جمعه, ۳۱ فروردین, ۱۴۰۳ / 19 April, 2024
مجله ویستا


نجابت شرقی عشق


نجابت شرقی عشق
این روزها، بار دیگر یاد و خاطره مردی را بزرگ داشته ایم كه با آمدنش و نیز رفتنش، فصل تازه ای از دین باوری را فراروی ما گشود. این بزرگمرد، انقلابی پدید آورد كه بر همه چیز زندگی ما تأثیر گذاشت و فرهنگ و آموزش و ادبیات نیز از آن مستثنی نبود.
از این رو سخن از تأثیر انقلاب اسلامی بر ادبیات این مرز و بوم، بی عنایت به امام خمینی(ره) بدون معناست. امام معمار و بنیانگذار انقلاب اسلامی است و اوست كه با دم مسیحیایی اش جان تازه ای به قوم شب زده بخشیده است.
در این مقاله تلاش شده است تصویر امام خمینی در اندیشه و خیال شاعران كودك و نوجوان به عنوان بخش كوچكی از ادبیات انقلاب اسلامی به نمایش گذاشته شود.
این مطلب از این جهت برای چاپ صفحه فرهنگ و آموزش انتخاب شده است كه مخاطبان اصلی ما در این صفحه، آموزش كارانی هستند كه با دانش آموزان سروكار دارند یا پدران و یا مادرانی كه دغدغه تربیت صحیح فرزندان خود را دارند.
با این توضیح و با یادی دوباره از پدر بزرگ انقلاب اسلامی حضرت امام خمینی(ره) این مقاله را در پی می آوریم.
قرن ها بود كه چشمان جست وجو گر و نگران اهل سیر و سلوك، به مشرق زمین دوخته شده بود(مشرق در ادبیات عرفانی، رمز عالم غیب و ملكوت است) تا مگر مردی از غیب برون آید و كاری بكند و به نور وجودش كره خاكی ما را روشن كند.
شهر خالی است ز عشاق بود كز طرفی
مردی از غیب برون آید و كاری بكند
(حافظ)
این مرد سرانجام در قرن ما و در عصر حاضر از مشرق ایمان طلوع كرد و با دست شرقی اش، آسمان را ورق دیگری زد و نور خورشید را به زمین و اهل آن پیشكش كرد.
شب، شبی بیكران بود
دفتر آسمان پاره پاره
برگ ها زرد و تیره
فصل، فصل خزان بود
هر ستاره
حرف خط خورده ای تار
در دل صفحه آسمان بود
*
گرچه گاهی شهابی
مشق های شب آسمان را
زود خط می زد و محو می شد
باز در آن هوای مه آلود
پاك كن هایی از ابر تیره
خط خورشید را پاك می كرد
*
ناگهان نوری از شرق تابید، خون خورشید آتشی در شفق زد
مردی از شرق برخاست
آسمان را ورق زد(۱)
هر كس به گونه ای به جهان و پدیده هایش می نگرد. نگاه فیلسوف با نگاه عارف و نگاه هنرمند با نگاه اهل سیاست، متفاوت است.
اهل عالم به تناسب یافته هایشان از علم و اینكه از كدام منظر به هستی و سایر پدیده ها نگاه می كنند، فهم خود را از عالم ارائه می كنند. در این میان نگاه شاعران، نگاه دیگری است. شاعران در هر لحظه نگاه تازه ای به جهان و پدیده های آن دارند و با هر نگاه تازه شان، نام جدیدی بر پدیده ها و جریان ها می نهند.
نظامی وقتی به طلوع آفتاب می نگرد و آفتاب و ستاره ها را می بیند، چون نگاهش نگاه تازه ای است، نام تازه تری بر آنچه ما آن را آفتاب و ستاره می خوانیم، می نهد:
هزاران نرگس از چرخ جهانگرد
فرو شد تا برآمد یك گل زرد
امام خمینی (رضوان الله تعالی علیه) به عنوان یك رهبر الهی، جایگاه ویژه ای نزد نویسندگان و شعرا دارد. شاعران از دریچه خیال خود، امام را متفاوت از دیگران دیده اند.امام خمینی(ره) را، هم شاعرانی كه برای بزرگسالان شعر می سرایند دیده اند و هم شاعران كودك و نوجوان.
