جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا

وقتی جنون حکم می راند


وقتی جنون حکم می راند
● ماجرای دیوانه وار لاله شیدایی در هلند
اكنون قرن هفدهم و اینجا هلند است. درآمد متوسط مردم از ۱۵۰ گیلدر در سال فراتر نمی رود اما آنها حاضرند چند هزار گیلدر تنها برای یك پیاز لاله بپردازند. اینجا بخت پولدار شدن در یك چشم بر هم زدن به طرزی باورنكردنی افزایش می یابد. مردم فقیر ناگهان ثروتمند و ثروتمندان پولدارتر می شوند بدون اینكه حتی یك روز برای چنین ثروت هنگفتی كار كرده باشند و به همین دلیل نیز ممكن است حاصل تلاش یك عمر یا حتی چند نسل را یك شبه از دست بدهند. تقریباً هیچ چیز جلودار كسب و كار عنان گسیخته سوداگران پیاز لاله نیست. حتی تهدیدهای دولت نیز كاری از پیش نمی برد چرا كه بازار تابع عرضه و تقاضا است و نه دولت و از قرار معلوم بازار آن روز چنین می خواست.
شیفتگی جنون آمیز هلندی ها به لاله كه آن را «لاله شیدایی» نامیدند، در حالی در نیمه نخست قرن هفدهم روی داد كه تقریباً تا پیش از آغاز قرن هیچ هلندی ای هرگز به چشم خود لاله ندیده بود. اما در كمتر از چند دهه تب تجارت پیاز لاله چنان همه گیر شد كه اقتصاد كشور را به شدت تحت تاثیر خود قرار داد. دولت های محلی كوشش های ناموفقی برای غیرقانونی كردن تجارت پیاز لاله انجام دادند كه كارساز نیفتاد و جنون لاله همچنان یكه تاز بود. این دوره در تاریخ اقتصادی هلند تا جایی پیش رفت كه آن را دوره «لاله شیدایی» خواندند. اكنون نیز اصطلاح «لاله شیدایی» مجازاً به هر نوع سراب اقتصادی واهی و گزاف كه امید یك شبه پولدار شدن را در دل مردم شعله ور می سازد، گفته می شود. پرداخت راحت قیمت های نجومی برای یك پیاز لاله باعث شد تا بسیاری از مردم دست از كسب وكار كوچك خود بردارند.
لاله احتمالاً در پاییز ۱۵۹۳ وارد هلند شد و به زودی به عنوان یك كالای بسیار لوكس مایه مباهات و فخرفروشی نجیب زادگان و اشراف به یكدیگر شد. این وضعیت كه یك گل خارجی تبدیل به نماد قدرت و فخر نجیب زادگان شود، كاملاً بی سابقه است. به زودی طبقات متوسط جامعه از موقعیت پیش آمده به عنوان یك فرصت طلایی برای پولدار شدن استفاده كردند و همگی به سوی این كار هجوم آوردند. و كار را به جایی رساندند كه پیازهای رشد نكرده و برداشت نشده نیز خرید و فروش می شد در حالی كه همیشه این احتمال وجود داشت كه پیاز مزبور پوسیده یا نامرغوب باشد.
