سه شنبه, ۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 23 April, 2024
مجله ویستا

فرا تر از واژه


فرا تر از واژه
مساله هرمنوتیك (علم تفسیر) در باب هرگونه انتقال اندیشه بین انسان ها از جایگاهی اساسی برخوردار است، زیرا كلمات هیچ جا در نزد همگان دارای معانی كاملاً بی ابهام و یكسان نیستند. هر كسی كه به قرائت متنی اقدام می كند، این كار را با حساسیت ،پیش فرض ها، فرهنگ خاص و گرایش های شخصی خود انجام می دهد. آنچه در مورد هر متنی صادق است، و به طریق اولی در مورد كتاب مقدس و جاودانه ای همچون قرآن نیز صدق می كند، این است كه قرائت و فهم هر كس خاص خود اوست و با قرائت و فهم هیچ فرد دیگری یكسان نیست. نوشتار حاضر با نگاهی به كتاب «تأویلات القرآن از دیدگاه عبدالرزاق كاشانی» اثر پی یر لوری كه توسط انتشارات حكمت به چاپ رسیده است به بحث تأویل باطنی قرآن می پردازد.
در میان مسلمین، صوفیه، باطنیان و اخوان الصفا در بسیاری از موارد به تأویل تمسك جسته اند و حتی از قدمای متصوفه نیز واسطی، شبلی، نوری و حلاج تاویل هایی در باب برخی از آیات قرآن نقل شده است. البته پل نویا آغاز تاویل باطنی قرآن را از زمان امام جعفر صادق (ع) و تعلیمات ایشان و نیز تاویل قرآن منسوب به ایشان یعنی «مصباح الشریعه» می داند كه البته در انتساب اثر مذكور به رئیس مكتب جعفری تردیدهایی وجود دارد. ولی در تاریخ متصوفه، از قرن سوم به بعد، تفاسیری از بخشی از یك سوره یا قسمتی از قرآن یا تمام قرآن به دست رسیده است كه در آنها نشانه هایی از ذوق و تأویل باطنی را می توان سراغ گرفت.
عبدالرزاق كاشانی یكی از نام آوران عرصه ترویج و انتظام بنای فكری و مكتب محی الدین ابن عربی است. از وی آثار گرانسنگ متعددی بر جای مانده كه برخی از آنها در نوع خود در تاریخ تصوف بی بدیل است. در واقع، كاشانی در شمار پركارترین نویسندگان تمام حوزه های تصوف اسلامی است، چه در دوران تكامل و رواج عرفان. دورانی كه با حضور شیخ اكبر و ابن فارض آغاز شد كمتر نویسنده ای بسان كاشانی به تدوین نظرگاه های خانقاهیان پرداخته است به گونه ای كه در این دوران نه تنها دست نوشته های بزرگانی همچون تلمسانی، جندی و فرغانی به تنوع و حجم آثار كاشانی نیست، بلكه حتی محیی الدین در این وادی همسان عبدالرزاق كاشانی نیست.
كاشانی با مطالعه «فصوص الحكم» با عقاید ابن عربی آشنا شد و این آشنایی، سرفصل مهمی در زندگی عبد الرزاق بود؛ چرا كه وی با اینكه از مشایخ سهروردیه ارشاد یافته بود، به یكی از بزرگ ترین شارحان و مروجان مكتب وحدت وجودی پس از صدرالدین قونوی تبدیل شد، به طوری كه با وجود چهره های برجسته ای در میان شاگردان و مروجان عقاید شیخ اكبر ،كاشانی از جایگاهی والا و منحصر به فرد برخوردار است. زیرا وی با بیان ساده، روشن و محققانه به نظام مندی نظریات شیخ اكبر پرداخت و برخی از آثارش مثل «شرح فصوص الحكم» ، «تاویلات القرآن»، «لطایف الاعلام فی اشارات اهل الالهام» در نوع خود بی بدیل است و بیش از هر اثر دیگری مورد رجوع و استفاده طالبان بوده است. در حیطه راهنمانگاری كاشانی، بدون شك یگانه است و هیچ یك از نامبرداران اندیشه خانقاهی در سرتاسر حوزه تمدن اسلامی حتی خود شیخ اكبر هم درخشش او را ندارد.
