پنجشنبه, ۹ فروردین, ۱۴۰۳ / 28 March, 2024
مجله ویستا

نمازی که ادا نشد


نمازی که ادا نشد
دوران هشتاد و چهارساله خلافت امویان در حالی با كشته شدن محمدبن مروان به پایان رسید كه بنی امیه در طی این دوران از هیچ قتل و شكنجه‌ای علیه اهل بیت پیامبر علیهم السلام و علویان مضایقه نكردند.
پس از بنی امیه، عباسیان زمام امور مسلمین را به دست گرفتند. حكومت بنی عباس در سال ۱۳۲ هجری با به قدرت رسیدن ابوالعباس سفاح آغاز شد. عباسیان گرچه با انتساب خود به ائمه (ع) به عنوان عموزادگان اهل بیت پیامبر(ص) و با استفاده از ارادت مسلمین به ائمه اطهار به حكومت رسیدند، اما دیری نپایید كه آشكار از عباسیان نیز با شیوه ای متفاوت همان سیاست دنیامدارانه امویان را دنبال می كنند.
از این رو، مخالفت و دشمنی با ائمه (ع) و علویان كه در دوران حكومت امویان فجایع و مصائبی چون واقعه خونین كربلا را به همراه داشت، در ایام خلافت عباسیان ادامه یافت. بنی‌عباس كه حتی تاب دیدن شكوه محافل درس و تاسیس حوزه های علمی شیعه توسط امام محمدباقرعلیه السلام و امام جعفر صادق علیه‌السلام بنیانگزار و موسس مكتب جعفری را نداشتند، این دو امام همام را به شهادت رساندند.
منصور خلیفه عباسی كه به هنگام تصمیم برای به شهادت رساندن امام صادق علیه السلام خود اعتراف كرده بود« تاكنون از ذریه فاطمه هزار تن یا بیشتر را كشته‌ام ولی آقا و پیشوایشان جعفربن محمد هنوز زنده است»، همان كسی است كه برای نخستین بار ویران كردن مرقد امام حسین (ع) در كربلا را بدعت گذاشت و پس از او بار دیگر هارون الرشید مرقد امام حسین (ع) را خراب كرد و زمین كربلا را شخم زد. رعب و هراس عباسیان از عشق و محبت مسلمانان نسبت به امامان شیعه، هارون الرشید را بر آن داشت تا امام موسی بن جعفر(ع) را برای سالها به مظلومانه ترین وجه در سیاهچال‌ها زندانی و در نهایت به شهادت رساند.
●امامت علی بن موسی الرضا (ع)
پس از شهادت امام كاظم(ع) و آغاز دوران امامت علی بن موسی (ع)، چرخش كاملا آشكاری در سیاست عوامفریبانه عباسیان به وجود آمد. این چرخش در دوران خلافت مامون به اوج خود رسید. امام رضا (ع) در سال ۱۴۸ هجری، یعنی همان سال كه جد بزرگوارش امام صادق(ع) به شهادت رسید، دیده به جهان گشود و در سن ۳۵ سالگی به مقام امامت نائل شد. دوران بیست ساله امامت علی بن موسی الرضا(ع) مقارن با سه خلیفه عباسی بود: هارون الرشید به مدت ۲ سال، امین به مدت ۵ سال و مامون به مدت ۱۳ سال.
با مرگ هارون الرشید و تیرگی روابط و اختلاف میان امین و مامون بر سر خلافت مسلمین، فرصت مناسبی برای امام رضا(ع) فراهم شد تا به ترویج اسلام ناب بپردازد. شیعیان نیز این فرصت و توفیق را یافتند كه دائما با امام در ارتباط باشند و از راهنمایی های ایشان بهره‌مند شوند. اینگونه بود كه نفوذ معنوی امام در دل مسلمانان فراگیر شد. امام رضا(ع) هنگامی كه با مامون درباره ولایتعهدی خود صحبت می كرد در این خصوص گفت:« این امر هرگز بر من نعمتی نیفزوده است. من در مدینه كه بودم دست خطم در شرق و غرب اجرا می شد.»
