سه شنبه, ۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 23 April, 2024
مجله ویستا


ترکمن‌ها و درد مشترک اقوام ایرانی


ترکمن‌ها و درد مشترک اقوام ایرانی
●مختصری از كیستی تركمن:
تركمن‌ها از نژاد ترك و از فرزندان "اوغوز خان" هستند و بنا بر روایتی پرطرفدار، آن دسته از ترك‌هایی هستند كه پیش از تركان دیگر به اسلام ایمان آورده بودند و از این‌رو ابتدا به آن‌ها "ترك ایمان" گفته می‌شده است؛ سپس مخفف آن كلمه "تركمان" شده است (قرن سوم هجری) چنا‌ن‌چه در متون تاریخی نیز همواره به‌جای نام "تركمن" واژه‌ی تركمان را مشاهده می‌كنیم.
در تذكره الاولیا بخش مناقب سلطان‌العارفین "بایزید بسطامی" از زبان آن سلطان عرفا می‌خوانیم: "تركمانی ام هفتاد ساله، موی در گبری سفید كرده، از بیابان اكنون بر می‌آیم و تانگری - تانگری در تركمنی یعنی : خدا خدا - می‌گویم و ..."
در حقیقت بسیاری از دانشمندان و فرزانگان و عرفای بزرگ ایرانی كه در طول تاریخ، نامشان زینت‌بخش تاریخ پرشكوه "ایران زمین" بوده، تركمن بوده‌اند. شاید شاخص‌ترین آن‌ها "ابونصر فارابی" باشد كه بانی موسیقی مدون ایران و از حكمای جهانی شناخته می‌شود. بنا به روایت كتب تاریخی، ایشان با لباس‌های محلی تركمنی و كلاه‌های پشمی در محافل حاضر می‌شده و به چندین زبان نیز مسلط بوده است.۱
بررسی‌های علمی و تاریخی نشان می‌دهد كه عكس تبلیغات شومی كه علیه این قوم برای منتسب ساختن آنان به مغول‌ها می‌شود، تركمن‌ها ریشه‌ای بس دیرینه در این سرزمین دارند.
بدین ترتیب تركمن خود را همان‌قدر ایرانی می‌شناسد كه برادر فارس و لر و كرد و بلوچ و آذربایجانی‌اش.
تركمنِ تركمن‌صحرایی خود را ایرانی می‌شناسد، درحالی‌كه بر هویت تركمنی خود نیز اصرار دارد. در حقیقت، این نژاد و مذهب نیست كه مرز بین ایرانی و غیرایرانی را مشخص می‌كند. ما در جغرافیایی معیّن با تاریخی واضح و قانونی مشخص كه برای تمام افراد باید برابر باشد، زندگی می‌كنیم و همین اصول است كه تابعیت و وطن ما را آشكار می‌سازد. عوامل دیگر چون زبان، فرهنگ و نژاد عناصر درجه دومی هستند كه در یك كشور نمایان‌گر تنوع و گوناگونی‌های طبیعی آن است و قرآن كریم نیز بر این نكته تأكید دارد كه ما شما را قوم آفریده‌ایم كه یكدیگر را بهتر بشناسید.
آمار دقیقی از تركمن‌های ایران به‌طور رسمی اعلام نشده است. اما ما تركمن‌ها جمعیت خود را چیزی بین یك‌و‌نیم تا دو میلیون نفر تخمین می‌زنیم. بخش عمده‌ی تركمن‌ها در استان گلستان (سمت شرقی دریای خزر و هم مرز تركمنستان) زندگی می‌كنند و سپس در خراسان شمالی كه بیش‌تر نواحی شمال و روستاهای آن‌را شكل می‌دهند و نیز استان خراسان رضوی در نواحی تربت‌جام و سرخس و ...
