جمعه, ۱۰ فروردین, ۱۴۰۳ / 29 March, 2024
مجله ویستا


وضعیت کتاب شعر


وضعیت کتاب شعر
در حالی كه مردم- به هزار و یك دلیل- از شعر روی گردان شده اند، بازار تولید و عرضه شعر، آن هم به صورت كتاب شعر، دارای رشدی روزافزون است: آن هم كتاب های شعری كه یا اصلاً راهی به بازار كتاب پیدا نمی كنند و یا درصورت توزیع در آن حد نیستند كه كتاب فروشی آن را پشت ویترین مغازه اش به تماشا بگذارد. پس در لای كتاب ها و قفسه ها می مانند تا از دید همگان در امان باشند.
در این میان البته فروش چشم گیر برخی از كتاب های شعر در نوع خود شگفتی آور است: كتاب هایی كه در اندك مدتی به چاپ دهم یا بیستم می رسند- البته غیر از كتاب شعر شاعران كلاسیك متقدم كه جایگاه خودش را دارد- آن هم در حالی كه خیلی از كتاب های شعر شاعران- بویژه جوانان- اصلاً نمی توانند برای بازاری دست و پا بكنند و حتی خیلی از كتاب های چاپ اول یا دوم شاعران مطرح زمانه نیز سال ها روی دست ناشران می مانند.
بدین گونه از تعداد معدود مخاطبان شعر نیز، گروه كثیری در انحصار چند شاعر انگشت شمار است- كه گاه اصالت هنری شعرشان قابل تردید است- و به خاطر همین برای بقیه شاعران تنها مخاطبان بسیار اندكی می مانند؛ آن هم در صورتی كه بتوانند بودجه تهیه كتاب را فراهم آورند.
و این نیست مگر رفتار نامتناسب برخی از رسانه ها در برخورد با كتاب های شعر منتشر شده و چهره سازی های شناخته شده صاحبان جراید و بقیه، از یك سو و رفتار اقتصادی كتاب فروش، در گزینش و عرضه كتاب های شعر منتشر شده- كه صد البته گاه بستگی به شهرت شاعر دارد و گاه به شعریت شعر شاعر و گاه هم به هزاران دلیل شخصی و غیر شخصی كه مجال پرداختن بدان ها نیست.
بدیهی است آنچه در این میان سرش بی كلاه می ماند شعر است، شعری كه مهم ترین و با ارزش ترین هنرهای ایرانی است.
البته مخاطبان راستین شعر هم چندان از این زیان در امان نمی مانند. چرا كه برای مخاطبان تشنه شعر، مشكل ترین كار دست یافتن به كتاب شعری است با ارزش، كه ارزش صرف پول و وقت را داشته باشد. برای اینكه در چنین چرخه كور چاپ و نشر و توزیع، چگونه می توان نخست از اقشار كتاب شعری با خبر شد، دوم در صورت باخبر شدن، چگونه و از كجا می توان آن را پیدا كرد.
چنین است كه شعرها چاپ و منتشر می شوند و بی مخاطب می مانند، كه هم موجب سرخوردگی شاعران می شود و هم دل زدگی مخاطبان شعر.
در این میان وضع شاعران و مخاطبان شعر شهرستانی از همه دردناك تر است. شاعران شهرستانی و كم آوازه ای كه نمی دانند اصلاً چگونه و چطور می توان كتاب شعر چاپ كرد و مخاطبان تشنه شعر شهرستانی- كه بخش عظیمی از قشر شعرخوان جامعه را تشكیل می دهند- در كتابفروشی های انگشت شمار شهرستان ، یا اصلاً كتاب شعری نمی بینند كه بخرند و بخوانند و یا هر چه می بینند كتاب شعر شاعران متقدم است و پیشینیانی كه دور شعرشان به نوعی سرآمده است ولی هنوز برای خود بازاری دارند.
چرا كه اكثر ناشرا در تهران جمع اند؛ آن هم ناشرانی كه به دلیل روابط نامتناسب حاكم بر بازار و اقتصاد، نمی توانند كتاب وسرمایه اشان را به خطر بیندازند. پس ترجیح می دهند كتاب منتشر ه اشان را در همین محدوده تهران توزیع بكنند، تا بتوانند به موقع به گردش پول و سرمایه اشان سروسامانی بدهند وبه كارشان كه چیزی جز چاپ و نشر كتاب نیست ادامه بدهند.
ناگفته نماند كه گونه گونی سبك های شعری رایج در جامعه و اختلاف نظرها وسلیقه ها در تعریف شعر نیز یكی از عمده ترین عواملی است كه در نهایت موجب سرگردانی و دل زدگی مخاطبان شعر را به همراه دارد و سرانجام ركود بازار كتاب شعر را: زیرا كه كم نیستند كتاب های شعری كه به اسم شعر چاپ و منتشر می شوند؛ ولی با هیچ تعریف و تعارفی نمی توان آنها را شعر دانست ،چه در قالب امروزی باشند و چه در قالب دیروز.
از سوی دیگر انگار فاصله ای افتاده است بین تعریف شعر از نظر شاعران و تعریف شعر از نظر مخاطبان و نتیجه اش چیزی نیست و نمی تواند باشد جز همین وضعیت را كه كتاب شعر؛ كه وضعیتی است دشوار؛ انگار هرگز حل نخواهد شد. درست مثل معادله ای چند مجهولی كه چند مجهولش را به عمد در هنگام طرح مسئله بی پاسخ گذاشته اند یا مجهولاتی كه اصلاً برایشان پاسخی پیش بینی نشده است.
ضیاءالدین ترابی
منبع : روزنامه همشهری


همچنین مشاهده کنید