شنبه, ۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 20 April, 2024
مجله ویستا

یا مرگ یا تجدد و اصلاح


یا مرگ یا تجدد و اصلاح
یا مرگ یا تجدد و اصلاح
راهی جز این دو پیش وطن نیست
ایران كهن شده است سراپای
درمانش جز به تازه شدن نیست
محمدتقی بهار، شاعر، مورخ، محقق، روزنامه نگار، سیاستمدار و استاد برجسته دانشگاه معروف به ملك الشعرا، فرزند میرزا محمدكاظم صبوری كه خود ملك الشعرای آستان قدس رضوی بود در ۱۶ آبان ماه ۱۲۶۵ ه ش (در حدود ۲۰ سال قبل از آغاز مشروطه) در شهر مشهد متولد شد. بهار مقدمات ادبیات را نزد پدر آموخت و تحصیلات ادبی و عربی را در محضر «ادیب نیشابوری» دنبال و اصول ادبیات فارسی و عربی را در مدرسه نواب در خدمت اساتید تكمیل كرد. وی كه از ۱۰ سالگی سرودن شعر را آغاز كرده بود در ۱۹ سالگی و پس از فوت پدرش مقام ملك الشعرایی را از طرف مظفرالدین شاه كسب نمود و به خدمت آستان قدس رضوی درآمد. از آن پس قصیده سرایی در اعیاد و جشن های آستان قدس ضمیمه برنامه هایش بود به خصوص بعدها كه با اشعار ملی و میهنی مردم را در زمینه آزادی خواهی تهییج می كرد.
در سال ۱۲۸۴ كه آوازه مشروطیت و آزادی خواهی در ایران طنین انداز شد وارد امور سیاسی شد، جزء مشروطه خواهان خراسان قرار گرفت و اشعاری در زمینه مسائل روز سرود كه در جراید معتبر آن زمان از جمله روزنامه مخفی خراسان و روزنامه طوس (به مدیریت میرزا هاشم خان قزوینی) انتشار یافت و سبب شهرت او شد. معتقد بود «برای زندگانی انقلابی یك انقلاب روحی لازم است و انقلاب روحی نیز مستلزم آن است كه هر چه هست تجدید شود و هرچه موجود است تكمیل گردد» بر طبق نوشته ها و به گواهی اشعارش، شعر را در دفاع از حیثیت انسانی می پسندید و در راه اصلاح كردن محیط و پدید آوردن اجتماعی بهتر قلم می زد و شعر می سرود. می گفت: «هر شعری كه شما را تكان ندهد به آن گوش ندهید. هر شعری كه شما را نخنداند و یا به گریه نیندازد، آن را دور بیندازید. هر نظمی كه به شما یك یا چند چیز خوب تقدیم ننماید بدان اعتنا ننمایید.» مستزاد معروفش خطاب به محمد علیشاه را در همان سال سرود:
با شه ایران زآزادی سخن گفتن خطاست
●كار ایران با خداست
در ۱۳۲۸ ه ق (۱۲۸۸ ش) پس از خلع محمدعلیشاه از سلطنت، برای اولین بار با حیدرخان عمواوغلی در جهت تشكیل حزب دموكرات در مشهد ملاقات كرده و با كمك سایر دوستان آن را تاسیس كرد. ۲۱ مهرماه همان سال نخستین شماره روزنامه نوبهار منتشر شد كه ناشر افكار احزاب بود. با اعتقاد آزادی خواهی در روزنامه، ملاقات تندی علیه بیگانگان و دخالت آنان در امور ایران انتشار می داد كه پس از اولتیماتوم روسیه تزاری و اخراج شوستر مستشار آمریكایی و خزانه دار كل ایران، لحن این ملاقات شدیدتر شد و در ۱۲۹۰ به دستور وثوق الدوله (وزیر خارجه) «نوبهار» بسته، توقیف شد. بلافاصله اقدام به انتشار روزنامه «تازه بهار» كرد كه بیش از ۹ شماره نشر نیافت و باعث تبعید محمدتقی بهار و ۹ تن از دوستانش در كمیته حزب دموكرات شد. دی ماه ۱۲۹۲ دوره دوم و سال بعد دوره سوم نوبهار در تهران منتشر شد. این چرخه تولید و توقیف تا سال ۱۳۰۱ همچنان ادامه داشت كه این زمان به صورت هفتگی در تهران به چاپ می رسید.
