پنجشنبه, ۹ فروردین, ۱۴۰۳ / 28 March, 2024
مجله ویستا

برونگرایی


برونگرایی
● مقدمه
از دیدگاه یونگ (۱۹۱۳) پدیده‌های برونگرایی (Extraversion) و درونگرایی (Introversion) دو جنبه مهم از شخصیت انسانی را تشكیل می‌دهند. هنگامی كه توجه به اشیا و امور خارج چنان شدید باشد كه افعال ارادی و سایر اعمال اساسی آدمی نتیجه ارزیابی ذهنی نباشد، بلكه معلول مناسبات امور و عوامل خارجی باشد، برونگرایی خوانده می‌شود. (سیاسی، علی‌اكبر، ۱۳۷۱، ص ۸۲). افراد درون گرا از لحاظ روانی دارای سرعت فعالیت مغزی بالاتر از حد طبیعی هستند و این امر سبب می‌‌شود كه افراد درون‌گرا به قوای محركه (Stimulation) كمتر از حد طبیعی نیاز پیدا نمایند. افراد درون‌گرا دارای دیدگاه درونی و ذهنی هستند و آمادگی بیشتری را برای خود داری و تسلط بر نفس خویش از خود نشان می‌دهند.
این افراد اوقات خود را به مطالعه و بیشتر در تنهایی سپری نموده و كمتر مایل به معاشرت با دیگران هستند. (بنزیگو، ۱۹۹۹).
از سوی دیگر افراد برون‌گرا دارای سرعت فعالیت مغزی پایین‌تر از حد طبیعی هستند و از این رو این افراد برای اداره امور زندگی خویش به قوای محركه بالاتر از حد طبیعی نیاز دارند. افراد برون‌گرا بیشتر دارای دیدگاه عینی و خارجی بوده و دارای فعالیت عملی عالیتری هستند (سیاسی ـ علی‌اكبرـ همان منبع). ولی میزان تسلط آنها بر نفس خودشان نسبت به افراد درون گرا كمتر است. این افراد مایلند كه بر محیط افراد خود تأثیر گذارده و به رقابت با دیگران پرداخته و در مجامع عمومی بیشتر ظاهر می‌شوند. (بنزیگر ـ ۱۹۹۹).
بنابراین اگر درونگرایی و برونگرایی در حد كمال در افراد ظاهر شوند ما را در برابر دو شخصیت نابهنجار قرار می‌دهند كه اولی به صورت اختلال اسكیزفرنی و دومی به صورت اختلال هیستری تظاهر خواهد نمود.
اسکیزو فرنی -----درونگراتر---درونگرا---- متعادل---برونگرا--— برونگراتر------هیستری
تعداداین افراد البته بسیار كم است و اكثریت مردم میان این دو قطب نهایی جای دارند. عده‌ای نزدیكتر به قطب نهایی درونگرایی و گروهی نزدیكتر به قطب نهایی برون‌گرایی هستند. و عده كثیری هم هر دو جنبه برونگرایی و درونگرایی را به صورت متعادل دارا می‌باشند كه اصطلاح آمبی‌وِرت (ambivert) به آنها اطلاق می‌‌شود. (سیاسی علی‌اكبر به نقل از یونگ (۱۹۱۳)).
از سوی دیگر اضطراب(ANXIETY) یك ترس درونی شده است از اینكه مبادا تجارب دردآور تكرار شوند. از دیدگاه فروید، اضطراب هسته مركزی روان نژندی است و علامت اخطاری است به «خود».
● فیزیولوژی
زمانی كه افراد به مدت نسبتاً طولانی در معرض اضطراب مزمن (Chronic anxiety) قرار می‌گیرند، سیستم‌های عصبی رتیكلوآندوتلیال (Reticlo endothelial system-R.A.S) آنها به گونه‌ای خود را تنظیم می‌نمایند كه فرد به طور طبیعی در حالت بیداری، هوشیاری بیشتری را نسبت به وقایع اطراف خویش نشان می‌دهد. این امر طبیعتاً سبب می‌شود كه نیاز به محرك خارجی در آنها كمتر شده و تا زمانی كه منبع اضطراب كشف و رفع نگردد به سوی درونگرایی متمایل می‌شوند. (بنزیگرـ ۱۹۹۹).
با توجه به موارد فوق مشاهده می‌شود كه وجود اضطراب در افراد جامعه تأثیر بسزایی در میزان درونگرایی و برون‌گرایی آنها دارد. به گونه‌ای كه ممكن است یك فرد برون‌گرا در اثر شدت فشارهای وارده ناشی از اضطراب به تدریج به فردی درون‌گرا تبدیل شود و در صورتیكه این فشار همچنان ادامه داشته باشد ممكن است در افرادی كه با مشاغل اجتماعی سر و كار دارند و باید در تعامل دایم با جامعه باشند سبب كاهش شدید كارآیی آنها بشود. این موضوع در جامعه معلمان بسیار حائز اهمیت است.
