پنجشنبه, ۹ فروردین, ۱۴۰۳ / 28 March, 2024
مجله ویستا


بچه های طلاق


بچه های طلاق
آمار رشد طلاق د رایران هشدار دهنده است. اگر این روند ادامه یابد - كه همه چیز نشانگر ادامه آن است – در آینده ای نه چندان دور جامعه با معضل جدیدی روبه رو خواهد شد. یعنی نسلی از كودكان – كه تعدادشان نیز اندك نیست - و پدران و مادرانشان از هم جدا شده اند.
در كشور آلمان از هر سه ازدواج یك ازدواج به جدایی می انجامد (دوسوم درخواست های طلاق به وسیله ی زنان داده می شود). علاوه بر كودكانی كه حاصل این ازدواج های ناموفق هستند تعداد زیادی كودك نیز وجود دارند كه پدر و مادر آن ها هرگز به طور قانونی با یكدیگر ازدواج نكرده اند.
مشكل اینگونه كودكان سال هاست كه د رجوامع صنعتی و از جمله آلمان شناخته شده است و این جوامع راه حل های ویژه خود را نیز یافته‌اند. اما كشور ما به هیچ وجه آمادگی مقابله با این معضل از گرد راه رسیده را ندارد. كتابی را كه در دست دارید حاصل كار یك گروه تحقیقی است كه زیر نظر پروفسور فقنالیس (رئیس انستیتو پیش بینی و تحقیقات خانواده، به فعالیت مشغول بوده است. دیگر اعضای این كمیسیون عبارتند از اوكریش لینج – دولورش گروسی – دكتر گیزلاملر – دكتر فلوریان مرتسلریانتكه – دكتر تركوت‌شال – این گروه جزوه ای تهیه نمود كه حاصل مطالعه و تجربه عملی افراد فوق الذكر بود.
این كار تحقیقی سپس برای همه قاضی های دادگاه های خانواده، وكلای دادگاه های خانواده، مسئولین ادارات جوانان و نیز خانواده هایی كه از هم جدا شده بودند فرستاده شد و نظریات و انتقادات همه آنان جمع آوری گردید. حاصل این كار عظیم كتابی است كه اینك در اختیار شماست.
لازم به یادآوری است كه در كشور آلمان در هر شهر اداره ای وجود دارد كه اداره جوانان نامیده می‌شود. هرگاه زوجی كه دارای فرزند هستند درخواست طلاق را به دادگاه خانواده بدهند؛ قاضی در ابتدا پرونده را به اداره جوانان می فرستد. مددكاران اداره جوانان با پدر و مادر و نیز كوذكان تماس گرفته و با آنان صحبت می‌كنند. در ضمن از محل زندگی كودكان، اتاق و چگونگی وضعیت مدرسه آنان اطلاع حاصل می كنند و سپس نتیجه را در گزارشی به قاضی اطلاع می دهند.
رای قاضی در این مورد كه فرزند و یا فرزندان با كدام یك از والدین باید زندگی كنند پیش از همه چیز به دو مساله ی مهم بستگی دارد :
۱ – گزارش مددكار اداره جوانان
۲ – گفت و گوی مضوری قاضی با كودكان (بالاتر از هفت سال)
در مجموع شناخت مشكلات طلاق و شیوه حل آن در جوامع صنعتی روحیه و آداب و رفتاری را ایجاد نموده است كه از آن می توان تحت عنوان «فرهنگ طلاق» نام برد. ایجاد موسسات دولتی جهت رسیدگی به وضع كودكانی كه پدر و مادر آنان از یكدیگر جدا شده اند و نیز تلاش در جهت پی‌ریزی پایه‌های فرهنگ طلاق در كشورمان امری ضروری است كه تاخیر در آن می تواند زیان‌های مهلكی به آینده كشور و نیز به جامعه بزند. ترجمه‌ی كتاب كوششی است در این جهت، امید است كه سودمند باشد.
د راین گزارش چگونگی برخورد كودكان و نوجوانان با جدایی والدین خود و اقدامات پدر و مادر برای كمك به آنان به گونه ای اساسی مورد بررسی قرار می‌گیرد. ممكن است در این نوشته به مساله‌ی خاصی كه نقش مهمی در خانواده‌ی شما ایفا می‌كند بسیار كم یا كوتاه توجه شده باشد، اما هدف پاسخگویی كامل به تمامی پرسش های غالبآ مطرح نیست بلكه عمدتا برخورد با مساله از دیدگاه كودكان و نوجوانان و خواست ها و نیازهای آنان صورت گرفته است.
در حین خواندن این گزارش احتمال دارد این احساس به شما دست بدهد كه از شما خواسته شده است كه یك پدر و مادر ایده آل و در حد كمال باشید و هر چیز را درست در جای خود انجام دهید. اعتماد به نفس خود را از دست ندهید. مطالب گزارش را به عنوان پیشنهاد تلقی كنید و بكوشید تا به كمك یكی از مددكاران اجتماعی و یا كارشناسان امور خانواده، برای مشكلات خاص خود راه حلی پیدا كنید.
در شرایط جدایی و پس از آن بزرگ ترین كمك شما به فرزندانتان این است كه صرف نظر از این كه حق سرپرستی آن ها را دارید یا ندارید به عنوان پدر و مادر همچنان در دسترس آنان قرار داشته باشید. فرزند شما حق ارتباط با پدر و مادر یعنی هر دو بخش از والدین را دارد و به هر دو بخش نیاز دارد. نهایت تلاش خود را بنمایید تا فرزند شما هر دو را به عنوان پدر و مادر در كنار خود داشته باشد.
اگرچه رنجش ها و آزردگی ها ممكن است پذیرش دیگری را به عنوان پدر و مادر در فرزند مشترك دشوار سازد، اما بدانید كه كودكان تنها زمانی توان تحمل جدایی پدر و مادر را دارند كه همكاری دو طرف و سهیم شدن پدر و مادر در سرپرستی و تربیت آنان ادامه پیدا كند و این كه كدامیك حق سرپرستی یا حق دیدار را دارند خللی در این اصل ایجاد نمی‌كند، به تدریج و با گذشت زمان از شدت درگیری‌ها و رنجش ها كاسته شده و گفت و گو در باره ی موضوعات عمده و اساسی میان پدر و مادر جداشده امكان پذیر می‌شود، به ویژه وقتی پای فرزند یا فرزندان مشترك در میان باشد
●گفت و گو با فرزندان
فروپاشی خانواده برای فرزندان شما هم یك تجربه محسوب می‌شود : تجربه گسست و جدایی. بكوشید بدون متهم كردن طرف مقابل حتی الامكان به گونه ای روشن با فرزندانتان گفت و گو و صحبت كنید. بیان مطلب و چگونگی آن به سن و سال كودكان بستگی دارد. بسیاری از والدین بر این باورند كه چون كودكان موضوع را نمی فهمند. لزومی به دادن توضیح و گفت‌وگو در این باره نیست. اما تجربه نشان می دهد كه واكنش كودكانی كه توضیحی دریافت نكرده‌اند در مقابل جدایی بسیار شدیدتر است. آن ها بدون این كه متوجه شوید و بدون دخالت شما از مدت ها پیش شاهد تشنج و درگیری‌های فی مابین شما بوده اند و این حق آن هاست كه پدر و مادر در حضورشان مسایل را آشكارا مطرح و بیان كنند.
