جمعه, ۳۱ فروردین, ۱۴۰۳ / 19 April, 2024
مجله ویستا


فرزند فریاد مادر سکوت‌


فرزند فریاد مادر سکوت‌
● معرفی‌ هفت‌ نویسنده‌ زن‌ معاصر
▪ تیلی‌ اولسن‌؛ كشف‌ نادیده‌ ها
در هفده‌سالگی‌ به‌ سازمان‌ جوانان‌ حزب‌ كمونیست‌ امریكا پیوست‌ و از سوی‌ سازمان‌ به‌ كانزاس‌ سیتی‌ رفت‌ كه‌ در آنجا به‌ جرم‌ سازماندهی‌ یك‌ اعتصاب‌ كارگری‌ دستگیر شد. «تیلی‌ اولسن‌» فرزند فریادها بود، در سال‌ ۱۹۱۳ در نبراسكا در خانواده‌یی‌ از مهاجران‌ یهودی‌ روسی‌ به‌ دنیا آمد. پدرش‌ از فعالان‌ حزب‌ سوسیالیست‌ نبراسكا بود. اینگونه‌ شد كه‌ تیلی‌ راه‌ به‌ محافل‌ كمونیستی‌ یافت‌ و اولین‌ تجربیات‌ خود در زمینه‌ مبارزه‌ با سرمایه‌داری‌ را در رمانی‌ به‌ نام‌ Yonnondio: From the Thirties نوشت‌ كه‌ البته‌ ناتمام‌ ماند.
سال‌ ۱۹۳۴ وقتی‌ كه‌ تازه‌ بیست‌ و یك‌ ساله‌ شده‌ بود تمام‌ نوشته‌های‌ قابل‌ چاپ‌ خود را منتشر كرد. پس‌ از انتشار این‌ نوشته‌ها كه‌ شامل‌ دو شعر، دو سفرنامه‌ و خلاصه‌ رمانی‌ می‌شد بیست‌ و دو سال‌ چیزی‌ منتشر نكرد. او خود در این‌ مورد می‌نویسد: «این‌ بیست‌ و دو سال‌ را به‌ بزرگ‌ كردن‌ فرزندانم‌ گذراندم‌، معمولا ناچار بودم‌ كاركنم‌ و طبعا موقعیتی‌ برای‌ كار خلاق‌ دست‌ نمی‌داد.»
اولسن‌ در سال‌ ۱۹۵۵ با دریافت‌ كمك‌ هزینه‌ دانشگاه‌ استرانفورد امكان‌ از سرگیری‌ كار داستان‌نویسی‌ را فراهم‌ آورد. در سال‌ ۱۹۶۱ مجموعه‌ داستان‌های‌ كوتاهش‌ Tell me a Riddle را منتشر كرد كه‌ برنده‌ جایزه‌ ادبی‌ «او‌ هنری‌» شد.
فرزند فریادها، كتاب‌ «سكوت‌ها»ی‌ خود را پس‌ از مجموعه‌ داستان‌های‌ كوتاهش‌ منتشر ساخت‌. در این‌ اثر غیرداستانی‌ اولسن‌ به‌ موانع‌ و مشكلات‌ ویژه‌یی‌ می‌پردازد كه‌ زنان‌ در راه‌ بروز خلاقیت‌های‌ خود پیش‌ رو دارند.
اكنون‌ اولسن‌ در دهه‌ هفتاد میلادی‌ زمانی‌ كه‌ اوج‌ منازعات‌ بلوك‌ شرق‌ و بلوك‌ غرب‌ است‌ با نوشته‌های‌ خویش‌ به‌ نقطه‌ عطف‌ جنبش‌ زنان‌ مبدل‌ شده‌ است‌. اینكه‌ اولسن‌ بر ارتباط‌ تنگاتنگ‌ میان‌ سیاست‌ورزی‌ فمنیستی‌ و حقایق‌ زندگی‌ طبقه‌ كارگر پافشاری‌ كرده‌ است‌، عمده‌ دلیل‌ شهرت‌ و اعتبار اوست‌.
Silences، بازنویسی‌ و اتمام‌ Yonnondio و گردآوری‌ مجموعه‌یی‌ با نام‌ «Mother to Doughter, Doughter to» از آخرین‌ كارهای‌ تیلی‌ اولسن‌ بوده‌ است‌. اولسن‌ همواره‌ به‌ موضوع‌ مطالعات‌ زنان‌ و كشف‌ جنبه‌های‌ نادیده‌ گرفته‌ شده‌ تاریخ‌ فرهنگی‌ زنان‌ احساس‌ دین‌ ورسالت‌ كرده‌ است‌.
