پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا


هنر شاد زیستن


هنر شاد زیستن
وقتی دالایی لاما جایزه صلح نوبل سال ۱۹۸۹ را دریافت كرد، یك خبرنگار از او پرسید: حالا بعد از این چه؟ می خواهید چه كار كنید؟ او لبخندی زد و گفت: انگار هر كاری كه ما آدم ها انجام می دهیم، مثلا خانه یا ماشینی می خریم، غذایی می خوریم، دوستی پیدا می كنیم و حتی به جوایز بزرگی نائل می شویم، هرگز برایمان كافی نیست. ما آدم ها همیشه به دنبال بیشتر و بیشتریم، اما بیشترها لزوما بهتر نیستند. من فقط آرزو می كنم كه خودم و همهٔ آدم ها هر چه زودتر بفهمند كه شادی و رضایت شان را نباید در بیرون از خودشان جست وجو كنند.
به آسانی نمی توان شادی را تعریف كرد. شادی برای بعضی ها عاشق شدن یا بچه دار شدن است و برای بعضی دیگر، برنده شدن در قرعه كشی یا رفتن به دل طبیعت. تجربیات حسی در بالاترین حد خود، نوعی سرخوشی و لذت را به همراه دارند كه لزوما زودگذر است و از زیاده روی در خوردن یا آمیزش جنسی جلوگیری می كند. با وجود این، روان شناسان با تكیه بر یافته های اخیر خود دربارهٔ شادمانی، سعی دارند ویژگی های زودگذر و نیز پایدار این شرایط حسی ناشناخته را توصیف و علت آن را كشف كنند. شیلا پنچال، كارشناس روان شناسی مثبت و بنیانگذار Happiness First TM است و با سازمان ها و اشخاص مختلفی همكاری دارد. او در این خصوص می گوید: روان شناسان سه عامل را برای شادمانی شناسایی كرده اند: لذت بردن از زندگی، به كارگیری توانایی های فردی به طور بی وقفه، و درك آن چه برتر از ماست.
برای مثال، وقتی غرق صحبت، كار یا تفریح هستیم، احساسی به نام جوشش به ما دست می دهد كه مانع از خوشی و شادمانی می شود، ولی پس از مدتی جای خود را به احساس رضایت عمیقی می دهد كه پایدارتر است. جوشش عاملی بسیار مؤثر در ایجاد حس شادی پایدار است.
● آیا شادمانی باعث سلامت جسمانی می شود؟
افراد شاد، در برابر بیماری هایی مانند آنفلوانزا مقاوم ترند و جراحات وارد بر بدنشان زودتر بهبود می یابد. همچنین نتایج حاصل از تحلیل خود زندگی نامه های راهبه هایی كه از سال ۱۹۳۲ وارد یكی از صومعه های آمریكا شده اند، نشان می دهد كه عمر كسانی كه روحیهٔ شادتری دارند، طولانی تر است. روان شناسان، لحن خوش بینانهٔ راهبه ها را در متن زندگی نامه هایشان ارزیابی كردند و به رابطهٔ معناداری میان مثبت اندیشی و عمر طولانی دست یافتند. به بیانی ساده تر، میزان مرگ و میر در گروه راهبه های غمگین، نسبت به راهبه های سرزنده بیش از دو برابر بوده است.
● آیا پول، خوشبختی می آورد؟
پول و احساس شادمانی، رابطه ای پیچیده با یكدیگر دارند. به عقیدهٔ پنچال، اگر كسی زیر خط فقر زندگی كند، پول زیاد، احساس خوشبختی خاصی به او می دهد. ولی وقتی كه سطح درآمد افراد به حد معینی می رسد، دیگر درآمد بیشتر، آن ها را خشنود نمی كند. در نیم قرن اخیر، درآمد مردم انگلستان، آمریكا و ژاپن به بیش از دو برابر افزایش یافته و زندگی شان وضعیت مطلوبی پیدا كرده است. حالا دیگر آن ها خانه های بزرگ تری دارند و لوازم برقی، زندگی راحت تری را برایشان فراهم كرده است. آن ها به مسافرت های خارجی می روند و كالاهای لوكس می خرند و به دلیل برخورداری از امكانات بهداشتی، زندگی طولانی تری دارند. ولی نتایج حاصل از تحقیقات دانشمندان نشان می دهد كه این امكانات رفاهی ـ كه حسادت بسیاری را در جهان رو به توسعه برانگیخته ـ باعث افزایش احساس خوشبختی انسان ها نشده و نمی شود. چرا چنین است؟ شاید پاسخ این باشد كه ما خود را با دیگران مقایسه می كنیم و این چشم و همچشمی، باعث ناراحتی مان می شود. روان شناسان در یكی از تحقیقاتشان از دانشجویان هاروارد پرسیده اند كدام بهتر است: پنجاه هزار دلار درآمد سالانه در شرایطی كه دیگران بیست و پنج هزار دلار در سال درآمد دارند، یا صد هزار دلار درآمد سالانه در شرایطی كه حقوق دیگران بسیار بیشتر است؛ مثلا دویست و پنجاه هزار دلار؟ بیشتر دانشجویان، گزینهٔ اول را برگزیدند و ترجیح دادند كه كمتر حقوق بگیرند، ولی این حقوق كم، از درآمد دیگران بیشتر باشد.
