جمعه, ۱۰ فروردین, ۱۴۰۳ / 29 March, 2024
مجله ویستا

آشوب‌ طلب‌ ماجرا جو فیلسوف‌ یا مصلح‌ شرق‌


آشوب‌ طلب‌ ماجرا جو فیلسوف‌ یا مصلح‌ شرق‌
● بررسی‌ اندیشه‌های‌ اجتماعی‌ و سیاسی‌ سیدجمال‌الدین‌ اسدآبادی‌
سیدجمال‌ در سال‌ ۱۲۵۴ قمری‌ در اسدآباد همدان‌ به‌ دنیا آمد. در ۸ سالگی‌ از خواندن‌ و نوشتن‌ فارغ‌ شد و به‌ اصفهان‌ رفت‌ و به‌ مدت‌ ده‌ سال‌ به‌ تحصیل‌ تفسیر، حدیث‌، فقه‌، اصول‌ و علوم‌ طبیعی‌، ریاضی‌ و طب‌ پرداخت‌. در هجده‌ سالگی‌ به‌ هندوستان‌ مسافرت‌ كرد و پس‌ از سفری‌ به‌ حجاز به‌ كابل‌ قدم‌ گذارد و با امیر كابل‌ مصاحب‌ و ندیم‌ گردید و چون‌، چندی‌ وزارت‌ افغانستان‌ را به‌ عهده‌ داشت‌ به‌ افغانی‌ مشهور گشت‌. پس‌ از درگذشت‌ امیر به‌ حج‌ مشرف‌ شد و بار دیگر به‌ هندوستان‌ و از آنجا به‌ سویس‌ و مصر سفر كرد.
در مصر، حوزه‌ درسی‌ برپا كرد و جماعتی‌ در درسش‌ حاضر شدند. با ملاقاتی‌ كه‌ با كشیشی‌ داشت‌، او را به‌ دین‌ اسلام‌ مشرف‌ كرد و به‌ دنبال‌ او عده‌یی‌ از ارامنه‌ نیز به‌ دین‌ اسلام‌ گرویدند. این‌ امر موجب‌ درگیری‌ مسلمانان‌ با ارامنه‌ شد، خدیو مصر برای‌ خاموش‌ كردن‌ فتنه‌، سید را از مصر اخراج‌ كرد. سیدجمال‌ به‌ استانبول‌ آمد و با عالی‌ پاشا صدراعظم‌ آنجا آشنا شد. صدراعظم‌، فریفته‌ فضایل‌ سید گردید. این‌ امر حسد و رشك‌ عده‌یی‌ را فراهم‌ آورد و موجب‌ وحشت‌ سلطان‌ شد. به‌ ناچار سید به‌ مصر برگشت‌. مدتی‌ بعد به‌ تقاضای‌ ناصرالدین‌ شاه‌ به‌ ایران‌ آمد. شاه‌ مقدم‌ او را گرامی‌ داشت‌ و به‌ او وعده‌ صدارت‌ داد. منزل‌ سید در تهران‌ مجمع‌ علما و فضلا گردید. این‌ امر شاه‌ را به‌ سوءتفاهم‌ كشاند و سید به‌ روسیه‌ رفت‌. اما بعد از مدتی‌ به‌ دعوت‌ مجدد شاه‌ به‌ تهران‌ آمد و زمام‌ انتظام‌ لشگر را به‌ عهده‌ گرفت‌.
عقیده‌ سید این‌ بود كه‌: القاب‌ و مناصب‌ باید به‌ زحمت‌ و پاداش‌ خدمت‌ و تحصیل‌ علم‌ باشد، نه‌ به‌ وراثت‌. این‌ نظر باعث‌ وحشت‌ رجال‌، بویژه‌ وزیران‌ شد، او را در نزد شاه‌ خائن‌ قلمداد كردند و شاه‌ را از وجود او ترسانیدند. سید به‌ حضرت‌ عبدالعظیم‌ پناه‌ برد و چندی‌ به‌ خارج‌ كشور تبعید شد. سید به‌ بصره‌ و بغداد رفت‌ و با دعوت‌ پادشاه‌ عثمانی‌ به‌ اسلامبول‌ رهسپار شد. سلطان‌ عثمانی‌، عنان‌ اختیار مملكت‌ را به‌ او سپرد. اما چندی‌ بعد به‌ حركات‌ سید بدگمان‌ شد. سرانجام‌ در سال‌ ۱۳۱۴ به‌ دستور وی‌ به‌ شهادت‌ رسید. در اواخر سال‌ ۱۳۶۲ قمری‌، دوستانش‌ توانستند جسد او را به‌ افغانستان‌ (كابل) انتقال‌ داده‌ و به‌ خاك‌ بسپارند.
