیس خاصه دستور دارند ضعفا و ستمدیدگان را معاضدت فرمایند. من امروزه در ایران احدی را نمی شناسم كه از خود من ستمدیده تر و بی كس تر باشد. این مختصر را در دم آخر (پیش از عزیمت به تبعید كاشان) به شما می نویسم. من بدون هیچ تقصیری نه فقط از مقام و منصب خود معزول بلكه ساعت به ساعت در معرض مخاطرات تازه می باشم. افراد ذی نفع كه دور شاه حلقه زده اند به این اكتفا ندارند كه غضب همایونی تنها شامل حال من شود، بلكه اولیای دربار را چنان بر ضد من برانگیخته اند كه دیگر امیدی به جان خود و عائله و برادرم ندارم. علی هذا من و خویشان و برادرم خود را به دامن حمایت دولت بریتانیا می اندازیم. اطمینان دارم كه آن جناب به معاضدت اقدام می كنند و طبق قواعد انسانیت و شرافت به طرزی شایسته تاج و تخت بریتانیای كبیر و شأن ملت انگلیس در حق من و خانواده و برادرم عمل خواهید فرمود. فقدان هرگونه تقصیر این جانب از یادداشت رسمی وزیر امور خارجه [بریتانیا] به وزیر خارجه این دربار مشهود است. دیگر توان (یا مجال) نوشتن ندارم.» (امانت، صص ۲۲۸ و ۲۲۹ - امانت در یادداشت های مربوط به همین نامه از آدمیت انتقاد كرده كه از گزارش شیل و منضماتش فراوان استفاده می كند ولی هیچ اشاره ای به ضمیمه شماره ۵ (عریضه امیر به شیل) نمی كند. او می نویسد: «فریدون آدمیت كه امیركبیر را بی حد می ستاید از این قبیل برگزیدن و دستچین كردن ها زیاد دارد. چهره امیركبیر هر چقدر هم مستأصل و مایوس اما ناتاریخی باشد، باز زندگینامه نویسش نمی تواند اجازه دهد قهرمانش به سفارتخانه ای خارجی پناه ببرد. آن هم سفارت انگلیس.»)
•خدشه
متن اصلی این نامه مناقشه انگیز در دست نیست. تنها دو ترجمه از آن در اسناد وزارت خارجه بریتانیا وجود دارد. یكی را چنانكه دیدیم شیل ضمیمه گزارش خود كرده است. اما دومی به شش سال بعد مربوط می شود. موری (جانشین شیل) در جنجال مربوط به پناهندگی هاشم خان نوری و همسرش به سفارت انگلیس در سال ۱۸۵۷ میلادی، ترجمه ای دیگر از نامه امیر به وزیر خارجه بریتانیا می فرستد تا یادآوری كند مصلحت انگلستان در حفظ رسم اعطای پناهندگی است.
نكته دیگر در مورد این نامه عدم مطابقت تاریخ ها است. امانت خود در پانویس می نویسد: «تاریخ نامه پنجشنبه ۲۸ محرم سال ۱۲۶۸ ، ۲۲ نوامبر ۱۸۵۱ است. تاریخ میلادی متقارن با پنجشنبه است ولی ۲۸ محرم به جمعه می افتد. بعید نیست این تفاوت در نتیجه بد خواندن تاریخ به خط فارسی روی داده و تاریخ ۲۷ محرم بوده است.» منتقدانی كه این نامه را مخدوش و غیرقابل استناد می دانند، از جمله به موضوع خدشه ای كه در تاریخ نامه وجود دارد اشاره می كنند.
به نظر می رسد حتی اگر این نامه را مخدوش بدانیم، اینكه آدمیت هیچ اشاره ای به آن نكرده است قابل توجیه نیست. شیوه ای كه آدمیت در سراسر كتابش به كار گرفته (و از قضا به همین دلیل كتاب «امیركبیر و ایران» در زمره بهترین پژوهش های تاریخی مربوط به دوران قاجاریه در آمده) نادیده گرفتن ادعاها نیست. بارها در این كتاب روایت های مختلف در مورد یك واقعه با هم مقایسه شده و احتمالات مختلف در نظر گرفته شده است. (مثلاً نگاه كنید به بخش مربوط به قتل امیر در فین كاشان.) از آنجا كه تقریباً محال است آدمیت به هنگام بررسی اسناد وزارت خارجه انگلیس ترجمه نامه امیر را ندیده باشد، باید بپذیریم كه عمداً به آن اشاره نمی كند. موارد مشابه دیگر كه پیش تر به آن اشاره شد موید این احتمال است.
امیدپارسانژاد
منبع : روزنامه شرق


همچنین مشاهده کنید