چهارشنبه, ۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 24 April, 2024
مجله ویستا


احیای‌ الهام‌ و عشق‌


احیای‌ الهام‌ و عشق‌
● آثار تغزلی‌ پوشكین‌
آثار تغزلی‌ پوشكین‌ به‌ لحاظ‌ تعداد، گونه‌گونی‌ و كیفیت‌، درخشان‌ و شگفت‌آور است‌ و آثار هیچ‌ شاعر روس‌ قابل‌ قیاس‌ با آنها نیست‌. ما همه‌ شعرهایی‌ را كه‌ در سایر ژانرهای‌ شعری‌ او گنجانده‌ نشده‌ است‌ در شمار اشعار تغزلی‌ می‌آوریم‌ و این‌ اشعار كم‌ و بیش‌ نیمی‌ از كل‌ آثار شعری‌ اوست‌. شعرهای‌ تغزلی‌ اولیه‌ او مستقیما بر اساس‌ اشعار دو شاعر سال‌ دیده‌تر، ژوكوفسكی‌ و بایتوشكوف‌، سروده‌ شده‌ است‌، كه‌ پوشكین‌ بسی‌ زود ایشان‌ را پشت‌ سر نهاد و كمی‌ بعد نیز به‌ محاق‌ فراموشی‌ راند، او همواره‌ دغدغه‌ سنت‌ ادبی‌ را داشت‌.
از جمله‌ ژانرها و كاربرد قالب‌های‌ شعری‌ در همه‌ سطوح‌، اما آن‌ انتظارات‌ قرن‌ هجدهمی‌ در مورد سبك‌ و فرم‌ در هر ژانر شعری‌ را رد می‌ كرد و در پی‌ طرزی‌ نو بود. از جمله‌ ابداع‌آمیزه‌یی‌ از انواع‌ شعر و جدا شدن‌ آگاهانه‌ از برداشت‌های‌ رسمی‌ به‌ منظور دست‌ یافتن‌ به‌ قلمرو تازه‌. او جدا از ویژگی‌های‌ فنی‌ كه‌ در آثار تغزلی‌اش‌ به‌ آنها رسید تسلط‌ كامل‌ بر نظم‌ و قالب‌ مسمط‌ حتی‌ در ایام‌ جوانی‌ شعر روسی‌ را به‌ سوی‌ خلوص‌ بیشتر قافیه‌، نرمش‌ بیشتر وزن‌، و گونه‌گونگی‌ رهنمون‌ شد. بسیاری‌ از اشعار تغزلی‌ پوشكین‌، كه‌ حسب‌ حال‌ خود اوست‌، به‌ عشق‌ مربوط‌ می‌شود. عشق‌های‌ نوجوانی‌، عشق‌های‌ فعلی‌ و عشق‌های‌ به‌ یاد آمده‌.
این‌ شعرها بسیار پراحساسند و ممكن‌ است‌ شهوانی‌ و جسمانی‌ باشند یا افلاطونی‌، بسیاری‌ از آنها حاصل‌ تجربه‌یی‌ واقعی‌اند. بی‌تردید مشهورترین‌ این‌ شعرها شعری‌ خطاب‌ به‌ خانم‌ كرن‌ با عنوان‌ «لحظه‌یی‌ شگفت‌ را به‌ یاد می‌آورم‌» ۱۸۲۵ است‌. این‌ شعر درباره‌ دیدار، فراموشی‌، و دیدار دوباره‌ «گوهر زیبای‌ ناب‌» و احیای‌ الهام‌ و عشق‌ است‌. آن‌ دسته‌ از شعرهای‌ پوشكین‌ كه‌ درباره‌ دوستی‌ است‌ با شعرهای‌ عاشقانه‌ او پیوند دارد.