پیازها را معمولاً به وزن می فروختند و قیمت پیازهایی كه هنوز در خاك بودند حتی از این قاعده نیز پیروی نمی كرد. تمام كاری كه خریدار این گنج كوچك می بایست انجام دهد این بود كه پیازش را بكارد و منتظر بماند. خرید و فروش پیازی كه هنوز گلش معلوم نبود به درستی «تجارت باد» نام گرفت. سوداگران لاله بدین ترتیب می توانستند معادل ۶۰ هزار فلورین (تقریباً ۴۴ هزار دلار) در ماه پول دربیاورند. این رقم حتی با استانداردهای قرن حاضر نیز بسیار چشمگیر است. این مقدار پول كافی بود تا به راحتی عقل از سر آدم برباید و بدین ترتیب بود كه خرده كاسب ها دل به دریا زدند و جواهرات خانوادگی را بر باد دادند. و البته برخی نیز ره صدساله را یك شبه پیمودند. «لاله شیدایی» به ویژه در فاصله نوامبر ۱۶۳۶ تا فوریه ۱۶۳۷ به حد اعلای خود رسید. به عنوان مثال قیمت نوعی پیاز لاله كمیاب به نام «سمپر آگوستوس» در ۱۶۲۳ به هزار گیلدر، در ۱۶۲۴ به ۱۲۰۰ گیلدر و در ۱۶۲۵ به ۲۰۰۰ گیلدر رسید و در ۱۹۳۷ تا ۵۵۰۰ گیلدر (برابر با ۵۰ هزار دلار طلای آمریكا) نیز معامله شد. پیاز دیگری در فوریه ۱۹۳۶ به قیمت ۶۷۰۰ گیلدر فروخته شد كه این مبلغ برای خرید یك خانه ویلایی كنار رودخانه در آمستردام همراه با باغ و كالسكه كفایت می كرد. بدون تردید این حد از «لاله شیدایی» باعث رویداد حوادث عجیب و غریبی می شود كه یكی از آنها حكایت ملوان بخت برگشته ای است كه می بایست مال التجاره بازرگانی را برایش می آورد. این تاجر توانگر كه به لاله هایش بسیار می بالید منتظر رسیدن محموله ای ارزشمند از كشورهای حاشیه شرقی مدیترانه بود كه ملوانی خبر رسیدن مال التجاره را برایش آورد و خود را مسئول عدل ها معرفی كرد. بازرگان به پاداش این كار نیك مقداری ماهی هرنیگ اعلا به عنوان صبحانه به وی هدیه داد _ ملوان نیز كه علاقه ای بسیار به خوردن پیاز داشت در بین پارچه های ابریشمی و مخمل های گرانبهای تاجر، پیازی بسیار شبیه به پیاز خوراكی دید و بدون لحظه ای درنگ آن را برداشت تا با صبحانه اش به عنوان چاشنی میل كند غافل از اینكه این پیاز «سمپر آگوستوس» سه هزار فلورین می ارزد. مال التجاره را به دست بازرگان رساند و خداحافظی كرد. بازرگان هر چه بیشتر در بین كالاها جست وجو می كرد كمتر می یافت. چندین مال التجاره اش را زیر و رو كرد و كاملاً از یافتن پیاز لاله گرانبهایش ناامید شد. تا اینكه به فكرش رسید كه سراغ آن را از ملوان بگیرد. ملوان ساده دل نیز كه فكرش را هم نمی كرد كه بهترین كار برایش گریختن یا مخفی شدن در پناهگاهی است بی خبر از همه جا بر روی طناب های كپه شده نشسته بود و آخرین لقمه های هرنیگ و پیاز لاله دردانه تاجر را می خورد. صبحانه ای كه بهای آن از كل درآمد سالیانه تمام خدمه كشتی نیز بیشتر بود. سرانجام كار معلوم است. ملوان را به جرم جنایت روانه زندان كردند و او مدت ها در حبس به سر برد. داستان بعدی درباره گیاه شناس آماتوری است كه به طور اتفاقی پیازی را در گلخانه یك هلندی ثروتمند دید و بدون توجه به ارزش آن چاقویش را درآورد و پوشش پیاز را كند و به وارسی آن مشغول شد. لایه به لایه پیاز را جدا می كرد تا اینكه اندازه به یك دوم اندازه اصلی رسید و سپس آن را از وسط به دو نیم كرد و هر بار مشاهداتش را در دفترچه یادداشتش ثبت می كرد. كه ناگهان صاحب باغ را با چشم های از حدقه درآمده بالای سر خود یافت. مرد هلندی از گیاه شناس پرسید هیچ می دانی كه چه كار كرده ای؟ و او فیلسوفانه پاسخ داد این پیاز بسیار خارق العاده را كه نمی دانم نامش چیست، پوست گرفتم. صاحب باغ گفت نامش «آدمیرال فون دریك» و ارزش آن چهار هزار فلورین است و بدین ترتیب گیاه شناس مشتاق دانستن روانه زندان شد تا وقتی كه وثیقه ای معادل خسارتی كه به بار آورده بود، فراهم كرد و آزاد شد.
