پنجشنبه, ۹ فروردین, ۱۴۰۳ / 28 March, 2024
مجله ویستا


فرانو، شعری فراتر از نو


فرانو، شعری فراتر از نو
در نوشته ی زیر كه به قول خود نویسنده مثل « یك دسته كلید برای قفل بی سوراخ است » ،گاه با بیان بدیهیات شعر مواجه ایم و گاه با پیشنهادهای خاص وسئوال برانگیز . هر چه هست در زمانه ای كه همه می خواهند بیانیه صادر كنند ، خواندن مانیفیستی كه می خواهد مانیفیست نباشد هم خالی از لطف نیست خصوصا متنی این چنینی كه رگه های طنز هم در آن دیده می شود.
با اجازه می‌‌خواهم برای شعر دهه هشتاد و آینده شعر معاصر یك نام پیشنهاد كنم به نام فرانو، به معنی فراتر از نو لذا خواستم پیشنهاد خود را با بیت معروف … طرحی نو در اندازیم، حافظ شروع كنم دیدم خنده‌‌دار است سنگ قبر مرحوم حمیدی شیرازی با شعر نیمایی نوشته شود!
سالها بود سمفونی را نمی‌‌فهمیدم و آغاسی را بیشتر از بتهوون دوست داشتم غافل از اینكه عدم درك سمفونی دلیلی بر رد سمفونی نیست. نیما عرق‌‌ها ریخت قافیه را برداشت مرحوم شبلی، بامدادان عرق‌‌‌ها خورد وزن را برداشت و زمان گذشت و به كمك دیگران چه عرق‌‌‌‌‌‌هایی ریخته شد و خورده شد تا هارمونی و نحو و زبان و بیان و تمام بند و بست‌‌ها از شعر معاصر برداشته شد حالا شعر فرانو به شكستن تمام شكستنی‌‌‌‌‌‌ها آمده است ریخت و شالوده و شكل و فرم و معنی و محتوی و دستور و … و به قول صاحب طوطی و بازرگان:
حرف و صوت و گفت را بر هم زنم/ تا كه بی این هر سه با تو دم زنم.
شعر فرانو شعار نیست نیاز زمانه است در دهكده‌‌‌ی كوچك جهان-‌‌‌‌شعری كه بنیانگذارش چوپانی بوده در مثنوی كه موسای شعر را به فغان آورد: هیچ ترتیبی و آدابی مجو/ هر چه میخواهد دل تنگت بگو.
بله شعر فرانو شعر ترتیب شكن، شعر آداب بر باد ده با این بیت متولد شد و بالید. شعری كه به جنگ آقا معلّمان فارسی دستور شعر معاصر آمده است تا به نمره‌ی دلخواهش برسد با همان قرائت تازه …
اگر فوت كاسه بدانی طرز تهیه آش آسان است یك دنیا تجربه‌‌ی شعری+ یك قاشق مرباخوری طنز و لحن آدمی‌‌زاد!…
صحو عین محو است/ مكالمه‌أی در خواب و بیداری/ پرواز در حالت ملنگ شیدایی از خاك تا افلاك
شعر فرانو به مانیفست و تئوریسین و كنگره‌‌‌ نیازی ندارد/ آلیاژیست از شعور حافظ-شك خیام-ارتقای حلّاج-اساس دارد اساسنامه ندارد/ شعر فرانو را نمی‌سرایند، می‌مانند تا سروده شود/ نمی‌‌‌‌خوانند می‌‌مانند تا خوانده شود/ كاریزی است كه آتش‌‌فشان خواهد شد/ دهان بگشایید به گلویتان زنگ بزنید امّا زیاد حرف نزنید سیم كارتتان می‌سوزد! هذیان یك دل عاقل در بارشی معكوس شعر فرانویی فراتر از زمان است و شاید بی زمان، فراتر از نو، معاصر فردا / شعر فرانویی یك سمفونی وقتی كه از مراسم تدفین بابا كَرَم می‌‌آید./ محصول شیفتگی روح و شیدایی زبان است./ كمال جنون در منتهای برهوت شعر. /یك لب در مكان چشم، یك چشم در مكان گوش و یك گوش در مقام گلو …/ چراغ سبز كلام در حیرانی چهارراه پیام. هم شتر است، هم مرغ امّا شترمرغ نیست/ یك سهل ممتنع است وقتی كه از دانشكده برمی‌‌‌گردد. یك تكه یخ است امّا به طعم آتش./ تف سر بالایی است كه درست به صورت آسمان می‌نشیند/. عطسه‌ی كلام است بی اجازه‌ی حواس پنجگانه.