مساله این نیست كه كودكان باید بتوانند میان تمام عواملی كه به جدایی منجر شده اند ارتباط منطقی برقرار سازند، بلكه آنان باید بتوانند در این باره با توجه به سن و سال خود مساله را تجربه كنند و پرسش‌های خود را مطرح نمایند.
برای كودكانتان توضیح دهید كه در آینده چه تغییراتی صورت خواهد گرفت و چه قواعد و مقرارت تازه ایی مابین شما توافق شده است آنچه را هم تغییر نخواهد كرد برایشان توضیح دهید، برای نمونه اتاق‌شان، مهد كودك شان و نیز ملاقات و دیدار با پدر بزرگ و مادر بزرگ و مانند آن.
به آن ها امكان بدهید تا بگویند كه چه احساسی نسبت به دعواهای خانگی دارند و چه چیزی را آرزو می كنند.
البته، بدیهی است كه با یك بار گفت‌وگو همه این مطالب به سرانجام نمی‌رسد و لازم است تكرار كرد و شاید هر بار از نو آغاز نمود. در ضمن با تغییر در رشد و سن كودكان نیز پرسش های آن ها ممكن است تغییر كند و در هر گفت و گو بر سر یك موضوع ممكن است برداشت ها و دیدگاه های مختلفی مطرح شود.
این گفت و گوها برای شما دشوار خواهد بود به ویژه اگر هنوز جدایی را هضم نكرده و هنوز با تغییرات روزمره زندگی و مسایل ناشی از جدایی انطباق پیدا نكرده باشید. ممكن است نسبت به طرف مقابل خود كه به گمان شما مسبب تمامی این مصیبت ها است خشم و نفرت زیادی احساس كنید، لذا در چنین حالتی بسیار دشوار خواهد بود كه خود را هم شریك جرم بدانید و در صدد برآیید كه مصیبت ها و خشم فرزندانتان را كه ناشی از جدایی است حل كنید.
هرگاه هر دو طرف موفق شوید كه با تمام احساس آزردگی و رنجشی كه دارید در مورد جدایی موضع درستی اتخاذ كنید، آنگاه خواهید توانست در رفع مشكلات ناشی از این تغییرات اساسی هم موفق شوید.
●واكنش فرزندان
در رابطه با جدایی والدین، فرزندان واكنش نشان می دهند، طلاق در درجه نخست نتیجه در گیری های بزرگسالان است و كودكان به صورت ناخواسته وارد آن می شوند. هرچه كودك كم سن و سال تر باشد، دامنه دریافت‌ها و دنیایی تجربه هایش به همان اندازه محدودتر است.
او خانواده خود را با همه كمبودهایی كه از نظر بزرگسالان دارد بهترین مكان تصور می كند. این خانواده در كنار ناملایماتش برای او خوشبختی بسیاری در بر دارد.
البته، كودكان با یكدیگر تفاوت دارند. خانواده هایی هم كه طلاق را تجربه می‌كنند با یكدیگر متفاوت‌اند. هر كودك بر اساس شرایط زندگی خود واكنش نشان خواهد داد. پسران، به وضوح و در مقایسه با دختران، واكنش‌هایی برای جلب ترحم انجام می‌دهند، اما واكنش دختران اغلب عاقلانه تر است و چون واكنش دختران برای اطرافیانشان مزاحمتی ایجاد نمی كند، مورد توجه قرار نمی‌گیرد و اغلب فراموش می‌شود كه پسرها و دخترها به یك اندازه رنج می‌برند و تنها نحوه‌ی بروز احساساتشان فرق می كند. با وجود تمام تفاوت های فردی، در تمام كودكان، متناسب با سن و سالشان رفتارهای تقریبآ یكسانی مشاهده می‌شود. عكس العمل كودكان خردسال اغلب با ترس و بی خوابی همراه است. آنان دچار سردرگمی شده و حالت تهاجمی به خود می گیرند و معمولآ در روند رشد و تكامل خود نیز گام هایی به عقب برمی‌دارند. به عنوان نمونه پاره ای از آنان جای خود را دوباره خیس می كنند در حالی كه مدت ها پیش این مرحله را پشت سر گذاشته‌اند. در كودكانی كه در مرحله مهد كودك قرار دارند نیز رفتار مشابهی دیده می شود.
احساس انزوا و اندوه در آنان مشهود است. از آن جایی كه كودكان در این سن و سال هنوز خود را در مركز جهان اطراف خود احساس می كنند اغلب دیده می شود كه علت ترك پدر و مادر را در وجود خودشان جست و جو می كنند و خود را مقصر می پندارند.
سنین دبستان آغاز درك بهتری از مساله ی جدایی است، اگرچه درك مطلب و احساسات كودك دو مقوله ی متفاوتند. جدایی موجب ایجاد اندوه، احساس بی پناهی و خشم در كودك می شود. برخی از آنان حتا از دوستان، همكلاسی ها، آموزگاران و همسایگان خجالت می كشند. بنابراین افت تحصیلی و انجام حركاتی برای جلب توجه دیگران در این شرایط امری غیرعادی به نظر نمی رسد .
كودكانی كه سن بیشتری دارند، نسبت به پدر و مادر غمخواری بیشتری از خود نشان می دهند و داوطلبانه مسئولیت هایی را بر عهده می گیرند كه هنوز برای آن خیلی كوچك هستند. رسیدگی به كارهای خانه، مواطبت از خواهر و برادر كوچكتر و حتا تلاش در جهت فراهم كردن وسایل آسایش پدر و مادر از این جمله اند.
اغلب رفتار این كودكان توجه كسی را به خود جلب نمی كند و این خطر وجود دارد كه رابطه‌ی آن ها با هم سن و سال‌هایشان قطع شود و یا در پرداختن به كارهای مورد علاقه خود كوتاهی كنند.
نوجوانان با واكنش‌های متضاد خود اغلب موجب سردرگمی اطرافیان می‌شوند. بچه های بزرگ تر در موقعیتی هستند كه مشكلات والدین را درك و پس از مدتی با جدیت تمام در حل مشكلات والدین دخالت و شركت می‌كنند. به عبارت دیگر آنان در پیدا كردن راه حل‌های عملی فعالانه شركت می‌جویند. از طرف دیگر، واكنش آن‌ها نسبت به از دست دادن خانواده، اغلب تند و غیرمترقبه است. اگر، نوجوانان در این موقعیت بخواهند روند جدا شدن از خانواده را شروع كنند، جدایی پدر و مادر ممكن است این كار را برایشان دشوار سازد، زیرا آن ها را درگیر مشكلات و مسایل خانوادگی می‌كند در عین حال ممكن است جدا شدن آن ها از خانواده با درگیری های شدید همراه شود. بسیاری از كسانی كه در نوجوانی تجربه طلاق پدر و مادر خود را پشت سر گذاشته اند می گویند كه آنان به ناگزیر بسیار سریع تر از آنچه كه خود می خواستند بزرگ شدند.●مفهوم نهفته در واكنش كودكان
پدر و مادرها در مقابل رفتار مساله‌دار فرزندانشان اغلب خود را ناتوان و مستاصل می‌یانند این امر موجب می شود كه پدر و مادر احساس تقصیر كنند و نگران تداوم تاثیرات زیانبار بر رشد كودك خود شوند.