«لاله شیدایی» به همان سرعتی كه اوج گرفته بود همچون فواره ای كه سرانجام آن سقوط است رو به افول گذاشت. پس از افزایش سرسام آور قیمت پیاز لاله در ۱۹۳۷ شیوع طاعون خیاركی و نیز اعلام ورشكستگی تعدادی از تاجران پیاز لاله كه نتوانسته بودند قیمت كاذب آن را حفظ كنند، باعث شد تا تب و تاب جنون لاله فروكش كند. طی كمتر از دو ماه بسیاری از سوداگران لاله و غول های اقتصادی كه عمدتاً از طبقه سرشناس و اشراف هلند بودند، ورشكسته شدند. خیلی زود گرد و غبار آشفته بازار لاله فرو نشست اما عشق و علاقه مردم هلند به گل های لاله دست نخورده باقی ماند و چیزی از آن كاسته نشد و هلندی ها به آن سرعتی كه شیفته گل لاله شده بودند از آن دست برنداشتند چنانكه امروز نیز از پرورش این گل های زیبا و استثنایی كه پیشكشی خاورمیانه به آنها است سود سرشاری می برند. البته دل باختن به لاله تنها مختص به هلندی ها نیست و ترك ها مدت ها پیش از این تقریباً هزار سال پس از میلاد لاله ها را كشت می كردند. از این رو عمدتاً تصور می شود كه منشأ لاله تركیه است اما موطن اصلی لاله های وحشی به احتمال بسیار زیاد ایران است. درباره پیدایش لاله افسانه ای است كه می گوید فرهاد پس از گرفتار شدن در عشق شیرین و شنیدن پاسخ منفی وی سر به كوه و بیابان گذاشت و آنچنان اندوهگین بود كه از هر قطره اشكی كه از چشمانش برخاك تفتیده بیابان می چكید، لاله ای سربرآورد. از این رو لاله در نزد ایرانیان نماد عشق ورزی است. لاله سرخ نشانه گرفتار شدن در آتش عشق و لاله زرد نشان ناامیدی و جدایی از عشق است. لاله علاوه بر ایران گل ملی تركیه نیز هست و تصور می شود كه توسط كاروان هایی كه از ایران به تركیه می رفتند به این كشور راه یافته است.
كلمه انگلیسی Tulip(به معنی لاله) نیز كه به اشتباه منشاء آن را از زبان تركی می دانند، احتمالاً از كلمه فارسی توربند به معنی دستاری كه بر سر می بستند، مشتق شده است. تركان نیز رسمی دارند كه در آن در چین های دستارشان گل می گذارند. شاید هم این نامگذاری به خاطر شباهت گل های نیمه بسته لاله به دستار صورت گرفته باشد. لاله پیش از راهیابی به تركیه و از آنجا به اروپا، ابتدا در استپ های غرب و مركز آسیا و عمدتاً در ایران، ارمنستان و قزاقستان ظهور یافت و سپس در امتداد دریای سیاه و سرتاسر مناطق داخلی مدیترانه و حتی تا چین گسترش یافت. لاله به ویژه در دربار امپراتوری عثمانی و طی دوره طلایی شكوه و عظمت آن از ۱۵۲۰ تا ۱۵۶۶ كه قلمروا ش از طرابلس تا خلیج فارس و از آن سو تا مجارستان گسترده شده بود، رواج بسیار داشت و درست در همین زمان بود كه «قز لاین دباسبك» سفیر كبیر اتریش از دربار امپراتور فردیناند اول در پادشاهی عثمانی برای نخستین بار لاله را دید. او در اواسط دهه ۱۵۰۰ مجموعه ای از پیازها و بذرهای لاله را از باغ سلطنتی تركیه به وین فرستاد و تعدادی از آنها را نیز به دوستش كارلوس كلوزیوس بخشید تا باغ گیاهان سلطنتی وین تكمیل شود. در اصل لاله های وحشی توسط ترك ها اهلی شد و نمونه های پرورش یافته آن به وسیله كلوزیوس كه رئیس باغ سلطنتی گیاهان دارویی وین بود به هلند راه یافت. كلوزیوس تا پیش از گریختن به هلند (به خاطر محدودیت های مذهبی حاكم بر فضای وین) موفق شده بود تا نخستین لاله های اروپایی را پرورش دهد. او هنگام فرار تعدادی از پیازهای لاله را با خودش به هلند برد و پس از رسیدن به آنجا و تصدی پست ریاست باغ گیاه شناسی دانشگاه لیدن دست به كار كشت و پرورش آنها شد. به زودی لاله ها در شرایط اقلیمی هلند شكوفا شدند و بدین ترتیب صنعتی جدید زاده شد.