یكی دیگر از ویژگی های كاشانی تلاش وی در جهت تحكیم مبانی علمی مكتب وحدت وجود از طریق تقریب آن با شریعت و قرآن كریم است و نامه وی به علاءالدوله سمنانی در جهت دفاع از عقاید شیخ اكبر و اثبات عدم مغایرت آن با شریعت و نیز تدوین «تاویلات القرآن» را می توان در این راستا برشمرد كه در آن كاشانی آیات قرآنی را منطبق با مشرب وحدت وجودی تأویل نموده است. از امتیازات دیگر كاشانی، گرایش های شیعی وی می باشد. عبدالرزاق به گرامیداشت اهل بیت و ائمه اطهار(ع)، به خصوص حضرت علی و امام جعفر صادق(ع)، می پردازد.
تاویلات القرآن بی تردید گرانسنگ ترین اثر كاشانی است. به جرأت می توان آن را در میدان تفسیر باطنی قرآن اثری منحصر به فرد دانست، چنانكه امام خمینی (ره) در تفسیر سوره حمد خویش از آن یاد می كنند. در این اثر، عبدالرزاق تفسیر قرآن را به شیوه تاویلی مبتنی بر كشف و شهود به اختصار در دو مجلد فراهم آورده است. مجلد اول دربرگیرنده مقدمه مؤلف و تأویل سوره های آغازین قرآن تا پایان سوره كهف است، و مجلد دوم مشتمل بر تاویل سوره مریم تا انتهای قرآن است. این اثر نفیس و ارزشمند از انتهای قرن نوزدهم میلادی در هند و مصر با انتساب به ابن عربی به چاپ رسیده است و همین اشتباه به چاپ بیروت در سال ۱۹۶۸ و سپس به چاپ ۱۹۷۸ بیروت نیز راه یافته است. چاپ اخیر، كه با مقدمه دكتر مصطفی غالب درباره زندگی و آثار ابن عربی و شیوه تاویل باطنی وی به چاپ رسیده است، در ایران نیز در سال ۱۳۶۸ مبنا قرار گرفته و تحت همان انتساب به ابن عربی به صورت افست با عنوان «تفسیر القرآن الكریم للشیخ الاكبر العارف بالله العلامه محی الدین ابن عربی» انتشار یافته است. همین اتفاق در چاپ های مصر (۱۲۸۳ و۱۳۱۷) نیز رخ داده است با اینكه بر همه اهل تحقیق روشن است كه این اثر تالیف عبدالرزاق كاشانی در قرن هشتم است و نه تالیف محی الدین عربی در قرن هفتم.
تاویلات، به خاطر ویژگی های خاص خود بارها در كشورهای مختلف به چاپ رسیده و در معرض تحقیقات متعددی از سوی اسلام شناسان قرار گرفته است. این تحقیقات غالباً دربرگیرنده تفسیر یك یا چند سوره از كتاب تاویلات القرآن هستند. تحقیقات ارزشمند یكی از محققین معاصر خارجی، یعنی پی یر لوری، كه درباره تاویلات القرآن تحقیق علمی و دقیقی انجام داده است تحت عنوان تاویلات القرآن كاشانی در ۱۹۸۰ در پاریس به چاپ رسیده و چاپ دوم آن با بازبینی متن اولیه و اضافاتی به آن در سال ۱۹۹۱ با مشاركت مركز ملی ادبیات فرانسه منتشر شده است. اثر مزبور در سال ۲۰۰۱ میلادی در استانبول تركیه به زبان تركی استانبولی ترجمه و چاپ شد. ترجمه این كتاب به فارسی نیز تحت عنوان «تاویلات القرآن از دیدگاه عبدالرزاق كاشانی» به فارسی ترجمه شده است.
اهمیت این اثر صرفاً به دلیل به كارگیری تأویل باطنی برای تبیین مفهوم آیات كتاب آسمانی نیست؛ زیرا «تاویلات القرآن» در حدود یك قرن پس از دوران شیخ اكبر و در زمانی به رشته تحریر درآمد كه اندیشه متصوفه با طرح نظریات ابن عربی و رواج آن در محافل صوفی توسط قونوی، فرغانی، جندی و… به اوج خود رسیده بود. به علاوه، كاشانی كه با حكمت و فلسفه نیز آشنایی داشته و از طرفی در طریقت پیرو سهروردیه بوده است، در تأویلات، بر پرداخته هایش كه غالباً رنگ محی الدینی دارند چاشنی فلسفه و ادراك ذوقی سهروردیه را نیز افزوده است.