شاعران بزرگسال از زاویه ذهن و خیال خود با واژه های اساطیری، واژه های عرفانی، واژه های عاشقانه و... امام را ستوده اند و در توصیف هایشان آمیزه ای زیبا از تخیل و تعقل را به تصویر كشیده اند. آنها او را «شمس منور» ، «آیت آسمانی» ، «تبشیر صبح» ، «جبین شرقی» ، «خلیل دل» ، «شعر صبح» ، «سلاله باران» ، «چشمه آفتاب» ، «محبوب قرن ها» ، «آینه شیدایی» ، «بوی خوش آشنا» ، «چشم نور» ، «خلاصه خوبی ها» ، «روح سبزه زاران» ، «معنی وسعت بی كرانه» ، «چاووش باران» ، «صبح نمایان» ، «خورشید اشراق» ، «آیینه شكیبایی» ، «باده سبز دعا» ، «نگاه آسمانی» ، «مرد هزاره آخر» ، «آیت عروج» ، «نجابت شرقی عشق» ، «عطر عاطفه» ، «شعر ناتمام» ، «پاسخ سپید» ، «زبور باران» ، «زمزمه خوبی ها» ، «مردی از جنس ملائك» و «خلاصه خوبی ها» نامیده اند.
آنچه كه بسیار حائز اهمیت است، این است كه امام «نقطه الهام» و مضمون مكرر شاعران شعر بزرگسال و شاعران شعر كودك و نوجوان است. كمتر شاعری را می توان یافت كه امام در شعر او حضور نداشته باشد و در این میان، شاعران كودك و نوجوان به صمیمت كودكان و نوجوانان به این یگانه دوران پرداخته اند.
اما نگاه شاعر كودك و نوجوان كاملاً متفاوت است. او امام را از چشمان پر از شور، صداقت، یكرنگی و صمیمی كودك به تماشا نشسته است و با واژه هایی سرشار از عشق، امید و عاطفه، او را سروده است.
و امام در شعر شاعران كودك و نوجوان جایگاهی به زیبایی گل، به طراوت بهار، به گرمای خورشید، به شیدایی بلبل و به لطافت شكوفه و غنچه دارد. امام رنگین كمان شعر اوست كه در خانه دل بچه ها مثل كبوتر جای گرفته است.
واژه های شاعر كودك و نوجوان، واژه های قابل لمس و شیرینی است و آنجا كه كبوتر خیال شاعر اوج می گیرد یك رؤیای پر از نور می شود.
جست وجوی تصویر امام در شعر كودك و نوجوان، به سان جست وجوی خورشید و مهتاب است؛ بدیهی و ساده. تصویر امام را در دو فاصله زمانی به تماشا می نشینم.
الف- شعرهایی كه در زمان حیات امام (ره) سروده شده است.
ب- شعرهایی كه در زمان ارتحال امام (ره) یا بعد از آن سروده شده است.
آنچه در این فاصله به روشنی به چشم می خورد، تصویرهای همگون است. خورشیدی كه روزی آمده است و روزی رفته، پرستویی كه روزی به شهر ما آمده و در یك غروب كوچیده است؛ رنگین كمانی كه دیگر به آسمان ما نمی آید و ... .