● زمینه‌ فكری‌ سیدجمال‌الدین‌ اسدآبادی‌
دو مساله‌ درباره‌ سیدجمال‌الدین‌ اسدآبادی‌ همواره‌ مورد اختلاف‌ بوده‌ است‌. یكی‌ ملیت‌ و دیگری‌ مذهب‌ او. برخی‌ او را افغانی‌الاصل‌ و حنفی‌ مذهب‌ و عده‌یی‌ او را اهل‌ اسدآباد همدان‌ و شیعه‌ اثنی‌عشری‌ می‌دانند. مخالفینش‌ هم‌ او را یك‌ آشوب‌طلب‌ خطرناك‌ می‌خوانند. برخی‌ او را ماجراجو و بی‌دین‌ و عده‌یی‌ دیگر او را فیلسوف‌ واقعی‌ و مصلح‌ بزرگ‌ دنیای‌ شرق‌ میانه‌ و اسلام‌ می‌دانند. طرفدارانش‌ او را بزرگترین‌ فیلسوف‌ مشرق‌ و وطن‌دوستی‌ سترگ‌ می‌نامند. در هر صورت‌ اختلاف‌ نظر در اصل‌ و نسب‌، مذهب‌، نیت‌، غرض‌، اصالت‌ فكر او به‌ اندازه‌یی‌ است‌ كه‌ تصور اینكه‌ پژوهشگران‌ و مورخان‌ به‌ آسانی‌ در این‌ باره‌ به‌ توافق‌ برسند، نمی‌رود. شاید پاره‌یی‌ از این‌ اختلافات‌ از خود سیدجمال‌ ناشی‌ شده‌ باشد. زیرا او به‌ دلایلی‌ شخصیت‌ واقعی‌ خود را در مراحل‌ گوناگون‌ زندگی‌، مخفی‌ نگه‌ می‌داشت‌. ولی‌ واقعیت‌ آن‌ است‌ كه‌ سیدجمال‌ مرد دین‌ بوده‌ و از سرچشمه‌ زلال‌ و همیشه‌ جاری‌ تشیع‌، توش‌ و توان‌ گرفته‌ بود، اما بر همه‌ فرقه‌ها یكسان‌ پرتو می‌افكند. او سروش‌ بیداری‌ بود و فریادگر رهایی‌. از مجموع‌ اسنادی‌ كه‌ در ایران‌ از سیدجمال‌ باقی‌ مانده‌ و در كتابی‌ عینا نقل‌ گردیده‌، مسلم‌ است‌ كه‌ او با خط‌ خودش‌ هفده‌ نام‌ و در سایر اسناد و نشریات‌
چهار نام‌ داشته‌ است‌. با توجه‌ به‌ اسامی‌ هفده‌ گانه‌یی‌ كه‌ سیدجمال‌ در نوشته‌ هایش‌ بكار برده‌ است‌ و با گزارش‌های‌ سفیران‌ انگلیس‌ و پلیس‌ فرانسه‌ مسلم‌ شده‌ كه‌ او در مدت‌ ۵۹ سال‌ عمر خویش‌ با بیست‌ و یك‌ نام‌، زندگی‌ كرده‌ است‌. پروفسور گلد زیهر آلمانی‌ در دایره‌المعارف‌ اسلامی‌ معتقد است‌ كه‌ جعل‌ عنوان‌ و نام‌ سید برای‌ رهایی‌ از «زورگویی‌ و استبداد دولت‌ ایران‌» بوده‌ است‌.
● ویژگی‌های‌ فكری‌ سیدجمال‌الدین‌ اسدآبادی‌
یكی‌ از ویژگی‌های‌ فكری‌ سیدجمال‌الدین‌ اسدآبادی‌ این‌ است‌ كه‌ در اثر آشنایی‌ نزدیك‌ با جامعه‌ شیعه‌ و با جامعه‌ سنی‌، تفاوت‌ و دوگانگی‌ وضع‌ روحانیت‌ شیعه‌ را با روحانیت‌ سنی‌ بخوبی‌ درك‌ كرده‌ بود. او می‌دانست‌ كه‌ روحانیت‌ سنی‌ یك‌ نهاد مستقل‌ نیست‌ و در مقابل‌ قدرت‌های‌ استبدادی‌ و استعماری‌ قدرتی‌ به‌ شمار نمی‌رود. ولی‌ روحانیت‌ شیعه‌ چنین‌ نیست‌. این‌ روحانیت‌ یك‌ نهاد مستقل‌ است‌، یك‌ قدرت‌ ملی‌ است‌ همواره‌ در كنار مردم‌ و در برابر حكمرانان‌ بوده‌ است‌. از این‌ رو سیدجمال‌ در جامعه‌ شیعه‌، اول‌ به‌ سراغ‌ علما رفت‌ و به‌ آگاه‌سازی‌ آنها پرداخت‌. دیگر ویژگی‌ فكری‌ سیدجمال‌ این‌ است‌ كه‌ با اینكه‌ به‌ اصطلاح‌ مردی‌ تجددگرا بود و مسلمانان‌ را به‌ علوم‌ و فنون‌ جدید و اقتباس‌ تمدن‌ غربی‌ می‌خواند و با بی‌سوادی‌، بی‌خبری‌ و عجز فنی‌ و صنعتی‌ مسلمانان‌ به‌ پیكار برخاسته‌ بود، متوجه‌ خطرهای‌ تجددگرایی‌های‌ افراطی‌ بود. او می‌خواست‌ مسلمانان‌، علوم‌ و صنایع‌ غربی‌ را فرا گیرند؛ اما از اینكه‌ جهان‌بینی‌ آنها، جهان‌بینی‌ غربی‌ گردد مخالف‌ بود.