البته واكنش كودكان و نوجوانان لزومآ ویرانگر نیست، بلكه در درجه نخست نمایانگر كوشش برای همسازی با شرایط تغییر یافته، چیره شدن بر آثار و نتایج حاصل از گسست خانواده و به نظم درآوردن دوباره جهان درهم ریخته خویش است. رفتارهای بروز یافته معمولآ در دومین سال وقوع حادثه طلاق در كودكان از بین می رود.
تغییر رفتار و جلب توجه كودكان بعد از جدایی پدر و مادر را می توان امری طبیعی دانست. به عبارت دیگر می توان از واكنش طبیعی در مقابل شرایط دشوار سخن گفت.
در عین حال این رفتارها علایم و نشانه های هشدار دهنده ای هستند كه نیازهای كودكان را نشان می دهند. آنان نیاز به دیدار با پدر و مادری دارند كه با او زندگی نمی كنند، سرپرستی آنان نیز باید بر اساس نظم و قاعده باشد. مساله كنار آمدن دراز مدت با مساله جدایی و نیز تاثیری كه جدایی بر تكامل شخصیت كودكان می گذارد بسیار كمتر به طلاق و نتایج آن بستگی دارد تا به شرایطی كه بعدآ پدید می آید.
شما به عنوان پدر و مادری كه درگیر مساله‌ی جدایی هستید با یك موقعیت دوگانه و دشوار روبه‌رو هستید. از یك سو با مشكلات خودتان كه نیروی فراوانی را از شما می طلبد درگیر هستید و از طرف دیگر، به احتمال زیاد با یك «كودك سرسخت» سر و كار دارید. بكوشید تا بعضی از مواقع خود را در موقعیت او قرار دهید و موضوع را از دید او ببینید، آنگاه بهتر می فهمید كه چرا آن كودك به توجه و نزدیكی بیشتری از سوی شما نیاز دارد.
●جهت گیری كودك به نفع یكی ا ز والدین
زمانی كه پدر و مادری می كوشند كودك را بر ضد طرف دیگر و به سود خود تحت تاثیر قرار دهند، كودك در وضعیت دشواری قرار می گیرد كه رهایی از آن برایش دشوار است. صرفنظر از جهت گیری مثبت یا منفی، چنین اقدامی كاری بر علیه دیگری محسوب می‌شود.
نباید كودك را به جهت گیری بر علیه دیگری واداشت و به هیچ عنوان نباید او را علیه دیگری تحریك كرد.
كوشش برای كشیدن كودك به سوی خود كار ساده ایست. كافی است به او بگویید كه او ما را ترك كرد. در صورتی كه واقعیت آن است كه او زندگی مشترك را ترك گفته است و نه زندگی با كودك خود را اگر كودك شما بخواهد تصمیمی منفی علیه طرف دیگر اتخاذ كند، دچار كشمكش درونی می شود. او باید علاقه خود و نیز تمام ویژگی ها و خصوصیاتی از وجود خود را كه او را به طرف مقابل پیوند می دهد و شباهت های را كه در وجود خود و او می بیند فراموش كند.
او باید طوری رفتار كند كه گویی این خصوصیات و احساسات اصولآ وجود خارجی ندارند. در صورت تداوم این كشمكش درونی احتمال اختلال در رشد و تكامل كودك وجود دارد. البته این احتمال نیز وجود دارد كه كودك علیه خود شما و به نفع دیگر جهت گیری كند، زیرا تصویر ارائه شده شما با نگاه او به دیگری تفاوت دارد و لذا شك و تردید در كودك آغاز می شود.
اما اگر سعی كنید كه علیه طرف دیگر چیزی نگویید، ممكن است كودك در گفتار و رفتار در سمت شما قرار گیرد. این احتمال نیز وجود دارد كه كودك همین رفتاری را كه با شما دارد با طرف مقابل نیز برقرار سازد، برای نمونه اغلب اتفاق می افتد كه كودك به پدر خود می‌گوید كه مایل است با او زندگی كند و مایل نیست طرف دیگر را ببیند و دست كم می‌خواهد او را كم‌تر ببیند و درست همین حرف‌ها را به طرف دیگر نیز می گوید. این یك بازی یا دروغ گویی از سوی كودك نیست. این به دلیل حساسیت بالای كودكان است كه می‌خواهند به طرفین و خودشان، از این طریق كمك كنند، زیرا خود را در جهت و سوی كسی قرار می‌دهند كه در آن لحظه با او هستند. اما كودك نمی تواند به هر دو طرف حق بدهد بدون آنكه دچار كشكش درونی و دایمی شود.
به فرزند مشتركتان نشان دهید كه دوست داشتن هر دوی شما (پدر و مادر جدا شده) و احساس دلتنگی و نیاز نسبت به دیگری امری كاملآ طبیعی و درست است.
●پرهیز از افراط و تفریط
امكان دارد شما به عنوان پدر یا مادر خود را در برابر كودك مقصر احساس كنید چرا كه نتوانسته اید یك خانواده كامل برای او فراهم كنید. بسیاری از پدر و مادرها می كوشند تا این احساس را به گونه ای برای كودك جبران كنند. می‌كوشند مشكلات را به طریقی دیگر از سر راه كودك بردارند و به اصطلاح فضای دلنشین و مطلوبی برای او درست كنند تا برخورد با واقعیت خشن دنیای واقعی برای كودك آسان‌تر شود. این رفتار قابل درك است اما تداوم دراز مدت آن می تواند این حس را به كودك القا كند كه مشكلاتش را فقط باید والدین برطرف كنند و لذا می كوشد تا با والدین بازی كند و از یكی علیه دیگری سوءاستفاده نماید.
اما كمك كردن به كودك زمانی ممكن است كه او را با واقعیت ها آشنا كنید و در مواردی برای رفع مشكلات از او كمك بخواهید.
علاوه بر صرفه جویی در نیرو و وقت شما، این عمل به كودك شما این احساس را می دهد كه او می تواند در كارها فعال و دخیل باشد و تنها شاهد منفعل جدایی و گسست خانواده نباشد.
البته در این جا خطری وجود دارد و آن برداشتن باری بیش از حد توان كودك است. در شرایطی كه خود باید با مشكلات جدایی كنار بیاید، تبدیل به یك مددكار و حتا جانشین زوج از دست رفته می‌شود.
این كودكان غم خواری پدر یا مادر و انجام كارهای روزانه را در شرایطی به عهده می گیرند كه برای سن و سالشان بسیار زود است و بنابراین به سرعت از كودك بودن دست می كشند.
بی تردید هدایت كودك به گونه ای كه دردانه و لوس نشود و بیش از توان خود نیز مسئولیت نپذیرد وظیفه تربیتی دشواری است. بهترین حالت برای این گونه كودكان آن است كه حتاالامكان همان كارهایی را انجام دهند كه هم سن و سال هایشان انجام می‌دهند و تا حد امكان تمامی روابط خود را با بستگان و آشنایان و دوستان خود حفظ كنند.