الف- شعرهایی كه در زمان حیات امام سروده شده است
۱- آمدن امام به میهن، فصل تازه ای در شعر شاعران است. شاعر كودك و نوجوان، امام را همراه با «گل یاس» ، «سرود رود» ، «ترانه» و... به تماشا نشسته است. با هم «تو آمدی» را از نگاه «علی اصغر نصرتی» مرور می كنیم:
تو با نسیم و یاس ها
تو با جوانه آمدی
تو با سرود رودها
تو با ترانه آمدی
*
تو با گل محمدی
تو با كلام آمدی
تو بارها و بارها
مرا به خواب آمدی
*
تو آمدی و بوی گل
تو آمدی و چلچله
تو آمدی و شهر شد
پر از نشاط و هلهله
*
تو آمدی و بعد از آن
جهان ما قشنگ شد
كویر قلب خشك ما
قشنگ و رنگ رنگ شد(۲)
جعفر ابراهیمی امام را «پیك بهار» می داند. وی امام را در «هوای باغ» ، «ترانه چلچله» و «سرود جویبار» به مكاشفه نشسته است:
در سكوت دلنشین شب
در جهان پرخیال خواب
در صدای خنده سحر
در نگاه گرم آفتاب
*
در طراوت هوای باغ
در سرود نرم جویبار
در ترانه های چلچله
در هوای پاك نوبهار
*
یاد تو به خاطرم
عطر می دهد چو گل
مهر تو نشسته در دلم
مثل شبنمی به روی گل
*
تو فروغی از محبتی
از خدا به ما رسیده ای
چون گلی ز دشت قلب ما
سر به آسمان كشیده ای
*
جان تازه می دهد به من
مهربانی صدای تو
می برد مرا به شهر نور
حرف های آشنای تو
*
در خزان این جهان تویی
پیكی از بهار جاودان
زنده باشی ای امام ما
تا ظهور صاحب الزمان(۳)
۲- امام بهاری است كه با آمدنش باغ شكوفا شده است و گل و غنچه ها سرشار از امید، لب به خنده می گشایند. امام فصل سرسبز زندگی است كه با آمدنش، ایران پر از بهار می شود. در شعر «آن روز» ، افسانه شعبان نژاد از آمدن بهار خبر می دهد:
وقتی كه تو آمدی دوباره
از هر طرفی سپیده سرزد
در باغ، شكوفه شد شكوفا
پروانه به سوی غنچه پر زد
*
در خانه و كوچه و خیابان
گل های قشنگ خنده رویید
از شادی دیدن تو آن روز
هم غنچه و هم جوانه خندید
*
گیسوی قشنگ سبزه آن روز
با دست نسیم شانه می شد
باغ دل ما ز دیدن تو
سرسبز و پر از ترانه می شد(۴)
امام بهاری است كه بر زبان بیشتر شاعران كودك و نوجوان جاری شده است.
آمد بهار زیبا
در فصل برف و بوران
هر شاخه پر ز گل شد
در سرزمین ایران(۵)
*
با آمدنش بهار آمد
شد باغ چمن شكوفه باران
چون سینه صاف آسمان شد
از رویش سبزه، سبزه زاران(۶)
***
آن روزهای سرد
گویی بهار شد
دنیای خشك ما
چون سبزه زار شد
*
آن روز جای برف
نقل آمد از هوا
وقتی كه از سفر
آمد امام ما(۷)
***
در ماه بهمن آمد
بهمن به سوی یاران
آورد در زمستان
بوی خوش بهاران(۸)
***
مگر فصل بهار آغاز گشته
كه گل ها رنگ و بوی تازه دارند
درختان بلند باغ میهن
چرا سرسبز و شاد و بی قرارند(۹)
***
گل، گل گل، از آسمان
می ریزد به خاك ما
عطرآگین شود از آن
خاك، خاك پاك ما(۱۰)
***
از راه آمد
گویی بهاران
از لاله پر شد
هر جای ایران(۱۱)
۳- امام خورشید است مثل نور؛ مثل سپیده بر سرزمین ایران تابیده و روشنایی و گرما بخشیده است:
اماما با تو ما یك آسمانیم
تو دریایی و ما رود روانیم
اگر یك روز، ابری هم ببارد