دستور كتبی زبان است، بی دستور دستور زبان./ كاشت دیروز، داشت امروز، برداشت فردا است.
گرد است ولی گردو نیست اما می‌تواند مكعب هم باشد!/ كودكان مهد، آن را می‌فهمند-پیران اكابر آن را می‌خندند./ یك دسته كلید برای یك قفل كهنه‌ی بی سوراخ!/ هندوانه سفید امّا مثل قند./ آرام و تكان دهنده‌ی یك پارادكس اصل ژاپن لطفاً قبل از مصرف بتكانید./ به انكار آمده است نه به آن كار بی قیف قیافه و قافیه.
یك توپ فوتبال آماده‌‌ی شوت امّا سیمانی / رقص ساكت حروف صدا دار در گوش هوش جهان
فراتر از شاعر است نباید آن را نوشت باید از آن عكس گرفت./ نیاز یك دل تنگ-آواز حنجره‌ی هزاره‌ی سنگ …/ شعر فرانو شكار لحظه‌های شریف شعور است امّا پولاروید نیست./ فنجانی‌ست كه اقیانوسی را در بر دارد. لذا كم گوی گزیده گوست./ شعر واقعیت محض است بی نقاب و بی دروغ/ صریح است، با خود و با خواننده‌ی خود زشت را زیبا نمی‌نمایاند چون سالن آرایش نیست با كسی تعارف ندارد/ به كسی نان قرض نمی‌دهد/ روی در بایستی ندارد./ شعر فرانو بحران رهبری ندارد چون بنیان‌‌ گذار و پدر خوانده ندارد به تعداد شاعرانش زبان مستقل دارد به تعداد خوانندگانش گوش مستقل./ یك برون فكنی پوست كنده یك خصوصی سازی عام‌‌‌‌المنفعه است یك سهامی خاص/ با رعایت احترام بزرگترها پشت مرده‌‌ها حرف نمی‌زند مخاطبش زنده‌‌هاست./ از زیر بته در نیامده است/ ریشه دار است/ پدر و مادر دارد هر چند به لطف حضرات مسئولین مجلات ادبی، یتیم دیده می‌شود!/ بچه‌هایی هستند بزرگ‌تر از پدر و مادرهاشان./ نیازی به دایه ندارند چون به جای شیر، شعر خورده‌اند!
در شعر فرانو به اوستاد و كارگاه حاجت نیست چون محصول گاه است نه كار./ نامی از راهیانش نمی‌برم فك و فامیل زیاد دارد از پیر تا جوان./ شعر فرانو یك دعوت عام است به ضیافت صدای تازه لطفاً از آوردن اطفال هم خودداری نفرمایید./ در فرانو، كسی جای كسی را تنگ نمی‌كند هر كس به تعداد خود! صندلی دارد.
تلفن همراه فرانو همه جا آنتن می‌دهد/ همه جا در دسترس است و سیم كارتش نمی‌سوزد هم حافظه‌ی تاریخی دارد هم ویبراتور قوی با پیام صمیمی‌اش:
مشترك گرامی سلام , خوش آمدی
چرا فرانو ؟ …
شعر به یك معنا عبارت است از واداشتن زبان به گفتن چیزهایی كه عادت به گفتن آنها ندارد (آدونیس)
جریان شعر امروز ایران، یك پدیده‌ی نسبتاً زودرس ادبی است كه خیلی‌ها، از جمله بزرگان شعر را شوكه كرده است. انگار در بحبوحه‌ی جنگ استقلال نیما و دیگران, هوشنگ ایرانی ـ خروس جنگی شعرـ جیغ بنفش خود را سر داده باشد. یك آواز زود هنگام در زمانه‌أی كه گوش‌های كلیشه، سلیقه‌‌ی خود را به شنیدن چنین صدایی عادت نداده بود. عامل اصلی این شوك ادبی را در بحران ترجمه و نقد ادبی معاصر می‌توان جستجو كرد هم چنان كه بعد از گذشت بیش از شصت سال بوف كور هدایت برای ما تفسیر نشده است!