●حق سرپرستی و وظایف پدر و مادر
همزمان با انجام تشریفات طلاق، در مورد سرپرستی فرزندان نیز تصمیم گیری می‌شود. بزرگترین وظیفه شما به عنوان پدر و مادر این است كه فرزندانتان تا حد ممكن از جدایی كمتر آسیب ببینند. قانونگزار باید تمام تلاش خود را در جهت حفاظت و حمایت از بچه ها و نیازهای آنان به عمل بیاورد. لذا آسایش بچه‌ها ملاك تمام قضاوت های مربوط به طلاق است. با تهیه یك گزارش از وضع كودك توسط مددكار اجتماعی، به والدین و قاضی دادگاه خانواده كمك می شود كه تصمیمی را اتخاذ كنند كه به اسایش كودك منجر شود. اما این آسایش تنها به عهده گزارش مددكار و تصمیم قاضی نیست.
تنها در صورتی كه پدر و مادر در یافتن راه حل مشاركت كنند و در روند اتخاذ تصمیم همكاری نمایند می‌توان راه حلی را پیدا كرد كه در آن نیازها و آسایش كودك و شرایط اختصاصی خانوادگی‌اش، ملحوظ شده باشد.
به هر حال و در هر شرایطی مراحل بعدی تكامل و رشد فرزندانتان به احساس مسئولیت شما بستگی دارد. لذا بدون توجه به این كه از لحاظ قانونی حق سرپرستی با كیست، باید بكوشید كه هر دو، احساس مسئولیت در مورد حق سرپرستی را به كار ببندید. برای فرزندتان بسیار مهم است كه احساس كند كه هر دوی شما را دارد و هر دوی شما او را دوست دارید. این مطلب برای رشد و تكامل آتی او نیز ضروری است و از این طریق می توانید اعتماد به نفس را در خود و دیگران ایجاد نماید.
در صورتی كه به عنوان پدر و مادر، به جای عمل كردن علیه یكدیگر، با همدیگر عمل كنید، آنگاه فرزندتان را از كشمكش درونی انتخاب یكی از والدین و رد دیگری بازیگری و فریبكاری باز داشته‌اید، لازم نیست او مرتب به سود یك طرف جهت‌گیری كند، او حق دارد كه هر دو طرف را دوست داشته باشد.
هرچه تماس والدین و شركت در فعالیت‌های روزانه آنان با همه خصوصیات منحصر به فرد فرزندان، بیشتر باشد پیشرفت امور عادی تر و طبیعی‌تر خواهد شد و فرزندتان می‌تواند از تفاوت‌های شخصی شما كه بخشی از آن را در خود دارد سود ببرد و مدل‌ها و الگوهای متفاوتی را تجربه كند.
با كاسته شدن از درگیری ها و گذشت زمان، زندگی جدید مدیریت نوینی پیدا خواهد كرد، اطمینان شما به آینده بیشتر خواهد شد و ایجاد روابط بدون تنش با همسر سابقتان امكان پذیر می‌شود از آغاز ارائه یك راه حل كامل وجود ندارد ولی امكان پیشروی و جهت گیری به سوی این هدف امكان پذیر است. بسیاری از امور با امتحان كردن، تمرین كردن و یاد گرفتن جا می‌افتد. تعدا گام‌ها و بلندی گام‌ها به سوی هدف بستگی به شرایط شما دارد.●واگذاری حق سرپرستی به یكی از والدین
امروزه در جریان جدایی معمولآ حق سرپرستی یا حضانت به یكی از والدین وا گذار و اتخاذ مهمترین تصمیمات مربوط به كودك به عهده او گذاشته می‌شود. از لحاظ قانونی نیز اوست كه مسئول و پاسخگو است اصولآ كودك با او زندگی می‌كند و به وسیله ی او پرستاری می‌شود. طرف دیگر از حق «دیدار» برخوردار است. دیدار منظم با كودك طبق برنامه به سربردن بخشی از تعطیلات با كودك و پرداخت مبلغی جهت هزینه های كودك از وظایف اوست.
بسیاری از پدران و مادران در چنین شرایطی خود را در تقسیم وظایف متضرر احساس كرده حتا نسبت به خود نوعی احساس تحقیر شدگی و مورد توهین قرار گرفتن دارند و به خود می‌گویند« حالا كه سرپرستی كودك با من نیست پس چه بهتر كه خود را كاملآ از جریان مسایل به دور نگه دارم» و یا «هر زمان كه ارتباط جدیدی را با كودك برقرار می سازم باید او را پس بدهم پس بهتر آن است كه خودم و كودك را از این دشواری ها دور نگه دارم».
دارنده حق سرپرستی د رمقابل می اندیشد كه «دیگری بهتر است خود را كاملآ از مسایل دور نگه دارد، زیرا هیچ گونه زحمتی برای كودك نمی‌كشد.» یا «پس از هر دیدار كودك دچار آشفتگی می شود و ترجیح می دهم این دیدارها را متوقف كنم و یا نمی توانم اجازه بدهم كه كودكم در خانه‌ای با او ملاقات كند كه وی با فرد غریبه ای زندگی می كند».
اما حق دیدار، مكمل حق سرپرستی یك طرفه و در راستای منافع كودك در نظر گرفته شده است و نباید تنها به عنوان یك مساله صرفآ حقوقی به آن نگریست، بلكه می بایست آن را حق كودك برای داشتن پدر و مادر نیز تلقی كرده در این شرایط تنها در صورتی كه هر كدام از والدین جدا شده نقش دیگری را بپذیرند، آنگاه كودك می تواند هم پدر و هم مادر خود را داشته باشد و از عهده جبران آسیب ها و خساراتی كه تا كنون متحمل شده است برآید.
حق سرپرستی و حق دیدار مكمل یكدیگرند و با همدیگر تعیین كننده وظایف والدین می باشند آن ها به هیچ وجه تعیین نمی كنند كه كدام طرف مهم تر یا بهتر است. در صورت درك حق دیدار به این صورت، سپردن بخشی از امور تربیتی كودك به طرف دیگر امكان پذیر می‌شود. در این حالت است كه بعدها یك تماس تلفنی ممكن است به شكل زیر بین شما برقرار گردد :‌ « امروز می توانی لطف كرده كودك را زودتر از مدرسه بیاوری و با وی ریاضی كار كنی، چون كه او امتحان ریاضی دارد و سرم خیلی شلوغ است، در ضمن تو از ریاضی بیشتر از من سر در می‌آوری» در چنین شرایطی است كه كودك پی می برد كه هر دوی شما به عنوان والدین نسبت به او احساس مسئولیت می كنید و وقتی موضوع مربوط به اوست بین شما نزاعی وجود ندارد. در چنین حالتی كودك نیازی به جبهه گیری علیه یا له دیگری ندارد و در روزهای تماس راحت تر می تواند از طرف یكی به طرف دیگری برود.