●زندگی پر فراز و نشیب تركمن:
تركمن‌ها تاریخ پر فرازونشیب و پر پیچ‌وخمی در این سرزمین دارند. در دوره‌ی خاندان پهلوی كه تركمن‌ها كوچ‌نشینی را رهاكرده و به اسكان روی آورده بودند، بسیاری از زمین‌های كشاورزی آن‌ها توسط افراد دربار و نظامیان بلندپایه چون سرهنگ مزین غصب و حقوق فرهنگی و زبان و هویت تركمن زیر پای شوونیسم حكومتی لگدمال شد. با شكل‌گیری انقلاب اسلامی در سال ۵۷، مردم فرصتی برای بیان خواسته‌های خود می‌یابند. پس از جنگِ ناخواسته‌ی گنبد كه در نحوه‌ی شكل‌گیری آن مناقشات بسیاری وجود دارد، بسیاری از جوانان بی‌گناه تنها به‌خاطر تركمن بودن از استخدام باز می‌مانند و جوّ امنیتی كاملاً بر تركمن‌صحرا مستولی می‌شود و متحجران بهانه‌ی خوبی برای محدود ساختن قوم تركمن و به حاشیه راندن آنان و عدم استفاده از آن‌ها در مسؤولیت‌ها و ... می‌یابند، درحالی‌كه نظام بهتر از همه می‌داند كه عوامل اصلی ایجاد كننده‌ی جنگ فوق، تركمن‌ها نبودند و تركمن‌ها مردمان ساده و صادق و صلح‌جویی هستند.
دوره‌ی امید:
حماسه‌ی دوم خرداد بارقه‌ی امید تازه‌ای به‌میان مردم آورد. "خاتمی" كه با شعارشایسته‌سالاری و شهروند درجه اولی برای تمام ملت ایران پا میدان گذاشت، روحی تازه در مردم تركمن دمید. چنان كه بالاتر از %۹۰ آرای تركمن‌صحرا به خاتمی اختصاص یافت.
دوره‌ی حكومت هشت ساله‌ی خاتمی با این‌كه ضعف‌ها و كاستی‌های بی‌شماری دارد كه منكرش نمی‌توان شد، در مجموع برای مردم تركمن‌صحرا دوره‌ی امید را شكل می‌دهد. مردمی كه سال‌ها در انزوا بودند و حتی بخشدار و شهردار یك شهر كوچك نیز از میان آن‌ها انتصاب نمی‌شد، برای اولین بار پس از انقلاب شاهد یك معاون استاندار تركمن اهل سنت (یاغمیر قلی‌زاده) و سپس چند فرماندار و بخشدار بودند. تركمن‌هایی كه در انتخابات مجلس با نتایج آرای غیرواقعی مواجه بودند، در این دوره شاهد شمارش دقیق آرا شدند و ۳-۲ نماینده به مجلس فرستادند كه متأسفانه با سقوط هواپیمای یاك ۴۰ نمایندگان آنان به‌همراه نماینده‌های استانی دیگر، مردم دیار خود را ترك كردند.
در دوره‌ی اصلاحات، مطبوعات تركمن نیز جانی تازه یافت. اولین نشریه‌ی تركمن‌صحرایی با نام "صحرا" در اسفند ۷۶ منتشر شد و سپس فصلنامه‌ی یاپراق و فراغی و...
