جمعه, ۱۰ فروردین, ۱۴۰۳ / 29 March, 2024
مجله ویستا


تعظیم کنید، من بهترم!!


تعظیم کنید، من بهترم!!
● شما انسان پرتوقعی هستید؟
همیشه یك نكته كوچك باعث می شد از كوره در برود. پیش خودش فكر می كرد چگونه كسی برای او كاری انجام نمی دهد؟! منتظر بود تا همه به خاطر كارها و رفتارش به او احترام بگذارند. اما وقتی با واكنش طبیعی مردم روبرو می شد، همه فكر و خیالش به هم می ریخت. بد اخلاق می شد و با همه بد رفتاری می كرد. هیچ وقت از اینكه بیش از اندازه «متوقع» است را متوجه نشده بود. دوستانش _ البته اگر دوستی داشت _ گمان می كردند كه او مشكلی بزرگ دارد و یا خودخواهی اش روز به روز بیشتر می شود. اما خودش، سردرگم برخوردها و رفتارها، هر روز را در انتظار كرنش دیگران سپری می كرد. هیچ وقت هم متوجه خطایش نشد. شاید تقصیر دیگران بود كه او را متوجه كارش نمی كردند.
● فراموش شده ها
تمام روابط اجتماعی یك بده بستان است. هیچ كسی بدون احترام به دیگری نمی تواند منتظر اخلاق خوب دیگران باشد. همه این حرف را شنیده اند كه مهربانی، مهربانی می آورد. هر اتفاقی بازخورد مناسب خودش را دارد. اما بسیاری این مسأله را فراموش می كنند. خیلی ها در این فكرند كه «جایگاه» و «شغل» و «تحصیلات» آنها را در مرتبه ای قرار داده كه از بالا به دیگران نگاه كنند و بقیه هر كاری را بدون چشمداشت انجام بدهند.
این مرزبندی ها باعث شده گاهی با این حرف مواجه شویم كه: «خیلی پرتوقع هستی!»
رضا پزشك عمومی است و می خواهد تخصص بگیرد. او می گوید: «در شغل ما، مراجعه كنندگان احترام فراوانی به ما می گذارند. با این همه بعضی از دوستانم را دیده ام كه حال و حوصله دیگران را ندارند و چنان برخوردی با مردم می كنند كه شكایت و اعتراض آنها را به دنبال دارد. در حالی كه كار ما، اگرچه بیشتر از هر چیز به افراد مربوط است، اما به همان نسبت هم به صبر و همراهی نیاز دارد. اینكه از دیگران انتظار داشت، اما خودت كاری انجام ندهی، فقط تلخی به همراه می آورد.»
امیر راننده تاكسی است. او نظر جالبی دارد: «ما همیشه پرتوقع هستیم. وقتی پیاده هستیم و می خواهیم از خیابان بگذریم، مدام به راننده ها اعتراض می كنیم كه چرا با سرعت رد می شوند. وقتی در حال رانندگی هستیم، از چراغ قرمز متنفریم و عابرین پیاده را با بوق كلافه می كنیم. وقتی رستوران می رویم، كافی است دستمال كاغذی در دسترس نباشد تا با صاحب مغازه سرشاخ بشویم. انگار تمام مشكلاتمان را یكجا جمع می كنیم تا در اولین برخوردمان همه را تخلیه كنیم. نمی دانم چرا همیشه فكر می كنیم كه حق با ماست!»
اما شكوه دیانت، مسؤول كتابخانه ای كه هر روز با مردم سر و كار دارد، می گوید: «همه در قبال پولی كه پرداخت می كنند یا كاری كه برایت انجام می دهند، انتظار دارند تو هم كاری انجام بدهی. در این مواقع مسلماً حق با دیگران است. اما اگر از اخلاقیات دور بشوی، دیگر نباید انتظار داشت دیگران به تو لطف كنند.
بخصوص كه این روزها همه ناراحت و عصبی هم شده اند.»
شاید به همین دلایل است كه در دین ما، مدام از فروتنی، آرامش و مهربانی سخن رفته. نكاتی كه گاهی فراموش می شود.
● من مغرور هستم
بسیاری از جامعه شناسان، موضوع «توقع» را به غرور كاذب افراد مربوط می دانند. آنها معتقدند بعضی مشاغل كه در جامعه مورد احترام هستند، باعث می شود فرد دچار نوعی خودبزرگ بینی بشود و هر شخصی را در جایگاهی پایین تر از خود ببیند. اما این تنها یكی از دلایل است. چون بوده اند كسانی كه هیچ شغل مهمی نداشته اند، اما هنوز هم با رخوت با دیگران برخورد می كنند.
مهین سروش، روانشناس می گوید: «بخشی از این اتفاقات به مسائل تربیتی مربوط می شود و بخشی دیگر هم به هنجارهای جامعه. وقتی ساختار قانونی تغییر می كند و خیلی ها تعبیر الگوها را درك نمی كنند، مدام اعتراض می كنند و از دیگران می خواهند تا خودشان را با آنها تطبیق بدهند. از این لحاظ بیشتر اوقات، ما در برخوردهایمان دچار سوء تفاهم می شویم و بیشتر از روابط معمول خواهان همكاری هستیم.»
او می گوید كه این مسأله تنها مربوط به كشور ما هم نیست: «در همه جای دنیا این اتفاق صورت می گیرد. در بعضی جوامع كه میزان مهاجرت در آنها بالاست و قانونی برای حمایت از مهاجرین وجود ندارد، مردم آن كشور نسبت به بقیه مهاجران تحقیرآمیز نگاه می كنند. اما این جور مسائل در جوامع اخلاقی نباید رخ بدهد. چون پشتوانه قوی تری دارد.»
● اعتراض
اما نسل جوان هم از این نوع مسائل دارند؟ شیرین برای دانشگاه درس می خواند: «خودم با این نوع برخوردها روبرو شده ام، اما سعی می كنم كه من این طور نباشم. دوست ندارم همه فكر كنند كه بی خودی از همه انتظار دارم.»
دانیال مكری، دانشجوی رشته مكانیك می گوید: «بین جوان ها هم این رفتارها وجود دارد. فكر می كنم پول باعث این تفاوت ها می شود. بعضی ها ظرفیت این دارایی ها را ندارند. بعضی هم سعی می كنند به رخ دیگران بكشند.»
معصومه غلامی، معلم، معتقد است: «زندگی را باید درست به بچه ها آموزش داد. اینكه هر چیزی را در جای خودش بخواهند و باعث ناراحتی دیگران نشوند.»
با همه این حرف ها، هنوز هم می توان در خیابان ها، ادارات و شركت ها این رفتارها را دید. شاید ما باید دلمان را بزرگ كنیم و چشم هایمان را ببندیم. شاید هم نه، وقت اعتراض ما به این اعمال است. شما چه فكر می كنید؟
بهزاد نویدپور
منبع : روزنامه ایران


همچنین مشاهده کنید