تو خورشیدی و ما رنگین كمانیم(۱۲)
***
گل های شادی
پژمرده بودند
مردم زغصه
افسرده بودند
*
ظلم و سیاهی
بیداد می كرد
هر كس ز بیداد
فریاد می كرد
*
آمد خمینی
مانند خورشید
بر قلب مردم
تابید و تابید(۱۳)
***
چون نور به قلب شب
آن روح خدا آمد
چون مهر فروزنده
آمد كه به شب تابد
*
از تابش روی او
دیو از ذهن ما رفت
آمد گل و آمد نور
تاریكی شب ها رفت(۱۴)
***
تا تو پا گذاشتی به خاك ما
خاك مرده زنده شد، بهار شد
با طلوع چشم های روشنت
باز آفتاب، آشكار شد(۱۵)
***
بوسه بر چهره نورانی تو
بوسه بر خورشید است(۱۶)
***
مثل سپیده آمدی
محو شد آن شب سیاه (۱۷)
۴- امام مفهوم و معنای شور وامید است، مثل یك رود جاری و با او زندگی دوباره از سر گرفته می شود:
با بغلی عطر ناب
آمدی از آفتاب
عشق به دنبال تو
قلب همه، مال تو
آمدی و شب پرید
صبح به جایش دمید
رود، دلش زنده شد
از خوشی آكنده شد
كفتر دل پر گرفت
زندگی از سر گرفت (۱۸)
۵- امام مأمن گنجشك های بی پناه است. شاعر، همان گنجشك تنها و بی پناهی است كه در پناه دست های امام لانه گزیده و این مفهوم، حدیث مكرر همه دل های تنها بوده است؛ وحید نیكخواه آزاد در شعر «آبشار آبی امید» دست امام را لانه گنجشك ها می داند:
... گام هایت تشنه پرواز بود
در نفس هایت نسیم راز بود
عزمت از هر جنگلی انبوه تر
صبر تو از كوه ها هم كوه تر!
همرهان تو، همه فرزانه ها
دشمن تو، قاتل پروانه ها
شعر باران خفته در لبخند تو
قهر طوفان خشم بی مانند تو
از وجودت مشعلی افروختی
تا شود روشن شب ما، سوختی
شب ز گرمای تو كم كم آب شد
ابرها رفتند و شب، مهتاب شد
تار و پود شب، زیكدیگر گسست
شب حبابی شد، به دست تو شكست
سایه ات تا دورها گسترده است
خاك را آرام و ایمن كرده است(۱۹)
و بیوك ملكی همین مطلب را دوباره واگویه می كند:
دست های سبز مهربان تو
باغ را پر از گل و جوانه كرد
هر پرنده ای كه بی پناه بود
در پناه دستت آشیانه كرد(۲۰)
شاعر، مردم و امام را از یك جنس می داند؛ مردم و امام همه كبوترند و امام، آن كبوتر بزرگ است:
.... برفراز آسمان، كبوتری است
بر تمام آسمان كشیده بال
زرد و سرخ آبی و بنفش و سبز
گونه گون و رنگ رنگ و خال خال
*
آن كبوتر بزرگ با خودش
می برد كبوتران شاد را
باز بگذرند و پشت سر نهند
خاك و آسمان و ابر و باد را
*
برفراز آسمان، كبوتران
برفراز آسمان، كبوتر است
آن كبوتران شاد، مردمند
آن كبوتر بزرگ، رهبر است(۲۱)
۷- امام یك قصه شیرین است برای كودكان و نوجوانان:
تو مثل قصه شیرینی
تو خیلی مهربان هستی
تو حتی نصف شب ها هم
به فكر دیگران هستی(۲۲)
تصویر امام تابلویی است از بهار، گل و شكوفه، پرنده های زیبا و خورشید گرم و جهان افروز و قصه شیرین هر شب بچه های ایران زمین و در یك كلام، امام پدری است مهربان و دوست داشتنی.ب: شعرهایی كه در زمان ارتحال امام(ره) یا بعد از آن سروده شده است
در این اشعار، امام همان چهره روشن و ماندگاری را دارد كه در سال های زندگی در میان شاعران كودك و نوجوان داشته است.
