پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا
بدترین تجربه زندگیات را روی کاغذ بیاور
● گفتوگو از رابرت مک کرام
"ماریو بارگاس یوسا" در سال ۱۹۳۶ در پرو به دنیا آمد. او اثر درخشان خود "عصر قهرمان" را در بیست و شش سالگی نوشت که نشان از نبوغ نویسنده در آن سنین داشت و برای او شهرتی جهانی به ارمغان آورد. نبوغ و استعداد غریب "یوسا" با نبوغ همتایان بزرگ او در آمریکای لاتین نظیر "خورخه لوئیس بورخس"، "گابریل گارسیا مارکز"، "اکتاویو پاز"، "پابلو نرودا"، "میگل آنخل آستوریاس" و "کارلوس فوئنتس" پهلو می زند. از "یوسا" کتابهای "عصر قهرمان"، "سور بز"، "مرگ در آند"، "زندگی واقعی آلخاندرو مایتا"، "چه کسی پالومینو مولرو را کشت؟"، "واقعیت نویسنده"، "چرا ادبیات" و "نامههایی به یک نویسنده جوان" به فارسی ترجمه شده است. رمانهای "یوسا" جوایز ادبی متعددی را نصیب او کردهاست که از آن جمله است جایزه "همینگوی"، جایزه "رومولوگاله گوس" و جایزه "سروانتس". او در عین فعالیت ادبی، زندگیاش را وقف مبارزه با استبداد کردهاست، مبارزاتی که گاه با پیروزی و گاه با شکست توأم بودهاست. این نویسنده در بسیاری از دورههای انتخابات ریاست جمهوری پرو شرکت کرده و در سال ۱۹۹۰ یکی از دو نامزد اصلی این انتخابات بودهاست اما در هیچ یک از این دورهها به پیروزی دست نیافتهاست.
مک کرام: آیا دیدگاههای شما درباره دیکتاتوری حاصل تجربیات سیاسی خودتان بودهاست؟
یوسا: سه سالی که من درگیر سیاست بودم برایم بسیار آموزنده بود و به من یاد داد که چگونه میل به قدرت میتواند اندیشه انسانی، اصول و ارزشها را ویران سازد و انسانها را به تدریج به هیولاهای کوچکی تبدیل کند.
مک کرام: در چه سنی برای اولین بار احساس کردید که میخواهید نویسنده شوید؟
یوسا: من نه با نوشتن، بلکه با خواندن شروع کردم. خواندن را در سن پنج سالگی آموختم و هنوز هم فکر میکنم که این مهمترین اتفاقی بوده که در زندگی من روی دادهاست.
مک کرام: چه چیزهایی را در آن سن و سال میخواندید؟
یوسا: رمان های ماجرایی. در آن سالها کودکان به طنز علاقهای نشان نمیدادند. مجلات آن دوران را کاملاً به یاد دارم. ادامه داستانهای دنبالهدار آنها را پیش از چاپ شماره بعدی برای خودم مینوشتم. گاهی پایان داستانها را هم تغییر میدادم. این کار برایم در ابتدا مثل یک بازی بود.
مک کرام: مثل موضوع رمان "عمه خولیا و نمایشنامه نویس" شما که به نویسندگی و نوشتن می پردازد.
یوسا: دقیقاً! وقتی وارد دانشگاه شدم فهمیدم که دوست دارم نویسنده شوم. اما در آن دوران، در جامعه ای مثل جامعه ما، خیلی سخت بود که تصمیم بگیری فقط یک نویسنده باشی... خب، من هم سعی کردم که ادبیات فقط به علاقه اصلیام تبدیل شود و زندگیام از راه دیگری بگذرد...
مک کرام: روزنامه نگاری؟
یوسا: بله. اما وقتی در سال ۱۹۵۸ به اروپا آمدم، تصمیم گرفتم که واقعاً یک نویسنده باشم و وقت و انرژیام را روی این کار متمرکز کنم. این یکی از مهمترین لحظات زندگیام بود. البته مجبور بودم در کنار نویسندگی شغلهای دیگری هم داشته باشم اما این بار آنها در حاشیه قرار داشتند.
مک کرام: در واقع، نوشتن چند تا از کتاب هایتان هم حسابی به دردسرتان انداخت.