اگر قرار به مقایسه باشد، بهتر است خود را با كسانی كه پایین تر از خودمان هستند، مقایسه كنیم. به همین دلیل است كه در مسابقات المپیك، كسانی كه مدال برنز می گیرند، خوشحال تر از كسانی هستند كه مدال نقره گرفته اند. زیرا گروه اول، خدا را شكر می كنند كه دست كم مدالی نصیبشان شده است، در حالی كه گروه دوم، حسرت مدال طلایی را می خورند كه از دستشان رفته است.
گذشته از این، ذهن انسان قابلیت انطباق با شرایط جدید را دارد. به همین دلیل، این انعطاف پذیری ذهن، سبب تداوم بقا می شود؛ هرچند در جوامع نوین، مردم از آن چه دارند، پس از مدتی دلزده می شوند و همواره می خواهند چیزهای دیگری به دست آورند. این وضعیت سرانجام به نوعی جان كندن لذت گرایانه می انجامد. برای مثال، مردم از اولین اتومبیلی كه می خرند، خیلی لذت می برند، ولی با دیدن تبلیغات، اتومبیل هایشان را یكی پس از دیگری عوض می كنند. اگر مجبور باشند یك مدل پایین تر از جدیدترین مدل را سوار شوند، دیگر از داشتن آن راضی نخواهند بود. راز شاد زیستن، چنان كه ریچارد لایارد می گوید، داشتن چیزهای بهتری است كه هیچ گاه به داشتن شان قناعت نمی كنیم.
روابط زناشویی، دوستان خوب و زندگی مشترك می توانند بهانه ای برای خوشحالی مان باشند، چرا كه روابط انسان ها با یكدیگر منشأ شادی است. پنچال معتقد است كه برای رهایی از جان كندن لذت گرایانه باید به آن چه داریم، قانع باشیم و روحیهٔ رضایتمندی را در خود تقویت كنیم.
● آیا شادمانی ذاتی است؟
مطالعاتی كه بر روی دوقلوها انجام شده، ذاتی بودن شادمانی و افسردگی را به اثبات رسانده است. نتایج حاصل از این مطالعات، حتی در مورد دوقلوهای همسانی كه در محیطی یكسان بزرگ شده اند نیز صدق می كند. با وجود این، ژن های مؤثر در ایجاد شادی هنوز ناشناخته اند و همان طور كه از یافته های روان شناختی برمی آید، به احتمال زیاد، ژن های متفاوتی در ایجاد روحیهٔ شاد دخالت دارند. این ژن ها با تغییر دادن میزان سروتونین در مغز، باعث بروز حس شادی می شوند. افسردگی، ناشی از كاهش سروتونین در مغز است و داروهایی مانند پروزاك كه حاوی سروتونین هستند، افسردگی را از بین می برند و در بیمار ایجاد سرخوشی می كنند. با این حال، حتی آنان كه به طور مادرزادی غمگین هستند، می توانند با تغییر دیدگاه ها و تجدیدنظر در رفتارشان زندگی شادتری برای خود بسازند.
● آیا علم، خوشبختی می آورد؟
دكتر مارتین سلیگمن، یكی از پیشگامان مطالعات افسردگی در دانشگاه پنسیلوانیا، اخیرا به مطالعهٔ شادی روی آورده است. در روان شناسی مثبت بر خلاف روان شناسی سنتی، به جای آن كه آسیب های دوران كودكی مورد بررسی قرار گیرد، به عوامل شادی آفرین، از قبیل چیزهایی كه به زندگی معنا می دهند، اهمیت داده می شود. در واقع، به ادعای دكتر استیونز رویكرد مثبت به روان شناسی، سابقه ای بسیار طولانی دارد و پیشینهٔ آن به جنبش روان شناسی انسان شناختی و فلسفهٔ بودایی می رسد. روان شناسی انسان شناختی را كارل راجرز در دهه ۱۹۵۰ معرفی كرد.دكتر ریچارد دیویدسون، متخصص عصب شناسی مغز از دانشگاه ویسكانسین، ثابت كرده است كه عواطف مثبت، به فعالیت های الكتریكی بخش جلویی نیمكرهٔ چپ مغز مربوط می شوند و احساسات منفی با بخش جلویی نیمكرهٔ راست ارتباط دارند. فعالیت الكتریكی نیمكرهٔ چپ در افراد شاد، یعنی كسانی كه خنده رو هستند و دربارهٔ خوبی ها سخن می گویند، بیشتر است. اسكن های تهیه شده از مغز افراد به هنگام تماشای تصاویر زیبا، نشان دهندهٔ افزایش جذب گلوكز ـ و در نتیجه، افزایش فعالیت بیوشیمیایی ـ در نیمكرهٔ چپ است. اسكن های مغزی نوزادان در حین لیسیدن خوراكی های شیرین نیز چنین نتیجه ای را تأیید می كند.