● زمینه‌ اجتماعی‌ اندیشه‌ سیدجمال‌الدین‌ اسدآبادی‌
آنچه‌ درباره‌ سید اهمیت‌ دارد، تاثیر اندیشه‌های‌ او بر جنبش‌های‌ سیاسی‌ كشورهای‌ اسلامی‌ در قرن‌ گذشته‌ و حاضر است‌ كه‌ در آن‌ به‌ هیچ‌وجهی‌ نمی‌توان‌ تردید كرد. گسترش‌ نهضت‌های‌ ضداستعماری‌ و حس‌ وطن‌دوستی‌ در مصر قرن‌ ۱۳ به‌ رهبری‌ او و مریدانش‌ روی‌ داد و در قرن‌ ۱۴ نیز سعد زغلول‌ كه‌ زمانی‌ ابتكار مبارزات‌ ضداستعماری‌ مردم‌ مصر را بر عهده‌ داشت‌ از شاگردان‌ او بود. در سال‌های‌ اخیر همراه‌ با اوج‌گیری‌ نهضت‌های‌ اسلامی‌ سیدجمال‌ و میراث‌ فكری‌ او بیش‌ از پیش‌ مورد توجه‌ قرار گرفته‌ است‌. تا جایی‌ كه‌ او در میان‌ توده‌های‌ مسلمان‌، تبدیل‌ به‌ یكی‌ از چهره‌های‌ افسانه‌یی‌ مبارزه‌ علیه‌ غرب‌ شده‌ است‌. جهان‌ اسلام‌ در بخش‌ مهمی‌ از حركت‌ خود از این‌ میراث‌ سودهایی‌ نیز برده‌ است‌ كه‌ اینك‌ به‌ آنها اشاره‌ می‌كنیم‌.
۱. اعتقاد به‌ توانایی‌ ذاتی‌ دین‌ اسلام‌، برای‌ رهبری‌ مسلمانان‌ و تامین‌ نیرومندی‌ و پیشرفت‌ آنان‌.
۲. مبارزه‌ با روحیه‌ تسلیم‌ به‌ قضا و قدر و گوشه‌نشینی‌ و بی‌جنبشی‌.
۳. بازگشت‌ به‌ منابع‌ اصلی‌ و اساسی‌ فكری‌ اسلام‌، تفسیر عقلی‌ تعالیم‌ اسلام‌ و فراخواندن‌ مسلمانان‌ به‌ یاد گرفتن‌ علوم‌ نو.
۴. مبارزه‌ با استبداد و استعمار به‌ عنوان‌ نخستین‌ گام‌ در راه‌ رستاخیز اجتماعی‌ و فكری‌ مسلمانان‌.
۵. واكنش‌ در مساله‌ واپس‌ماندگی‌ جامعه‌های‌ اسلامی‌ و كوشش‌ در راه‌ زنده‌ كردن‌ مجدد عظمت‌ گذشته‌.
● بررسی‌ اندیشه‌ سیدجمال‌الدین‌ اسدآبادی‌ پیرامون‌ فراماسونری‌
گوشه‌یی‌ از فعالیت‌ سیدجمال‌ در مصر كه‌ زمینه‌ مناقشه‌ درباره‌ شخصیت‌ سیاسی‌ او شده‌ است‌، عضویتش‌ در جمعیت‌ فراماسونری‌ مصر بود. چون‌ فراماسونری‌ در برخی‌ از كشورهای‌ مسلمان‌، همواره‌ به‌ عنوان‌ یكی‌ از عوامل‌ سیاسی‌ استعماری‌ شناخته‌ شده‌ است‌ كه‌ عضویت‌ سیدجمال‌ در آن‌ در مقام‌ یكی‌ از رهبران‌ مبارزه‌ مسلمانان‌ بر ضد استعمار بهانه‌یی‌ به‌ دست‌ مخالفان‌ برای‌ عیب‌گیری‌ از او داده‌ است‌. ولی‌ ستایشگران‌ سید عضویت‌ او در جرگه‌ فراماسونرها، صرفا تدبیر سیاسی‌ هوشمندانه‌ در راه‌ هدف‌ اصلی‌ او یعنی‌ پیكار با استعمار انگلستان‌ می‌دانند. چنانكه‌ استاد محمد محیط‌ طباطبایی‌ در كتابش‌ با عنوان‌ سیری‌ در اندیشه‌های‌ سیاسی‌ عرب‌ می‌نویسد: «سید جمال‌ هر عنوان‌ و اقدامی‌ را كه‌ برای‌ پیشرفت‌ نظریه‌ سیاسی‌ خود مفید می‌دانست‌ بدان‌ دست‌ می‌زد و قید عقیده‌ و محل‌ انتشار و روش‌ خاصی‌ را كه‌ مضر توسعه‌ افق‌ نفوذ فكری‌ برای‌ اصلاحات‌ عالم‌ اسلام‌ می‌دانست‌، از میان‌ برداشته‌ و چند صباحی‌ از دسته‌ فراماسونهای‌ مصری‌ كه‌ وسایل‌ نشر عقیده‌ و افكار در اختیار داشتند، استفاده‌ كرده‌ بود.»