پی یر لوری تأویل های كاشانی را در ۵ سطح دسته بندی می كند كه «بر حسب میزان ایهام و غنای رمزی هر آیه» متغیر است: ۱. تفاسیر مرتبط با ذات الهی؛ ۲. جهانشناسی معنوی صوفی؛ ۳. تطبیق هایی در سطح عالم صغیر و عالم كبیر؛۴. تطبیق با سیر روحانی صوفی و مراحل مختلف سلوك وی؛ ۵.تفسیر در سطح روانشناسی صوفی. از این میان، تطبیق با جهانشناسی صوفی یعنی عوالم گوناگون موجود در حد فاصل وجود مطلق و تعیناتی كه در مرحله نهایی خویش در عالم محسوسات و عالم ملك یا شهادت، بروز می یابند محور اصلی تاویل كاشانی را تشكیل می دهد.هدف عبدالرزاق تفسیر مسلسل و آیه به آیه تمام آیات قرآن یا تفسیر موضوعی قرآن نیست. وی كه از سویی به وجود معانی باطنی در ورای ظاهر آیات قرآنی معتقد است، و از سوی دیگر اهل كشف و شهود است و از جهتی نیز دغدغه ارائه كلیدها و رهنمون هایی به سالكان جهت تسهیل درك معنوی قرآن را دارد، شروع به تدوین تأویل قرآن، بر اساس ادراك شهودی و با بیانی ساده و آموزشی، می نماید. بنابراین، تاویلات باطنی عبدالرزاق حاصل تجربه شخصی اوست. از آن جا كه كاشانی، به اختصارنویسی گرایش دارد، از این رو، آیاتی با مضمون مشابه را تنها در اولین بار تاویل می كند و همچنین از تاویل آیاتی كه به نظر وی تأویل نمی پذیرند یا برای احكام و حدود نازل شده اند اجتناب نموده است.
كاشانی از آن جا كه مخاطب تأویلات را «اهل الكشف» می داند ،از بیان و توضیح مقدماتی بسیاری از مفاهیم مكتب وحدت وجودی و جهانشناسی متصوفه اجتناب می كند و دانستن آن را برای مخاطبان اثر خویش امری بدیهی فرض می كند. در نتیجه، در تأویلات انواع واژگان مربوط به علوم قرآنی، علم دستور زبان، طبیعت، الهیات، حكمت یونانی، شرقی و ... را بدون تبیین قبلی می توان ملاحظه نمود. موضوعات محوری مكتب وحدت وجود ابن عربی در تأویلات كاشانی فرصت بروز یافته كه این محورها از قبیل وحدت وجود، وحدت و كثرت، تكوین عالم، ذات، صفات، افعال، حضرات خمس، تعینات مختلف، عالم جبروت، ملكوت، ملك و انسان كامل، حقیقت محمدیه، عقل فعال، روح اول، نفس كلی و... به روشنی در تاویلات مطرح شده اند. شواهدی را از تفاسیر كاشانی می توان استخراج نمود كه در آن مفاهیم قرآنی با مراحل مختلف سلوك صوفی تا فنای از خود و بقا به وجود مطلق و ذات الهی تطبیق داده شده اند. ظاهر آیات با تبیین مراحل مختلف عروج روحانی صوفی به سوی وجود مطلق انطباق یافته اند. در این مراحل كه غایت آن رهایی از تعلقات و صفات خویش و «تخلق به اخلاق الله» و اتصاف به صفات الهی و در نهایت فنای صوفی در ذات الهی و دستیابی به حیات جاودانه و بقای دائمی است، صوفی مراتب مختلفی را طی می نماید. وی در عروج خویش ابتدا مقام نفس یعنی مرتبه افعال و سپس مقام قلب یعنی صفات را پشت سر می گذارد و به مقام جبرئیل( مقام روح)می رسد. سپس به مرحله فنای كامل در ذات الهی كه «فناءالفناء» نام دارد می رسد و در نهایت در مقام «سدره المنتهی» به كامل ترین وجه شهود ذات الهی دست می یابد.
كاشانی بخش اعظم آیات قرآن را برای بیان توصیف تداخل نیروهای درونی صوفی در جریان سلوك معنوی وی به كار گرفته است. این نحوه انطباق آیات قرآن با عوامل درونی و روحی صوفی یعنی عالم صغیر در بیان كاشانی «تطبیق» نام گرفته است و بیشترین حجم تفاسیر باطنی عبدالرزاق را تشكیل می دهند. در این سطح نقش قلب، روح و نفس و تاثیر متقابل آنها نقشی محوری است.