در دهه‌ی هفتاد گروهی از جوانان شاعر بنا به نیاز زمانه و یاری ذهن سیال و جستجوگرانه خود دست به آزمون‌‌‌های جالبی زدند و بعد از سال‌های مدید از شعر سپید شاملویی گذشتند-بماند كه در این فاصله رویایی و جلالی و احمد رضا احمدی و مفتون امینی و… را ندیدند یا نصفه نیمه دیدند! –تا از شعر معاصر غرب عقب نمانند هر چند كه از شعر معاصر عَرَب عقب بودند! اما زمانی به كلمه‌ی دهن پر كن پست مدرن رسیدند كه قطار شعر اروپا از ایستگاه پست مدرن هم گذشته بود لذا بازماندگان بلیط به دست این قطار در ایستگاه راه آهن بی‌كار نماندند و تا آمدن قطار دیگر دست به كار شدند. مترجمین جوان شعرهای معاصر غرب را ارایه دادند و ما یك شبه بدون توجه به دیرینه‌ی ادبی خودمان مثل تقلید مد ماهواره‌ای , از شعر معاصر غرب طرح ژنریكی آن را اخذ كردیم كه حاصلش آش شله قلمكاری بود كه شاهدش بودیم. بحران نقد ادبی مشكل دیگری بر مشكل‌‌ها افزود چند نفر دقت در ظرایف شعر معاصر ایران كه نوعی از آن را فرانو نامیده‌ام ما را با دنیایی از زیبایی و سادگی و احترام به سنت ادبی در پوشش نو آشنا می‌سازد.انگشت شمار با توجه به نوشته‌های فلسفی و اغلب فرانسوی و آلمانی، كلماتی را لقلقه‌ی دهان كردند كه مرگ مولف به خودكشی ادبی، ساختار شكنی به بشكن بشكن لاله زاری و هرمنوتیك به تكثر زدایی و شعبده بازی زبان انجامید نقدها و نظریه‌های ادبی نوشته شده پیرامون شعر معاصر ایران را بارها و بارها بخوانید اگر توانستید عبارتی را از آن بفهمید به من هم زنگ بزنید. ابهام نوشته‌ها بعلاوه فضل فروشی فرهنگستانی ناقدین ما باعث شد ابژه‌ها به سوبژه‌ها بدل شوند! كسی هم پیدا نشد بگوید عزیزم عینی-ذهنی چه اشكالی دارد كه حتماً باید فرنگی‌‌اش را به كار ببریم. ایهام را جای هرمنوتیك به خورد مردم دادند، با حقه‌های گرافیكی كلمات را بد خواب كردند، هجو و فكاهه و جك را طنز ‌‌نامیدند، مهندسی كلمات را به بازی‌های بی مزه زبانی آكندند و در آخر گزلیك نقد، دست عده‌ای دادند كه هنوز اكثر تریبون‌‌های ادبی دست آنهاست. براهنی، آتشی، بابا چاهی، سید علی صالحی و مسعود احمدی و… رنج‌‌ها كشیدند تا این شعر نوپا سیر طبیعی خود را ادامه دهد و از شعر شاملو و شاملوزدگی شعر بیرون بیاید اما ولع چاپ كتاب‌‌های۵۰۰ تومانی جوانان كاری كرد كه آن چند نفر شاعر فكور جوان هم كه حركت اصولی خود را از سنت به مدرن آغازیده بودند در هیاهوی این گردباد گم شوند.
دقت در ظرایف شعر معاصر ایران كه نوعی از آن را فرانو نامیده‌ام ما را با دنیایی از زیبایی و سادگی و احترام به سنت ادبی در پوشش نو آشنا می‌سازد. شعری كه امروز از آن به عنوان پست مدرن سخن می‌گویند و نام‌های فریبنده‌ی فرنگی را به دنبالش قطار می‌كنند و چشم و گوش بسته از دریدا و لیوتار و بارت و فوكو و امثالهم شاهد مثال می‌آورند همان حرف‌‌‌‌های ساده‌‌ایست كه در قرن هفتم مولوی در مثنوی بیان كرده است از جریان سیال ذهن بگیر تا مرگ مؤلّف و ساختار شكنی و عادت زدایی و چه و چه و چه! بزرگ‌ترین قاتل من و ساختار شكن اصلی مولوی است نه رولان بارت و ژاك دریدا و بیاییم با توجه به پیشینه‌ی پر بار ادبی ایران عزیزمان به استقبال شعر معاصر برویم و از شیفتگی‌‌های كوركورانه بپرهیزیم.
و امّا فرانو… كه نام پیشنهادی حقیر است به شعر معاصر ایران با بیست(۲۰) پیشنهاد ارایه می‌شود تا چه قبول افتد و چه در نظر آید.
