پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا

پیامبر اسلام و مبارزه با خرافات


پیامبر اسلام و مبارزه با خرافات
●خطبه امام صادق(ع) در وصف حضرت محمد(ص)
پیامبر اكرم (ص) می فرمایند: وقتی می خواهی عیوب دیگران را یاد كنی ، عیوب خویش را به یاد آور . (كنز العمال ، ج ۳ ، ص ۵۸۶)
در طول تاریخ ادیان ، كمتر پیامبری وجود دارد كه مانند پیامبر اسلام (ص) تمام خصوصیات و جوانب زندگی ایشان به طور واضح و روشن ، بیان و ثبت ‏شده ‏باشد.
خداوند متعال در قرآن ‏با زیباترین عبارات و كامل ترین ‏بیانات ، آن حضرت را معرفی نموده و با عالی ‏ترین صفات ستوده است و می ‏فرماید: « و اِنّك لَعلی خُلق عَظیم‏» ؛ ( قلم/۴) " ای پیامبر! تو بر اخلاقی عظیم استوار هستی. "
نیز می ‏فرماید: « محمد رسول الله و الذین معه اشداء علی الكفار رحماء بینهم.» (فتح/۲۹) محمد (ص) فرستاده خداست و كسانی كه با او هستند در برابر كفار سر سخت و در میان خود مهربانند.محققان ، تاریخ نویسان و دانشمندان در ابعاد گوناگون زندگی حضرت‏ محمد (ص) سخن گفته ‏اند.
اما ائمه علیهم السلام با نگاهی ژرف و دقیق ، سیمای آن شخصیت ‏بی‏نظیر و دُرّ یكتای عالم خلقت را به تماشا نشسته و به معرفی زندگی، مبارزات و آموزه‏های آن حضرت پرداختند.
در این نوشتار برآنیم تا گوشه هایی از زندگی و شخصیت ‏پیامبر اكرم (ص) را از نگاه امام صادق علیه السلام بررسی كنیم .
●تولد نور
امام صادق (ع) به نقل از سلمان فارسی فرمود: پیامبر اكرم (ص) فرمود: خداوند متعال مرا از درخشندگی نور خویش آفرید. (۱) همچنین امام صادق (ع) فرمود: خداوند متعال خطاب به رسول اكرم (ص) فرمود: «ای محمد! قبل از این كه آسمان‏ها ، زمین ، عرش و دریا را خلق كنم، نور تو و علی را آفریدم... .»(۲)
ثقهٔ ‏الاسلام كلینی (ره) می‏نویسد: امام صادق (ع) فرمود: « هنگام ولادت ‏حضرت رسول اكرم (ص) فاطمه بنت اسد نزد آمنه (مادر گرامی پیامبر) بود. یكی از آن دو به دیگری گفت: آیا می‏بینی آنچه را من‏ می‏بینم؟ دیگری گفت: چه می‏بینی؟ او گفت: این نور ساطع كه مشرق و مغرب را فرا گرفته است! در همین حال ، ابوطالب (ع) وارد شد و به ‏آن‏ها گفت: چرا در شگفتید؟ فاطمه بنت اسد ماجرا را گفت. ابوطالب به او گفت: می‏خواهی بشارتی به تو بدهم؟ او گفت: آری. ابوطالب گفت: از تو فرزندی به وجود خواهد آمد كه وصی این نوزاد خواهد بود (۳)
●نام های پیامبر
كلبی ، از نسب شناسان بزرگ عرب می‏گوید: امام صادق (ع) از من ‏پرسید: در قرآن چند نام از نام‏های پیامبر خاتم (ص) ذكر شده است؟
گفتم: دو یا سه نام.
امام صادق (ع) فرمود: ده نام از نام‏های پیامبر اكرم در قرآن‏ آمده است: "محمد ، احمد ، عبدالله، طه، یس ، نون ، مزمل ، مدثر ، رسول‏ و ذكر."
سپس آن حضرت برای هر اسمی آیه‏ای تلاوت فرمود و فرمودند:
«ذكر» یكی از نام‏های محمد (ص) است و ما (اهل ‏بیت) «اهل ذكر» هستیم. كلبی! هر چه می‏خواهی از ما سؤال كن.