همچنین نظرگاه های كاشانی در رابطه با قضا و قدر را می توان، از طریق بررسی تأویلات وی استخراج نمود. در منظر عقیدتی كاشانی، با اینكه هیچ اراده ای سوای اراده كلی الهی وجود ندارد، ولی اراده كلی الهی كه «لوح قضا» نام دارد، در عالم نفس كلی كه لوح قدر نامیده می شود، تفصیل یافته است. بنابراین، نوعی اراده خاص ( اختیار) برای انسان وجود دارد.
دیدگاه های كاشانی پیرامون ماهیت خیر و شرّ نیز موضوع مهمی است كه قابلیت بررسی در تأویلات القرآن را داراست. در دستگاه جهان شناسی كاشانی، از آنجا كه هر چیزی در این عالم تعیّنی از تعیّنات ذات مطلق احدیّت است، مساله وجود شرّ یا هر نقص دیگری موضوعیت ندارد. ولی در سطح عالم ظاهر عالم ملك شرّ می تواند به عنوان یك واقعیت مطرح باشد. كاشانی هر چیزی را كه باعث محدودیت انسان و حجاب بین او و ذات مطلق شود، شرّ می داند. او حجاب بین صوفی و وجود مطلق را در سه سطح (افعال، صفات و ذات) مطرح می كند.
تأویلات كاشانی را از منظر اصول اخلاقی یا به عبارتی «نقش عبادات و ریاضت» نیز می توان مورد مداقه قرار داد. توصیه كاشانی به انجام اعمال نیك، نه از جهت دستیابی به پاداش و نه حتی برای اطاعت و بندگی خداوند است، بلكه بدین جهت است كه ذات انسان ها و هویت باطنی آنها در نهایت با خداوند یكی است. بنابراین، مقتضی است كه انسان رفتاری را پیش گیرد كه حكمت الهی برای وی پیش بینی كرده است. وی، در ادامه، احكام اخلاقی در تأویلات را دسته بندی می كند و سپس نقش ریاضت و مجاهده را در كنار عبادات مطرح نموده و به ضرورت مداومت در اذكار و لزوم اطاعت از یك مرشد به عنوان دیگر توصیه های اخلاقی اش به سالكان اشاره می كند
عبدالرزاق اهل كتاب را به واسطه برخورداری از نعمت هدایت الهی از مشركان و كافران متمایز می كند، ولی آنان را به واسطه اشتباهات اعتقادی شان در باب توحید و حیات اخروی، «محجوبین عن الدین» می نامد. در ادامه، نویسنده قضاوت كاشانی درباره انجیل، تورات، مسیح، تثلیث و نیز اعتقاد كاشانی در مورد وحدت ادیان را از لابلای عبارات وی در تاویلات استخراج می نماید.
وی نبوت را جنبه ظاهری ولایت می داند. بدین ترتیب، در دیدگاه وی مرتبه ولیّ برتر از نبیّ و مرتبه نبیّ والاتر از مرتبه رسول است. كاشانی معتقد است كه پس از ختم دور نبوت، ایمان و سطح معنوی مردم به تدریج دچار تنزل و انحطاط می شود و این روند تا ظهور خاتم الاولیاء مهدی (عجل ا... تعالی فی فرجه الشریف)، ادامه خواهد داشت. وی حضرت محمد (ص) را خاتم انبیاء و مظهر انسان كامل و مهدی (عجل ا... تعالی فی فرجه الشریف) را قطب زمان و صاحب ولایت و خاتم الاولیاء می داند.
كاشانی سرنخ هایی را برای تفسیر عرضه می كند ولی به هیچ وجه مدعی نیست كه تمام معانی ضمنی را استخراج كرده است. خواننده آزاد است كه به نوبه خویش احساس كند كه در وی دریافت های جدیدی از آیات قرآنی پدید می آید. پی یرلوری،مؤلف كتاب تاویلات القرآن از دیدگاه عبدالرزاق كاشانی، معتقد است كه یكی از فوائد قرائت صوفیانه قرآن نیز تصدیق مداوم این نكته است كه وحی الهی همواره و برای همه انسان ها حاوی رموزی است كه این رموز به نوبه خود دربردارنده آموزش هایی است.
منبع : روزنامه همشهری


همچنین مشاهده کنید