● ۲۰ پیشنهاد برای شناسایی شعر فرانو
▪ اعجاز ایجاز
شعر فرانو هر چند در انحصار قواعد پیش ساخته نیست و حاصل ذهن سیال است و اصولا كارش شكستن اصول مشترك تحمیلی، بر خلاف پست مدرن كه جنبشی تلقی می‌شود. فرانو یك شورش است علیه انحصار، الگو، امریه و بخشنامه در شعر معاصر، اما نظر به اینكه برای راهیان فرانو موضوع روشن‌تر شود موارد۲۰ گانه زیر پیشنهاد می‌شود.
۱) فرانو شعر كوتاه است بی قید وزن اما اگر ناخود آگاه دارای هارمونی و وزن باشد ایرادی ندارد زبان محاوره و ساده است. یك لوح فشرده است بین دو نیمكره خواب و بیداری و زاییده‌ی اعجاز ایجاز است با پرگویی و متری نویسی در عصر دیجیتال مخالف است!
۲) هر فرانو به اندازه‌ی قد خود حرف و پیام دارد پیامی چند وجهی-ایهام وار-كوبنده. فرانو بدون حرف حساب ممكن نیست. فرانو پیام واحد توصیه نمی‌‌‌كند، پیام با ظرفیت خواننده شكل می‌‌گیرد.
۳) از نظر زبانی طنز وجد را توامان و گاهی جدا دارد اگر شاعر زمینه‌‌ی طنز دارد طنز فرانو بر شعریت آن می‌‌‌چربد و اگر نه، شعریت فرانو در آن مشهود باشد.
۴) از تمام تمهیدات لفظی و معنوی حق دارد به طرز ماهرانه‌‌‌‌ و زیر پوستی استفاده كند در حالی كه نیازی به كاربرد عمدی صنایع نیست از ایهام ملیح، كژتابی، تعقیدات زبانی كه طنز آور باشد و تركیبات چند معنائی عامه یا افعال ایهام دار به صورت چاشنی بهره دارد.
۵) فرانو زبان ساده‌‌‌أی دارد با كلمات ساده روزمره كلماتی كه دهان پركن نیست و به لغت نامه نیاز ندارد، راحت‌ترین وسیله برای رساندن پیام به مخاطب. و این یعنی احترام به مخاطب و انهدام مؤلّف نسخه پیچ كمی تا قسمتی متعهد!
۶) سوژه فرانو موضوعات ملموس اطراف خودمان است هر چند پیش پا افتاده. فرانو آمده است تا به پدیده‌های حقیر شخصیت ببخشد و معنا بدهد. در فرانو كمبود سوژه نیست تنها كافی است گیرنده‌أی قوی داشته باشید.
۷) استفاده به جا و شاعرانه از محاورات عامه، مَثَل‌‌‌ها و متل‌ها و اصطلاحات روز و فرهنگ عامه در شعر فرانو هر چند محلی.
۸) لحظه آفرینی و تركیب سازی حایز اهمیت است آوردن تركیب‌‌های وارونه به شرط اینكه فضای زیباتری خلق كند. مثلاً: توپ پنجره را نشكند/ پنجره توپ را بشكند!
۹) در لحظه سرودن فرانو نیازی به تفكر و محیط خلوت و عرق ریزان و سبیل كندن!! نیست چون اندوخته ذهنی، عامل اصلی تفكر است (به فراغتی و كتابی و گوشه چمنی و از شراب كهنه دو منی نیاز نیست) در حین كار، رانندگی، مطالعه و… یك جرقه لازم است تا فرانو سروده شود.
فرانو تلاشی هوشمندانه است برای نوشتن بدون تقلّا در لحظه‌‌ی سرایش.
لذا یك شبه نمی‌‌‌توان فرانویی شد باید از وزن و قافیه شعر كلاسیك و نیمایی و فخامت لحن و كلام سپید و حجم و ناب و حتی پست مدرن و… گذشت تا رسید به طنز ناب كه تعالی كلام است بعد تمام آن‌‌‌ها را رها كرد و با انبوهی تجربه و شیدایی كارت عابر بانك فرانو را به دست آورد.
۱۰) سناریو نویسی اكیداً ممنوع, موضوع فرانو اتفاقی است اگر به طور طبیعی( نه با چنگك و سزارین) متولد شود خود به خود دارای پیام و تاویل منشوری است و اصل هرمنوتیك را با خود دارد.
