سه شنبه, ۲۸ فروردین, ۱۴۰۳ / 16 April, 2024
مجله ویستا

پیشوای صادق


پیشوای صادق
در دوران مبارزه با رژیم ستم شاهی و در زمانی كه رهبری جامعه؛ مهمترین مساله نهضت اسلامی بود؛ رهبر معظم انقلاب اسلامی حضرت ‏آیهٔ الله خامنه‏ای (دامت ‏بركاته) چند سخنرانی درباره تحلیل ‏زندگانی امام ششم(ع) ایراد كرد كه بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، تحت عنوان «پیشوای صادق(ع‏)» توسط انتشارات سید جمال منتشرگردید. تاریخ دقیق انجام سخنرانی معلوم نیست ولی بین سالهای‏۴۵ تا۵۰ شمسی بوده و در بین سال های ‏۵۸ تا ۶۰ شمسی منتشر شده است. در هر حال محتوای كتاب هرچند مختصر است، اما یكی از بهترین تحلیل‏های سیاسی ‏درباره عملكرد امام صادق(ع) به شمار میآید. مباحث این اثر وزین با رعایت امانت و براساس ترتیب و نظم كتاب به طور خلاصه عبارت ‏از چند نكته ذیل است:
۱- دو قضاوت درباره امام صادق(ع) دربین مردم وجود دارد كه ‏هر دو محل تأمل است. قضاوت اول حمایت ‏آمیز است: آن امام بزرگ، فرصتی طلایی برای تعلیم و تربیت ‏به دست آورد و چنان غرق در نشرعلم و دین شد كه نتوانست ‏به فریضه امر به معروف و نهی از منكرعمل كند و ناچار شد در مقابل حكام ظلم و جور به مدح و ستایش وتملق بپردازد!
قضاوت دوم اعتراض‏آمیز است: او در زمانی كه ظلم و جنایت از در و دیوار می‏بارید، ره عافیت در پیش گرفت و از رسالت‏انسانی یك رهبر غفلت ورزید و به درس و بحث دل خوش كرد! در حالی ‏كه شیعیانش گرفتار تعقیب و زندان و شكنجه و تبعید و قتل و غارت‏ بودند!
۲- هیچ یك از آن دو قضاوت، پایه و مایه استوار و صحیحی ندارد. هردو قضاوت براساس چند روایت مجعول شكل گرفته است كه دقت درمحتوای آن، ساختگی بودن آن را آشكار می‏سازد، زیرا ساحت رفیع ‏امامت ‏بسی پاكتر و والاتر از آن است كه آلوده به تملق و ستایش ‏، آن هم نسبت ‏به طاغوت‏ها و ستمگران گردد. علاوه برآن كه ‏برخی از این روایات، اساساً سند ندارد.
۳- در برخی از روایات مذكور كه سندی برای آن ذكر شده، راوی‏ شخصی است ‏به نام «ربیع حاجب». «ربیع» كیست؟ ربیع آجودان مخصوص ‏منصور خلیفه عباسی و به تعبیر آن روز حاجب او بود. او نزدیك ‏ترین و مورد اعتماد ترین شخص در دستگاه منصور بود و در سال‏۱۵۳ هجری به مقام وزارت نیز رسید و تا آخر زندگی منصور (سال‏۱۵۸ هجری) در پست وزارت باقی ماند. شگفت آور است كه عاقلی، سخن ‏نزدیك ترین یار خلیفه را درباره ذلت و تضرع دشمن خلیفه، بی‏هیچ ‏تحقیق و جستجویی بپذیرد!
۴- قضاوت دوم (قضاوت اعتراض‏آمیز) سخنی است ‏شبیه داوری‏های شرق‏ شناسان كه غالباً آلوده به غرض یا برخاسته از جهل و بی‏ خبری و مبتنی بر بینش مادی و الحادی است‏ ، مانند قضاوت خاورشناس یهودی، «فیلیپ حتی» درباره صلح امام حسن(ع) و قضاوت خاورشناس ماركسیست؛ پطروشفسكی درباره بعثت رسول اكرم(ص).