یوسا: نویسنده باید سختی بکشد، باید متعهد باشد، تا بتواند از آن چه به آن معتقد است با به کار بردن تمام استعدادهایش دفاع کند. به عقیده من این بخشی از تعهدات اخلاقی نویسندهای است که نمی تواند یک اثر صرفاً هنری خلق کند. به نظر من یک نویسنده حداقل وظیفه دارد در بحثهای اجتماعی شرکت کند. من فکر میکنم ادبیاتی که از مردم، جامعه و زندگی جدا باشد، ادبیات بیخاصیتی است.
مک کرام: این به همان نقش موثر نویسندگان در کشورهای آمریکای لاتین باز می گردد؟
یوسا: به نظر من شرکت کردن نویسندگان در بحثهای اجتماعی میتواند تاثیر بسیار مهم و متفاوتی داشته باشد. اگر هنر کاملاً از رویدادهای زمان خودش جدا باشد، بسیار تصنعی جلوه میکند.
مک کرام: این عشق به بحث در فطرت شما نهفته است یا این که به ذات موضوعاتی که برای کتابهایتان انتخاب میکنید بازمیگردد؟
یوسا: کتابهای مرا نمیتوان به سادگی به کلیشههای رایج نسبت داد. فکر میکنم این یک برداشت شخصی باشد. من همیشه سعی کردهام نویسنده مستقلی باشم. البته این به آن معنا نیست که مرتکب هیچ اشتباهی نشدهام. مسلماً بارها مرتکب اشتباه شدهام.
مک کرام: چه چیزی باعث شد به سیاست روی بیاورید؟
یوسا: خب، من همیشه درگیر سیاست بودهام، اما به عنوان یک روشنفکر. در اواخر دهه ۱۹۸۰ فکر کردم که لازم است به شکلی عملی وارد سیاست شوم... این تصمیم یکی از اشتباهات بزرگ من بود.
مک کرام: این که با شکست مواجه شدید برایتان تکان دهنده نبود؟
یوسا: چرا، مسلماً. اما قضیه چه بسا فجیع تر از اینها بود. در یک انتخابات دموکراتیک تو یا پیروز میشوی یا میبازی، اما آن چه پس از انتخابات آن سال روی داد بسیار پیچیده بود. «فوجیموری» در انتخابات پیروز شد. بعد شروع کرد به انجام بعضی از اصلاحاتی که من پیشنهاد دادهبودم. و به خاطر همین «فوجیموری» سالها محبوب بود، درست همان چیزی که «تروژیلو» و بسیاری از دیکتاتورها هستند. این تکان دهنده بود.
مک کرام: فکر می کنید آن مرحله از زندگی تان را پشت سر گذاشته اید؟
یوسا: آه، مسلماً. ادبیات این قدرت خارق العاده را دارد. تو چیزی را که بدترین تجربه زندگی ات است روی کاغذ میآوری، و بدین ترتیب تخلیه می شوی و به آرامش میرسی.
ترجمهی سپیده جدیری
گفتوگویی با ماریو بارگاس یوسا
منبع: گاردین
گفتوگویی با ماریو بارگاس یوسا
منبع: گاردین
منبع : ماهنامه ماندگار
همچنین مشاهده کنید
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
خرید میز و صندلی اداری
خرید بلیط هواپیما
گیت کنترل تردد
ایران توماج صالحی امام خمینی سریلانکا حجاب دولت پاکستان کارگران رهبر انقلاب مجلس شورای اسلامی رئیسی سید ابراهیم رئیسی
کنکور هواشناسی سیل تهران اینترنت زنان شهرداری تهران پلیس سلامت فراجا قتل قوه قضاییه
قیمت خودرو قیمت طلا قیمت دلار خودرو دلار بازار خودرو بانک مرکزی قیمت سکه ارز ایران خودرو سایپا بورس
تلویزیون سحر دولتشاهی سینمای ایران سریال مهران مدیری ترانه علیدوستی کتاب تئاتر شعر سینما رادیو
کنکور ۱۴۰۳
اسرائیل غزه آمریکا رژیم صهیونیستی فلسطین روسیه جنگ غزه چین اوکراین اتحادیه اروپا طوفان الاقصی ترکیه
فوتبال پرسپولیس استقلال فوتسال بازی تیم ملی فوتسال ایران باشگاه استقلال باشگاه پرسپولیس تراکتور بارسلونا رئال مادرید والیبال
هوش مصنوعی همراه اول ناسا مریخ اپل فیلترینگ فناوری تبلیغات ایلان ماسک سامسونگ
سلامت روان فرونشست زمین استرس داروخانه پیری سرکه سیب دوش گرفتن