كلبی می‏گوید: به خدا سوگند! از ابهت صادق آل محمد (ع‏) تمام‏ قرآن را فراموش كردم و یك حرف به یادم نیامد تا سؤال كنم. (۴)
●عظمت نام محمد صلی الله علیه و آله
جلوه نام محمد (ص) برای امام صادق (ع) به گونه ‏ای بود كه هر گاه ‏نام مبارك حضرت محمد (ص) به میان می‏آمد ، عظمت و كمال رسول ‏خدا (ص) چنان در وی تاثیر می‏گذاشت ، كه رنگ چهره ‏اش دگرگون می‏شد ، به طوری كه آن حضرت در آن حال، برای دوستان نیز ناآشنا می‏نمود. (۵)امام صادق (ع) گاهی بعد از شنیدن نام پیامبر(ص) می‏فرمود: جانم‏ به فدایش. اباهارون می‏گوید: روزی به حضور امام صادق (ع) شرفیاب ‏شدم. آن حضرت فرمود: اباهارون! چند روزی است كه تو را ندیده ‏ام. عرض كردم: خداوند متعال به من پسری عطا فرمود. آن حضرت فرمود: خدا او را برای تو مبارك گرداند. چه نامی برای او انتخاب‏ كرده‏ ای؟ گفتم: او را محمد نامیده ‏ام. امام صادق(ع) تا نام محمد را شنید ( به احترام آن حضرت) صورت ‏مباركش را به طرف زمین خم كرد، نزدیك بود گونه‏ های مباركش به‏ زمین بخورد.
آن حضرت زیرلب گفت: محمد ، محمد ، محمد. سپس فرمود: جان خودم ، فرزندانم ، پدرم و جمیع اهل زمین فدای رسول خدا (ص) باد! او را دشنام مده! كتك نزن ، بدی به او نرسان ، بدان! در روی زمین‏ خانه ای نیست كه در آن نام محمد وجود داشته باشد ، مگر این كه آن ‏خانه در تمام ایام مبارك خواهد بود. (۶)
●سیمای پیامبر اكرم (ص)
امام جعفر صادق (ع) فرمود: امام حسن (ع) از دایی‏اش ، «هند بن ابی‏هاله‏» (۷) كه در توصیف چهره پیامبر (ص) مهارت داشت ، درخواست‏ نمود تا سیمای دل آرای خاتم پیامبران (ص) را برای وی توصیف ‏نماید. هند بن ابی هاله در پاسخ گفت: « رسول خدا (ص) در دیده ‏ها با عظمت می‏نمود و در سینه ‏ها محبتش وجود داشت . قامتش رسا ، مویش ‏نه پیچیده و نه افتاده ، رنگش سفید و روشن ، پیشانیش گشاده ، ابروانش پرمو و كمانی و از هم گشاده ، در وسط بینی برآمدگی ‏داشت ، ریشش انبوه ، سیاهی چشمش شدید ، گونه هایش نرم و كم ‏گوشت ، دندان هایش باریك و اندامش معتدل بود. آن حضرت هنگام راه‏ رفتن با وقار حركت می‏كرد. وقتی به چیزی توجه می‏كرد ، به طور عمیق‏ به آن می‏نگریست.
به مردم خیره نمی‏شد ، به هر كس می‏رسید سلام ‏می‏كرد؛ همواره هادی و راهنمای مردم بود. برای از دست دادن امور دنیایی خشمگین نمی‏شد. اكثر خندیدن آن حضرت تبسم بود ، برترین مردم نزد وی كسی بود كه ، بیشتر مواسات و احسان و یاری ‏مردم نماید... » (۸)
●اوصاف پیامبر در تورات و انجیل
خداوند متعال در وصف پیامبر(ص) فرمود:« الذین ءاتینهم الكتب یعرفونه كما یعرفون ابناءهم و ان فریقاً منهم لیكتمون الحق و هم یعلمون.‏» (۱۴) ؛ كسانی كه كتاب آسمانی به آنان دادیم ، او را همچون فرزندان خود می‏شناسند ؛ (ولی) جمعی از آنان ، حق را آگاهانه كتمان می‏كنند.
امام صادق (ع) فرمود:« یعرفونه كما یعرفون ابناءهم.»