▪ مارگریت‌ دوراس‌؛ از هیروشیما تا پاریس‌
ژان‌ پل‌ سارتر و سیمون‌ دوبووار، این‌ زوج‌ موفق‌ تقریبا تمام‌ ادبیات‌ معاصر فرانسه‌ را در سیطره‌ خویش‌ گرفته‌اند. از آلبركامو و لویی‌ فردینان‌ كه‌ بگذریم‌ همه‌ تا زمان‌ آغاز موج‌ نو سینما در فرانسه‌ یا اگزیستانسیالیست‌ بودند یا فمنیست‌.
مارگریت‌ دوراسن‌ اما هرگز هیچ‌ مكتبی‌ را نپذیرفت‌، هرچند كه‌ نوشته‌ها و كلا اندیشه‌ او تا حدودی‌ فمنیست‌ ماركسیست‌ است‌. او با نام‌ مارگریت‌ دونادی‌یو در آوریل‌ ۱۹۱۴ در سایگون‌ به‌ دنیا آمد. در سال‌ ۱۹۳۳ به‌ فرانسه‌ مهاجرت‌ كرد تا در رشته‌ ریاضیات‌ و حقوق‌ سیاسی‌ درس‌ بخواند. ۶ سال‌ عضو حزب‌ كمونیست‌ بود و در جنبش‌ ماه‌ مه‌ ۱۹۶۸ عضو كمیته‌ نویسندگان‌ دانشجویان‌ بود.
شاید آن‌ چیزی‌ كه‌ دوراس‌ را به‌ سارتر و دوبووار نزدیك‌ می‌كند فعالیت‌ او در زمینه‌ حمایت‌ از حقوق‌ خارجیان‌ در فرانسه‌ در دهه‌ هفتاد یا هواداری‌ از اتحاد لهستان‌ و پشتیبانی‌ از شورشیان‌ افغان‌ دهه‌ هشتاد بوده‌ است‌.
دوراس‌ از اخلاقی‌ترین‌ و پركارترین‌ هنرمندان‌ عرصه‌ فرهنگی‌ فرانسه‌ و جهان‌ است‌ كه‌ آثار فراوانی‌ در قالب‌ داستان‌ كوتاه‌، رمان‌، نمایشنامه‌ و فیلمنامه‌ ارایه‌ كرده‌ است‌. او خود شخصا چند فیلم‌ ساخته‌ و فیلمنامه‌ «هیروشیما عشق‌ من‌» كه‌ برای‌ آلن‌ رنه‌ نوشت‌، شهرت‌ جهانی‌ برای‌ او ساخته‌ است‌.
بی‌شرم‌، می‌گوید ویران‌ كن‌، نوشتن‌، همین‌ و تمام‌، عاشق‌، نایب‌ كنسول‌ و باغ‌ گذر از مهمترین‌ آثار او هستند كه‌ بیشتر مضمون‌ اجتماعی‌ داشته‌، عشق‌ ناممكن‌ و پیچیدگی‌ مناسبات‌ انسانی‌ را به‌ تصویر می‌كشند. با این‌ همه‌ او به‌ ساخت‌شكنی‌ در نحو زبان‌ نیز توجه‌ داشته‌ و نوآوری‌های‌ او در این‌ زمینه‌ به‌ فرهنگ‌ها و دایرهٔالمعارف‌ها راه‌ یافته‌ است‌.
دوراس‌ كه‌ جزو كارگردانان‌ موج‌نو سینمای‌ فرانسه‌ نیز محسوب‌ می‌شود تاثیر ژرفی‌ بر این‌ نوع‌ سینما بر جا نهاده‌ است‌. بسیاری‌ او را در پردازش‌ داستان‌ فیلم‌ هم‌ پایه‌ «ژان‌ لوك‌ گدار» كارگردان‌ معروف‌ موج‌ نو فرانسه‌ می‌دانند. این‌ بخصوص‌ زمانی‌ بیشتر رخ‌ می‌ نماید كه‌ دوراس‌ را آنارشیست‌ بخوانیم‌ و آثارش‌ را هم‌ پایه‌ آثار سلین‌ و دیگر نویسندگان‌ بزرگ‌ فرانسه‌ قلمداد كنیم‌.
اودر مارس‌ ۱۹۹۵ در ۸۱ سالگی‌ درگذشت‌.
