پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا

کانت پژوهی در نقطه صفر


کانت پژوهی در نقطه صفر
كانت از شصت سالگی نوشتن درباره فلسفه سیاست را آغاز كرد و در هفتاد و چهار سالگی(شش سال پیش از مرگ) به این كار پایان داد. پس، تمامی نگاشته های كانت در باب فلسفه تاریخ و فلسفه سیاسی، در مدت چهارده سال به انجام رسید. اینكه چرا كانت چنین دیرهنگام در باب جامعه و سیاست، قلم به دست گرفت، ممكن است دلیل های گوناگونی داشته باشد كه از میان آنها، سه دلیل دارای اهمیت است: نخست اینكه كارنامه كانت آشكارا نشان می دهد كه برای او پرداختن به فلسفه نظری در اولویت قرار داشته است. دوم اینكه، كانت از فلسفه اخلاق یا عقل عملی به سوی فلسفه سیاست یا عقل سیاسی راه گشود. سوم اینكه، نوشته های سیاسی كانت در یكی از برش های تاریخی پرحادثه و دوران ساز زندگانی او فراهم آمد كه از یك سو چند سالی از انقلاب آمریكا (۱۷۷۶) سپری شده بود و از سوی دیگر، انقلاب بزرگ فرانسه (۱۷۸۹) فراروی كانت قرار داشت.با این تفاسیر، میراث فلسفه سیاسی كانت- علی الخصوص در كشور ما- بسیار بی رونق است. آنچه در پی می آید تأملی است بر كتاب «فلسفه سیاسی كانت» اثر دكتر سید علی محمودی كه در سال ۱۳۸۴ از سوی انتشارات نگاه معاصر منتشر شد.
۱- كانت را هنوز هم آن گونه كه باید، فیلسوف سیاسی نمی شناسند اما آیا این داوری، جفا در حق كانت و فلسفه سیاسی نیست؟ فلسفه سیاسی كانت بر شالوده فلسفه نظری و فلسفه اخلاق وی استوار است و بخشی پرمایه، ارزشمند و جدایی ناپذیر از میراث فلسفی به شمار می آید. از دهه ۱۹۷۰ با ترجمه نوشته های سیاسی كانت به زبان انگلیسی، این فیلسوف اندك اندك در كشورهای انگلیسی زبان و به دنبال آن سایر كشورهای جهان، به عنوان اندیشه ور سیاسی مطرح شد. اما سؤال اینجاست كه چرا نسبت به فلسفه سیاسی كانت غفلت شده و آن را نادیده گرفته اند؟ در این مورد می توان به عللی اشاره كرد؛ نخست اینكه استیلا و نفوذ گسترده فلسفه سوداگرایی، مانعی بر سر راه فلسفه سیاسی كانت بود كه در تقابل جدی با فلسفه سوداگرایی قرار دارد.
دوم اینكه رشد و نفوذ اندیشه سیاسی هگل، بسیاری از اندیشه وران را با جاذبه ها، پیچیدگی و دلالت های ویژه آن درگیر ساخت. اینان از رهگذر فهم فلسفه هگل به مطالعه و پژوهش در فلسفه كانت پرداختند. بنابراین، رهیافت این اندیشه وران به آرای كانت، برای درك روشن اندیشه های هگل بود، نه كاوش مستقل در ژرفای فلسفه كانت.
سوم اینكه، كانت از میراث فكری پیشینیان و معاصران خویش همانند افلاطون (۳۴۷- ۴۲۷ ق. م)، تاماس هابز(۱۶۷۹-۱۵۸۸)، جان لاك(۱۷۰۴-۱۶۳۲)، ژان ژاك روسو(۱۷۷۸-۱۷۱۲) ومونتسكیو (۱۶۸۹-۱۷۵۵) بهره گرفته بود. از این رو، برخی می پنداشتند كه او در فلسفه سیاسی خود، آرا و آموزه های آنان را تكرار كرده و اندیشه های بدیع و تازه ای فراهم نیاورده است، در حالی كه كانت از یك سو خود، اندیشه های نوینی در فلسفه سیاسی مطرح ساخت و از سوی دیگر از آرا و آموزه های این اندیشه وران بهره گرفت، اما آنها را در شكل ها و طرح هایی دیگر، در نظام فلسفی خویش بازسازی و بازآفرینی كرد.
و دست آخر اینكه پیچیدگی ها، دشواری ها، ایهام ها و ابهام های فلسفه سیاسی كانت و همچنین دشواری برقراری ارتباط میان فلسفه سیاسی و فلسفه های دیگر او، همواره و از دیرباز، از دلایل عدم اقبال نسبت به فلسفه سیاسی كانت بوده است.