۵- نظریه و داوری صحیح درباره امام صادق(ع) و سایر امامان‏علیهم السلام ، قضاوت سومی است كه با تحقیق درمنابع و مآخذ ودقت در آن به دست می‏آید و آن این است: امامان شیعه، همانند خود پیامبر(ص) هدفی‏ جز این نداشتند كه نظام عادلانه اسلامی را با همان ‏ویژگی‏ها و اهدافی كه قرآن روشن كرده ، ایجاد كرده و یا استمراربخشند. زیرا امامت، تداوم نبوت است. براین اساس، برنامه عمومی‏ امامان علیهم السلام دو بخش اساسی و انفكاك ‏ناپذیر داشت:
الف) تبیین ایدئولوژی اسلام.
ب) تامین قدرت اجرایی و اجتماعی.
۶- امامت را از نظر تاریخی به چهار دوره می توان تقسیم كرد:
الف) سكوت.
ب) قدرت.
ج) شهادت.
د) جهادی دیگر.
دوره اول از رحلت رسول اكرم(ص) شروع شد و با آغاز حكومت‏ امیرالمؤمنین(ع) پایان یافت.
دوره دوم؛ دوره حكومت امام علی(ع) و امام حسن مجتبی(ع) است.
دوره ‏سوم عبارت از بیست ‏سال میانه صلح امام حسن(ع) (سال ۴۱ هجری) و شهادت امام حسین(ع) (سال ۶۱ هجری) است.
دوره چهارم؛ بعد ازشهادت سیدالشهداء(ع) تا دو قرن بعد و آغاز غیبت است.
۷- امیرالمؤمنین علی(ع) در دوره اول كه بیست و پنج ‏سال‏ به طول انجامید، برای حفظ اسلام و جلوگیری از اختلاف، نه تنها دست ‏به ‏قیام مسلحانه نزد و در برابر غاصبان حكومت ‏، سكوت كرد ، بلكه از روی كمال علاقه و دلسوزی نسبت‏ به اسلام و جامعه اسلامی،آنان را یاری و در مسائل سیاسی، نظامی و غیره راهنمایی كرد؛ چنانچه مستندات این مطلب در نهج‏البلاغه و كتب تاریخ موجود است.
۸- دوره دوم هرچند بسیار كوتاه و در حدود پنج ‏سال بود، اما یك حكومت صد در صد اسلامی ارائه و حاكم شد و با استقرار عدالت اسلامی ارزش های جاهلی رخت ‏بربست.
۹- در دوره سوم، شیعیان با فعالیت های زیرزمینی و مخفی برای بازگرداندن قدرت به خاندان ‏پیامبراكرم(ص) اهتمام ورزیدند.
۱۰- دوره چهارم، ادامه دوره سوم و با همان روش و البته به‏ صورت برنامه دراز مدت بود. این دوره، هرچند پیروزی‏ها و شكست‏هایی درمراحل مختلف داشت اما در زمینه كار ایدئولوژیك، به ‏پیروزی قطعی رسید. برای آشنایی با زندگی امام صادق(ع) باید این‏ دوره را بیشتر بررسی كنیم.
۱۱- در دوره چهارم امامان شیعه علیهم السلام تلاشی مستمرداشتند تا با فعالیت ایدئولوژیك ومبارزه با تحریف، زمینه احیای‏ حكومت اسلامی و حضور قرآن و سنت را در جامعه فراهم آورند و این‏ انقلابی بزرگ و اساسی بود، شبیه انقلابی كه رسول الله(ص) درجامعه جاهلی پدید آورد و شاید از آن هم مشكل‏تر؛ زیرا تجدید یك ‏انقلاب، گاه از ایجاد آن دشوارتر است.
۱۲- در آغاز دوره چهارم، وضعیت‏ شیعه بنابر روایت امام صادق(ع) چنین بود: «ارتد الناس بعدالحسین(ع) الا ثلثه ابوخالد الكابلی ‏و یحیی بن ام الطویل و جبیربن معطم ثم ان الناس لحقوا و كثروا و كان یحیی بن ام الطویل یدخل مسجد رسول الله(ص) و یقول: كفرنابكم و بدا بیننا و بینكم العداوه و البغضاء.» : پس از شهادت امام حسین(ع) همه منحرف شدند جز سه نفر: ابوخالد كابلی، یحیی بن ام طویل و جبیربن معطم. بعدها دیگران ملحق شدند و شیعیان زیاد گردیدند. یحیی بن ام طویل به مسجد پیامبر(ص) درمدینه وارد می‏شد و خطاب به مردم می‏گفت: ما به شما كافریم و میان ما و شما خصومت و كینه است.