همچنین استقبال بی نظیر و وصف ناپذیر مردم نیشابور از امام (ع) هنگامی كه امام به دعوت مأمون از مدینه به طرف خراسان حركت می كرد شاهد دیگری بر صدق این مدعاست.
نمونه دیگر، واقعه مشهور اقامه نماز عید فطر توسط امام رضا(ع) و همراهی بی سابقه مردم بود. مأمون كه به بهانه كسالت، اقامه نماز عید فطر را به امام رضا(ع) واگذار كرده بود، وقتی از خبر استقبال و ازدحام چشمگیر مردم مطلع شد، پیش از آن كه امام(ع) به مصلی برسد پیكی را نزد امام فرستاد و از او خواست بیش از این به خاطر او متحمل زحمت نشود و اقامه نماز را به شخص دیگری واگذار نماید.
امام رضا(ع) نیز بی آن كه مخالفتی نشان دهد از همان راه بازگشت و مردم نیز چون مشاهده كردند كه حضرت نماز نخوانده مراجعت كرده است، آنها هم بی آن كه نماز به جای آورند به خانه های خویش بازگشتند. بدین ترتیب، امام رضا(ع) در طی دوران ۵ ساله خلافت امین و به واسطه درگیری های امین و مأمون دو فرزند هارون الرشید، فرصت مناسبی را برای تحكیم پایه های دین به دست آورد. پس از قتل امین به دست مأمون، خلافت سلسله عباسیان به دست یكی از باهوش ترین و زیرك ترین خلفای عباسی افتاد. مأمون مرو را مركز حكومت قرارداد و با بهره گیری از سیاست و هوش سرشار وزیر خود فضل بن سهل پایه های حكومت خود را مستحكم كرد.
بیشتر دوران امامت علی بن موسی(ع) در زمان خلافت مامون بود. مامون در علوم و فنون مختلف تبحر داشت و دانشمندترین خلیفه عباسی بود. او به فراست دریافته بود كه برای دور ماندن از گزند علویان و عاشقان امام رضا(ع)، به جای مخالفت مستقیم با حضرت، از در دوستی و ابراز محبت به اهل بیت پیامبر درآید و بدین ترتیب از نزدیك رفتار و سكنات امام را زیر نظر داشته باشد.
به همین سبب در سال ۲۰۰ هجری امام رضا(ع) را از مدینه به خراسان دعوت و به او ابتدا عهده داری امر خلافت و پس از آن ولایتعهدی خود را پیشنهاد كرد. امام كه به خوبی می دانست پیشنهاد خلافت تنها یك بازی و نیرنگ سیاسی است از پذیرش خلافت سر باز زد، اما مأمون با تهدید به قتل، امام(ع) را مجبور به پذیرش ولایتعهدی خود كرد. این در حالی بود كه حضرت در پاسخ به اصرارهای مأمون برای پذیرش ولایتعهدی فرموده بود:« پدرم از قول رسول اكرم(ص) نقل كرده است كه من قبل از تو، مظلومانه و در حالی كه ملائك آسمان بر من می گریند از دنیا خواهم رفت. لیكن حال كه چنین اصرار می كنی ولایتعهدی را به شرطی می‌پذیرم كه هیچ والی و فرمانداری را عزل و نصب نكنم و در امور كشور مداخله‌ای نداشته باشم.» مأمون نیز این شرط را پذیرفت و امام رضا(ع) را به عنوان ولیعهد و خلیفه پس از خود معرفی كرد و دستور داد تا به نام حضرت سكه زنند و از آن پس مردم به جای لباس سیاه كه نشان عباسیان بود، لباس سبز بر تن كنند.