انگیزه‌ سید برای‌ پیوستن‌ به‌ جمعیت‌ فراماسون‌ مصر، هرچه‌ بود پس‌ از مدتی‌ به‌ اتهام‌ الحاد و نشر عقاید سوسیالیستی‌ و نهیلیستی‌ از آن‌ بیرون‌ رانده‌ شد. اخراج‌ وی‌ از جمعیت‌ فراماسونهای‌ مصر بهترین‌ دلیل‌ دشمنی‌ با استعمارگری‌ بریتانیا و صداقت‌ و دلسوختگی‌ او نسبت‌ به‌ سرنوشت‌ مسلمانان‌ است‌.
● شاگرد و مرید سیدجمال‌الدین‌ اسدآبادی‌: محمد عبده‌
نامورترین‌ مرید سیدجمال‌، محمد عبده‌ (۱۲۶۶ تا ۱۳۲۳ قمری) بود. او در نزد مسلمانان‌ بخاطر این‌ امر دارای‌ اجر و مقام‌ بزرگی‌ است‌ كه‌ نه‌ تنها در احیای‌ فكر دینی‌ و انطباق‌ آن‌ با مبانی‌ عقلی‌ كوشیده‌ است‌ بلكه‌ از تجددخواهی‌ دینی‌ برای‌ اصلاح‌ پاره‌یی‌ از وجوه‌ زندگی‌ اجتماعی‌ مصر نیز بهره‌ جست‌.
محمد عبده‌ می‌نویسد: «پدرم‌ به‌ من‌ حیاتی‌ بخشید كه‌ علی‌ و محروس‌ (دو برادرش‌ كه‌ كشاورز بودند) در آن‌ با من‌ سهیم‌ بودند، ولی‌ سیدجمال‌ به‌ من‌ حیاتی‌ بخشید كه‌ من‌ در آن‌ با محمد و ابراهیم‌ و موسی‌ و عیسی‌ و اولیا و قدسیان‌ شریكم‌.»
محمد عبده‌ در عین‌ رفت‌ و آمد به‌ «ازهر» به‌ تشویق‌ جمال‌الدین‌ تلاش‌های‌ علمی‌ و اصلاحی‌ را آغاز كرد و در سال‌ ۱۲۹۰ هجری‌ به‌ نوشتن‌ مقالاتی‌ گیرا و جاذب‌ در روزنامه‌های‌ مصر بویژه‌ در روزنامه‌ الاهرام‌ دست‌ زد. مقالات‌ او نشان‌ می‌داد كه‌ نویسنده‌، چگونه‌ تلاش‌ می‌كند تا محیط‌ تاریك‌ تقلید را به‌ روشنایی‌ تعقل‌ و تحقیق‌ هدایت‌ كند و توجه‌ به‌ علوم‌ عقلی‌ و روحانی‌ را با كوشش‌ در فراگیری‌ علوم‌ مادی‌ و تجربی‌ قرین‌ سازد. كارهای‌ علمی‌ هرچند در تحول‌ و تربیت‌ جامعه‌ موثر است‌ ولی‌ این‌ تاثیر در صورتی‌ قاطعیت‌ می‌یابد كه‌ جامعه‌ هم‌ آمادگی‌ دریافت‌ تحول‌ را داشته‌ باشد و بتواند از مصلحین‌ بخوبی‌ بهره‌برداری‌ كند. برای‌ پیروی‌ در اصلاحات‌ اجتماعی‌ لازم‌ است‌ كه‌ افراد همفكر با یكدیگر پیوند داشته‌ و با خلوص‌ نیت‌ همكاری‌ كنند و دارای‌ نظام‌ و سازمان‌ و قرارداد و تشكیلاتی‌ باشند. برهمین‌ مبنا، سیدجمال‌ پس‌ از اینكه‌ مدتی‌ در مصر ماند با كمك‌ شاگردان‌ هوشیار و مریدان‌ زیرك‌ خود «حزب‌ وطنی‌» را تشكیل‌ داد. او در این‌ حزب‌ ابتدا گروهی‌ از شاگردان‌ خود را آزاده‌ و پرجرات‌ در كار سیاست‌ و ادب‌ تربیت‌ كرد و آنگاه‌ فعالیت‌های‌ سیاسی‌ را آغاز كرد. در میان‌ شاگردان‌ سید جمال‌، شیخ‌ محمد عبده‌ از دیگران‌ برجسته‌تر و به‌ سید نزدیك تر بود و در نظام‌ حزب‌ وطنی‌ مرد شماره‌ دو به‌ حساب‌ می‌آمد.● نگاهی‌ به‌ اندیشه‌های‌ اجتماعی‌ سیدجمال‌الدین‌ اسدآبادی‌
نگرانی‌ عمده‌ اندیشمندان‌ اسلامی‌ در آغاز قرن‌ ۱۹ میلادی‌، مسائلی‌ چون‌ افول‌ قدرت‌ و شكوه‌ اسلام‌، فساد دولت‌های‌ به‌ ظاهر اسلامی‌، جهل‌ ونادانی‌ توده‌های‌ مردم‌، سلطه‌ و نفوذ قدرت‌های‌ استعماری‌ به‌ همراه‌ نفوذ فرهنگی‌ و ضرورت‌ بهره‌گیری‌ از تمدن‌ غرب‌ یا عدم‌ بهره‌گیری‌ از آن‌ و مبارزه‌ با دولت‌های‌ استعمارگر و برپایی‌ و تاسیس‌ نظام‌های‌ اقتصادی‌ و سیاسی‌ سالم‌ بود. این‌ نگرانی‌ها و ضرورت‌ها بود كه‌ ذهن‌ اندیشمندان‌ مسلمان‌ را به‌ خود معطوف‌ داشته‌ بود. در سالهای‌ اخیر با شدت‌ یافتن‌ بحران‌ روابط‌ سیاسی‌ كشورهای‌ مسلمان‌ و دولتهای‌ غربی‌ و اوج‌ گرفتن‌ مبارزات‌ ضد استعماری‌ و اوج‌گیری‌ نهضت‌های‌ اسلامی‌، اندیشه‌های‌ سیاسی‌ و اجتماعی‌ و اصلاحی‌ سیدجمال‌الدین‌ اسدآبادی‌، مورد توجه‌ مجدد مورخان‌ سیر بیداری‌ این‌ ملتها، قرار گرفته‌ است‌. تحلیل‌ اندیشه‌های‌ اجتماعی‌ سیدجمال‌، با توجه‌ به‌ نقش‌ فعالی‌ كه‌ وی‌ در بیدارگری‌ مسلمانان‌ داشته‌، از اهمیت‌ خاصی‌ برخوردار است‌. استاد مرتضی‌ مطهری‌ در كتاب‌ نهضت‌های‌ اسلامی‌ صدساله‌ اخیر می‌نویسد: «صدای‌ سیدجمال‌ از آن‌ نظر در گوشها و هوشها و دلها طنین‌ داشت‌ كه‌ از اعماق‌ روح‌ فرهنگ‌ و تاریخ‌ پرافتخار اسلامی‌ برخاست‌، زیرا او خود، پرورده‌ همین‌ فرهنگ‌ بود. ابعاد روحش‌ در فضای‌ همین‌ فرهنگ‌ ساخته‌ شده‌ بود.
۱. بیدارسازی‌ مسلمانان‌ و اتحاد جهان‌ اسلام‌
سیدجمال‌، مردی‌ آزادیخواه‌ و آزادمنش‌ و دارای‌ افكار و عقاید فلسفی‌ و سیاسی‌ و اجتماعی‌ و طرفدار استقرار دموكراسی‌، در ممالك‌ مشرق‌ و ایجاد وحدت‌ میان‌ مسلمانان‌ و تشكیل‌ اتحادیه‌ دولت‌های‌ اسلامی‌ بود. عمده‌ تلاش‌ خود را در راه‌ تحقق‌ اتحاد دنیای‌ اسلام‌ به‌ كار برد.
به‌ نظر او راه‌ نجات‌ كشورهای‌ اسلامی‌ از زیر یوغ‌ بیگانگان‌ و رسیدن‌ به‌ استقلال‌، اتحاد همه‌ آنها با یكدیگر و آنگاه‌ مبارزه‌ علیه‌ بیگانگان‌ است‌. كوشش‌ سیدجمال‌، معرفی‌ اسلام‌ به‌ عنوان‌ یك‌ ایدئولوژی‌ زنده‌ و پویا بود؛ ایمانی‌ را كه‌ ترویج‌ می‌كرد، ایمان‌ مسلمانان‌ فاتح‌ صدر اسلام‌ بود، نه‌ ایمان‌ مسلمان‌ مغلوب‌ و منكوب‌ استعمار قرن‌ نوزدهم‌. او مرد عمل‌ بود و نه‌ حرف‌. در بحث‌ و جدل‌ از قدرت‌ كم‌نظیری‌ برخوردار بود و آنچه‌ از دین‌ و فلسفه‌ می‌خواست‌، آن‌ بود كه‌ عملا در اعتلای‌ ملت‌های‌ اسلامی‌ مفید باشد، نه‌ آن‌ اعتقادی‌ كه‌ دردهای‌ آنها را تصعید بخشد. او سعی‌ داشت‌ كه‌ ملت‌های‌ به‌ خواب‌ رفته‌ اسلامی‌ را بیدار كند، حتی‌ برای‌ تحقق‌ آرمان‌های‌ خویش‌ ناچار شد، مدتی‌ به‌ جرگه‌ فراماسونری‌ در مصر بپیوندد. تمام‌ هم‌ خود را در اتحاد دولت‌های‌ اسلامی‌ و اتفاق‌ مسلمانان‌ بكار برد. در مجالس‌ علنی‌ مفاسد استبداد و سلطنت‌ استبدادی‌ را آشكار می‌كرد و در محافل‌ سری‌، دوستان‌ خود را به‌ بیدارسازی‌ مردم‌، تحریا و ترغیب‌ می‌كرد. زمانی‌ در مكه‌ انجمنی‌ تشكیل‌ داد موسوم‌ به‌ ام‌القری‌ و خیال‌ داشت‌ كه‌ نماینده‌ های‌ مسلمانان‌ روی‌ زمین‌ را در این‌ انجمن‌، گردآورد و برای‌ مسلمانان‌ روی‌ زمین‌ یك‌ سلطان‌ كه‌ یا در اسلامبول‌ یا در كوفه‌ سكنی‌ گزیند و یك‌ اعلم‌ كه‌ در مكه‌ نشیند و تكالیف‌ مسلمین‌، از این‌ مجلس‌ برخیزد و پس‌ از امضای‌ سلطان‌ و اعلم‌ منتشر گردد و سایر پادشاهان‌ مسلمان‌ به‌ اسم‌ امیرالاقرایی‌ موسوم‌ و در تحت‌ امر سلطان‌ محكوم‌ باشند. سلطان‌ عبدالحمید خان‌ این‌ انجمن‌ را برانداخت‌، به‌ توهم‌ اینكه‌ شاید انتخاب‌ سلطان‌ برحسب‌ قرعه‌ قرار گیرد و به‌ غیر او قرعه‌ افتد، مدت‌ دوام‌ این‌ انجمن‌ یكسال‌ بود و نظامنامه‌ آن‌ طبع‌ و به‌ تمام‌ كشورها فرستاده‌ شد. اجزای‌ این‌ انجمن‌، معدوم‌ یا در زوایای‌ خفا، جان‌ دادند.