حتی امكان این كه پس از جدایی رابطه كاملآ جدیدی را با كودكتان برقرار كنید وجود، دارد زیرا از درگیری روزمره با همسر سابق خود خلاص شده‌اید. در صورتی كه موضوع را به عنوان روندی طبیعی و شانسی برای تمام طرف های ذینفع بنگرید، دیگر طرف دیگر را به دلیل ابراز علاقه ناگهانی به كودك سرزنش نخواهید كرد. متوجه می‌شوید كه حق دیدار تا چه حد به عنوان مكمل حق سرپرستی برای طرف دیگر ضوروی است؟
●حق دیدار
هیچكس به خوبی شما نمی تواند نیازهای فرزندانتان و امكانات شخصی آنان را در برآوردن این نیازها دریابد. بهترین حالت آن است كه شما دو نفر به همراه فرزندتان بكوشید تا برای دیدار فرزندتان قاعده ای مناسب پیدا كنید. در صورتی كه شما به توافق نرسید دادگاه باید یك قاعده منظم را برای این دیدار تعیین كند. البته دادگاه هم می كوشد تا با نظرخواهی از هر دو نفر شما این قاعده را پیدا كند به طوری كه هم برای كودك و هم برای هر دو شما مناسب و عملی باشد. تنها زمانی كه خواسته‌های تمام طرف‌های ذینفع در نظر گرفته شود اجرای این قاعده نیز از هر سو فراهم می شود.
در نظر داشته باشید كه اجرای قول و قرارها به شكلی كه همه طرف‌ها راضی باشند به زمان نیاز دارد. برخلاف انتظار شما در آغاز مسایل دشوارتر و كندتر پیش می روند.
احتمالآ متوجه می شوید كه فرزندتان هر بار پس از دیدار با طرف دیگر دچار آشفتگی است. گاهی بسیار تهاجمی یا اندوهگین است و در نگاهش غم و اندوه موج می‌زند. در این حالت بسیاری از پدر و مادرها می‌كوشند تا دیدار كودك با طرف دیگر را حتاالامكان محدود كنند و یا به طور كلی از انجام این دیدارها جلوگیری نمایند.
توجه داشته باشید كه حالت تهاجمی یا غم كودك شما نتیجه دیدار نیست بلكه پیآمد جدایی شما و عواقب ناشی از آن است و كودك نیز مانند شما به زمان نیاز دارد تا بتواند خود را با شرایط جدید منطبق سازد و امكان بیان احساس خود را بیابد.
یك نكته مهم دیگر این است كه ممكن است آن طرفی كه «حق دیدار دارد در زمان دیدار بسیار دقیق و به موقع حاضر شود و رفتار بسیار مهربانانه‌ای با كودك داشته باشد. شاید برای اولین بار درك كند كه زمانی را كه با كودك خود می گذارند چه قدر دلنشین است. در این صورت دارنده حق سرپرستی كه در تمام این سال‌ها خود را در مقابل مشكلات كودك تنها حس كرده است اكنون به طور ناگهانی با امكانی مواجه می شود كه در گذشته وجود نداشته است. دشوار نساختن این آغاز جدید برای طرف دیگر بسیار اهمیت دارد. این رابطه جدید می‌تواند برای فرزندتان بسیار سودمند و متضمن رابطه‌ای خوب با هر دو طرف باشد. برخی مواقع جدایی به مثابه یك شاخص برای كودك محسوب می‌شود و بر اساس آن می‌تواند یك رابطه كاملآ جدید را با پدر و مادر خود برقرار سازد.
یكی از اتهاماتی كه معمولآ به طرف دیدار كننده زده می‌شود لوس شدن زیادی كودك در این دیدارهاست. آنگاه گفته می‌شود كه «برآوردن خواسته‌های كودك در آخر هفته كار ساده‌ایست اما كنار آمدن با مشكلات او در تمام طول هفته به عهده‌ی من است ؛ باید با پول كم بسازم باید حد و مرزها را مشخص كنم و در نتیجه ی این دیدارها، فقط وظایف من دشوارتر می شوند» اگر هر دو نفر بتوانند از ایجاد تغییرات مداوم كه در طیف لوس كردن و بی توجهی قرار می گیرد خودداری ورزید، بسیار سودمند خواهد بود اما بهتر است بر روی قدرت داوری كودك نیز حساب كنید زیرا نه تنها می تواند به خوبی میان قاعده و استثنا تمیز قایل شود، بلكه به درستی از عهده درك تفاوت‌های پدر و مادر خود و رفتارهای تربیتی متفاوت آن‌ها نیز برآید.
تربیت د رتعطیلات نیز جزیی از این مسایل است كه در آغاز ممكن است عذاب آور باشد اما به زودی عادی خواهد شد و رابطه بین كودك و دارنده حق سرپرستی به تدریج به آرامش می رسد. طبیعی است كه رابطه كودك با پدر و مادر جدا شده اش با شادی و همراهی پیوند دارد. كودك نیاز به سرپناه و مكانی در زندگی روزمره خود دارد، اگرچه سرپرستی كودك با وظایف و درگیری هایی همراه است.
بازخواست و بازجویی از كودك درباره‌ی طرف دیگر بسیار ناراحت كننده است و این نكته بسیار مهمی است كه باید به آن توجه شود. او در میان دو سنگ آسیاب قرار می‌گیرد كه باید یكی را در برابر دیگری حفظ كند یا خواست یكی را برآورده و به طرف دیگر خیانت كرده و به دیگری اطلاعات بدهد.
از سوی دیگر نباید آنچه كودك با طرف دیگر تجربه می كند را تحریم و ممنوع كرد زیرا به كودك این احساس دست می دهد كه «آنچه را با پدرو مادر خود تجربه كرده‌اند غلط بوده و نباید درباره‌ی آن صحبت كند» بهترین حالت آن است كه از رابطه با طرف دیگر تنها درباره‌ی مواردی با كودك صحبت كنید كه به خود كودك مربوط می‌شود و یا فرزندتان مایل به گفت وگو درباره‌ی آن می باشد. به هیچ وجه حق استفاده از اطلاعات اخذ شده از فرزندتان علیه شریك پیشین زندگیتان را ندارید. در ابتدای دوره جدایی انجام دقیق این توافق كاملآ ضروری است. همین گونه است توافقی دیدار تدوام دوباره و زمان ارائه‌ی اطلاعات متقابل درباره سلامت كودك.
در بسیاری موارد اختلافاتی كه موجب جدایی شده‌اند هنوز آنقدر نیرومنداند كه بر تمامی تصمیماتی كه برای حل مشكلات فی مابین در رابطه با فرزندتان می گیرید تاثیر منفی می‌گذارند هرچه همكاری میان پدر و مادر ضرورت بیشتری پیدا كند ممكن است به همان نسبت اختلافات فی مابین نیز دوباره پدیدار شوند برای نمونه یكی از طرفین خواهان تغییر در تاریخ دیدار كودك با طرف دیگر می شود و او فكر می كند كه «همیشه همین طور است هرچه برنامه ریزی كنم آن را برهم می‌زند، همیشه حرف آخر را او باید بزند.»
هر چقدر طرز فكر و نگرش والدین درباره ی زندگی و نیز هدف های تربیتی متفاوت باشد، ترس از تاثیرگذاری طرف مقابل بر روند شكل گیری كودك بیشتر می‌شود. این خطر هم وجود دارد كه مشاجرات به تدریج شدت یافته و سرانجام غیرقابل حل گردند به طوری كه در جهت عكس نیازها و منافع كودك عمل كنند. گذشته از نحوه ی سرپرستی كودك در صورتی كه هر كدام از والدین به زندگی دیگری با مدارا بنگرد و آن را همانگونه كه هست بپذیرد نتیجه بسیار مطلوب‌تر خواهد بود.