●هدف‌های مأمون از تحمیل ولایتعهدی به امام (ع)
همان گونه كه اشاره شد امام رضا(ع) علی رغم میل خویش و به واسطه اصرار و تهدیدهای مأمون، مجبور به پذیرش ولایتعهدی شد. امام(ع) به خوبی بر این حقیقت واقف بود كه امتناع از پذیرش ولایتعهدی نه تنها جان او بلكه جان شیعیان و همه علویان را به خطر خواهد انداخت. اگر بر امام جایز بود كه در آن شرایط جان خود را به خطر اندازد، آیا می توانست جان علویان و پیروان راستین خود را نیز به مخاطره افكند؟
مأمون نیز با تحمیل ولایتعهدی به امام(ع) هدف ای چندگانه‌ای را دنبال می‌كرد كه مهمترین آنها به شرح ذیل است :
۱- كاهش امكان قیام و شورش علویان علیه دستگاه خلافت عباسیان؛ مأمون بر این اعتقاد بود كه با پذیرش ولایتعهدی از سوی امام(ع)، دیگر دلیلی برای قیام علویان كه در دوران خلفای پیشین عباسی و نیز خلافت او به كرات اتفاق افتاده بود، وجود نخواهد داشت.
۲- احساس امنیت از خطری كه شخصیت والای امام و ارادت و عشق مردم به آن حضرت، مأمون را تهدید می كرد؛ مأمون همواره بیم آن را داشت كه محبوبیت امام روز به روز در میان مسلمانان افزایش یابد و پایه‌های حكومت او سست‌تر شود. اما با ورود صوری امام به دستگاه خلافت، دیگر در نگاه ظاهری مسلمانان دوگانگی و ناسازگاری میان امام (ع) و مأمون مشاهده نمی شد.
۳- كنترل امام (ع) و نظارت بر ارتباط علویان با ایشان؛ یكی دیگر از هدف‌های مأمون در انتقال امام (ع) از مدینه به مرو، تحت نظر داشتن امام بود. از این روست كه پس از ورود امام رضا (ع) به مرو، «هشام بن ابراهیم راشدی» را كه از نزدیكان امام به شمار می رفت نگهبان و دربان خانه امام كرد و او را مامور ساخت كلیه ملاقات‌های علی بن موسی(ع) را تحت نظارت و كنترل داشته باشد. از آن پس تنها كسانی می توانستند با امام ملاقات كنند كه هشام به آنها اجازه می‌داد. در نتیجه، دوستان امام(ع) كمتر به او دسترسی پیدا می‌كردند.
۴- موجه جلوه دادن حكومت به عوام؛ مأمون كه خود اهل علم و فضل بود و دانشمندان را گرد خود جمع می‌كرد، بر آن بود تا با دعوت امام به مرو و قبولاندن ولایتعهدی خود به ایشان، آبرو و منزلتی خاص برای دستگاه حكومت فراهم آورد.
۵- مشروعیت بخشیدن به خلافت؛ مأمون اگر چه به ظاهر یكی از هدف‌های مهم واگذاری ولایتعهدی به امام رضا(ع) را زدودن زنگارهای كدورت علویان و عباسیان جلوه می داد، ولی در واقع بدنبال اعتراف گرفتن از علویان بر مشروعیت حكومت عباسیان بود. چنان كه خود در این باره می‌گوید:« ما علی بن موسی(ع) را ولیعهد خود قرار دادیم تا... بر ملك و خلافت ما اعتراف كند.»
مأمون حیله‌ها و ترفندهای بسیاری را برای كاهش نفوذ معنوی امام(ع) در بین مسلمانان به كار بست، اما هیچیك از اقدامات او نتیجه بخش نبود. كتمان فضایل امام، طرح شایعات دروغ و تلاش برای محكوم كردن امام در مناظرات با دانشمندان، متكلمان معتزلی و پیروان دیگر ادیان هیچكدام ره به جایی نبرد تا آنكه سرانجام تاب تحمل امام(ع) را نیاورد و در سال ۲۰۳ هجری امام(ع) را به شهادت رساند.
منبع : تبیان


همچنین مشاهده کنید