سیدجمال‌، در تحقق‌ این‌ نكته‌ كه‌ اصلاحات‌ مدنظر و اعتقادش‌ است‌ نمی‌توانست‌ بدون‌ یك‌ مبارزه‌ و تلاش‌ جدی‌ و شدید داخلی‌ كه‌ وحدت‌ می‌بایست‌ اولین‌ عامل‌ و علت‌ وجودی‌ این‌ مبارزات‌ باشد پیروز گردد ناكام‌ ماند.
۲. آگاه‌ سازی‌ مسلمانان‌ و سوق‌ دادن‌ آنان‌ برای‌ مبارزه‌ علیه‌ استبداد حكام‌:
اشاره‌ به‌ این‌ نكته‌ لازم‌ است‌ كه‌ سیدجمال‌، تمام‌ لحظه‌ لحظه‌ زندگی‌اش‌ را در مبارزه‌ علیه‌ استبداد حكام‌ و بیدار كردن‌ ملت‌های‌ مسلمان‌ و نجات‌ آنها از زیر یوغ‌ بیگانگان‌ بوده‌ است‌. به‌ همین‌ منظور، زندگی‌ پرماجرایی‌ داشت‌، به‌ هر جا كه‌ سفر می‌كرد به‌ علت‌ فصاحت‌ و بلاغت‌ و جاذبه‌ شخصی‌ كه‌ داشت‌ مردمان‌ را تحت‌ تاثیر خویش‌ قرار می‌داد. در قاهره‌، هند، افغانستان‌، استامبول‌ طی‌ نطق‌های‌ پرشوری‌، افكار آزادیخواهانه‌ خود را به‌ مردم‌ تلقین‌ كرد و چون‌ مطالب‌ خود را در بیدارسازی‌ دیگران‌ بی‌پرده‌ بیان‌ می‌كرد و ترس‌ و خوفی‌ از امرا و سلاطین‌ به‌ خود راه‌ نمی‌داد، بعد از مدتی‌ مورد غضب‌ واقع‌ می‌شد و از آن‌ سرزمین‌ اخراج‌ می‌شد، بطوری‌ كه‌ از ایران‌، مصر، عثمانی‌ و هندوستان‌، پاریس‌ و لندن‌ اخراج‌ شد. بینش‌ ضداستعماری‌ سیدجمال‌ را در نامه‌هایی‌ كه‌ به‌ آیت‌الله‌ میرزای‌ شیرازی‌ زعیم‌ و مرجع‌ بزرگ‌ وقت‌ و دیگر علمای‌ اسلامی‌، برای‌ معرفی‌ چهره‌ واقعی‌ ناصرالدین‌ شاه‌ نوشت‌، می‌توان‌ دید. او در یكی‌ از نامه‌هایش‌ چنین‌ می‌نویسد: «پادشاه‌ ایران‌ (ناصرالدین‌ شاه‌) سست‌ عنصر و بد سیرت‌ گشته‌، مشاعرش‌ ضعیف‌ شده‌، بدرفتاری‌ را پیش‌ گرفته‌، خودش‌ از اداره‌ كشور و حفظ‌ منافع‌ عمومی‌ عاجز است‌، لذا زمام‌ كار را به‌ دست‌ مرد پلید بدكردار پستی‌ (میرزا علی‌ اصغرخان‌ اتابك‌، صدراعظم‌ ناصرالدین‌ شاه) داده‌ كه‌ در مجمع‌ عمومی‌ به‌ پیغمبران‌ بد می‌گوید، به‌ علما بد می‌گوید و فرمان‌های‌ دین‌ را نمی‌پذیرد، به‌ سادات‌ بزرگوار توهین‌ می‌كند...، بی‌پرده‌ باده‌گساری‌ می‌كند با كفار دوستی‌ می‌ورزد و...، قسمت‌ عمده‌ كشور و درآمد آن‌ را به‌ دشمنان‌ دین‌ فروخته‌ است‌.»