می توان به كودك توضیح داد كه چرا آنچه در نزد پدر امری عادی تلقی می شود در دیده مادر به گونه ای دیگر است. همانطور كه مسایل از دید پدر بزرگ و مادر بزرگ نیز به گونه‌ای دیگر است. در مهد كودك و مدرسه و … نیز قواعد دیگری وجود دارد.
برخی مواقع گزینش همسر توسط یك یا هر دو طرف، همكاری میان پدر و مادر در رابطه با فرزند مشترك را دچار بحران می‌كند در این حالت این خطر وجود دارد كه همسر جدید از سوی دیگری به عنوان یك رقیب محسوب شود كه می‌خواهد عشق و علاقه كودك را به سوی خود جلب كند و نقش پدر یا مادر حقیقی را ایفا كند. در چنین مواردی دعواهای كهنه و نو در كنار همدیگر قرار می‌گیرد. موارد فوق الذكر، نمونه‌ای از مشكلات فراوانی بود كه بعد از جدایی ممكن است پیش بیایند صرف نظر از ترتیبات و مقرراتی كه برای سرپرستی كودك در نظر گرفته می‌شود، نكته مهم این است كه «در هیچ حالتی شانس مسئولیت داشتن در مورد تربیت فرزند مشتركتان را از دست ندهید.»
در ضمن این نكته همواره بسیار اهمیت دارد كه شما برای خودتان روشن سازید كه در چنین وضعیتی دشواری‌ها و حوادث مرتبط به تربیت فرزند، پدیده‌هایی طبیعی‌اند، و این مشكلات و رویدادها ممكن است در زندگی عادی و در خانواده‌ای هم كه كنار یكدیگر زندگی می‌كنند پیش آید.
در این باره نیز كه چه وسایل شخصی ا زكودك مانند اسباب بازی، لباس‌ها، مسواك و مانند آن ها بهتر است در خانه پدر و كدامیك در خانه مادر بماند باید گفت‌و‌گو كرد و به تصمیم مشترك رسید. در این باره با خود كودك هم قطعآ صحبت كنید. او خواهد گفت كه چه چیزهایی به او كمك خواهد كرد كه همواره خود را در خانه خودش احساس كند.
آماده كردن كودك برای لحظه دیدار بسیار مهم است. لباسی را كه هنگام دیدار باید بپوشد به اتفاق كودك و با آرامش تمام انتخاب كنید.
به طور آشكار به كودك خود نشان دهید كه این آماده شدن و دیدار مساله‌ی مهمی است. برای كودك بسیار مطبوع خواهد بود، اگر به هنگام برگرداندن او به خانه دو طرف با هم برخورد خشك نكنند، بلكه بهتر است گفتاری هرچند كوتاه ولی از روی مهربانی، دست كم درباره ی مسایل كودك بین طرفین رد و بدل شود.
معمولآ دارنده حق دیدار است كه كودك را از خانه سرپرست تحویل می گیرد و به همراه خود می برد و پس از طی شدن زمان دیدار دوباره را به خانه برمی گرداند اما هیچ اجباری در رعایت این قاعده نیست.
به یقین كودك بسیار خوشحال خواهد شد اگر در این مورد پدر و مادر با نرمش بیشتری عمل كنند. به عنوان مثال طرفی كه كودك با او زندگی می كند گاه كودك را به نزد دیدار كننده بیاورد و سپس از پیش او ببرد. البته این امر وقتی امكان پذیر است كه به عنوان پدر و مادر جدا شده رابطه ای عادی با هم دیگر داشته باشید. هرچه اختلافات شدیدتر باشد رعایت قواعد از پیش تعیین شده مناسب تر است. به ویژه در مراحل اولیه جدایی بهتر است مبنایی كاملآ محكم و قواعدی منظم را در این مورد به كار بست.
چگونگی سپری كردن حق دیدار توسط دارنده ی این حق مساله بسیار مهمی است. در این مورد هم همان قاعده همیشگی صدق می كند یعنی هر دو طرف به مرور زمان نیازمندند تا با شرایط جدید خو بگیرند و حالت های گوناگون را امتحان نمایند و امكان پیدا كنند تا اشتباهات و خطاها را تصحیح كنند. همانگونه كه گفته شد برای كودك بسیار آموزنده خواهد بود كه در بخشی از زندگی طرفی كه با او زندگی نمی كند شریك شود و از آن تجربه اندوزی كند. این تجربه اندوزی دوگانه می‌تواند به این شكل باشد كه كودك برای نمونه در خانه یك طرف برای انجام تكالیفش كمك بگیرد و در خانه طرف دیگر به پختن شیرینی خانگی كمك نماید.بخش مهمی از زندگی معمولی را رابطه با افراد فامیل و دوستان تشكیل می دهد. حفظ بستگان و دوستان و نیز پدر و مادر برای كودك اهیمت دارد، زیرا بهتر می تواند جدایی پدر و مادر را تحمل و هضم نماید. بارها با این واقعیت برخورد خواهید كرد كه برخی از شیوه های رفتاری شریك سابق زندگی‌تان با كودك را نمی‌پسندید اما همین تفاوت پدر و مادر ممكن است برای كودك كاملا آموزنده باشد. برای نمونه،‌ اگر شما بسیار دقیق و منظم باشد، ممكن است همسر سابق خود را انسانی بی‌نظم و بی‌دقت بدانید. اما كودك ممكن است به این تفاوت به عنوان یك فرصت نگاه كند او درمی یابد كه در عین رعایت نظم گاهی می توان از پاره ای مسایل صرف نظر كرد.
بهتر است با آرامش تمام به این مساله فكر كنید كه چه خصوصیاتی در همسر سابق شما وجود دارد كه در گذشته در مواقعی موجب عقلانیت و آرامش شما می شده است و تا چه حد این ویژگی ها می تواند برای كودك شما سودمند باشد.
برای دیدار كودك قاعده ای كلی وجود ندارد، تمامی قواعد را باید مرتب مورد بررسی دوباره قرار داد و آن ها را با سن و سال كودك و شرایط و امكانات همه طرف های ذینفع هماهنگ و متناسب ساخت. در بسیاری از مواقع چنین تصمیم گرفته می شود كه هر ۱۴ روز یك بار در آخر هفته كودك با طرفی كه حق دیدار دارد به سر ببرد. این زمان بندی برای كودكان كم سن و سال قابلیت اجرایی چندانی ندارد. در این مورد بهتر است دفعات دیدار بیشتر و زمان دیدار كوتاه تر باشد، در چنین شرایطی بهتر است كه طرف دارنده حق دیدار به خانه طرف دیگر رفته و با كودك در آن جا سر كند و صاحب‌خانه، منزل را ترك گوید. امكان دیگر آن است كه عصرها با كودك بیرون رفته و با هم غذا صرف كنند. مشكل اینجاست كه وقتی یكی از طرفین در خانه دیگری با كودك دیدار می‌كند ممكن است اختلافات كهنه دوباره بین طرفین شدت پیدا كند.