▪ آلیس‌ واكر؛ در جست‌وجوی‌ باغ‌های‌ مادران‌ مان‌
ویرجینیا وولف‌ در اتاقی‌ برای‌ خود می‌نویسد: «اندیشه‌ ما اگر زن‌ باشیم‌ به‌ مادران‌مان‌ بازمی‌گردد» تنها زنی‌ كه‌ به‌ تمام‌ این‌ جمله‌ را سرمشق‌ كار خود قرار داد «آلیس‌ واكر» امریكایی‌ بود.
واكر در سال‌ ۱۹۴۴ در امریكا زاده‌ شد. در ۱۹۸۳ جایزه‌ پولیتزر و جایزه‌ كتاب‌ امریكا را برای‌ رمان‌ معروف‌ خود «رنگ‌ ارغوانی‌» به‌ دست‌ آورد. همین‌ رمان‌ بود كه‌ در سال‌ ۱۹۸۵ وقتی‌ توسط‌ «استیون‌ اسپیلبرگ‌» كارگردان‌ مشهور جهان‌ و با بازی‌ «ووپی‌ گلدبرگ‌» به‌ فیلم‌ تبدیل‌ شد، او را به‌ شهرت‌ جهانی‌ رساند. شاید مبارزه‌ با نژادپرستی‌ كه‌ جزو تفكر اسپیلبرگ‌ نیز هست‌، به‌ اندیشه‌ حق‌ باوری‌، ارتباط‌ میان‌ فرهنگ‌ها و اهمیت‌ اسطوره‌های‌ آفریقایی‌ در نزد واكر دامن‌ زد.
واكر در مقاله‌ معروف‌ و شاخص خود «در جست‌وجوی‌ باغ‌های‌ مادران‌مان‌» مقوله‌ زیبایی‌ شناسی‌ را بازنگری‌ می‌ كند و صنایع‌ دستی‌ و موسیقی‌ و چهل‌تكه‌ دوزی‌ را در زمره‌ آن‌ قرار می‌دهد. به‌ نظر او زنان‌ سیاهپوست‌ همواره‌ هنرمندان‌ و اندیشه‌ورزان‌ بزرگی‌ بوده‌اند كه‌ در تولیدات‌ فرهنگی‌ مهارت‌ داشته‌اند.
▪ فلانری‌ اوكانر؛ طنزپرداز عصیان‌گر
وقتی‌ اوكانر در ۱۹۳۵ در ناحیه‌ پروتستان‌ نشین‌ از آموزش‌ كاتولیكی‌ برخوردار بود، نخستین‌ جرقه‌های‌ عصیان‌ در وجودش‌ زده‌ شد. این‌ نویسنده‌ امریكایی‌ كه‌ در كالج‌ دولتی‌ زنان‌ در جورجیا درس‌ خواند و از دانشگاه‌ آیووا در رشته‌ نویسندگی‌ خلاق‌ مدرك‌ كارشناسی‌ گرفت‌ در نخستین‌ رمان‌ خود wise Blood كه‌ داستانی‌ كمدی‌ تراژیك‌ درباره‌ افراطی‌گری‌های‌ مذهبی‌ است‌، به‌ كمبود فرهنگ‌ جنوب‌ امریكا پرداخت‌ و در مجموعه‌ A Good man is hard to Findداستان‌هایی‌ در مورد گناه‌ ازلی‌ به‌ خوانندگان‌ عرضه‌ كرد.
آخرین‌ رمان‌ او The Violent bearit a way است‌ كه‌ روایتگر تكبر و تعصب‌های‌ سنتی‌ است‌.
▪ جین‌ اسمایلی‌؛ از شاه‌لیر تا باباگوریو:
جین‌ اسمایلی‌ در ۱۹۴۹ در لس‌آنجلس‌ به‌ دنیا آمد و در میسوری‌ بزرگ‌ شد. او دكترای‌ خود را در نویسندگی‌ خلاق‌ از دانشگاه‌ آیووا گرفت‌ و در همان‌ جا در سال‌ ۱۹۹۲ به‌ كرسی‌ استادی‌ رسید. اسمایلی‌ از سه‌ ازدواج‌ خود صاحب‌ دو دختر و سه‌ پسر شد. او كه‌ داستان‌نویسی‌ را از اوایل‌ دهه‌ هشتاد شروع‌ كرده‌ بود تا سال‌ ۱۹۹۱ چندین‌ رمان‌ و مجموعه‌ داستان‌ به‌ چاپ‌ رساند. در همین‌ سال‌ با انتشار رمان‌ A thousand actes جایزه‌ پولیترز و جایزه‌ ملی‌ منتقدان‌ امریكا را برد. این‌ رمان‌ روایتی‌ امروزی‌ شده‌ از داستان‌ شاه‌لیر شكسپیر است‌ كه‌ ماجرای‌ آن‌ در جامعه‌یی‌ كشاورزی‌ در آیداهو می‌گذرد.