۳. پاسداری‌ از آرمان‌ها و ارزش‌های‌ اسلامی‌:
سیدجمال‌ دارای‌ نبوغی‌ فوق‌العاده‌ بود، به‌ چند زبان‌ خارجی‌ مسلط‌ بوده‌ و می‌توانست‌ علاوه‌ بر زبان‌ فارسی‌، به‌ عربی‌، تركی‌، انگلیسی‌ و فرانسه‌ سخن‌ بگوید. فردی‌ آگاه‌ و پای‌بند به‌ ارزش‌های‌ اسلامی‌ بود و هر كجا احساس‌ می‌كرد كه‌ تهاجمی‌ علیه‌ اسلام‌ صورت‌ گرفته‌ است‌، به‌ دفاع‌ از آن‌ می‌پرداخت‌. از جمله‌ وی‌ برای‌ جلوگیری‌ از نشر اندیشه‌های‌ الحادی‌، رساله‌یی‌ تحت‌ عنوان‌ نیچریه‌ نوشت‌. نیچر یعنی‌ طبیعت‌. ریشه‌ طبیعتگری‌ به‌ یونان‌ باستان‌ بر می‌گردد و مقصود از اینگونه‌ جنبش‌ها در سراسر تاریخ‌ برقراری‌ اشتراك‌ (كمونیسم) و مبارزه‌ با ادیان‌ بوده‌ است‌. به‌ نظر می‌رسد وجه‌ مشترك‌ همه‌ مذاهب‌ مادی‌، انكار الوهیت‌ و وجود صنایع‌ متعالی‌ است‌. سیدجمال‌ در این‌ رساله‌ ماتریالیست‌ها كه‌ از دموكریت‌ تا داروین‌ را شامل‌ می‌شود، متهم‌ به‌ گشودن‌ دروازه‌های‌ درنده‌خویی‌ و وحشیگری‌ و ددمنشی‌ و در نتیجه‌ دعوت‌ به‌ ارتكاب‌ رفتار، كردار و اعمال‌ شنیع‌ و شرم‌ آور و اقدامات‌ تجاوزگرانه‌ كرد.
رساله‌ پاسخ‌ به‌ ارنست‌ رنان‌ برای‌ شناخت‌ مواضع‌ سیدجمال‌ در مورد تحلیل‌ عقب‌ماندگی‌ مسلمانان‌ و رهنمودهای‌ وی‌ برای‌ پیشرفت‌ و اتحاد جهان‌ اسلام‌ حایز اهمیت‌ است‌. ارنست‌ رنان‌ در سال‌ ۱۳۰۰ ه.ق‌ كنفرانسی‌ تحت‌ عنوان‌ اسلام‌ و علم‌ ارایه‌ داد بر این‌ مبنا كه‌ اولا تمدن‌ اسلامی‌، تمدن‌ عربی‌ نیست‌، بلكه‌ این‌ تمدن‌ از روح‌ ایرانی‌ برخوردار است‌، ثانیا اسلام‌ ذاتا مخالف‌ علم‌ و فلسفه‌ است‌ و ثالثا روح‌ اعراب‌ ذاتا از فلسفه‌ به‌ دور است‌. سیدجمال‌الدین‌ اسدآبادی‌ در این‌ رساله‌، ضمن‌ پاسخ‌ به‌ انتقادات‌ ارنست‌ رنان‌، به‌ تفكیك‌ دیانت‌ واقعی‌ و اصیل‌ از دیانت‌ تحریف‌ شده‌ می‌پردازد و با بیان‌ مشكلات‌ مسلمانان‌، راه‌حل‌هایی‌ در این‌ باره‌ ارایه‌ می‌كند.
۴. مقابله‌ و مبارزه‌ با نفوذ فرهنگی‌ استعمار
می‌دانیم‌ كه‌ در نیمه‌ دوم‌ قرن‌ نوزدهم‌، انگلستان‌، برای‌ حفظ‌ شبه‌قاره‌ هندوستان‌ از هیچگونه‌ فعالیتی‌ خودداری‌ نمی‌كرد. مبارزات‌ سید برای‌ نجات‌ هند، بویژه‌ مسلمانان‌ از نظر آنها پنهان‌ نبود. مخصوصا در این‌ زمان‌ یكی‌ از رهبران‌ مسلمان‌ سرسیداحمدخان‌ كه‌ همواره‌ با انگلیسی‌ها عناد و دشمنی‌ می‌ورزید بر این‌ باور بود كه‌ جامعه‌ عظیم‌ هند برای‌ اعتلای‌ خویش‌ لازم‌ است‌ مدنیت‌ غرب‌ را بی‌چون‌ و چرا بپذیرند و از خرافات‌ و كهنه‌پرستی‌ دوری‌ جویند. سید با اینكه‌ افكار تجددخواهی‌ داشت‌ اما به‌ هیچ‌وجه‌ مایل‌ نبود كه‌ مسلمانان‌ سنت‌های‌ خویش‌ را فراموش‌ كنند و از آیین‌ مسلمانی‌ دست‌ بردارند و جذب‌ فرهنگ‌ و تمدن‌ غرب‌ شوند. از این‌ رو میان‌ او و سید احمدخان‌، مشاجرات‌ لفظی‌ و قلمی‌ فراوانی‌ در گرفت‌. همین‌ امر موجب‌ آن‌ شد كه‌ دولت‌ بریتانیا، وی‌ را عنصری‌ خطرناك‌ تشخیص دهد و از هند اخراج‌ كند.