در كل، تركمن‌ها در دوره‌ی اصلاحات شاهد تحولاتی اساسی بودند كه امید مشاركت در حد شهروند درجه اولی را به آنان می‌داد. در این دوره تركمن‌ها شور و نشاط خاصی پیدا كردند و به جرات می‌توان گفت كه در طول تاریخ ایران پس از دوره‌ی پهلوی، اولین بار بود كه احساس كردند آن‌ها نیز در این مملكت می‌توانند جایگاه والای سیاسی - اجتماعی كسب كنند و این مملكت متعلق به خود آن‌هاست و باید در مسؤولیت‌های آن مشاركت كرد و برای شكوفایی‌اش از جان مایه گذاشت. در یك كلام، خاتمی در دل تركمن‌ها عشق به ایران را زنده كرد. البته برخی از مسؤولینی كه در دوره‌ی دوم ریاست جمهوری خاتمی روی كار آمدند آن روحیه‌ی مردمی‌ای كه تركمن‌ها انتظارش را داشتند، نداشتند و حضورشان در میان تركمن‌ها كم رنگ بود. اما به‌هرحال پروسه‌ی اصلاحات آغاز شده بود و تازه به میدان رسیده‌ها نیز بایستی هرچند نسبی در جریان آب اصلاحات شنا می‌كردند. تركمن‌ها در اواخر دوره‌ی خاتمی چندان دلِ خوشی از مسؤولان اصلاح‌طلب استانی نداشتند و انتقادات بسیاری را بر آنان وارد می‌دانستند؛ اما در كل، نمی‌توانستند تحولات ایجاد شده، فضای نسبی باز سیاسی، توسعه‌ی فرهنگ و مطبوعات بومی و... را نادیده بگیرند و از این‌رو در انتخابات ریاست جمهوری ۱۳۸۴ از كاندیدای اصلاح‌طلبان پیشرو استقبال كردند. البته روشن‌فكرانِ اصلاح‌طلب تركمن هرچند كه اكثراً هیچ پست و منصب سیاسی و دولتی هم نداشتند، تلاش زیادی برای تفهیم مردم كردند و این ایده را بین مردم ترویج كردند كه اصلاحات یك پروسه است كه باید در درازمدت ثمره‌ی واقعی آن‌را دید و همچنین توضیح می‌دادند كه اگرچه امروز اصلاح‌طلبان مخصوصاً اصلاح‌طلبان محلی كه بعضی بیش‌تر در پی منافع شخصی خود بودند دارای ضعف‌هایی هستند، به‌هر تقدیر به مرور زمان چهره‌های جدید روی كار خواهند آمد و در گام دوم اصلاحات گام‌های مصمم‌تری برداشته خواهد شد.
●تركمن‌ها و كاندیدای اصلاح‌طلبان پیشرو :
واقعیت این است كه در میان اقوام مختلف، اهرم‌ها و طیف‌های متفاوتی روی مردم تاثیرگذار هستند. به‌طور مثال در سیستان و بلوچستان روحانیان علاوه بر مسایل مذهبی و اجتماعی در امور سیاسی نیز دخیل هستند و شخصیتی چون "مولوی عبدالحمید" در عرصه‌ی سیاسی - اجتماعی كاملاً روی مردم تأثیرگذار است. اما در تركمن‌صحرا قضیه فرق می‌كند و روحانیان مشهور و بنام این منطقه به‌طور محسوس وارد میدان سیاست نمی‌شوند و این مسؤولیت را بیش‌تر به جوانان و تحصیل‌كردگان محول كرده‌اند. از این‌رو در مسایل انتخاباتی و سیاسی تحصیل‌كردگان و روشن‌فكران تركمن نقش محوری را دارند و در انتخابات ریاست جمهوری گذشته نیز این طیف نقش بسیار مؤثری در تركمن‌صحرا داشتند.
اصلاح‌طلبان تركمن با جلسات مكرری كه در شهرهای مختلف برگزار كردند و با استفاده از تریبون هفته‌نامه‌ی صحرا كه تنها نشریه‌ی قومی تركمن‌ها محسوب می‌شود، در میان كمبود امكانات و تنها با اتكا به عشق و ایمان خود، حركت نوینی در میان مردم تركمن ایجاد كرده و تبلیغات گسترده‌ی سایر كاندیداها را در تركمن‌صحرا كه با اتكا به منابع مالی هنگفت و تمام ناشدنی آغاز كرده بودند، تا حدود زیادی خنثی كردند. اصلاح‌طلبان تركمن نشست‌های مستقیمی با "دكتر معین" داشتند و به بیان مطالبات خود پرداختند كه این از لحاظ روانی تأثیر به‌سزایی در میان تركمن‌هایی داشت كه بزرگ‌ترین شكایتشان این بود كه ما از مركز بریده‌ایم و دوستان غیرتركمن استانی ما آن‌طور كه باید صدای نیازها و خواسته‌هایمان را به گوش پایتخت‌نشین‌ها نمی‌رسانند. در نتیجه‌ی این فعالیت‌ها معین بیش‌ترین رای را از تركمن صحرا گرفت. یعنی بدون استثنا از تمام شهرهای تركمن‌نشین از بندرتركمن گرفته تا مرواه تپه و جرگلان (در خراسان شمالی) دكتر معین اولین رای تركمن‌ها را از آن خود كرد و بیش‌تر از پنجاه درصد آرا به این كاندیدای اصلاح‌طلبان پیشرو اختصاص یافت۲. نمی‌دانیم كه اصلاح‌طلبان پایتخت‌نشین از این موضوع اطلاع دارند یا نه! چون رای تركمن‌صحرا هرگز جداگانه احتساب نمی‌گردد. به‌عنوان نمونه رای شهرهای تركمن‌نشین گلستان را با دیگر شهرهای این استان به‌صورت كلی حساب می‌كنند و می‌گویند معین در گلستان دومین رای را آورده است. درحالی‌كه كاندیدای اصلاح‌طلبان پیشرو در تركمن‌صحرا اولین رای را با فاصله‌ی بسیار آورده است.