از مهمترین‌ این‌ شعرها آنهایی‌ است‌ كه‌ در بزرگداشت‌ سالگرد تاسیس‌ دبیرستان‌ ستارسكویوسلو سروده‌ است‌. خاصه‌ نخستین‌ آنها، شعر «۱۹ اكتبر». اما آن‌ شعرهای‌ او كه‌ در قالب‌ نوعی‌ رقعه‌ شاعرانه‌ است‌ شاید بهترین‌ كلام‌ در بزرگداشت‌ دوستی‌ است؛ و این‌ شعرها جنبه‌ استدلالی‌ ومنطقی‌ این‌ ژانر به‌ سبكی‌ صمیمانه‌ و آشنا بدل‌ می‌شود.
برخی‌ اشعار پوشكین‌ درباره‌ شعر و شاعران‌ است‌. در شعرهای‌ اولیه‌، شاعر در هیات‌ همان‌ تصویر متعارف‌، یعنی‌ «آوازه‌خوانی‌» سوگوار با عشقی‌ یكسویه‌، ظاهر می‌شود؛ نمونه‌ این‌ شعرها «آوازه‌ خوان‌» ۱۸۱۶ است‌. در شعر «گفت‌وگو میان‌ شاعر و كتابفروش‌» ۱۸۲۴شاعر با شور و هیجان‌ اعتراض‌ می‌كند كه‌ «الهاماتش‌» فروشی‌ نیست‌، اما كتابفروش‌ سرانجام‌ او را متقاعد می‌كند كه‌ بی‌آنكه‌ تناقضی‌ در كار باشد می‌تواند كل‌ دستنوشته‌اش‌ را بفروشد. شعر «پیامبری‌» از تمثیل‌های‌ كتاب‌ «اشغیا» سود می‌ جوید تا پیامبری‌ را نشان‌ دهد كه‌ از بالا فرا خوانده‌ می‌شود. این‌ شعر را از زبان‌ پوشكین‌ تا به‌ روزگار ما چنین‌ تفسیر كرده‌اند كه‌ شاعر را دریافت‌ كننده‌ دعوت‌ الهی‌ می‌نمایاند. شعر پوشكین‌ براستی‌ خصلتی‌ این‌ جهانی‌ دارد و به‌ عالم‌ بالا مربوط‌ نمی‌شود، او در شعر خود مشاركت‌ خواننده‌ را می‌طلبد و به‌ هیچ‌ روی‌ در پی‌ آن‌ نیست‌ كه‌ هر چیز را به‌ صراحت‌ بیان‌ كند.
● درام‌ها میهمان‌ سنگی‌
درام‌های‌ كامل‌ پوشكین‌ عبارتند از باریس‌ گادونوف‌ ۱۸۲۴ـ۱۸۲۵ و چهار «تراژدی‌ كوچك‌» كه‌ در ۱۸۳۰ به‌ اتمام‌ رسید و مشتمل‌ است‌ به‌ شهسوار آزمند، موتسارت‌ و سالیری‌، میهمان‌ سنگی‌ و جشن‌ به‌ روزگار طاعون‌. همه‌ این‌ درام‌ها به‌ پیروی‌ از شكسپیر در قالب‌ شعر بی‌قافیه‌ پنج‌ وتدی‌ یا مبیك‌ سروده‌ شده‌ است‌. در باریس‌ گادونوف‌ بعد از هجای‌ چهارم‌ هر سطر وقفه‌یی‌ هست‌ كه‌ از شعر فرانسوی‌ برگرفته‌ شده‌ است‌. نمایشنامه‌های‌ بعدی‌ با حذف‌ كامل‌ این‌ وقفه‌ از روش‌ متعارف‌ روسی‌ فاصله‌ می‌گیرد و به‌ نمونه‌ انگلیسی‌ نزدیك‌ می‌شود. حاصل‌ این‌ تغییرات‌ نرمش‌پذیری‌ بسیار است‌.