دلبستگی به سیاست و اندیشه در مفهوم ها و دگرگونی های سیاسی، از آغاز دوره زندگی دانشگاهی كانت نمایان است. نخستین نوشته مستقل كانت در باب فلسفه سیاسی، «معنای تاریخ عمومی در غایت جهان وطنی» است كه در یازدهم نوامبر ۱۷۸۴ انتشار یافت، اما پیش از این، یعنی در سال ،۱۷۸۱ كانت در «نقد عقل محض» پرتوی از فلسفه سیاسی خویش را در بخش «دیالكتیك استعلایی» عرضه كرده بود. بنابراین اندیشه های سیاسی كانت در متن آرای او قرار دارد، نه در حاشیه دستاوردهای مكتب فلسفی وی.
۲- از دهه ۱۹۷۰ تا واپسین سال های قرن بیستم و پس از آن، جهان شاهد آفرینش ادبیات جدید در حوزه اخلاق و سیاست است كه بر گستره میراث گرانسنگ اندیشه كانتی پدید آمده است. از این رو، تصادفی نیست كه «نظریه عدالت» جان رالز (۲۰۰۲-۱۹۲۱) بر زمینه فلسفه كانت به ویژه فلسفه اخلاق وی بنیاد نهاد شده است. نظریه عدالت كه سرآغاز تجدید عهد فیلسوفان روزگار ما با فلسفه كانت در حوزه اخلاق و سیاست به شمار می آید، با كشیدن قلم بطلان بر فلسفه سودگرایی، در اندیشه آن است كه میان اخلاق و سیاست، آزادی و عدالت، هم آوایی پدید آورد و «عدالت به مثابه انصاف» (Justice as fairness) را جایگزین آموزه های راست گرایانه و چپ گرایانه سازد. فلسفه سیاسی كانت دربرگیرنده معانی، اندیشه ها و آموزه های نو، عالمانه، خردمندانه و راهگشا در حوزه جامعه و سیاست است. ژرفای بسیاری از اندیشه های سیاسی كانت همراه برخورداری از كلیت و عینیت، نه تنها از نیمه دوم قرن بیستم به این سو (به ویژه از دهه ۱۹۷۰) با اقبال فیلسوفان و اندیشه وران و حتی شماری از دولتمردان معاصر روبه رو گردیده، بلكه بن مایه ای نیرومند، غنی و الهام بخش برای فلسفه سیاسی معاصر فراهم آورده است. از این رو به باور پیترپی.نیكلسون «درك كامل فلسفه سیاسی كانت فقط از رهگذر برقراری ارتباط و پیوند آن با دیگر بخش های فلسفه انتقادی به هم پیوسته وی، امكان پذیر است» . اما سؤال اینجاست كه ایرانیان در مواجهه با فلسفه كانت چه كرده اند؟
در ایران، مواجهه با فلسفه كانت، از آغاز تا امروز به طور عمده به فلسفه نظری و فلسفه اخلاق وی محدود شده است. آثاری كه از كانت به فارسی ترجمه شده، هنوز بسیار اندك است. در حوزه فلسفه سیاسی، تاكنون فقط چند متن معدود به فارسی ترجمه شده است (متون فلسفه سیاسی كانت كه تا این زمان به فارسی ترجمه شده، عبارت است از دو ترجمه از مقاله روشنگری؛ نخست «روشنگری چیست؟ در پاسخ یك پرسش» ، ترجمه همایون فولادپور، كلك، شماره ،۲۲ دی ماه ۱۳۷۰ و دوم «در پاسخ به پرسش روشن نگری چیست؟» ترجمه سیروس آرین پور، آگاه، ۱۳۷۶. همچنین مقاله «معنای تاریخ عمومی در غایت جهان وطنی» ترجمه منوچهر صانعی دره بیدی، نامه فلسفه، سال دوم، شماره سوم، تابستان ۱۳۷۸-كه اخیراً این مقاله با شرح و تفصیل و در قالب كتابی تحت عنوان «رشد عقل» از سوی انتشارات نقش ونگار، ۱۳۸۴ منتشر شده است- و صلح پایدار، ترجمه محمد صبوری، به باوران، ۱۳۸۰) و پژوهشگران فارسی زبان، به ترجمه دیگر نوشته های كانت _ كه افزون بر چهار صد صفحه است- دسترسی ندارند. با اینكه در سال های اخیر تلاش هایی امیدبخش در زمینه كانت شناسی در ایران آغاز شده، با این حال، پژوهش در باب فلسفه سیاسی كانت متأسفانه هنوز در نقطه صفر است. در حالی كه كوشش های فزاینده ای در مورد ترجمه آثار برخی از نویسندگان یا شارحان فلسفه به زبان فارسی به كار می رود، آشكار نیست كه چرا نوشته های فیلسوفان بزرگی مانند كانت، تا این اندازه نادیده گرفته می شود. ترجمه دقیق و منقح آثار كانت همراه با پژوهش روشمند و سنجش گرایانه در ابعاد گوناگون فلسفه وی (به ویژه در حوزه فلسفه سیاسی)، كاری بنیادین، ارزشمند و مفید برای جامعه ایرانی است.