زیرا خداوند متعال در تورات و انجیل و زبور، حضرت محمد (ص) ، بعثت ، مهاجرت ، و اصحابش را چنین توصیف نمود:« محمد رسول الله و الذین معه اشداء علی الكفار رحماء بینهم...»( فتح/۲۹) ؛ محمد(ص) فرستاده خداست ؛ و كسانی كه با او هستند در برابر كفار سرسخت و شدید و در میان خود مهربانند. پیوسته آنها را در حال ‏ركوع و سجود می‏بینی ، در حالی كه همواره فضل خدا و رضای او را طلبند. نشانه آنها در صورتشان از اثر سجده نمایان است. این ، توصیف آنان در تورات و توصیف آنان در انجیل است... .
امام صادق (ع) فرمود: این ، صفت رسول خدا (ص) و اصحابش در تورات و انجیل است. زمانی كه خداوند پیامبر خاتم (ص) را به رسالت مبعوث ‏نمود ، اهل كتاب (یهود و نصاری) او را شناختند ؛ اما نسبت ‏به او كفر ورزیدند ، همان گونه كه خداوند متعال فرمود: « فلما جاءهم ما عرفوا كفروا به...» ؛ ( بقره /۸۹) هنگامی كه این پیامبر نزد آنها آمد كه (از قبل) او را شناخته بودند ، به او كافر شدند. (۹)
خداوند متعال در قرآن كریم ، در وصف پیامبر (ص) می ‏فرماید: « و ما ارسلناك الا رحمهٔ للعالمین»؛ ( انبیاء/۱۰۷) ما تو را جز برای رحمت جهانیان ‏نفرستادیم. قرآن نیز می ‏فرماید: « " اشداء علی الكفار رحماء بینهم» ؛ در برابر كفار سرسخت و شدید و در میان خود مهربانند. این دو چگونه با هم جمع می‏شوند؟
●برترین مخلوق
حسین بن عبدالله می‏گوید: به امام صادق(ع) عرض كردم: آیا رسول‏ خدا (ص) سرور فرزندان آدم بود؟ آن حضرت فرمود: قسم به خدا ، او سرور همه مخلوقات خداوند بود. خدا هیچ مخلوقی را بهتر از محمد (ص) نیافرید. (۱۰)
امام صادق(ع) در حدیث دیگری فرمود: چون رسول خدا (ص) را به ‏معراج بردند جبرئیل تا مكانی با وی همراه بود و از آن به بعد او را همراهی نمی‏كرد. پیامبر(ص) فرمود: جبرئیل ، در چنین حالی ‏مرا تنها می‏گذاری؟! جبرئیل گفت: تو برو. سوگند به خدا، در جایی ‏قدم گذاشته‏ای كه هیچ بشری قدم نگذاشته و پیش از تو بشری به آن ‏جا راه نیافته است (۱۱)
معمر بن راشد می‏گوید: از امام صادق (ع) شنیدم كه فرمود: یك نفر یهودی خدمت رسول خدا (ص) رسید و به دقت او را نگریست.
پیامبر اكرم(ص) فرمود: ای یهودی! چه حاجتی داری؟ یهودی گفت: آیا تو برتری یا موسی بن عمران ؛ آن پیامبری كه خدا با او تكلم ‏كرد و تورات را بر او نازل نمود و به وسیله عصایش ‏دریا را برای او شكافت و به وسیله ابر بر او سایه افكند؟
پیامبر(ص) فرمود: خوش آیند نیست كه بنده خود ستایی كند، ولكن (در جوابت) می‏گویم كه حضرت آدم (ع) وقتی خواست از خطای خود توبه ‏كند، گفت: « اللهم انی اسئلك بحق محمد و آل محمد لما غفرت لی ‏» ؛ خدایا! به حق محمد و آل محمد از تو می‏خواهم كه مرا عفو نمایی.
خداوند نیز توبه ‏اش را پذیرفت. حضرت نوح (ع) وقتی از غرق شدن در دریا ترسید گفت: « اللهم انی اسئلك بحق محمد و آل محمد لما انجیتنی من الغرق» ؛ ‏خدایا به حق محمد و آل محمد از تو در خواست‏ می‏كنم. مرا از غرق شدن نجات بدهی. خداوند نیز او را نجات داد.