۱۳- امام سجاد(ع) نمی‏توانست‏ به صراحت ‏خود را مستحق خلافت وحكومت اعلام كند. زیرا در آن صورت، خلیفه مقتدری چون عبدالملك ‏بن مروان آن حضرت را پیش از آنكه موفق به انجام رسالتش شود به‏ شهادت می‏رساند و تشكیلات نوپای شیعه ویران میشد.
۱۴- البته درموارد نادری امام سجاد(ع) موضع حقیقی خود را در برابر حاكمان جور آشكار ساخت. اما نه آنچنان كه خود را رویاروی‏ آنان قرار دهد، بلكه تنها برای ثبت در تاریخ؛ مانند نامه‏ای كه‏امام(ع) برای یكی از رجال دینی وابسته به حكومت ‏بنی امیه به ‏نام محمد بن شهاب زهری نوشته‏اند. نامه روشنگر امام زین‏العابدین(ع) در تحف العقول ذكر شده است.
۱۵- امام سجاد(ع) می‏فرمود: درهمه حجاز، دوستداران و علاقمندان‏ ما به بیست نفر نمی‏رسد. هرچند آن حضرت فعالیتی آرام و مخفی‏ داشت اما گاه گاه خود و یارانش مورد آزار و اذیت‏ حكومت وقت ‏قرار می‏گرفتند و خود آن بزرگوار حداقل یك مرتبه با وضعی ‏تاثرانگیز و بسته به غل و زنجیر تحت نظر ماموران بسیار ازمدینه به شام برده شد و بارها مورد تعرض و شكنجه قرار گرفت وسرانجام در سال ۹۵ هجری به وسیله ولید بن عبدالملك خلیفه اموی‏ به شهادت رسید.
۱۶- امام باقر(ع) در مراسم حج‏ و طواف به حاجیان اشاره كرد و به یار رازدارش، فضیل بن یسار گفت: در جاهلیت نیز بدین گونه‏ می‏گردیدند! فرمان آن است كه به سوی ما كوچ كنند و پیوستگی و دوستی خود را به ما بگویند و یاری خویش را برما عرضه كنند. قرآن ‏از قول ابراهیم(ع) می‏گوید: (بارالها!) دلهایی از مردم را مشتاق ‏ایشان كن!
۱۷- یكی از یاران نزدیك امام باقر(ع) به نام جابرجعفی به‏ دستور آن حضرت، كوفی بودن خود را كتمان و وانمود كرد كه از مردم مدینه است و نیز به فرمان آن بزرگوار، خود را به ‏دیوانگی زد و حاكم كوفه كه این وضع را مشاهده كرد گفت: خدا را شكر كه از قتل او معافم ساخت!
۱۸- امام باقر(ع) در برابر حاكم اموی (هشام بن عبدالملك) خطاب ‏به مردم فرمود: «ایهاالناس! این تذهبون؟ و این یرادبكم؟ بناهدی الله اولكم و بنا یختم آخركم، فان كان لكم ملك معجل فان‏ لنا ملكا موجلا و لیس بعد ملكنا ملك، لانا اهل العاقبه یقول الله ‏عزوجل و العاقبه للمتقین.‏» :به كجا می‏روید؟ ای مردم! و چه سرانجامی برای شما درنظرگرفته‏اند؟ به وسیله ما بود كه خدا گذشتگان شما را هدایت كرد و به واسطه‏ ما است كه خدا مُهر پایان بركار شما می‏زند. اگر شما را دولتی ‏مستعجل است، ما را دولتی پاینده خواهد بود و پس از دولت ما كسی ‏را دولتی نخواهد بود. چون ما اهل عاقبتیم كه خدا فرمود عاقبت ‏برای اهل تقواست.
۱۹- ابوحمزه ثمالی گوید: از امام باقر(ع) شنیدم كه می‏گفت: خدا برای این امر (تشكیل حكومت علوی) سال ۷۰ را معین كرده بود. چون‏ حسین(ع) كشته شد خدا بر خاكیان خشم گرفت. پس آن را تا سال ۱۴۰به تاخیر افكند... ما این موعد را برای شما (شیعیان) گفتیم وشما آن را افشا كردید. پس خدا دیگر موعدی را معین نكرد.
ابوحمزه این سخن را برای امام ‏صادق(ع) بیان كرد. آن حضرت فرمود: آری، این چنین بود.