امام، همان خورشید است؛ خورشیدی كه دیگر از شهر ما كوچیده است. او همان آفتاب است؛ آفتابی كه به تعبیر جواد محقق از آسمان گم شد.
«مرتضی دهقانی» از غروب خورشید می سراید و «حسین عبدی» از گریه و پروانه ها. «رودابه حمزه ای» او را رنگین كمانی می داند كه از شهر ما كوچیده و افسانه شعبان نژاد صحبت از یك خزان تازه دارد.
«افشین علاء» در انكاری كودكانه، مرگ پدر را باور ندارد. او به بچه ها می گوید: «او فقط به خواب رفته است» و «مصطفی رحماندوست» از فراق پدر مویه می كند و «جعفر ابراهیمی» از روز عزای دیگری سخن می گوید؛ از داغداری لاله ها.
تصویر امام همان تصویر مهربان است كه در لحظه های همیشه در زندگی به خاطر شاعر آمده است.
۱- با رفتن امام، خزان زندگی آغاز می شود و باغ پر از آه، پر از اندوه و پر از گریه می شود:
باغ، آهی كشید و غمگین شد
برگ سبز درخت ها خشكید
باد سردی وزید و با دستش
خنده سرخ غنچه ها را چید
*
میخك سبز، ایستاد آرام
غصه بر روی شاخه اش آویخت
غصه لبخند سبز پیچك را
ناگهان زیر شاخه هایش ریخت
*
آب، آرام و ساكت و غمگین
توی جو، دور باغ می چرخید
همه در باغ، گریه می كردند
شاخه بید پیر، می لرزید...(۲۳)
گل های پژمرده باغ، غم كبوترها و خشكیدن لبخند غنچه ها... حكایت از رفتن امام دارد:
بی تو لبخند غنچه ها خشكید
بی تو یك غنچه وانشد آن روز
بی تو یك لحظه غصه و اندوه
از دل ما جدا نشد آن روز
*
...بی تو خورشید هم نمی تابید
بی تو این آسمان چه غمگین بود
اشك از چشم شهر می بارید
غم دوری چقدر سنگین بود
*
بی تو دل های ما پر از غم شد
بی تو ما شعر غصه را خواندیم
تو چه خوب و چه مهربان بودی
بی تو تنها و بی پدر ماندیم(۲۴)
بغض شاپرك، گریه غنچه...
تا خبر رسید
رنگ گل پرید
روی صورتش
شبنمی چكید
*
بغض شاپرك
ناگهان شكست
داغ تازه ای
بر دلش نشست
*
غنچه گریه كرد
زار و زار زار
ناله كرد و گفت:
«نه، نرو بهار!» (۲۵)
۲- امام آفتابی است كه از دیار ما رفته است. در شعر سكوت طولانی محمدعلی دهقانی، سخن از غروب آفتاب گرمابخش امام است.
یك غروب جاویدان، یك سكوت طولانی
رفته از دیار ما، آفتاب نورانی
آسمان پهناور! تو كجاست خورشیدت؟
آن كه رفته می آید؟ هان! بگو، نمی دانی؟(۲۶)
۳- سكوت جیرجیرك، نشانه اندوه ماتم است. جیرجیرك همیشه می خواند اما شاعر، زبان حال جیرجیرك ها را در سكوت شنیده است.