حضرت ابراهیم(ع) در داخل آتش گفت:« اللهم انی اسئلك بحق محمد و آل محمد لما انجیتنی منها »؛ خدایا! به حق محمد و آل محمد از تو می‏خواهم كه مرا از آتش نجات دهی. خداوند نیز آتش را برای اوسرد و گوارا نمود.داستانی است كه در كتب حدیث ما آمده است و حتی اهل تسنن هم نقل كرده‏اند. رسول اكرم(ص) از ماریه قبطیه پسری به نام ابراهیم بن رسول الله دارد. این پسر كه مورد علاقه رسول اكرم است در هجده ماهگی از دنیا می‏رود. رسول اكرم كه كانون عاطفه بود قهراً متأثر می‏شود و حتی اشك می‏ریزد و می‏فرماید: دل می‏سوزد و اشك می‏ریزد، ای ابراهیم! ما به خاطر تو محزونیم ولی هرگز چیزی بر خلاف رضای پروردگار نمی‏گوییم. تمام مسلمین، ناراحت و متأثر به خاطر این كه غباری از حزن بر دل مبارك پیغمبراكرم نشسته است. همان روز تصادفاً خورشید منكسف می‏شود و می‏گیرد. مسلمین شك نكردند كه گرفتن خورشید، هماهنگی عالم بالا به خاطر پیغمبر بود، یعنی خورشید گرفت‏ برای این كه فرزند پیغمبر از دنیا رفته است. (۱)
این مطلب در میان مردم مدینه پیچید و زن و مرد یك زبان شدند كه دیدی! خورشید به خاطر حزنی كه عارض پیغمبراكرم شد گرفت، در حالی كه پیغمبر به مردم نگفته - العیاذ بالله- كه گرفتن خورشید به خاطر این بوده است. این امر سبب شد كه عقیده و ایمان مردم به پیغمبر اضافه شود، و مردم هم در این گونه مسائل بیش از این فكر نمی‏كنند.
ولی پیغمبر چه می‏كند؟ پیغمبر نمی‏خواهد از نقاط ضعف مردم برای هدایت مردم استفاده كند، می‏خواهد از نقاط قوت مردم استفاده كند. پیغمبر نمی‏خواهد از جهالت و نادانی مردم به نفع اسلام استفاده كند، می‏خواهد از علم و معرفت مردم استفاده كند. پیغمبر نمی‏خواهد از ناآگاهی و غفلت مردم استفاده كند، می‏خواهد از بیداری مردم استفاده كند، چون قرآن به او دستور داده:«ادع الی سبیل ربك بالحكمهٔ و الموعظهٔ الحسنهٔ و جادلهم بالتی هی احسن‏.» (۲) وسایلی ذكر كرده است.
[پیغمبر نفرمود] عوام چنین حرفی از روی جهالتشان گفته‏اند، « خذ الغایات و اترك المبادی‏» (۳)، بالاخره نتیجه خوب از این گرفته‏اند، ما هم كه به آنها نگفتیم، ما در اینجا سكوت می‏كنیم. سكوت هم نكرد. آمد بالای منبر صحبت كرد، خاطر مردم را راحت كرد، گفت: این كه خورشید گرفت ‏به خاطر بچه من نبود.
مردی كه حتی از سكوتش سوء استفاده نمی‏كند، این گونه باید باشد، چرا؟
برای این كه اولاً اسلام احتیاج به چنین چیزهایی ندارد. بگذار كسانی بروند از خواب های دروغ، از جعل ها و از این جور سكوت ها استفاده كنند كه دینشان منطق ندارد، برهان و دلیل ندارد و آثار حقانیت دینشان روشن و نمایان نیست.
اسلام نیازی به این جور چیزها ندارد. ثانیاً همان كسی هم كه از این وسایل استفاده می‏كند، در نهایت امر اشتباه می‏كند. مثل معروف:" همگان را همیشه نمی‏توان در جهالت نگاه داشت"، یعنی بعضی از مردم را همیشه می‏شود در جهالت نگاه داشت، همه مردم را هم در یك زمان می‏شود در جهالت و بی‏ خبری نگه داشت، ولی همگان را برای همیشه نمی‏شود در جهالت نگه داشت. گذشته از این كه خدا اجازه نمی‏دهد [و به عبارت دیگر] اگر این اصل هم در كار نبود، پیغمبری كه می‏خواهد دینش تا ابد باقی بماند آیا نمی‏داند كه صد سال دیگر، دویست ‏سال دیگر،هزار سال دیگر مردم می‏آیند جور دیگری قضاوت می‏كنند؟! و بالاتر همین كه خدا به او اجازه نمی‏دهد.
منبع : تبیان


همچنین مشاهده کنید