۱۱) در فرانو استفاده از حشو و زواید و تكرار افعال و جملات معترضه كه به تطویل كلام می‌‌‌انجامد لازم نیست با كمترین واژه و لحن و نشانه بیشترین معنی صادر شود طوری كه بعد از خواندن نیازی به توصیف منظور شاعر نداشته باشد یك طرح بدون شرح!
۱۲) در فرانو یا شروع شعر باید ضربه بزند یا پایان بندی شعر!
۱۳) فرانو بعد از عرضه هر دو طیف عام و خاص را باید قانع كند مثل ایهام پوسته‌اش عوام را هسته‌‌اش خواص را ارضا كند همان ایهام ظریف كاربردی و ملموس.
۱۴) شعر فرانو، بازی با كلمات-كاریكلماتور و جوك نیست فرق ظریفی با این سه مقوله دارد كه به مختصر لغزش و غفلت از دست خواهد رفت.
۱۵)فرانو دعوتی است به آزاد اندیشیدن و آزاد نگریستن، حزبی و عقیدتی عمل نمی‌‌‌كند/ وابسته نیست/ شعار نمی‌دهد/ عشق حقیر در آن راه ندارد و فرا جناحی عمل می‌كند/ در فرانو كسی نوچه‌ی دیگری نیست آقای فهم و ذوق خود است.
۱۶) شعر فرانو، اولین بار كه قرائت شد باید حالات زیر را در شنونده ایجاد كند:
▪ در قرائت اول الف) لبخندی مشكوك به ریشخند ب) درخواست تكرار قرائت
▪ در قرائت دوم الف) بهت عمیق و به فكر رفتن ب) تایید شعر/ در غیر این صورت فرانو اصل نیست، بازار مشترك است!
۱۷) فرانو بر خلاف انواع شعر پیش از آن كه نوشتنی باشد، خواندنی است لحن و حالات صوتی، عاطفی، قرائت فهم شعر را آسان می‌كند امری كه با آوا نگاری و نشانه گذاری تا حدودی ناممكن است. لذا با تغییر گرافیك حروف چاپی/ بازی با انواع قلم‌های زرنگار/ كج و كوله نوشتن و وارونه نویسی و تزئینات چاپی كمكی به آن نمی‌كند. بر خلاف كار بعضی از عزیزان پست مدرنیست…
۱۸) فرانو یك واژه است و ترجمه‌ی پست مدرن نیست با شعر پست مدرن تفاوت‌‌هایی دارد اما در لابه لای اشعار چاپ شده به نام پست مدرن تكه‌‌‌هایی از فرانو دیده می‌شود. پست مدرن به قولی یك جنبش هنری است و با گذشت زمان و نیاز زمانه قابل تغییر است به طوری كه نئو پست مدرن جای آن را گرفته است. اما فرانو سبك و مكتب نیست یك اصطلاح است فراتر از تمام جریان‌‌‌های نو/ در فرانو كهنگی نام مطرح نیست۱۰۰ سال بعد نیز فرانو معنی دارد. مثل شعار عامیانه: امروز نقد-فردا نسیه، فرانو شعر فرداهای نیامده است.
۱۹) با بكارگیری یك یا دو قسمت از این موارد در یك تكه شعر نمی‌‌توان مدعی سرودن فرانو بود دستكاری یك كاریكلماتور/ دست یابی به یك طنز موقعیت ركیك كه در اصل هجو است/ یا لطیفه‌‌‌های جمله سازی جدید فرانو نمی‌تواند باشد طنز به همراه لحظه‌‌‌‌های اثیری شعر در یك موقعیت كشف و شهودی قادر به ارایه‌ی فرانو است.
۲۰) كاشف فرانو یك فرد یا یك جریان ادبی نیست نگارنده فقط با انتخاب این نام به شكلی از این شعر كه در تمام ادوار تاریخی وجود داشته اما به صورت پراكنده اشاره كرده است چون تكه پاره‌‌های اعضای فرانو در آثار مكتوب ما بوده است از رودكی تا هنوز. تلاش راهیان فرانو امروزه جمع‌‌‌‌آوری و انسجام این پازل گسسته است و نشان دادن قابلیت‌‌های زبانی-لحنی-و بیانی زبان فارسی و بومی است بدون نیاز به ایسم‌‌های خارجی و خود باختگی‌‌‌های افراط گونه.
بر خلاف نظر فرانو، با این گونه نسخه نوشتن‌ها، معذرت می‌خواهم از این كه سرطان را به درد آوردم!!
اكبر اكسیر
منبع : ماهنامه ماندگار


همچنین مشاهده کنید