در چنین حالتی بهتر است كه دارنده حق سرپرستی، كودك را با خود به خانه طرف دیگر ببرد و تحویل بدهد و یا در خانه سومی مانند پدر بزرگ و یا مادر بزرگ تحویل كودك صورت پذیرد.
این كه چه راه حلی را پیدا می كنید، گذشته از وقتی كه برای این كار مصرف می كنید، به آمادگی هر دو طرف به عنوان پدر و مادر برای همكاری با یكدیگر و نیز به این مطلب كه تا چه حد هنوز درگیر باشید، بستگی دارد.
می توان تعطیلات كودك را بین دو طرف تقسیم كرد. بهتر است برا ی تعطیلات به طریقی برنامه‌ریزی كرد كه تا شروع مدرسه كودك در آرامش كامل به سر ببرد. برای نمونه اگر پدر و یا مادر به اسكی علاقمند است و كودك نیز به این بازی تمایل دارد بهتر است كودك تعطیلات را با آن طرف بگذراند.
هرچه فرزندانتان بزرگ تر می‌شوند به همان اندازه مشاركت دادن آن ها در تصمیم‌گیری‌ها ضروری‌تر می‌شود. بچه‌های مدرسه‌ای در سنین بالاتر معمولآ در مورد چگونگی گذران تعطیلات مدرسه‌ای خود تصورات دیگری دارند. برنامه ریزی دراز مدت برای آنان اغلب دشوار است. در بسیاری از مواقع، گذراندن اوقتشان با هم سن و سال ها را بر دیدار پدر و مادر ترجیح میدهند.
برای پدر و یا مادری كه با اشتیاق خود را برای دیدار كودك در پایان هفته آماده كرده است پذیرش این كه فرزندش مایل به انجام كار دیگری غیر از دیدار با اوست دشوار است. امكان هم دارد كه از كاهش علاقه كودكش با خود نگران شود و یا دچار شك و ظن شود كه طرف دیگر كودك را بر علیه او تحریك كرده است.
تنها در صورتی كه به عنوان پدر و یا مادر درباره ی این موارد با یكدیگر گفت و گو كنید این گونه سوءظن ها و نگرانی ها از بین می روند. دست كم می توانید در پی درك دلایل رفتار كودك خود برآیید. باید بپذیرید كه در هر خانواده ای چه با هم زندگی كنند و چه جدا شده باشند، امكان بزرگ شدن كودكان و ترك خانه وجود دارد و این امر نشانه ی كاهش علاقه آنان به پدر و مادر خود نیست، بلكه نشانه ی تكامل شخصیت و استقلال آنان است.
بپذیرید كه هرچه فرزندتان بزرگ تر می‌شود ارتباط با شما برایش مهم‌تر می‌شود و لذا شما در آینده باید كارهای فراوانی را برای او انجام دهید دارنده حق دیدار در كنار دیدار مستمر در پایان هفته و تعطیلات، برا ی اینكه رابطه با كودك خود را همواره زنده و تازه نگه دارد از امكانات فراوانی برخوردار است. در زندگی كودك روزهای مهمی وجود دارد مانند روزهای تعطیل، تولد، حتی تولد پدر و مادر، اولین و آخرین روز مدرسه، روزهای مسابقه فوتبال و خلاصه تمام موقعیت‌هایی كه شما می‌توانید به كودكتان نشان دهید كه شما به فكر او هستید این كه این مطلب را چگونه به او نشان می دهید از طریق نامه تلفن یا ارسال هدیه یا پست به قدرت ابتكار و تخیل شما بستگی دارد. تنها لازم است با دارنده ی حق سرپرستی به توافق برسید كه او تماس شما را با كودك مشترك دخالتی آزاردهنده نداند. به تجربه درخواهید یافت كه قاعده سخت و نظم منسجمی كه در آغاز بر سر آن توافق كرده اید قطب نمای دقیقی برا گیری تمامی طرف های ذینفع خواهد بود. با چنین قاعده مندیی رابطه كودك با هر دو بخش خانواده اش تعیین می شود.
به عنوان پدر و مادر كه هر دو بهترین ها را برای كودك خود می خواهید هرچه به یكدیگر بیشتر اعتماد كنید نرمش بیشتری را در رفتارتان نسبت به یكدیگر پیدا خواهید كرد.
بكوشید تا بر مبنای توافق ها عمل كنید و بدانید كه با وجود جدایی، مهم این است كه هر دوی شما همواره در دسترس كودك باشید و توانایی انجام اقدام مناسب را داشته باشید.
●شریك جدید زندگی
در بسیاری از موارد پس از چندی شریك جدیدی در زندگی یك طرف یا هر دو طرف پیدا می شود. حتی هنگامی كه كودك این تازه وارد را از مدت ها پیش بشناسد و به خوبی با او كنار آمده باشد باز هم لزومآ این پذیرش به مفهوم رویدادی خوشحال كننده برای كودك نخواهد بود. كودك در حالتی است كه به تدریج می خواهد خود را با شرایط جدید حاصل ا ز جدایی پدر و مادر انطباق دهد، شریك جدید زندگی به ناگزیر ثبات زندگی او را به هم می زند و تغییرات بسیاری را به همراه می آورد و در نتیجه این تحولات با ر دیگر موجب تزلزل اعتماد به نفس كودك می شود كه داشتن آن برای وی یك ضرورت محسوب می گردد.
بسیاری از كودكان نسبت به شریك جدید زندگی پدر یا مادر احساس حسادت می كنند، زیرا ناگهان باید پدر یا مادر خود را با او تقسیم كنند، در بسیاری از مواقع شریك تازه وارد می كوشد تا رابطه كودك را با پدر یا مادر قطع و یا محدود سازد.برای كودك این امر بدان معنی است كه رابطه ای مهم كه به آن نیاز بسیار دارد مختل شده و باید دوبار بار جدیدی را تحمل كند. همراه با این بار جدید او ناچار است با یك تازه وارد رابطه جدید كودك – پدر یا كودك – مادر را پی ریزی نماید. اما كودكان به دلیل عدم تجارب مشترك كافی با این تازه وارد نمی توانند او را به عنوان یك عضو خانواده بپذیرند.
برای طرف مقابل هم كه نگران رابطه آینده با فرزندش می باشد تصور این كه یك بیگانه جایگاه وی را پر خواهد كرد بسیار دشوارتر است. در مورد طرفی كه سرپرستی كودك را دارد وضعیت كاملآ به این روال است. اغلب برای ا و دشوار است كه اجازه دهد كودك در زمان تعیین شده به دیدار طرف دیگر برود زیرا شریك سابق زندگیش با فرد دیگری زندگی می كند و در این حالت نیز كودك احساس می كند كه رابطه اش با هر دو طرف چون گذشته بدون مشكل نمی تواند ادامه پیدا كند. پدر ومادرهای جدا شده ای كه شریك تازه ای در زندگی خود یافته اند می بایست به حقوق كودك در زمینه دسترسی و ارتباط با پدر و مادر احترام بگذارند و در صورت لزوم حتا با وجود عدم تمایل شریك جدید، از این حق دفاع كنند. نباید به شریك جدید زندگی خود به عنوان جانشین پدر و یا مادر نگریست اگرچه با گذر زمان و به تدریج او می تواند به پدر و مادری دیگر كه به گسترش غنای تجربی كودك یاری می رساند تبدیل شود.