شاید عجیب‌ترین‌ نكته‌ در باریس‌ گادونوف‌ این‌ باشد كه‌ شخصیت‌ اصلی‌ این‌ نمایشنامه‌ هیچ‌گاه‌ با رقیب‌ خود، دیمیتری‌ كاذب‌، رودررو نمی‌ شود. باریس‌ نه‌ در نبردی‌ رویاروی‌، كه‌ به‌ حمله‌یی‌ ناگهانی‌ می‌میرد. عامل‌ وحدت‌بخش‌ در نمایشنامه‌ «روح‌» دیمیتری‌ راستین‌ است‌ كه‌ سیزده‌ سال‌ خواب‌ باریس‌ را برآشفته‌ است‌.
نكته‌ جالب‌ این‌ است‌ كه‌ باریس‌، كه‌ تاج‌ و تخت‌ خود را در صورتی‌ در مخاطره‌ می‌بیند كه‌ مدعی‌ براستی‌ دیمیتری‌ راستین‌ باشد، آنگاه‌ كه‌ شویسكی‌ به‌ او می‌گوید با چشم‌ خود كشته‌ دیمیتری‌ راستین‌ را بعد از قتل‌ او دیده‌ است‌، خاطری‌ آسوده‌ می‌یابد. توصیف‌ نعش‌ فاسد نشده‌ دیمیتری‌، پیشاپیش‌، خبر از كشف‌ و شهودی‌ می‌ دهد كه‌ باریس‌ اندكی‌ پیش‌ از مرگ‌ ناگهانی‌ خود به‌ آن‌ می‌رسد و آن‌ اینكه‌ دیمیتری‌ راستین‌ بدل‌ به‌ قدیسی‌ صاحب‌ كرامت‌ شده‌ است‌. هر یك‌ از «تراژدی‌های‌ كوچك‌» پوشكین‌ بر شالوده‌ گرهی‌ كور از تناقض‌های‌ آشتی‌ناپذیر در شخصیت‌ها و انگیزه‌ها نهاده‌ شد، و این‌ از عنوان‌ آنها نیز پیدا است‌. در «شهسوار آزمند» تناقض‌ میان‌ آزمندی‌ و خوی‌ شهسواری‌، در موتسارت‌ و سالیری‌، مرد «عاطل‌» صاحب‌ نبوغ‌ در برابر مرد سختكوش‌ صاحب‌ فن‌، در میهمانی‌ سنگی‌، تندیس‌ جان‌ یافته‌، و در جشن‌ به‌ روزگار طاعون‌، شادمانی‌ در وقت‌ مصیبت‌. نمایشنامه‌ شهسوار آزمند را اغلب‌ كاری‌ در سنت‌ ادبی‌ پرداختن‌ به‌ احوال‌ مال‌ اندوزان‌، خاصه‌ «خسیس‌» مولیر، به‌ شمار آورده‌اند.
موتسارت‌ و سالیری‌، كه‌ نمایشنامه‌یی‌ در اثبات‌ عدل‌ خداوند است‌، مضمون‌ این‌ افسانه‌ را به‌ كار می‌گیرد كه‌ سالیری‌ آهنگساز از سر حسادت‌ موتسارت‌ را زهر می‌دهد.
در «میهمان‌ سنگی‌» پوشكین‌ روایت‌ خود از دون‌ خوان‌ را به‌ دست‌ می‌دهد، پیش‌ از آن‌ نیز رویكردی‌ اصیل‌ به‌ مضمون‌ مال‌اندوزی‌ را در شهسوار آزمند به‌ دست‌ داده‌ بود. پوشكین‌ سرلوحه‌یی‌ از اپرای‌ «دون‌ جووانی‌» موتسارت‌ را برمی‌گیرد و بدین‌ سان‌ خواستار آن‌ می‌شود كه‌ آنچه‌ نوشته‌ است‌ با آن‌ نوشتار مقیاسه‌ شود.