اسمایلی‌ در رمان‌ طنزآمیز بعدی‌ خود Moo‌ كه‌ به‌ سال‌ ۱۹۹۵ نگاشته‌، فضای‌ نوشته‌های‌ بالزاك‌ را در اردوگاهی‌ در غرب‌ میانه‌ بازشناسی‌ می‌كند.
▪ باربارا پیم؛ ساكت‌ترین‌ بورژوای‌ قرن‌
تا زمانی‌ كه‌ فیلیپ‌ لاركین‌ شاعر انگلیسی‌ باربارا پیم‌ را مطرح‌ نكرد و بی‌اعتنایی‌ به‌ نوشته‌های‌ او را ناروا نخواند؛ هیچ‌ كس‌ او را نمی‌شناخت‌. او كه‌ در سال‌ ۱۹۱۳ درست‌ یك‌ سال‌ پیش‌ از آغاز جنگ‌ اول‌ در انگلستان‌ زاده‌ شد در رمان‌هایش‌ زندگی‌ طبقه‌ متوسط‌ مرفه‌ پس‌ از جنگ‌ را بخوبی‌ تصویر كرده‌ است‌. ماجرای‌ چاپ‌ اولین‌ رمان‌ او به‌ سال‌ ۱۹۵۰ بر می‌گردد كه‌ ماجرایی‌ تلخ‌ بود و هیچ‌ ناشری‌ حاضر به‌ انتشار رمان‌ او نشد. با این‌ همه‌ پیم‌ نویسندگی‌ را ادامه‌ داد و باز در سال‌ ۱۹۶۰ تصمیم‌ به‌ چاپ‌ رمانی‌ گرفت‌ كه‌ قصد داشت‌ با نام‌ مستعار «تام‌ كریپتون‌» بنویسد. ناشران‌ باز هم‌ از چاپ‌ نوشته‌هایش‌ خودداری‌ كردند.
سال‌ ۱۹۷۷ با توجه‌ به‌ حمایت‌ فیلیپ‌ لاركین‌ آثار او چاپ‌ شد و مورد توجه‌ قرار گرفتند. مرگ‌ پیم‌ در ۱۹۸۰ بوده‌ است‌. او اندكی‌ پیش‌ از مرگ‌ به‌ عضویت‌ انجمن‌ سلطنتی‌ ادبیات‌ برگزیده‌ شد.
▪ باربارا كارتلند؛ پركارترین‌ نویسنده‌ قرن‌
باربارا كارتلند در سال‌ ۱۹۰۱در انگلستان‌ به‌ دنیا آمد. نخستین‌ رمانش‌ را در بیست‌ و دو سالگی‌ با نام‌ Jigsaw به‌ چاپ‌ رساند. از سال‌ ۱۹۲۳ تاكنون‌ او بیش‌ از ۴۰۰ كتاب‌ منتشر كرده‌ كه‌ بسیاری‌ از آنها از پرفروش‌ترین‌ كتاب‌های‌ سال‌ بوده‌اند. او در سال‌ ۱۹۸۳ با نوشتن‌ ۲۶ كتاب‌ در طول‌ یك‌ سال‌ ركوردی‌ جهانی‌ بر جای‌ گذاشت‌.
كارتلند به‌ اهمیت‌ تغذیه‌ برای‌ حفظ‌ سلامتی‌ و زیبایی‌ در دوران‌ سالمندی‌ اعتقاد راسخ‌ دارد و حتی‌ كتاب‌هایی‌ در این‌ مورد نوشته‌ است‌ شاید به‌ همین‌ خاطر است‌ كه‌ در نودسالگی‌ وقتی‌ نشان‌ اشرافیت‌ امپراتوری‌ را دریافت‌ كرد و مادر خوانده‌ پرنسس‌ دایانا شد، هنوز طراوت‌ جوانی‌ را در خود احساس‌ می‌كرد.
منبع : روزنامه اعتماد


همچنین مشاهده کنید