جیرجیرك دوباره ساكت شد
پیچك از قامت درخت افتاد
باز قلب زمین كه تنها بود
یاد آن روزهای سخت افتاد(۲۷)
۴- امام پرستوی مهاجری است كه روزی با خودش بهار را به شهر آورد و با رفتنش، اندوه را در سینه ها جا گذاشت
او چون پرستویی
از شهر ما كوچید
اما گل یادش
در سینه ها رویید(۲۸)
*
پرستو هنگام كوچ دلش
به پیشانی غنچه ها بوسه زد
و با رفتنش آسمان و زمین
برای همه غنچه ها گریه كرد(۲۹)
۵- امام همانند كبوتری است كه از آشیان قلب ها پر كشیده است. كبوتر، آشناترین پرنده در زبان ما و بچه هاست و امام، كبوتر دل های ما از آسمان شهر پر كشیده است:
مانند یك كبوتر
از بام پركشیدی
تا اوج كهكشان ها
با جان و دل پریدی(۳۰)
مثل یك كبوتر شد
از كنار ما پر زد
او چه دید از ما كه
با فرشته ها پر زد؟!(۳۱)
۶- گریه پروانه را كمتر كسی دیده یا شنیده است، پروانه ها همان كودكان پاك و معصومی هستند كه برای از دست دادن امام خود گریه می كنند.
هر چیز و هر كس برایت
از روی غم گریه می كرد
بر روی گلهای خاكت
پروانه هم گریه می كرد(۳۲)
*
وقتی كه می رفت از اینجا
شاگردهایش گریه كردند
پروانه ها ماتم گرفتند
گل ها برایش گریه كردند(۳۳)
۷- گریه های گنجشك ها برای امام، یعنی گریه های دل های كوچك، معصوم، كه در نهانخانه دل برای امام اشك ریخته اند.
وقتی كه رفتی، برایت
گنجشك ها گریه كردند
مهتاب و خورشید و لاله
مانند ما گریه كردند(۳۴)
*
وقتی كه او می رفت از اینجا
شاگردهایش گریه كردند
پروانه ها ماتم گرفتند
گل ها برایش گریه كردند(۳۵)
۸- امام(ره) نیلوفری است كه قلب بچه ها، عزادار اوست.
در غروب بی خورشید
شمع جان ما می سوخت
در عزای نیلوفر
قلب پونه ها می سوخت(۳۶)
***
تو خیلی خوب بودی
تو خیلی ساده بودی
دل بی كینه ات را
به گل ها داده بودی
*
تو مثل باغ بودی
تو مثل آب بودی
گل خورشید بودی
گل مهتاب بودی(۳۷)
۹- امام همان رنگین كمانی است كه روزی آسمان شهر را رنگین كرده بود، حالا از آسمان شهر كوچیده است.
نفهمیدم از پچ پچ باد و برگ
شب كوچ رنگین كمان آمده
من از آخرین برگ روی درخت
شنیدم كه فصل خزان آمده(۳۸)
۱۰- «غنچه های سوگوار» ، «كوچه های سیاهپوش» ، «ابرهای غمگین» همگی تصویرهای قابل لمسی است كه به راحتی مفهوم عزا و اندوه را از زبان كودكان به دایره واژه ها سرازیر می كند.
بی تو گل ها بی قراری می كنند
غنچه ها هم سوگواری می كنند(۳۹)
***
... مهربان! در عزای رفتن تو
اشك ها بی قرار جوشیدند
بغض توی گلوی شهر نشست
كوچه ها سیاه پوشیدند(۴۰)
***
آسمان شهر آن روز
ابرهای غمگین داشت(۴۱)
۱۱- انكارهای كودكان همیشه زیباست. شاید از همین روست كه افشین علاء از زبان بچه ها، مرگ پدر را انكار می كند و با تمام وجود آرزو می كند كه او دوبار بلند شود و با بچه ها حرف بزند. شاید این تصویر ماندگاری است از امام كه هیچ كس حاضر نیست او را دور از خود ببیند:
من به دیدن تو آمدم
پس چرا نمی شوی بلند؟
دستهای مهربان تو
پس چرا تكان نمی خورند؟
*
این جنازه تو نیست، نیست
من كفن سرم نمی شود
واقعاً اگر تو رفته ای
من كه باورم نمی شود!