به كودك فرصت بدهید با این تازه وارد روبه رو شود و ارتباط با او را تجربه كند و با خروج از روابط قبلی، روابط جدیدی را سامان دهد.
نمونه دیگری از مشكلاتی كه ممكن است در این مورد پدید آید این است كه برخی از پدرها یا مادرها می كوشند تا سرپرستی مشترك را به دست آورند، زیرا حتا پس ا زجدایی هم نمی خواهند از لحاظ روانی از شریك سابق زندگی خود جدا شده باشند به عبارت دیگر هنوز در باطن خود جدایی را نپذیرفته اند.
این خطر هم وجود دارد كه نوعی عدم ثبات دایمی ایجاد و توهم وحدت دوباره خانواده برای كودك ایجاد شود و لذا این امر مانع از پذیرش شرایط جدید از جانب او گردد.
به طور كلی، می توان گفت كه سرپرستی مشترك كودك زمانی مورد تهدید قرار می‌گیرد كه عواملی به غیر از مصلحت و منافع كودك در آن دخالت داده شود این وضع زمانی وخیم تر می‌شود كه یكی از طرفین هنوز جدایی را در باطن خود نپذیرفته و یادرگیری ها همچنان شدت داشته باشد.
●حق سرپرستی مشترك
در سال ۱۹۸۲ بر اساس حكم دادگاه عالی قانون اساسی آلمان این امكان به وجود آمد كه پدر و مادر مشتركآ حق سرپرستی كودك را با هم به عهده بگیرند به شرط آن كه هر دوی آن ها توافق كنند كه با وجود جدایی مسئولیت سرپرستی كودك و تربیت او را به طور مشترك به عهده داشته باشند و بكوشند كه در این مورد هیچ عاملی به زیان كودك عمل نكند. حق سرپرستی مشترك به این مفهوم است كه پدر و مادر با وجود جدا شدن، تمامی مسئولیت‌های مربوط به امور كودك را با یكدیگر تقسیم می‌كنند و هر دو برای این كار آماده و هم نظر باشند. در صورتی كه تنها یك طرف خواهان آن باشد و یا دادگاه خانواده به دلایلی با این خواست موافق نباشد، حق سرپرستی به یكی از دو طرف داده می شود.
اگر خواهان حق سرپرستی مشترك برای كودكتان هستید باید متوجه این نكته باشید كه وجود طرف دیگر برای كودك اهمیت دارد اگرچه، به عنوان شریك زندگی سابق می تواند برای شما وجودی ناخوشایند به حساب آید.
پذیرش این امر یكی از مسئولیت های شما به عنوان یكی از سرپرستان كودك است. طرف مقابل نیز مانند شما باید وظایف و مسئولیت های خود را، البته به شیوه و روش خاص خود، انجام دهد و شما باید این نكته را بپذیرید كه تعیین شیوه و روش او در رفتار با كودك در پاره ای از موارد متفاوت خواهد بود.
هر دو طرف باید بپذیرند كه كودك می تواند با آن ها به عنوان پدر و مادر یك رابطه زنده برقرار سازد كه موجب تكامل دایمی او شود و در این رابطه هر دو طرف به یك اندازه معنا و اهمیت دارند.
كودك نباید مجبور شود كه به تناوب به نفع یكی از طرفین موضع گیری كند. در حق سرپرستی مشترك هیچ بازنده یا برنده ای وجود ندارد. به این ترتیب كودك مطمئن می شود كه بدون دغدغه پدر و مادر خود را می‌تواند دوست داشته باشد.
برای موفقیت در حق سرپرستی مشترك لازم است كه در مورد مواقع تماسهای مجاز و نیز طریقه پرداخت سهم خود بابت مخارج كودك با یكدیگر گفت و گو و توافق كنید. با كمك همدیگر به برنامه روزانه كودك بیاندیشید.
مزیت حق سرپرستی مشترك این است كه پدر و مادر در جریان امور روزانه، بار پرستاری و مسئولیت را تا حدودی از دوش یكدیگر برمی دارند به این ترتیب برای هر دو این امكان به وجود می آید كه زندگی جدید خود را شكل دهند. از این گذشته آن ها آسان تر می‌توانند مشكلاتی را كه معمولآ در رابطه با بچه ها پیش می آید با كمك یكدیگر برطرف سازند.
مزایای حق سرپرستی مشترك را نمی توان به آسانی نادیده گرفت، حق سرپرستی مشترك در جنبه های خاصی به رایزنی، مشاهده و همكاری نیاز دارد. به لحاظ اصولی این مساله به تماس دایمی با شریك سابق زندگی نیازمند است. مسایل و مشكلات پیش آمده را نباید به آسانی نادیده گرفت و از كنار آن ها گذشت بلكه باید با دقت به تشریح آن ها پرداخت.
درپاره‌ای از مواقع، حق سرپرستی مشترك موجب ایجاد این سوتفاهم و برداشت غلط میشود كه می توان از طریق آن، دیگری را كنترل كرد و برایش در چگونگی رفتار با كودك تعین تكلیف نمود.معنی این كار تداوم جنگ قدرت پدر و مادر است كه این بار در زمینه تربیت كودك بازی می شود و بازنده آن كودك است.
در هر خانه ،چه جایی متعلق به كودك است ،و در چه زمانی در كجا خواهد بودهر كدام از شما چه و ظایف و مسئولیت هایی دارید.چه كسی كودك را به چه جایی می برد (مدرسه،محل بازی و غیره).تعطیلات او چگونه خواهد گذشت و…
اغلب در چنین مواردی نوعی سوتفاهم پیش می آید،باید در همان آغاز آن را برطرف كرد.سرپرستی مشترك به این مفهوم نیست كه وظایف پرستاری و مراقبت ها و نظارت ها را باید به طور كاملاّ مساوی تقسیم كرد.البته، چنین مساله ای به طور اصولی ممكن است اما از لحاظ واقع گرایی كاری تقریباّّ ناممكن می باشد.در سرپرستی مشترك به طور معمول و در درجه اول باید مشخص شود كه كودك عمدتاّّ نزد چه كسی خواهد ماند و چه وظایفی و چگونه بین دو طرف و به بهترین وجه تقسیم خواهد شد.در اثر همكاری پدر و مادر این امكان بوجود می آید كه نیازهای روزانه كودك با واقعیات روزانه پدر، مادر و خود كودك متناسب شده بدون وقفه و براساس زمانبندی دنبال گردد.
اگر درباره تمامی موارد جزئی حتی الامكان به صورت باز و باهمكاری كامل گفتگو كنید،امكان انجام تغییرات ضروری را پیدا می كنید زیرا در روند رشد و تكامل كودك تغییراتی به وجود می آید و و نیز ممكن است شریك جدیدی در زندگی شما یاهمسر سابقتان پیدا شود و یا دچار تغییرات شغلی شوید.
برگردان سیامك طاهری
منبع : فرهنگ توسعه


همچنین مشاهده کنید