‌اما دوستان اصلاح‌طلب شهرهای دیگر موفق به جذب آرای بیش‌تر نشده‌اند و این‌جاست كه یك تركمن آروز می‌كند كه ای‌كاش استانی بنام تركمن‌صحرا وجود داشت كه آرای ما را دقیقاً نشان می‌داد و در قبال آن می‌توانستیم خواسته‌های خود را نیز به‌طور رسمی و صریح نزد دولت منتخب اعلام كنیم. جالب این‌جاست كه خود اصلاح‌طلبان پیشرو از مركز استان یعنی گرگان نتوانستند آرای خوبی برای معین جذب نمایند. در گرگان "كروبی" با حدود ۴۵۰۰۰ رای رتبه‌ی اول را به‌دست آورد، "رفسنجانی" با حدود ۴۰۰۰۰ رای رتبه‌ی دوم و "معین" با تعداد تقریبی ۲۰۰۰۰ رای رتبه‌ی سوم؛ حال شهرهای دیگر بماند. البته كسر رای معین در مركز گلستان دلایل بسیاری دارد كه در این مبحث پرداختن به آن‌ها اطاله‌ی سخن خواهد بود؛ اما با توجه به توضیحات بالا، دور از عدالت خواهد بود اگر به این موضوع اشاره نشود كه رییس ستاد انتخابات معین در گلستان خالصانه و دلسوزانه در این مسیر از جان خود مایه گذاشتند و با اصلاح‌طلبان تركمن نیز میانه‌ای بسیار خوب و رابطه‌ای صمیمانه داشتند و اگر ضعفی بوده، باید آن‌را نزد دیگران و در عناصری دیگر جست.●تركمن‌صحرا منطقه‌ای دور از انظار:
وقتی در ایران به محل‌های سكونت اقوام نگاه می‌كنیم، استان‌هایی را می‌بینیم كه به‌نام آن اقوام تسمیه شده‌اند. مثل استان كردستان، استان‌های آذربایجان غربی و شرقی، استان سیستان و بلوچستان و ... اما هیچ استانی به‌نام تركمن‌ها تسمیه نشده است و هرچند كه این منطقه به‌نام تركمن‌صحرا شناخته می‌شود كه خود شامل چندین شهر چون آق‌قلا، بندر تركمن، گمیشان، گنبد، سیمین شهر، نگین شهر، كلاله، مراوه تپه، جرگلان و ... است.