*
لااقل بگو، بگو، بگو
یك كلام تازه زیر لب
آه، شب شده، بلند شو
دیر می شود نماز شب
*
باز هم تو حرف می زنی
باز هم تو می شوی بلند
یا من اشتباه كرده ام
یا به من دروغ گفته اند
*
این سر و صدا برای چیست؟
هیس! بچه ها یواش تر
او فقط به خواب رفته است
خواب خوش ببینی ای پدر!...(۴۲)
۱۲- پدر، مهربان ترین واژه در فرهنگ ماست، پدری یعنی مهربانی، یعنی عشق، یعنی دوست داشتن.
بچه ها امام را پدر خود می دانستند، مثل همه مردم، مرگ پدر، یعنی غربت، اندوه تنهایی... و پدر زمزمه هر روز كودكان این دیار است. مصطفی رحماندوست در شعر «وصیتنامه» یك بار دیگر از بی پدر شدن فرزندان شاهد می سراید:
بابا سلامت می كنم، حالت چه طور است؟
من سخت غمگینم، تو احوالت چه طور است؟
اكنون تو در جمع شهیدان شاد هستی
از رنج های این جهان آزاد هستی
اما ببین! از چشم، خون می بارم امروز
بابا نمی دانی چه دردی دارم امروز!
وقتی تو رفتی، خنده از لب های ما رفت
غم ناله هامان نیز، تا عرش خدا رفت
با یاد تو ماندیم و غم خوردیم هر روز
ما مثل گل بودیم و پژمردیم هر روز
تا بار دیگر ناله ات از جبهه آمد
یعنی وصیتنامه ات از جبهه آمد
ما آن وصیتنامه را، بسیار خواندیم
یك بار نه، ده بار نه، صد بار خواندیم
در آن وصیتنامه گفتی شب دراز است
تنها چراغ راه این شب هم نماز است
گفتی كه بعد از من، مرا دیگر ندارید
در زندگی دست پدر بر سر ندارید
بعد از من ای چشمان من، غم نیست، غم نیست
زیرا كه بابای شما دیگر خمینی است
آرامشی در جان ما افتاد از این حرف
شد قلب های خسته ما شاد از این حرف
بودیم غمگین بی تو و تنها نبودیم
او بود و ما بودیم و بی بابا نبودیم
او نیز چون مرغی از این دنیا سفر كرد
مرگ آمد و ما را دوباره بی پدر كرد
تو، رهبر خود را در آغوشت كشیدی
ما بار دیگر بی پدر گشتیم، دیدی؟!(۴۳)
۱۳- امید چراغی است در دل های تنها. شاعر با امام تا خیالی عاشقانه می رود و در آسمان بی انتها او را به جستجو می نشیند. شعر «كجا هستی» از زبان ناصر كشاورز همان خیال زیباست كه در جستجوی امام دل ها به این سو و آن سو می رود:
تو گاهی در خیال من
به شكل موج و دریایی
كویری، كوه و صحرایی
گل خوشرنگ و زیبایی
*
كنار چشمه ها گاهی
تو را در آب می بینم
اگر در خواب هم باشم
تو را در خواب می بینم
*
...تو پنهان می شوی گاهی
میان چشم آهوها
تو را احساس باید كرد
میان رنگ ها، بوها
*
كجا هستی بگو آخر
همین نزدیك یا دوری
دل غمگین من دیگر
ندارد طاقت دوری
*
نمی دانم تو الان در
دلم یا آسمان هستی
فقط من خوب می دانم
نه خیلی مهربان هستی(۴۴)
یافتن تصویری روشن از امام(ره) در شعر كودك و نوجوان كاری سخت دشوار است. زیرا كه پهنه تأثیر امام فراتر از نسل ها و عصرهاست كوچك و بزرگ نمی شناسد.
انقلاب اسلامی ایران امروز در همه جای عالم همراه با نام امام(ره) معنا شده است.