۳- موضوع اصلی كتاب «فلسفه سیاسی كانت؛ اندیشه سیاسی در گستره فلسفه نظری و فلسفه اخلاق» تبیین جایگاه اندیشه سیاسی كانت بر زمینه فلسفه نظری و فلسفه اخلاق وی و تعیین نسبت آن با «نظریه حكومت» است. تحقیق در این موضوع از زوایای گوناگون اهمیت دارد؛ نخست اینكه فلسفه سیاسی كانت و جایگاه آن در نظام فلسفه نقادی وی، با در نظر گرفتن میراث گرانسنگ، جامع الاطراف و نوگرایانه ای كه برای انسان و جهان فراهم آورده، در خور غور و ژرف نگری فراوان است. دوم اینكه از دهه ۱۹۷۰ به بعد كه متون اندیشه سیاسی كانت از زبان آلمانی به انگلیسی برگردانده شده فلسفه سیاسی وی به طور پیوسته و مستمر، در كانون پژوهش ها، گفت وگوها و برخورد اندیشه ها در حوزه فلسفه سیاسی غرب قرار گرفته است. سوم اینكه فلسفه سیاسی كانت در پیدایش نظریه های حكومت و در نوزایش فلسفه سیاسی در جهان و در پویایی، ژرفایی و گسترش ادبیات فلسفه سیاسی در حوزه فكری انگلیسی- آمریكایی به طور اخص و در سراسر جهان به طور اعم، تاثیرات بنیادین داشته است.چهارم اینكه اندیشه های كانت در پی افكندن شالوده ها و آموزه های لیبرالیسم و تاثیرگذاری وی بر فیلسوفان و اندیشه وران متأخر در حوزه فلسفه سیاسی در این زمینه، واجد اهمیت فراوان است؛ تا آنجا كه كانت به عنوان «پدر لیبرالیسم» شناخته شده است و سرانجام اینكه با وجود اقبال فزاینده نسبت به فلسفه كانت و دستاوردهای رهروان متاخر مكتب كانتی در ایران، فلسفه سیاسی كانت در این سرزمین، هنوز مهجور و ناشناخته باقی مانده است.
از این رو، نویسنده دانشور كتاب، شالوده پژوهش حاضر را بر آزمون و اثبات چهار فرضیه نهاده است. فرضیه های چهارگانه این رساله از این قرار است:
الف) اندیشه های سیاسی كانت بر شالوده فلسفه نظری و فلسفه عملی او استوار است.
ب) اندیشه های سیاسی كانت در مواردی دارای ناسازگاری است.
ج) اندیشه های سیاسی كانت در مواردی فاقد عینیت و كلیت است و تحت تاثیر مستقیم رخدادها و دگرگونی های اروپا در قرن هجدهم قرار دارد.
د) اندیشه های سیاسی كانت به علت پراكندگی و عدم پیوستگی و انسجام، روی هم دارای ویژگی های لازم به عنوان «نظریه حكومت» نیست.
باری، متون فلسفه سیاسی مشحون از مفاهیم گوناگون است. تا این مفاهیم را از رهگذر تحلیل و روشنگری نشناسیم، فهم این متون برای ما ناممكن خواهد بود. تحلیل مفهومی تا آن پایه بنیادین است كه دی.دی رافائل برای نمونه از مفهوم «حاكمیت» یاد می كند و می نویسد: «وقتی مفهوم حاكمیت را ندانیم، تبدیل به گاو مقدس می شود كه نباید به آن دست زد و نمی دانیم چرا نباید به آن دست زد. به همین دلیل است كه روشنگری مفاهیم بااهمیت و ارجمند و دارای ارزش فی نفسه است، حتی اگر برای ارزیابی عقاید به كار نروند.
