شنبه, ۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 20 April, 2024
مجله ویستا

زخم عشق، شور نفرت


زخم عشق، شور نفرت
● نگاهی متفاوت به فینال لیگ قهرمانان
برای آن کسی که فینال سال گذشته لیورپول و میلان را رؤیائی می‌دانست، این فینال از جذابیت برخوردار نیست! چطور می‌توانید هوادار لیورپول باشید و از آرسنال تیم همیشه مقتدر لندن که مانند لیورپول، باختن و در حسرت گذاشتن هواداران را بلد نیست، حمایت کنید یا میلانی باشید و از بازی بارسای دوست داشتنی و یک فوتبال تمام جادوئی لذت ببرید؟ آخر میلان با فوتبال و البته ضد فوتبال آشنائی کاملی دارد، اما بارسا معصومانه فقط به دنبال توپ می‌دود...
با این وجود اگر شما هم دنبال نوستالژی و مسائل فرافنی می‌گردید، باید گفت آرسنال تیم پابرهنه‌های لندن، برای قهرمانی می‌میرد؛ زیرا نه تنها کت و شلواری‌های تکیه زده بر پست ریاست باشگاه را دل‌نگران خود می‌بیند؛ بلکه قلب‌های کارگران خط راه‌آهن جنوب را نیز بند ساق‌های خود نظاره می‌کند. از بارسا چه می‌توان گفت؟ غرور بزرگ کاتالان‌ها، از نظر همه عشق فوتبال‌ها قهرمان امشب اروپا است، اما حتی معجزه اسپانیائی‌ها، سخت مقابل کارهای عجیب و غریب انگلیسی‌ها پیروز می‌شود.
بازی لیورپول مقابل میلان را به یاد بیاورید. انگلیسی‌ها با آن روحیه خاص و منطقی، در زمینه فوتبال ۱۸۰ درجه تغییر می‌کنند. طراوت چمن سبز جزیره، پل گاسکوئین را به‌عنوان اولین مرد ورزش جزیره که مقابل دوربین‌ها گریه کرد، معرفی نمود. آرسنالی‌ها در زمین بازی اهل رؤیابافی هستند. در سوی مقابل بارسا باید این‌بار به‌جای کشتن گاو سیاه (از نظر آنها گاو سیاه نماد امپراطوری منحوس مادرید است) غول انگلیسی‌ها را از پای درآورد.
پس رگه‌هائی از احساس را نیز در این بازی خواهیم دید. به هر حال نام فینال لیگ قهرمانان برای یک تلقی شاعرانه از فوتبال با هر نوع کیفیتی، کافی است. ۴ گل میلان به بارسا را از خاطر نمی‌بریم، همین طور گل کلایورت و تکان دادن پیراهنش پس از گلزنی فینال فصل بعد.
در فینال سال ۱۹۹۶ هنگام نواختن آخرین ضربه پنالتی یووه، یکی از بازیکنان این تیم پشت هم‌تیمی خود سنگر گرفته و نمی‌خواست صحنه را ببیند. در فصل ۱۹۹۷ ”لارس ریکن“ خاطره‌ساز شد و البته ”ریزیتلی“ که دیگر نیست؛ اما عادت داشت قبل از سوت پایان، اشک حسرت بریزد. میاتوویچ سال ۱۹۹۸ را به یاد بیاورید که شب قبل از بازی، همسرش با او متارکه کرده و فرزند معلولشان را از پدرش جدا کرد.
منچستر یونایتد فصل ۱۹۹۹، مطلقاً با نمایش فوتبالی در خاطره‌ها ماند. آیا در آن بازی ”ماتیوس“ یک چرخ ”پنچر“ بود؟ وقتی به فینال اولین سال قرن جدید می‌رسیم، سؤالی مطرح می‌شود: رئال‌مادرید قابلیت خاطره‌سازی داشت یا لیدزیونایتد دیوید اولری و حتی والنسیای هکتور کوپر؛ این مرد همیشه بازنده؟
روی سکوهای فینال ۲۰۰۱، اولیور کان، قهرمان بایرن (قهرمان اروپا) را به خاطر می‌آورم که با حسرت سر تکان می‌داد. او شکوهی بیش از دفع ۳ پنالتی و قهرمانی اروپا می‌خواست؟ ماجرا جالب‌تر شد وقتی شنیدیم کان هنگام نواختن آخرین ضربه پنالتی والنسیا توسط باراخا، به تعطیلات فکر می‌کرد!
فصل ۲۰۰۲ تحت‌تأثیر ال‌کلاسیکوی مرحله نیمه‌نهائی بود، اما بمبی که بیرون ورزشگاه سانتیاگو برنابئو ترکید، کم سر و صداتر از لورکوزن و کالموند، رئیس مطبوعاتی‌اش بود. لیگ فصل ۲۰۰۳ـ۲۰۰۲ با ایتالیائی‌ها تشخص ویژه‌ای یافت. فینال سرد یووه و میلان با فصل کسالت‌آور ۲۰۰۴ در ارتباط بود. فصلی که خدایان فوتبال یکی، یکی مردند و از آتش آنها خاکستری طلائی به نام پورتو سربرآورد. داستان فصل پیش نیز نیاز به بازگوئی ندارد. لیورپول در عرض ۶ دقیقه بلائی را بر سر میلان آورد که برای برلوسکونی شوک ناشی از آن سخت‌تر از شکست نزدیک مقابل ”پرودی“ در انتخاب نخست‌وزیری بود. پرودی هوادار بولونیا است و برلوسکونی و پدرش میلانی هستند.
اینجا نیز فوتبال حضور دارد! همه آنچه مرور شد در یک پیروزی و یک شکست خلاصه می‌شد، اما برای فوتبال‌دوستان معنای بیشتری داشت. عشق به یک تیم و نفرت از دیگری، جریان ثابت هواداری چه پای تلویزیون و چه در ورزشگاه‌ها بوده و هست. امشب نیز همین احساس موج می‌زند.
حتی اگر آرسنالی نباشید یا از بارسا خوشتان نیاید، مسلماً یا طرفدار رئال‌مادرید خواهید بود یا منچستریونایتد و یا حتی تاتنهام. پس به خاطر نفرت از یک تیم، طرفدار دیگری خواهید شد. این، راه و رسم یک دهه اخیر سه‌شنبه، چهارشنبه‌ها بوده و این بازی... این بازی نیز از چنین قاعده‌ای مستثنی نیست.
مرتضی یاسری‌نیا
منبع : روزنامه ابرار ورزشی


همچنین مشاهده کنید