امام در زمانه ای از ایمان سخن گفت كه زمین در گرداب «وهم» و «نسیان» دست و پا می زد. و در دوره ای از خدا روایت كرد كه انسان فربه شده از منیت بر بلندای قله «مدرنیته» از اصالت خود سخن می گفت. جستجوی این تلاوت تازه قرآن، این تندر عزت و آزادی، این دیر آشنای محراب و سجاده، این صمیمی كوچه های نهج البلاغه در واژه هایی كوچك دشوار است. امام یعنی انقلاب اسلامی و برای بازشناسی تأثیر انقلاب اسلامی بر ادبیات باید از نو دوباره امام(ره) را به تماشا نشست.
محمدعلی شامانی
منابع
۱- امین پور، قیصر، مثل چشمه، مثل رود، تهران، ،۱۳۷۶ سروش.
۲- نصرتی، علی اصغر، یك نگاه، یك لبخند، تهران، ،۱۳۷۳ حوزه هنری.
۳- ابراهیمی، جعفر.
۴- شعبان نژاد، افسانه، پونه ها، پروانه ها، تهران، ،۱۳۶۹ سروش.
۵- آقا غفار، علی نشریه نهال انقلاب، شماره ۱۰۷.
۶- آقا غفار، علی نشریه نهال انقلاب، شماره ۳۳.
۷- ابوالقاسمی محمود، رشد دانش آموز، شماره ،۵ سال تحصیلی ۶۴-۶۳.
۸- ابوالقاسمی محمود، رشد دانش آموز، شماره ،۵ سال تحصیلی ۶۴-۶۳.
۹- دهقانی محمد علی، نهال انقلاب، شماره ۱۳.
۱۰- ملكی، بیوك، كیهان بچه ها، شماره ۲۲۵.
۱۱- آقا بالایی علیرضا.
۱۲- هراتی، سلمان.
۱۳- آقا بالایی، علیرضا.
۱۴- عبدی حسین، رشد نوجوان شماره ،۵۵ سال ششم.
۱۵- ملكی، بیوك، سروش كودكان.
۱۶- قاسم نیا شكوه، كیهان بچه ها، شماره ۲۰۳.
۱۷- احمدی حسین، كیهان بچه ها.
۱۸- هاشمی سید سعید، سلام بچه ها، شماره ،۱۱ سال سوم.
۱۹- نیكخواه آزاد وحید.
۲۰- ملكی، بیوك، سروش كودكان و نوجوانان.
۲۱- نیكخواه آزاد وحید، كیهان بچه ها، آبان ۱۳۵۸.
۲۲- كشاورز ناصر.
۲۳- شعبان نژاد، افسانه، كیهان بچه ها، شماره ۴۹۴.
۲۴- شعبان نژاد، افسانه، كیهان بچه ها، شماره ۴۹۲.
۲۵- قاسم نیا شكوه، كیهان بچه ها، شماره ۴۹۵.
۲۶- دهقانی محمدعلی.
۲۷- پاك آیین، پدرام.
۲۸- شاهد كودكان، شماره ۱۸۳ و ۱۸۲.
۲۹- شاهد كودكان، شماره ۱۸۳و ۱۸۲.
۳۰- جامه بزرگی، اكرم.
۳۱- نصرتی علی اصغر، در جستجوی گل، تهران، ،۱۳۶۹ تبلیغات انتشارات سپاه.
۳۲- عبدی، حسین.
۳۳- ابراهیمی- جعفر.
۳۴- عبدی، حسین.
۳۵- خدادوست، احمد.
۳۶- ؟
۳۷- عبدی، حسین، رشد نوجوان.
۳۸- جمالی عالم، فائزه.
۳۹- جمالی عالم، فائزه.
۴۰- ابراهیمی جعفر.
۴۱- اعلا ء افشین، كیهان بچه ها، شماره ۴۹۱.
۴۲- رحماندوست، مصطفی، كیهان بچه ها، شماره ۴۹۵.
۴۳- كشاورز، ناصر.
۴۴- كشاورز، ناصر.
منبع : روزنامه همشهری


همچنین مشاهده کنید