تركمن‌صحرا در واقع به دو قسمت مجزا شده كه بخشی در گلستان و بخشی دیگر در خراسان شمالی قرار دارد و از این‌رو است كه گرچه می‌شد محل سكونت این مردم با نام استان تركمن‌صحرا شناخته شود، اما در عمل چنین نشده است و احساس می‌كنیم كه تركمن‌ها در این زمینه نسبت به سایر اقوام گامی عقب‌تر هستند كه البته این موضوع نتایج سویی نیز برای مردم تركمن در بر دارد. تركمن‌ها در مرزهای شمالی متصل به تركمنستان زندگی می‌كنند، از جنوب به شهرهای غیرتركمن چون كردكوی، گرگان، علی‌آباد، مینودشت و... منتهی می‌شوند و به‌همراه آن‌ها استان گلستان را تشكیل می‌دهند. استان گلستان قبل از خرداد ۱۳۷۶ بخش شرقی استان مازندران محسوب می‌شد. پس از آن‌كه بخش شرقی از غرب مازندران جدا شد و در آن هنگام كه استانی تازه در حال شكل‌گیری بود، بحث بر سر این بود كه آیا گرگان مركز استان خواهد شد یا گنبد؟ گنبد شهری تركمن‌نشین محسوب می‌شد و گرگان مركز غیرتركمن‌ها. دغدغه‌ی دیگر مردم تركمن این بود كه آیا در نامگذاری استان جدیدالتاسیس نامی از تركمن‌ها به میان خواهد آمد؟ تركمن‌ها به نام‌هایی چون "گرگان و تركمن‌صحرا" "گلستان و تركمن‌صحرا" " گرگان و گنبد" یعنی نامی كه موجودیت آن‌ها را در این استان نشان دهد علاقه‌مند بودند. اما در عمل هیچ‌یك از خواسته‌های آنان تحقق نیافت. با این‌كه گنبد از نظر جغرافیایی مركز استان تازه تأسیس را شكل می‌داد و از نظر وسعت و جمعیت و امكانات نیز كم‌تر از گرگان نبود، با اصرار گرگانی‌ها، گرگان مركز استان گلستان تعیین شد. از دیگر سو در نامگذاری استان نیز هیچ نشانی از تركمن‌ها كه نیمی از جمعیت استان را تشكیل می‌دادند، وجود نداشت؛ درحالی‌كه نام استان سیستان و بلوچستان نشان‌گر زیست دو قوم شاخص ایرانی در آن استان است؛ این مزیت از تركمن‌ها دریغ شد كه این موضوع عواقب سوء دیگری نیز در پی دارد، از آن‌جا كه در گرگان جمعیت تركمن‌ها كم است، از وجود آن‌ها در پست‌های كلیدی استفاده نمی‌شود و مسؤولان ادارات كل حتماً باید از غیرتركمن‌ها منصوب شوند. صدا و سیمای استان گلستان برنامه‌های فارسی اجرا می‌كند اما كم‌ترین اهمیت را به بخش تركمنی می‌دهد و زمانی بسیار محدود حدود ۳-۲ ساعت در هفته به برنامه‌ی تركمنی اختصاص می‌یابد. یعنی با مركز استان قرار گرفتن گرگان، تركمن‌ها عملاً در حاشیه قرار گرفتند.
آیا واقعاً اگر استانی به‌نام تركمن‌صحرا وجود داشت باز هم برنامه‌های استانی را برنامه‌های فارسی شكل می‌دادند؟ البته بر زبان آوردن عبارت استان تركمن‌صحرا در این برهه به‌خودی‌خود موجب بدبینی و حساسیت‌های شدید می‌شود. در تبلیغات انتخابات ریاست جمهوری "دكتر جلال جلالی‌زاده" عضو شورای مركزی جبهه‌ی مشاركت طی یك سخنرانی به نفع آقای معین در "آق قلا" و در بخشی از سخنان خود در جواب به یكی از حضار گفت: "
.امیدواریم كه در آینده یك استان تركمن‌نشین داشته باشیم."
این سخن تا چند روز حرف بسیاری از محافل شده بود و حساسیت بسیاری از افراد متحجر و حتی برخی از ارگان‌ها را بر انگیخته بود. چرا كه امروز ظرفیت‌ها آن‌قدر كم است كه عده‌ای چنین سخنانی را به‌راحتی به حساب تجزیه‌طلبی می‌گذارند. درحالی‌كه همان‌طور كه در اول سخن گفته‌ایم، بسیاری از استان‌های كشور به‌نام اقوام تسمیه شده‌اند؛ اما نمی‌دانیم چرا وقتی نوبت به تركمن‌صحرا می‌رسد، سریعاً در اذهان عده‌ای از غیرتركمن‌ها، بینش منفی تجزیه‌طلبی شكل می‌گیرد.