دون‌ خوان‌ پوشكین‌ یكسره‌ با دون‌ خوان‌های‌ پیشین‌ تفاوت‌ دارد. او نه‌ دروغگوست‌ نه‌ اهل‌ كام‌ گرفتن‌ به‌ زور، نه‌ گمراه‌كننده‌ دوشیزگان‌ است‌ و نه‌ اهل‌ زور و فریب‌، مردی‌ است‌ كه‌ هنر عشق‌ ورزیدن‌ را می‌داند، چندان‌ كمر به‌ خدمت‌ معشوق‌ می‌بندد تا اومشتاقانه‌ تن‌ به‌ تمنایش‌ دهد، می‌خواهد او را چنان‌ كه‌ هست‌ دوست‌ بدارند و ازعشق‌های‌ پیشین‌ با سرخوشی‌ یاد می‌كند. دوینا آنا، تنها شخصیت‌ زنی‌ كه‌ از متن‌ سنتی‌ برگرفته‌ شده‌، بیوه‌ فرمانده‌ است‌، نه‌ دختر او. این‌ فرمانده‌ شرافتمندانه‌ در دوئلی‌ با دون‌ خوان‌ كشته‌ شده‌ است‌ دلیل‌ دوئل‌ در متن‌ نمی‌آید حال‌ آنكه‌ در متن‌ سنتی‌، دون‌ خوان‌، آنگاه‌ كه‌ بی‌شرمانه‌ می‌كوشد تا دختر فرمانده‌ دونیا آنا را اغفال‌ كند، او را می‌كشد، سه‌ مثلث‌ در میهمان‌ سنگی‌ می‌بینیم‌: دون‌ خوان‌، دونیا آنا، معشوق‌ در گذشته‌ دوخوان‌ و شوهرش‌، دون‌ خوان‌، لورا و دون‌ كارلوس‌، كه‌ در این‌ مثلث‌ دون‌كارلوس‌ می‌میرد، و دون‌ خوان‌،دونیا آنا و تندیس‌ كه‌ در این‌ مثلث‌ دون‌ خوان‌ می‌میرد. هیچ‌ اشاره‌ یی‌ به‌ ازدواج‌ دون‌ خوان‌ درمیان‌ نیست‌، دونیا آنا تنها زنی‌ است‌ كه‌ ازدواجش‌ با دون‌ خوان‌ محتمل‌ است‌. نمایشنامه‌ این‌ نكته‌ را روشن‌ نمی‌كند كه‌ عشق‌ دون‌ خوان‌ به‌ دونیا آنا تا چه‌ حد شیفتگی‌ جسمانی‌ گذرایی‌ است‌، نقشی‌ كه‌ او در برابر این‌ زن‌ به‌ خود نبسته‌ تاچه‌ حد دغلكارانه‌ است‌. احساسات‌ او تا چه‌ حد واقعی‌ و پایاست‌ و آیا او براستی‌ پیشنهاد ازدواج‌ به‌ این‌ بانو می‌دهد یا نه‌: تماشاگران‌ خود باید تصمیم‌ بگیرند.
آخرین‌ تراژدی‌ از «تراژدی‌های‌ كوچك‌»، «جشن‌ به‌ روزگار طاعون‌» از نوشته‌های‌ كم‌ مانند در ادبیات‌ جهان‌ است‌. بخشی‌ از نمایشنامه‌ «شهر طاعون‌» ۱۸۱۶ نوشته‌ جان‌ ویلسن‌ ترجمه‌ به‌ اندكی‌ از آن‌ اقتباس‌ شده‌ است‌ و دو ترانه‌ آن‌ بطور كامل‌ بازنویسی‌ شده‌ تا نوشته‌یی‌ كه‌ در دنیای‌ انگلیسی‌ زبان‌ كم‌ وبیش‌ فراموش‌ شده‌ است‌ به‌ شاهكاری‌ روسی‌ تبدیل‌ كند. می‌بینیم‌ كه‌ هرچهار نمایشنامه‌ بر مضامینی‌ از ادبیات‌ غرب‌ استوارند كه‌ پوشكین‌ قصد داشت‌ با آنها رقابت‌ كند.
منبع : روزنامه اعتماد


همچنین مشاهده کنید