در پژوهش حاضر، نویسنده كوشیده متون فلسفه سیاسی كانت را در زمینه های گوناگون مرتبط با هم مورد مطالعه قرار دهد تا فهم این متون امكان پذیر شود. زمینه های موردنظر عبارت است از:« زمینه زبان »،«زمینه فلسفی »،« زمینه فلسفی- فكری اندیشه وران »،« زمینه تاریخی »و« زمینه شخصی ». همچنین سعی كرده فلسفه سیاسی كانت را كه دارای مفاهیم گوناگون و پرشمار در متون مختلف است به سه بخش« مفاهیم فلسفه نظری »، «مفاهیم فلسفه عملی »و« مفاهیم فلسفه سیاسی »تقسیم كند.
پژوهش حاضر در نقادی و ارزیابی فلسفه سیاسی كانت، از مراحل سه گانه روش ارزیابی انتقادی یعنی سنجش بنیادهای فلسفی و اخلاقی، مقایسه آموزه ها با این بنیادها و مقایسه خودآموزه ها با یكدیگر به منظور كشف سازگاری ها و ناسازگاری ها و سرانجام سنجش میزان عینیت و كلیت آموزه ها، بهره جسته است.
در مرحله نخست، پشتوانه های نظری و اخلاقی فلسفه سیاسی كانت یعنی آنچه این فیلسوف،«عقل محض »و «عقل عملی »نامیده، تبیین و ارزیابی شده است.
در مرحله دوم، اندیشه سیاسی كانت به محك مبانی فلسفی و اخلاقی وی زده شده و میزان سازگاری یا ناسازگاری آن با مبانی نظری یاد شده، مورد نقد و ارزیابی قرار گرفته است.
در مرحله سوم، میزان عینیت و كلیت رهنمودها و آموزه های اندیشه سیاسی كانت در پرتو رخدادها سنجیده شده و آموزه های واجد عینیت و كلیت، از آموزه های عصری و تاریخی تفكیك شده اند.
۴- این رساله كه از بیانی فصیح و روشن و مدون و بدیع فراهم آمده، از سه بخش تشكیل شده است؛ بخش یكم با نام« زمینه ها »شامل دو زمینه است. زمینه نخست، به« فلسفه نظری »كانت اختصاص دارد و زمینه دوم با نام «فلسفه اخلاق »، دربرگیرنده فلسفه عملی به مثابه دیگر شالوده اصلی فلسفه سیاسی كانت است.
بخش دوم با نام« فلسفه سیاسی »طی دوازده فصل جنبه ها و زوایای گوناگون فلسفه سیاسی كانت را تشریح می كند.
فصل نخست به فلسفه تاریخ كانت اختصاص دارد. در فصل دوم، نسبت میان خرد، اخلاق و سیاست به عنوان بن مایه آرای سیاسی كانت نگریسته شده است. فصل سوم، به دوران روشنگری در قرن هجدهم و دیدگاه های فلسفی كانت اختصاص یافته است. فصل چهارم، درباره ایده های پیشینی عقل عملی یعنی آزادی، برابری و استقلال است. فصل پنجم، به بنیادهای فلسفی جامعه مدنی می پردازد. فصل ششم، شكل، ماهیت و تفاوت حكومت های سه گانه فردی، اشرافی و دموكراتیك را از دیدگاه كانت بررسی كرده است. فصل هفتم به تبیین رابطه شهروندان و حكومت مدنی می پردازد. فصل هشتم به نظریه كانت در باب دارایی و مالكیت و تاثیرگذاری ژرف آن به گوهر فلسفه سیاسی وی اختصاص یافته است. فصل نهم، جایگاه و حقوق نیمی از شهروندان حكومت مدنی- یعنی زنان- را ترسیم كرده است. فصل دهم، آموزه های فلسفی- سیاسی كانت درباره صلح جهانی را مورد كنكاش قرار می دهد. فصل یازدهم به كاوش در پاره ای از مفهوم های فلسفه دینی كانت می پردازد. فصل دوازدهم، موضوع نقد قدرت و رسالت فیلسوفان را دربر گرفته است و سرانجام بخش سوم با نام«فرآیند »شامل دو قسمت است. قسمت (۱) دربرگیرنده ساختار، جنبه های گوناگون و آموزه های فلسفه سیاسی كانت است. قسمت (۲) با عنوان«تنگناها و شایستگی های فلسفه كانت »به طرح و اثبات فرضیه های چهارگانه این پژوهش می پردازد.
به هر تقدیر باید به نویسنده دانشور این كتاب تبریك گفت كه كتابی جامع، دقیق، پرمحتوا و بدیع را به زبان فارسی نگاشته است.
مسعود خیرخواه
منبع : روزنامه همشهری


همچنین مشاهده کنید