پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا

نوجوانی‌ و جوانی‌ رسول مکرم اسلام


نوجوانی‌ و جوانی‌ رسول مکرم اسلام
آرامش‌ و وقار و سیمای‌ متفكر " محمد " از زمان‌ نوجوانی‌ در بین‌ همسن‌ و سالهایش‌ كاملا مشخص‌ بود . به‌ قدری‌ ابو طالب‌ او را دوست‌ داشت‌ كه‌ همیشه‌ می‌خواست‌ با او باشد و دست‌ نوازش‌ بر سر و رویش‌ كشد و نگذارد درد یتیمی‌ او را آزار دهد . در سن‌ ۱۲ سالگی‌ بود كه‌ عمویش‌ ابو طالب‌ او را همراهش‌ به‌ سفر تجارتی‌ - كه‌ آن‌ زمان‌ در حجاز معمول‌ بود - به‌ شام‌ برد . درهمین‌ سفر در محلی‌ به‌ نام‌ " بصری‌ " كه‌ از نواحی‌ شام‌ ( سوریه‌ فعلی‌ ) بود ، ابو طالب‌ به‌ " راهبی‌ " مسیحی‌ كه‌ نام‌ وی‌ " بحیرا " بود برخورد كرد . بحیرا هنگام‌ ملاقات‌ محمد - كودك‌ ده‌ یا دوازده‌ ساله‌ - از روی‌ نشانه‌هایی‌ كه‌ در كتابهای‌ مقدس‌ خوانده‌ بود ، با اطمینان‌ دریافت‌ كه‌ این‌ كودك‌ همان‌ پیغمبر آخر الزمان‌ است‌ .
باز هم‌ برای‌ اطمینان‌ بیشتر او را به‌ لات‌ و عزی‌ - كه‌ نام‌ دو بت‌ از بتهای‌ اهل‌ مكه‌ بود - سوگند داد كه‌ در آنچه‌ از وی‌ می‌پرسد جز راست‌ و درست‌ بر زبانش‌ نیاید . محمد با اضطراب‌ و ناراحتی‌ گفت‌ ، من‌ این‌ دو بت‌ را كه‌ نام‌ بردی‌ دشمن‌ دارم‌ . مرا به‌ خدا سوگند بده‌ !
بحیرا یقین‌ كرد كه‌ این‌ كودك‌ همان‌ پیامبر بزرگوار خداست‌ كه‌ بجز خدا به‌ كسی‌ و چیزی‌ عقیده‌ ندارد . بحیرا به‌ ابو طالب‌ سفارش‌ زیاد كرد تا او را از شر دشمنان‌ بویژه‌ یهودیان‌ نگاهبانی‌ كند ، زیرا او در آینده‌ مأموریت‌ بزرگی‌ به‌ عهده‌ خواهد گرفت‌.
● جوانی و نوجوانی پیامبر
محمد دوران‌ نوجوانی‌ و جوانی‌ را گذراند . در این‌ دوران‌ كه‌ برای‌ افراد عادی‌ ، سن‌ ستیزه‌جویی‌ و آلودگی‌ به‌ شهوت‌ و هوسهای‌ زودگذر است‌ ، برای‌ محمد جوان‌ ، سنی‌ بود همراه‌ با پاكی‌ ، راستی‌ و درستی‌ ، تفكر و وقار و شرافتمندی‌ و جلال‌ . در راستی‌ و درستی‌ و امانت‌ بی‌ مانند بود . صدق‌ لهجه‌ ، راستی‌ كردار ، ملایمت‌ و صبر و حوصله‌ در تمام‌ حركاتش‌ ظ‌اهر و آشكار بود . از آلودگیهای‌ محیط آلوده‌ مكه‌ بر كنار ، دامنش‌ از ناپاكی‌ بت‌ پرستی‌ پاك‌ و پاكیزه‌ بود بحدی‌ كه‌ موجب‌ شگفتی‌ همگان‌ شده‌ بود ، آن‌ اندازه‌ مورد اعتماد بود كه‌ به‌ " محمد امین‌ " مشهور گردید . " امین‌ " یعنی‌ درست‌ كار و امانتدار .
در چهره‌ محمد از همان‌ آغاز نوجوانی‌ و جوانی‌ آثار وقار و قدرت‌ و شجاعت‌ و نیرومندی‌ آشكار بود . در سن‌ پانزده‌ سالگی‌ در یكی‌ از جنگهای‌ قریش‌ با طایفه‌ " هوازن‌ " شركت‌ داشت‌ و تیرها را از عموهایش‌ بر طرف‌ می‌كرد . از این‌ جا می‌توان‌ به‌ قدرت‌ روحی‌ و جسمی‌ محمد پی‌ برد .
این‌ دلاوری‌ بعدها در جنگهای‌ اسلام‌ با درخشندگی‌ هر چه‌ ببیشتر آشكار می‌شود ، چنانكه‌ علی‌ ( ع‌ ) كه‌ خود از شجاعان‌ روزگار بود درباره‌ محمد ( ص‌ ) گفت‌ :
" هر موقع‌ كار در جبهه‌ جنگ‌ بر ما دشوار می‌شد ، به‌ رسول‌ خدا پناه‌ می‌بردیم‌ و كسی‌ از ما به‌ دشمن‌ از او نزدیكتر نبود " با این‌ حال‌ از جنگ‌ و جدالهای‌ بیهوده‌ و كودكانه‌ پرهیز می‌كرد .
عربستان‌ در آن‌ روزگار مركز بت‌ پرستی‌ بود . افراد یا قبیله‌ها بتهایی‌ از چوب‌ و سنگ‌ یا خرما می‌ساختند و آنها را می‌پرستیدند . محیط زندگی‌ محمد به‌ فحشا و كارهای‌ زشت‌ و می‌ خواری‌ و جنگ‌ و ستیز آلوده‌ بود ، با این‌ همه‌ آلودگی‌ محیط ، محمد هرگز به‌ هیچ‌ گناه‌ و ناپاكی‌ آلوده‌ نشد و دامنش‌ از بت‌ و بت‌ پرستی‌ همچنان‌ پاك‌ ماند .
روزی‌ ابو طالب‌ به‌ عباس‌ كه‌ جوانترین‌ عموهایش‌ بود گفت‌ : " هیچ‌ وقت‌ نشنیده‌ام‌ محمد ( ص‌ ) دروغی‌ بگوید و هرگز ندیده‌ام‌ كه‌ با بچه‌ها در كوچه‌ بازی‌ كند " .
از شگفتیهای‌ جهان‌ بشریت‌ است‌ كه‌ با آنهمه‌ بی‌ عفتی‌ و بودن‌ زنان‌ و مردان‌ آلوده‌ در آن‌ دیار كه‌ حتی‌ به‌ كارهای‌ زشت‌ خود افتخار می‌كردند و زنان‌ بدكار بر بالای‌ بام‌ خانه‌ خود بیرق‌ نصب‌ می‌نمودند ، محمد ( ص‌ ) آنچنان‌ پاك‌ و پاكیزه‌ زیست‌ كه‌ هیچكس‌ - حتی‌ دشمنان‌ - نتوانستند كوچكترین‌ خرده‌ای‌ بر او بگیرند . كیست‌ كه‌ سیره‌ و رفتار او را از كودكی‌ تا جوانی‌ و از جوانی‌ تا پیری‌ بخواند و در برابر عظمت‌ و پاكی‌ روحی‌ و جسمی‌ او سر تعظیم‌ فرود نیاورد ؟ !
منبع : سایت فاتح نت
منبع : سایت پیامبر اعظم


همچنین مشاهده کنید