پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا


خشونت خانوادگی


خشونت خانوادگی
مهاجرت گسترده ایرانیان در سال های اخیر به خارج از كشور شرایط تازه ای را در ساختار خانواده مهاجر ایجاد كرده است كه در همه جوانب زندگی خانوادگی، از جمله بر نحوه و میزان بروز رفتارهای ناهنجار در میان زن و مرد و فرزندان آنها تاثیر گذاشته است. برای مثال این شرایط هرچند در موارد زیادی از شدت و دامنه خشونت عاطفی و جسمانی در خانواده كاسته است اما هنوز به شكل معضل جدی وجود دارد و نوع تازه ای از فشار روحی را در خانواده به وجود آورده است. یك نمونه گسترده تر از این نوع خشونت وابستگی اقامت یك طرف به دیگری است: برخی مردان ایرانی از وضعیت اقامتی خود برای وارد كردن فشار روحی بر زن استفاده می كنند. مهاجرت خانواده های ایرانی را می توان صرف نظر از دلیل مهاجرت آنها به چند گروه تقسیم كرد كه از جمله سه گروه شاخص تر از این قرار هستند: مرد همراه با همسر و فرزندان خود مهاجرت كرده است؛ در این حالت چون خانواده وارد دنیایی ناشناخته شده است و تلاش دارد امكانات زیستی تازه ای را برای خود در ماه های اولیه مهاجرت فراهم كند، زن و مرد با یكدیگر درگیری جدی پیدا نمی كنند؛ در ماه های اول مهاجرت خشونت در خانواده كمتر است مگر به شكل آزارهای جنسی كه آن هم احتمالاً مسئله ای سابقه دار بوده است. طی اولین سال ها كه همان سال های انتظار برای گرفتن اجازه اقامت و كار است درگیری های درون خانه افزایش می یابد و فشارهای عصبی و تنهایی به شكل رفتارهای خشونت بار خود را نشان می دهد. متهم كردن یكدیگر به عنوان مسبب شرایط تازه، خشمی را پدید می آورد كه یا به شكل رفتار های خشن خود را نشان می دهد و یا به افسردگی و ناراحتی های روحی دیگر می انجامد. البته حضور دائم زن و مرد در خانه و در شرایط زیستی نامطلوب نیز بر شدت مشكلات می افزاید. در همین سال هاست كه زنان درمی یابند كه می توانند به پشتوانه قانون و عرف جامعه از خود در زمان بروز خشونت از سوی مرد اقدام كنند، اما معمولاً تا آنجا پیش می روند كه با ارزش های آنها تناقض نداشته باشد. در موارد زیادی زنانی كه مورد آزار جسمی قرار می گیرند حاضر نیستند كه مسئولان را مطلع كنند و این موضوع را نه تنها برای خانواده بلكه برای خود نیز یك ننگ تلقی می كنند. برخی مردان هم با آگاهی از این موضوع با اطمینان خاطر بیشتری دست به خشونت می زنند. حتی اگر اقدام علیه مرد با نظام ارزشی زن تناقضی هم نداشته باشد و اعتمادبه نفس او در محیط تازه نیز افزایش یافته باشد، آمادگی روحی و روانی او برای مقابله با رفتار خشونت آمیز مرد عامل تعیین كننده مهمی است. خشونت هایی كه به شكل های مختلف جسمی و روحی طی سالیان متمادی بر زن روا شده است، شرایط روحی را برای او به وجود آورده است كه معمولاً قادر به تصمیم گیری و اقدام جدی نیست. گروه دوم زنانی هستند كه به دلیل مشكلات خانوادگی به تنهایی و یا با فرزندانشان به مهاجرت تن داده اند. آنها معمولاً برای اینكه بتوانند از كشور خارج شوند و اجازه شوهر را هم داشته باشند، علت اصلی مهاجرت را پنهان نگاه می دارند. همسران این گروه از زنان هم معمولاً به طمع دستیابی به امكانات اقامتی در كشوری دیگر با خروج آنها موافقت می كنند. استفاده از بچه ها به عنوان عامل فشار از سوی مرد، زن را دچار عذاب وجدان می كند و سردرگمی تازه ای را برای او به بار می آورد: ترس، اضطراب و افسردگی از عوارض رفتارهای خشونت آمیز در ایران است كه تا مدت ها زنان را در محیط تازه عذاب می دهد. به این ترتیب اعمال خشونت و فشار در خانواده از راه دور هم امكان پذیر است. گروه دیگر زنان مهاجر ایرانی كه مورد خشونت خانوادگی قرار می گیرند تازه عروسانی هستند كه به همسرشان در خارج از كشور ملحق می شوند. این زنان یا همسرانشان را هرگز ندیده اند و یا در دیداری كوتاه و بدون شناختی درست تصمیم به ازدواج گرفته اند. در بسیاری از اینگونه ازدواج ها، تصویری كه این مردان از زندگی خود در خارج از كشور ترسیم می كنند با واقعیت تطبیق ندارد. پس اولین تجربه این گروه از زنان در مهاجرت نه تنها رودررویی با شرایط جدید كشور میزبان است بلكه رودررویی با مردی است كه با انتظارات آنها كاملاً تفاوت دارد. در این شرایط، این گروه از مردان معمولاً به عنوان تنها منبع اطلاعاتی زن، او را محدود می كنند و اجازه نمی دهند كه دنیای جدید و امكاناتش را بشناسد. این در حالی است كه مرد گاه به طور دائمی زن را تهدید می كند كه می تواند او را از داشتن مزیت اقامت سلب كرده و به ایران بازگرداند. تحقیر زنان در این دوره در بی پناهی كامل آنها صورت می گیرد. اطلاعات آنها از محیط تازه بر اساس منافع مرد مخدوش شده است؛ حمایت خانواده كه می توانست به زن كمك كند، وجود ندارد و گاه حتی تماس آنها با خانواده شان هم تحت كنترل مرد صورت می گیرد؛ زنان برای خروج از خانه با محدودیت روبه رو می شوند، یادگیری زبان قدغن می شود و به لحاظ مالی تحت فشار گذاشته می شوند. به این ترتیب هر گونه حركت مستقل آنها محدود و یا ناممكن می شود. دستیابی زنان در این شرایط به خانه های امن زنان و یا حمایت های قانونی نیز به دلیل عدم اطلاع و ترس آنها صورت نمی گیرد. فشارهای وارده بر این گروه از زنان و سرخوردگی و یأس از رسیدن به رویاهایی كه در سر داشته اند، آنها را در وضعیت روحی قرار می دهد كه مراجعه به مشاور و دریافت درمان های روانی را ضروری می كند. اما از آنجا كه این كار هم می باید تحت نظر شوهر صورت بگیرد پس یا ناممكن می شود و یا نتیجه لازم را نمی دهد. گروه دیگر مهاجران، مردانی هستند كه برای اقامت به تنهایی و بدون همسرانشان به خارج از كشور آمده اند. در این موارد معمولاً تا ملحق شدن زن و فرزندان به مرد زمان زیادی طول می كشد و سال های دراز دوری برقراری ارتباط میان آنها را دشوار می كند.
منبع: بی بی سی
منبع : روزنامه شرق


همچنین مشاهده کنید