از طرف مردم كلات، سرخس و درگز به نمایندگی مجلس قانونگذاری دوره سوم راه یافت كه اعتبارنامه او با مخالفت اعتدالیون مواجه شد ولی سرانجام به تصویب رسید. در دوره های چهارم، پنجم و ششم مجلس نیز حضور یافت، از دوستان مدرس بود و در حزب اقلیت جای داشت.در ۱۲۹۴ انجمن دانشكده را در تهران بنیان گذاشت و سه سال بعد مجله دانشگاه را به راه انداخت كه یك سال هم دوام نیافت. انتشار روزنامه زبان آزاد (۱۲۹۶) و روزنامه یومیه نیمه رسمی ایران (۱۲۹۸) از زمره دیگر فعالیت های او بود. پس از پایان ششمین دوره مجلس از سیاست كناره گرفت و به خدمات فرهنگی پرداخت و در دارالمعلمین عالی به تدریس ادبیات ایران قبل از اسلام مشغول شد و تا شهریور ۱۳۲۰ دور از كارهای سیاسی به تالیف و تدریس پرداخت. «رساله زندگانی ما»، «تصحیح تاریخ سیستان»، «شرح احوال فردوسی»، «كارنامه زندان» و بسیاری از قصایدش را در همین دوران به یادگار گذاشت و البته در این مدت چند بار به زندان افتاد و تبعید شد.
از سال ۱۳۲۰ دوباره مشغول كارهای سیاسی شد و در سوم اسفندماه سال بعد نوبهار را بار دیگر منتشر كرد. مقاله معروف «از آن طرف راه نیست»، جلد اول و دوم سبك شناسی و شرح زندگانی سیدحسن مدرس را نوشت. مدتی رئیس كمیسیون ادبی انجمن روابط فرهنگی ایران و اتحاد جماهیر شوروی در تهران بود.
رساله ای نیز تحت عنوان «در آرزوی مساوات» به رشته تحریر درآورد، همچنین تاریخ احزاب سیاسی را و در سال ۱۳۲۴ بود كه در كابینه قوام السلطنه وزیر فرهنگ و ارشاد شد. «شرح زندگی اش» را تالیف و بخشی از كتاب «جوامع الحكایات و لوامع الروایات» را تصحیح كرد.
با همكاری احمد قوام السلطنه حزب دموكرات ایران را تاسیس كرد و از پست وزارت كناره گرفت. در دوره پانزدهم مجلس قانونگذاری به نمایندگی مردم تهران انتخاب شد. در همان سال بود كه به سل مبتلا شده و این بیماری مانع فعالیت های او گشت. بنابراین برای معالجه روانه سوئیس شد. دو سال بعد پس از بازگشت «جمعیت ایرانی هواداران صلح» را در ۱۳۲۹ تشكیل داد و ۲۹ اسفندماه پیامی به جوانان ایرانی فرستاد.
سرانجام ملك الشعرا با وجود هفت بار زندان رفتن و تبعید و توقیف همچنان ایستادگی كرد و استقامت نشان داد و كوشش در راه عقیده را با عمل خود به نمایش گذاشت، در اولین روز اردیبهشت ماه ۱۳۳۰ بدرود زندگی گفت و بعد از ظهر روز بعد جنازه او را از مسجد سپهسالار تا چهارراه مخبرالدوله بر سر دست بردند. همان روز در شمیران، در باغ آرامگاه ظهیرالدوله جسم او را به خاك سپردند. با امید اینكه روح پرتلاشش نیز قرین آرامش باشد.
ضحی معتمدی
منبع : روزنامه شرق


همچنین مشاهده کنید