تناقضات‌ آشكار در تفكرات‌ سیدجمال‌ و دوگانگی‌ ظاهری‌ در اعمال‌ و اقداماتش‌ را می‌توان‌ در توجه‌ بیش‌ از اندازه‌ به‌ خدا و به‌ وحدت‌ امت‌ اسلامی‌ در برابر غرب‌ مشاهده‌ كرد. او از درایت‌ و ذكاوت‌ زیادی‌ بهره‌مند بود و تشخیص می‌داد كه‌ بین‌ روسیه‌ و بریتانیا به‌ دلیل‌ نظام‌ اقتصادی‌ پیشرفته‌تر آن‌ و بخاطر درگیری‌ فعال‌ سیاسی‌ بریتانیا در مصر و هندوستان‌، برای‌ اسلام‌ به‌ مراتب‌ از خطر روسیه‌ جدی‌تر است‌. سیدجمال‌ ضمن‌ تقسیم‌بندی‌ بسیاری‌ از عقاید احمدخان‌ و دیگر مصلحان‌ اجتماعی‌، هنگامی‌ كه‌ به‌ شكاف‌های‌ خطرناكی‌ كه‌ اندیشه‌، كار و اعمالشان‌، در عمق‌ و باطن‌ امت‌ اسلامی‌ ایجاد می‌كرد، پی‌ برد، شدیدا علیه‌ آنها موضع‌گیری‌ كرد. در پاریس‌ سیدجمال‌ با همكاری‌ محمد عبده‌ نشریه‌یی‌ به‌ زبان‌ عربی‌ تحت‌ عنوان‌ «العروهٔالوثقی‌» (محكم‌ترین‌ پیوند) چاپ‌ كرد كه‌ طی‌ مقالاتی‌ دیدگاه‌ها و گرایشات‌ آزادیخواهانه‌ و اصلاح‌طلبانه‌ خود را منعكس‌ ساخت‌. در این‌ نشریه‌ به‌ حمله‌ علیه‌ بریتانیا و حمایت‌ از داعیه‌ پان‌ اسلامیسم‌ و حمایت‌ از وحدت‌ اسلامی‌ سلطان‌ عبدالحمید پرداخت‌. در سال‌ ۱۸۵۵ میلادی‌ پس‌ از ناكام‌ ماندن‌ از متقاعد ساختن‌ ناصرالدین‌ شاه‌ مبنی‌ بر جلب‌ حمایت‌ روسیه‌ علیه‌ بریتانیا به‌ سن‌پترزبورگ‌ رفت‌ و سعی‌ كرد روسها را علیه‌ بریتانیا تحریك‌ و تحریض‌ كند. علیه‌ فروش‌ امتیاز به‌ بیگانگان‌، تبلیغات‌ وسیعی‌ به‌ راه‌ انداخت‌ و تبلیغات‌ وی‌ عامل‌ عمده‌یی‌ در جنبش‌ تحریم‌ تنباكو گردید.
● جمع‌بندی‌ بحث‌
سیدجمال‌الدین‌ اسدآبادی‌ شیعه‌، ایرانی‌ و از طرفداران‌ و حامیان‌ پرشور وحدت‌ امت‌ اسلامی‌ بود. او ناتوانی‌ و بدبختی‌های‌ مسلمانان‌ معاصر خود را ناشی‌ از نفوذ و سیطره‌ استعمارگران‌ بریتانیایی‌ و روسی‌ می‌دانست‌ و با اظهار تاسف‌ ابراز می‌داشت‌ كه‌ جمعیت‌ مسلمان‌ در زمان‌ او، دو هزار برابر مسلمانان‌ آغاز اسلام‌ است‌، در حالی‌ كه‌ آنها آنقدر بزرگ‌ و قوی‌ بودند و اینها ذلیل‌ و ضعیف‌ هستند. علت‌ این‌ ضعف‌ و بدبختی‌ چیست؟ پاسخ‌ به‌ این‌ پرسش‌ را در فحوای‌ رساله‌هایی‌ كه‌ نوشته‌ است‌. اینگونه‌ می‌توان‌ فهمید:
۱. ضعف‌ و خودباختگی‌ حكام‌ اسلامی‌ در برابر بیگانگان‌ و استعمارگران‌
۲. دوری‌ از عقل‌ و یونانی‌زدگی‌
۳. از دست‌دادن‌ شجاعت‌ و روی‌ آوردن‌ به‌ راحت‌طلبی‌
۴. فقدان‌ همبستگی‌ دیپلماسی‌ میان‌ كشورهای‌ اسلامی‌
سید، قرآن‌ را نخستین‌ معلم‌ حكمت‌ و آخرین‌ آن‌ برای‌ مسلمانان‌ به‌ شمار می‌آورد.
سیدجمال‌الدین‌ اسدآبادی‌ با طرح‌ شعار بازگشت‌ به‌ خویشتن‌، به‌ ضرورت‌ احیای‌ اسلام‌ و اتحاد امت‌ اسلامی‌ پرداخت‌ و هدف‌ او از این‌ شعار، مبارزه‌ با نفوذ استعمار و مقابله‌ با امپریالیسم‌ بود. با توجه‌ به‌ نقشی‌ كه‌ سید در بیداری‌ ملت‌ها و آگاه‌ ساختن‌ علما و مردم‌ در بلاد اسلامی‌ داشته‌ است‌، باید او را از پایه‌گذاران‌ حركت‌ بیداری‌ در جهان‌ اسلام‌ دانست‌.
داوود نادمی
منبع : روزنامه اعتماد


همچنین مشاهده کنید