براساس دیدگاه آیزنگ (EYSENEK) نظریه یونگ مبنی بر اینكه «درونگرایی به عنوان یك حالت روانشناختی طبیعی در شرایط خاص محیطی است» كاملاً صحیح می‌باشد و این امر مبتنی بر خواص فیزیولوژیكی بدن است و به عنوان یك واكنش طبیعی در برابر اضطراب تلقی می‌شود.
از سوی دیگر افراد درونگرا در مواردی كه جامعه‌شان افراد برون‌گرا مورد تقدیر و ستایش قرار می‌گیرند، دچار خجالت زدگی شده و احساس كم ارزشی می‌كنند (آرون ـ ۱۹۹۶).
همچنین بسیاری از افرادی كه در معرض اضطرابهای مداوم قرار می‌گیرند ممكن است نسبت به زندگی دارای دیدگاه منفی شوند. ولی باید اعلام نمود كه اضطراب در زندگی افراد به علت انتخابی است كه آنها برای ادامه زندگی خویش انجام داده‌اند و این انتخاب بنا به هر دلیلی ممكن است آنها را با مشكلات مواجه كرده باشد. اما نكته مهم این است كه تمایل افراد به درون‌گرایی در زمان رویارویی با اضطراب‌های ممتد این توانایی را به آنها می‌دهد كه با تمركز بیشتری به مشكل خود توجه نموده و نهایتاً درحل آن مشكل كوشش نموده و موفق شوند.
در این موارد افراد درون‌گرا با دقت هر چه تمام‌تر كه به جمع‌آوری اطلاعات در خصوص علل بروز مشكلات و چگونگی رفع آنها می‌پرازند.(Aron, Elaine w. )و آنقدر كوشش می‌كنند تا نهایتاً با حل مشكلات مورد نظر به طور طبیعی به دیدگاه مثبت نسبت به زندگی دست می‌یابند.
دراینجا باید به نظریه آیزنك اشاره نماییم كه بروز درون‌گرایی و برون‌گرایی در افراد همیشه حالت نسبی داشته و در ارتباط با وقایع خارجی زندگی آنها می‌باشد به صورتی كه در شرایط مناسب افراد دارای یك حد تعادل در رفتارهای درون‌گرا و برون‌گرای خویش بوده و براساس شرایط زندگی خویش ممكن است بیشتر به سوی درون‌گرایی و یا برون‌گرایی متمایل شوند.
به طور مثال فردی كه درحالت عادی برون‌گرا است ممكن است پس از تماس طولانی مدت با اضطراب مزمن تبدیل به یك فرد درون‌گرا بشود و پس از رفع اضطراب می‌تواند دوباره به شخصیت برون‌گرای خویش برگشت نماید. (آیزنك Eysenek- ۱۹۸۱).
بنابراین با توجه به روابط پویا و دینامیك ما بین دو بعد رفتاری درونگرایی و برون‌گرایی و ارتباط آن با اضطراب، اهمیت این امر مشاهده می‌‌شود.
● اضطراب: anxiety
تعریف نظری: اضطراب یك ترس درونی شده است از اینكه مبادا تجارت دردآور گذشته تكرار شوند. از دیدگاه فروید فروید كششهای غریزی نامطلوب موجب اضطراب می‌شوند. اضطراب با احساس ترس مترادف است با این تفاوت كه ترس منشاء خارجی دارد ولی اضطراب منشاء درونی دارد. (شفیع‌آبادی ـ ۱۳۷۸ ص ۵۲).
● درون گرایی: Introversion
تعریف نظر رفتاری است كه با دیدگاه درونی ذهنی همراه بوده و فرد درون گرا آمادگی بیشتری برای خود داری و تسلط بر نفس از خود نشان می‌دهد. این افراد كمتر تمایل به حضور در جمع دارند و و بیشتر دقت خود را به مطالعه و فعالیتهای ذهنی انفرادی می‌گذرانند. (آیزنگ ـ ۱۹۴۷).
● برون گرایی: (Extraversion)
تعریف نظری: رفتاری است كه با دیدگاه عینی و خارجی مشخص شده و با فعالیت عملی بالاتری همراه است، افراد برون‌گرا (آمادگی كمتری برای تسلط بر نفس خویش برخوردارند. (آیزنگ ـ ۱۹۴۷).
از پرسشنامه (MBTI) (Myers-Briggs) برای ارزیابی میزان برون‌گرایی ـ درون‌گرایی و از پرسشنامه اضطراب (State-Trait) برای ارزیابی میزان اضطراب استفاده خواهد شد.
در پرسشنامه ۱۶PF كه توضیح داده شد هر چهار موضوع درون‌گرایی ـ برون‌گرایی، اضطراب خفیف و شدید با هم قابل محاسبه هستند.
(اسكینر- كمپبل - هرزبرگ، تئوری مك كلندر، مزلو- روث كانفر)
منبع : موسسه ایران زمین پارسیان


همچنین مشاهده کنید