●اصلی‌ترین مطالبات تركمن‌ها:
وقتی به خواسته‌های اقوام نگاه می‌كنیم، نوعی درد مشترك را میان آ‌ن‌ها می‌بینیم. آن‌ها اكثراً بر مطالبات واحدی انگشت می‌گذارند و آن‌گاه درمی‌یابیم كه تبعیض‌هایی كه بر ما روا می‌شود صرفاً به‌خاطر تركمن بودن ما نیست. یك بلوچستانی هم همان درد را دارد و یك كردستانی و آذربایجانی نیز. اگر در تركمن‌صحرا در دو دهه قبل، در دوره‌ی بی‌ثباتی سیاسی، درگیری‌هایی فیزیكی صورت گرفته، حداقل در بلوچستان و در میان قشقایی‌ها و عرب‌ها چنین اتفاقی نیافتاده است. پس این چه نوع رفتاری است كه تر و خشك را با هم سوزانده است. این‌جاست كه در می‌یابیم كه درگیری‌های اولیه‌ی انقلاب در تركمن‌صحرا، تنها دست‌آویزی برای قدرت مطلقه‌ای بوده كه از اول بنا را بر تحدید اقوام و به حاشیه راندن آن‌ها گذاشته است. وقتی‌كه در قانون اساسی نوشته می‌شود كه تنها اهل تشیع می‌توانند كاندیدای انتخابات ریاست جمهوری بشوند، از همان اول فاصله‌ی بین تشیع و تسنن ایجاد می‌شود و همین نوع نگرش بر تمام روابط سیاسی و اجتماعی تسنن و تشیع سایه می‌اندازد و به مرور زمان مشاهده می‌شود كه اهل تسنن نه‌تنها برای شركت در انتخابات ریاست جمهوری كه برای احراز مسؤولیت در ادارات شهرهای كوچك نیز دچار مشكل و مانع می‌شوند و آن نوع نگاه بسته به مرور زمان به نوعی فرهنگ عمومی تبدیل می‌شود كه در بینش عوام نیز ریشه می‌دواند.
اصلی‌ترین مطالبات تركمن‌ها و تمام اقوام چیزی جز قایل شدن حق شهروندی درجه اول برای آنان نیست. اقوام خواستار مشاركت فعال در تمام امور كشوری در حد توان و قابلیت‌ها و شایستگی خود هستند، بی‌آنكه زبان، فرهنگ، تاریخ و ... به‌عنوان عوامل بازدارنده قلمداد شود. یك تركمن می‌خواهد در عین حال كه زبان و فرهنگ وی حفظ می‌شود، آن‌را بخشی از فرهنگ ایرانی بداند. ایمان به دین اسلام با احترام به تمام مذاهب آن، حب وطن با حراست از یكپارچگی و وحدت ارضی آن، همراه با حفظ هویت خویش و میراث فرهنگی‌ای كه از نیاكان خود بر جای مانده آرزوی اكثر تركمن‌ها است. در واقع در یك كشور مجموعه فرهنگ‌های قومی است كه فرهنگ ملی را می‌سازد. در دنیا كشورهایی كه دارای چند ملت و قومیت هستند، كم نیستند. باید دید كه آن‌ها با حفظ وحدت ارضی و امنیت ملی چگونه بر مشكلات خود فایق آمده‌اند." از كشور سوییس به‌عنوان نمونه‌ی همزیستی قومی نام برده می‌شود. در این كشور قومیت‌های مختلف به‌مدت ۱۵۰ سال با یكدیگر كشمكش‌های خونین داشتند و حدود ۱۰۰ سال پیش به كنفدراسیون سوییس رسیدند. در بقیه‌ی مناطق اروپا و آمریكا، مسایل قومیت‌ها را از طریق همان جامعه‌ی مدنی و بر اساس دموكراسی و حقوق شهروندی حل كرده‌اند."