تلاش های خستگی ناپذیر هلندی ها طی چهار قرنی كه از ورود لاله به این كشور می گذرد باعث به وجود آمدن دورگ های بسیاری شده است تا جایی كه اكنون بیش از ۳۵۰۰ واریته مختلف از انواع لاله در هلند كشت و تكثیر می شود. لاله هایی كه امروز تولید می شوند با لاله هایی كه جنون «لاله شیدایی» را به راه انداخته بودند تا حدی متفاوتند.
آن لاله های جنجال برانگیز از ارقام كنونی كوتاه تر بودند و در عوض گل های درشت تر با گلبرگ های خال مخالی به رنگ های گلگون با ته مایه هایی از سرخ، جگری، زرد، ارغوانی و سفید داشتند كه اكنون ما آنها را لاله های «رامبراند» می نامیم. این لاله ها از آن زمان تاكنون موضوع تابلوهای نقاشی بسیاری از نقاشان بزرگ هلند بوده است. به تدریج كه هلندی ها درباره كشت و پرورش لاله تجربیات بیشتری به دست آوردند، متوجه شدند كه این نوع رنگ بندی خاص لاله های رامبراند در واقع در اثر ابتلای آنها به نوعی ویروس موسوم به «موزائیك لاله» به وجود می آید. بدین ترتیب دو رگ گیران هلندی (دورگ گیر متخصصی است كه گل ها را به منظور داشتن ویژگی های خاصی تولید و تكثیر می كند) كوشیدند تا نمونه هایی از این ویروس را وارد گیاهان سالم كنند. لاله رامبراند كه داشتن آن زمانی منتهای آرزوی هلندی های بسیاری بود، امروزه در انواع مختلف و زیبا به راحتی در دسترس همگان است.
تلاش های هلندی ها برای تولید و تكثیر انواع لاله اگرچه در ابتدا شكلی جنون آمیز و سوداگرانه داشت اما به تدریج طی چهار قرن گذشته به شكل یك رابطه عاشقانه پایدار و ۴۰۰ساله درآمد. هلندی ها از همان ابتدا شاید به خاطر نحوه ورود لاله به این كشور از طریق یك دانشمند و كشت آن در باغ دانشگاهی همواره نسبت به طبقه بندی و نگهداری از گونه های اصلی و هیبریدهایشان دقت و وسواس زیادی داشته اند. از این رو نزدیك به یك قرن پیش با تشكیل سازمانی به نام «انجمن پرورش دهندگان پیاز هلند» درصدد نظارت بر تولید لاله و اعمال استانداردهایی بر این صنعت برآمدند و بخشی از این تلاش ها ایجاد موزه ای از گل های پیازدار است. این موزه كه شامل مجموعه ای بسیار متنوع از گیاهان پیاز دار كاشته شده است خزانه ژنی موجود را برای استفاده دو رگ گیران امروزی حفظ كرده است. در این موزه هنوز این امكان وجود دارد كه بتوانیم یكی از هیبریدهای اصلی كلوزیوس با نام «دوك فون تول» كه در ۱۵۹۵ ایجاد شد را زنده و شاداب ببینیم. ارقام قدیمی لاله معمولاً دارای گل های رنگارنگ، براق و درخشان بودند و برخی از آنها كه جنون لاله شیدایی را به راه انداختند الگوهای پرمانند بر روی گلبرگ هایشان داشتند كه در نتیجه ابتلا به ویروس موزائیك به وجود می آمدند. این ویروس توسط حشره ای آفت به نام Myzus persica منتقل می شد كه امروزه تقریباً ریشه كن شده است. اما ارقام جدید لاله دارای الگوی رنگ بندی چندتایی اند كه در نتیجه تغییراتی طبیعی در كم و زیاد شدن میزان رنگدانه های گل به وجود می آید. به نظر می رسد كه هلندی ها تا ابد دست از لاله برنمی دارند و ما باید همواره منتظر خلق لاله های زیبا و باشكوه بیشتری باشیم.
طاهره رنجبر
منبع : روزنامه شرق


همچنین مشاهده کنید