● آیا برای شاد بودن باید عاشق شد؟
معمولا افراد متأهل، از مجردها و كسانی كه از همسرشان جدا شده اند، شادترند. با این حال، دكتر استیونز می گوید: داشتن روابط دوستانه با همسر و دیگر اطرافیان، مهم تر از زندگی مشترك است.
● آیا كسانی كه پنجاه سال پیش از این زندگی می كردند، شادتر از ما بودند؟
در حال حاضر میزان شادی مردم جهان در قالب طرح هایی مانند پایگاه اطلاعاتی شادمانی در جهان تعیین می شود. نتایج حاصل از تحلیل این اطلاعات، از سال ۱۹۵۰ تاكنون هیچ تغییری را در وضعیت روحی ساكنان كشورهای غربی از جمله انگلیس، نشان نمی دهد. این در حالی است كه شرایط زندگی آنان به طور چشمگیری بهتر شده است. دكتر استیونز معتقد است كه در قرن بیست ویكم، اتومبیل شخصی و رسانه ها، دو مانع اصلی در راه رسیدن به احساس خوشبختی هستند. اتومبیل شخصی، ما را چنان از جامعهٔ اطرافمان جدا می كند كه به جای احساس صمیمیت با شهر و محل زندگی مان، از آن می گریزیم. تلویزیون (و تا حدودی مطبوعات) خشونت، اخبار ناگوار و اسراف را به مردم منتقل می كند و باعث ترس و ایجاد ناراحتی در آن ها می شود. علاوه بر این، تماشای تلویزیون، فعالیت بینندگان را كم می كند و زمانی را كه ممكن است صرف انجام دادن كارهای جوششی شود، از آن ها می گیرد.
● شادترین مردم دنیا چه كسانی هستند؟
تصاویری كه از مغز افراد مختلف تهیه شده، بیانگر آن است كه راهبان بودایی و كسانی كه برای مدتی طولانی مراقبه می كنند، شادترین انسان های دنیا هستند. مطالعه ای دیگر نشان می دهد كه زنان خدمتكار فیلیپینی شاغل در هنگ كنگ، با وجود دوری از خانواده و كار سنگین در شرایط نامناسب و كسب درآمد ناچیز، سرزنده ترین مردم دنیا هستند. پیوند میان زنان فیلیپینی و احساسی كه آن ها از كسب درآمد و فرستادن آن به خانه و خانوادهٔ خود تجربه می كنند، ممكن است احساس رضایت شان را برانگیزد.
● بالاخره علت شادمانی چیست؟
براساس یافته های حاصل از پژوهش های اجتماعی فراگیر در آمریكا (US General Social Survey) عوامل اصلی شادمانی به ترتیب اهمیت عبارت اند از: روابط خانوادگی، مسائل مالی، كار، روابط اجتماعی و سلامت جسمانی. در كنار این عوامل می توان به ارزش های شخصی و آزادی نیز اشاره كرد. دكتر استیونز با استناد به این تحقیق زمان بر و نیز طرح اسلوف، ادعا می كند كه احساس شادمانی، حاصل عوامل جسمانی، روابط با دیگران و فراگیری شیوه های مثبت سازماندهی افكار است. او در این خصوص می گوید: شاد بودن مستلزم ورزش كردن و توجه به رژیم غذایی، اهمیت دادن به روابط عاطفی و داشتن صبر و حوصله است. دكتر استیونز همچنین توصیه می كند كه به غریبه ها لبخند بزنیم، به نشانهٔ احترام، سری تكان بدهیم و مهم تر از همه، وقایع خوب را در دفترچه ای یادداشت كنیم و به خاطرشان شكرگزار باشیم. اگر چنین كنیم، آسایش و خوشبختی را درخواهیم یافت.
منبع : مقاله " هنر شاد زیستن " -نویسنده :سوزان الدریج - ترجمه : حسین صافی -روزنامه همشهری جوان - دوشنبه ۴ اردیبهشت ۱۳۸۵
برگرفته از سایت لینکستان -http://linkestan.com
منبع : سایت فکر نو


همچنین مشاهده کنید