۲۰- امام باقر(ع) به فرزندش امام صادق(ع) دستور داد كه بعد ازشهادت، بخشی از دارایی آن حضرت (۸۰۰ درهم) را در مدت ده سال، صرف عزاداری و گریستن بر ایشان در صحرای منی و در موسم حج ‏بنماید.
۲۱- خطوط اصلی زندگی امام صادق(ع) چنین است:
۱- تبلیغ و تبیین مساله امامت ‏شیعی.
۲- بیان و تبلیغ احكام دین و تفسیر قرآن به روش اهل ‏بیت علیهم‏السلام .
۳- ایجاد تشكیلات سیاسی ایدئولوژیك به صورت مخفی.
۴- هدایت پنهانی جنبش‏های نظامی علویان.
۵- فعالیت ‏سیاسی به صورت بیان توصیه‏ها، گفتارها ونگارش نامه‏ها و ذكر شعرهایی خاص.
۲۲- آمیختگی سه مفهوم «رهبری سیاسی‏» ، «آموزش دینی‏» و«تهذیب روحی‏» در امامت، ناشی از آن است كه اسلام در اصل ،این ‏سه جنبه را از یكدیگر تفكیك نكرده و به عنوان برنامه‏ای چند بعدی بر انسان عرضه كرده است. ‏شیعه عقیده دارد كه‏ امام باید از جانب خدا تعیین شود.
۲۳- كُمیت، شاعر نامدار و یكی از معروفترین ‏چهره‏های شیعی و شهید گرایش های تند علوی، در یكی از چندین قصیده ‏معروف خود در توصیف ائمه اهل ‏بیت علیهم السلام ، آنان را سیاستمدارانی می‏داند كه برخلاف حاكمان مسلط زمان، سرپرستی و زمامداری انسان ها را با چوپانی گوسفندان و چارپایان، یكسان‏ نمی‏سازند.
۲۴- سخن اصلی امام صادق(ع) مانند دیگر امامان شیعه، عبارت ازامامت ‏بود و برای ‏اثبات این واقعیت تاریخی، قاطع ترین مدرك، روایات فراوانی است كه در آن، امام صادق(ع) ادعای امامت را به‏ روشنی و صراحت ‏بیان كرده است.
۲۵- مردی از اهل كوفه به خراسان رفت ومردم را به ولایت جعفربن ‏محمد(ع) دعوت كرد. جمعی پاسخ مثبت گفتند و اطاعت كردند و گروهی ‏سر باز زدند و منكر شدند و فرقه‏ای احتیاط كردند و دست نگه ‏داشتند... یكی از احتیاط كنندگان به مدینه و ملاقات امام ‏صادق(ع) رفت. آن حضرت با لحنی اعتراض‏آمیز فرمود: اگر تو اهل ‏ورع و احتیاط بودی چرا در فلان مكان كه فلان عمل هوس بازانه وشهوانی را انجام می‏دادی احتیاط نكردی؟!
۲۶- فقه جعفری در برابر فقه رسمی آن روزگار، فقط یك اختلاف‏ عقیده ساده نبود، بلكه دو مفهوم انتقادآمیز نیز داشت:
نخست آنكه اثبات می‏كرد دستگاه حكومت از آگاهی دینی بی‏بهره است ‏و نمی‏تواند امور فكری مردم را اداره كند و دیگر آنكه نشان ‏می‏داد تحریف‏های بسیاری در فقه رسمی برای جلب نظر حكام جور نفوذ كرده است و نیز امام صادق(ع) با تفسیر قرآن به روشی غیر از روش‏ عالمان درباری، عملا به معاوضه با حكومت ‏برخاست و تمام تشكیلات‏ مذهبی و فقاهت رسمی را تخطئه كرد.
۲۷- وجود تعابیری چون «باب‏»، «وكیل‏»،«صاحب سر»،«مستودع سر» در روایات امام صادق(ع) و نیز در تاریخ، نشان‏می‏دهد كه آن حضرت تشكیلاتی سیاسی، ایدئولوژیك را به صورت پنهانی ‏هدایت می‏كرد. مثلا محمد بن سنان«باب‏» امام صادق(ع) و زراره و برید و محمد بن مسلم و ابوبصیر، «مستودع سر» آن حضرت و معلی ‏بن خنیس، وكیل آن بزرگوار بود.
منبع : تبیان


همچنین مشاهده کنید