در قانون اساسی هند دو زبان رسمی هندی و انگلیسی و ۱۸ زبان اصلی وجود دارد. تمام رادیوهای هند به ۲۴ زبان برنامه پخش می‌كنند و روزنامه‌ها حداقل به ۳۴ زبان منتشر می‌شوند. ۶۷ زبان در مدارس تدریس می‌شود و به هشتاد زبان آثار ادبی وجود دارد. در افغانستان كه به‌تازگی بویی از دموكراسی به مشامشان خورده پنج زبان رسمی اعلام شده است و با توجه به این كه دو تا سه میلیون تركمن در آن كشور زندگی می‌كنند، یكی از آن پنج زبان تركمنی است. درحالی‌كه ما هنوز در كشور خود در اجرای اصل ۱۵ قانون اساسی كه از حقوق مصرح اقوام است، مانده‌ایم. در افغانستان حداقل یك وزیر از تركمن‌ها گماشته شده (وزیر معارف) در عراق یك كُرد رییس جمهور آن می‌شود؛ اما ما در ایران یعنی كشوری با تاریخی عظیم و باشكوه و فرهنگ و تمدنی دیرینه‌، برای گماشتن یك استاندار تركمن و حتی معاون آن مشكل داریم. البته این تنها مشكل ما تركمن‌ها نیست، محدودیتی است كه برای تمام اقوام وجود دارد و در واقع نتیجه‌ی سیاستی است كه همواره در عالم توهم توطئه و نگاه امنیتی سیر می‌كند، غافل از این‌كه این نوع بینش منجر به عقده‌ها و بغض‌های فرو بسته در بین اقوام می‌شود كه بیگانگان با انگشت گذاشتن بر آن‌ها به‌راحتی می‌توانند از احساسات زخم‌خورده‌ی آن‌ها، در جهت اهداف نفوذی و سلطه‌جویانه‌ی خود استفاده كنند.
جا دارد كه در این‌جا نقل قول زیبایی از "عباس عبدی" بیاورم:"این از رسوبات یك نظام بسته است كه فكر می‌كند اگر به فرهنگی اجازه داد غنی و مستقل شود، باعث جدایی می‌شود. البته این اندیشه می‌تواند با قیاس‌هایی درست باشد، ولی عكس این هم درست است. اگر از گسترش یك زبان و یك فرهنگ جلوگیری شود، آن هم می‌تواند موجب اختلال و جدایی شود و این مسأله بایستی یك روند طبیعی را طی كند."
‌متأسفانه حكومت‌های توتالیتر و تك بُعدی در نمی‌یابند كه این دشمنان خارجی نیستند كه ضربه‌ی اصلی را به آنان می‌زنند؛ بلكه ضربه‌ی اولیه را با عملكرد خود بر خود می‌زنند. به‌عنوان مثال اگر صدام به بهانه‌های كوچك، شیعیان عراق را قتل‌عام نمی‌كرد و فجایع دردناك و ضد انسانی را در حلبچه‌ی كردستان عراق به‌وجود نمی‌آورد و تركمن‌های عراق را از شهرهای خود بیرون نمی‌راند تا مانع شورش‌های احتمالی شود، در روز حادثه و جنگ، آن‌ها صدام را در مقابل آمریكا تنها نمی‌گذاشتند یا دست همكاری به‌سوی آمریكا دراز نمی‌كردند. البته در كشور ما ایران، دموكراسی نسبی وجود دارد و مخصوصاً در دوره‌ی اصلاحات همچنان كه در بالا نیز اشاره شد، گام‌های جدیدی در جهت مشاركت تركمن‌ها در مسؤولیت‌های استانی برداشته شد؛ اما امروز صلاح مملكت این است كه این پروسه ادامه یابد و امیدها به ناامیدی تبدیل نشود؛ مردم منتظر گام‌های بهتر و روشن‌تری هستند. روحیات اقوام باید تقویت شود تا تعلق خاطر به سرزمین خویش را بیش از پیش احساس كنند و نظام جمهوری اسلامی با تجربه‌ی ۲۷ ساله و رییس جمهور و مجلس مستقل باید این واقعیات را بپذیرند كه ایران متعلق به تمام ایرانیان است، از هر نژاد و مذهب و آیینی كه باشند.
عبدالرحمن دیه‌جی
منبع : سایر منابع


همچنین مشاهده کنید