جمعه, ۳۱ فروردین, ۱۴۰۳ / 19 April, 2024
مجله ویستا


ننه گیلانه و فرزندان او


ننه گیلانه و فرزندان او
● ( نقدی بر گیلانه )
گیلانه ساخته مشترک رخشان بنی‌اعتماد و محسن عبدالوهاب، در ایام بزرگداشت بیست و پنجمین سالگرد دفاع مقدس، با رویکردی متفاوت به واقعه جنگ بر پرده می رود.
با وجود رکود و سردی رایج سینماها، و به رغم روایت تلخ و غمبار داستان جنگ فیلم با استقبال نسبی تماشاگران روبرو می شود.
سینمای اجتماعی بنی اعتماد این بار با همراهی عبدالوهاب، در وادی جنگ و آسیبهای آن تجربه می شود. فیلمسازان، همچون آثار مستندشان، فیلم را بر پایه پژوهشی دقیق درباره آسیب دیدگان جنگ ساخته اند و حاصل این مطالعه به واقعی تر شدن تصاویر انجامیده است.
● خلاصه داستان
▪ قصه اول: گیلانه و می گل
جنگ درگرفته است. گیلانه و خانواده اش دور از جنگ، در بهشت به ظاهر امن گیلان، منطقه دیلمان، دور از هیاهوی جنگ به سرمی برند. اما جهنم جنگ به بهشت هم می رسد. اسماعیل، پسر گیلانه، رهسپار جنگ می شود و گیلانه و دختر باردارش، می گل، در پی داماد گریخته از سربازی راهی تهران می شوند. وقتی می رسند شوهر می گل را به سربازی برده اند. داماد گیلانه را هرگز در فیلم نمی بینیم.
▪ قصه دوم: گیلانه و اسماعیل
پانزده سال گذشته‌است. گیلانه زخمدار و شکسته، از پسر معلولش پرستاری می کند. اسماعیل در جنگ قطع نخاع شده و وقتی با این حال برگشته، نامزدش ترکش گفته است. مادر، تک و تنها بچه اش را تر وخشک می کند، در حالی که در انتظار زنی، شاید خیالی نشسته که بیاید و عروس او شود. عروس گیلانه را هرگز در فیلم نمی بینیم.
● نوع دیگری از سینمای جنگ
سینمای جنگی ایران، با ورود آدمهای تازه به این عرصه و در غیاب نام آوران سینمای "دفاع مقدس" امسال نیز دوام آورد؛ در حالی که با ورود آثار جدید، زمینه حضور دیدگاه های تازه و تحول در بنیادهای آن محسوس بود. جایی برای "زندگی" محمد بزرگ نیا، "طبل بزرگ زیر پای چپ" کاظم معصومی و "گیلانه" رخشان بنی اعتماد و محسن عبدالوهاب، کوششهایی برای فرارفتن از مرزها و تنگناهای تعریف شده سینمای جنگی ایران است.
بنی اعتماد فیلم گیلانه را سینمای صلح می نامد. او و عبدالوهاب در این میدان تازه واردند و نظرگاهی کاملاً متفاوت با فضای آشنای این نوع دارند. به همین قیاس بازده کار ایشان نیز راهی متفاوت از آمال و آرمانهای شناخته شده "سینمای دفاع مقدس" می پیماید. نگاهی واقع گرایانه و اجتماعی، و به ناچار تلخ.پیش از این در کارنامه رخشان بنی اعتماد فیلمساز اجتماعی سینمای ایران، جای پرداختن به مهمترین واقعه اجتماعی دوران معاصر، جنگ، خالی بود. خود او نبودن فضای مناسب برای گفتگو و طرح موضوع را دلیل امر می داند.
● انتزاع از واقعیت
آثار بنی اعتماد اسنادی است واقع گرایانه از اجتماع. و این بار حضور عبدالوهاب نه تنها واقع گرایی او را تحت تأثیر قرار نداده که برجسته تر کرده است. با این وصف، حال و هوای گیلانه عجیب انتزاعی و فراواقعی به نظر می رسد. آنجا که در دل دیلمان بهشتی، به جای عشق، جنگ و فلاکت می روید، چه چیزی انتزاعی تر و غریبتر از زندگی و واقعیت است؟ تناقضی که تنها در یک سوررئالیسم ناب امکان بروز می یابد. کشف این تضاد و عدم تعادل، برجسته ترین امتیاز گیلانه است.
● ساختار فیلم
گیلانه در بیست و دومین جشنواره فیلم فجر، سال ۱۳۸۲، با نام ننه گیلانه، یکی از سه اپیزود روایت سه گانه داستانهای شهر جنگی بود، که در آن رقابت موفق شد سیمرغ های بلورین جایزه ویژه هیئت داوران و بهترین چهره پردازی را از آن خود کند. استقبال از اثر به مذاق تهیه کننده و فیلمساز خوش می آید و ترغیب می شوند که نسخه مستقل سینمایی آن را نیز تهیه کنند.بنی اعتماد برای توسعه آن اثر کوتاه، راه هوشمندانه ای در پیش می گیرد و بی آن که به ساختار آن روایت موفق دست بزند، حکایت دیگری را در ابتدای فیلم چنان می گنجاند، که خود می تواند فصل مستقلی از قصه ننه گیلانه باشد. و بدین ترتیب فیلم عملاً دوپاره می شود که در عین تعادل، هر یک هویت و ارزش مستقل و جداگانه خود را دارد. بخش اول می شود قصه گیلانه و می گل، و بخش دوم حکایت گیلانه و اسماعیل. به تعبیری دو اپیزود مستقل. اما این تقسیم بندی، با اصرار بی دلیل فیلمسازان بر یکپارچه وانمود کردن فیلم، به تماشاگر گفته نمی شود و او تا اواسط قصه دوم، و چه بسا تا انتها، سردرگم، به دنبال ادامه قصه می گردد و منتظر ورود می گل است. در حالی که می گل اساساً قرار نیست بیاید؛ چرا که قصه، قصه اسماعیل است.از طرف دیگر فیلمنامه نویسان، گاه برای اتصال دو پاره فیلم، به پیروی از آفت آشنای فیلمنامه نویسی در ایران، بیش از حد به کلام متکی می شوند و سیر ماجرا را از دهان شخصیتهای داستان بیان می کنند. با این همه در پاره ای اوقات، بیان فیلم، کاملاً تصویری و با پرهیز از زیاده گویی کلام است، که اتفاقاً این بخشها از برجسته ترین بخشهای فیلم محسوب می شوند. از جمله در فصل آغازین، که اسماعیل از نامزد و خانواده و اهالی خداحافظی می کند تا راهی سربازی شود. این فصل طی یک نمای طولانی، با طراحی درست کارگردانان و مهارت فیلمبردار، یکی از درخشانترین بخشهای فیلم را می سازد.
● ارکان فیلم
بازی فاطمه معتمد آریا در نقش ننه گیلانه، هر چند با تحلیل درست و دقیق درونی و بیرونی بازیگر از نقش اجرا می شود، در پاره ای اوقات اغراق آمیز می نماید. با این حال بازی معتمد آریا یکی از امتیازات ویژه فیلم شمرده می شود. از طرفی حکایت ننه گیلانه به اندازه کافی تکان دهنده و تأثیرگذار است و نیازی به احساساتی شدن فیلمسازان، و به تبع ایشان، دلسوزی و ناله بازیگر برای خود نیست؛ چنان که در چنین لحظاتی ارتباط عمیق تماشاگر با اثر گسسته می شود. در مقابل، رقص ننه گیلانه بر بالین اسماعیل، یکی دیگر از لحظات دلنشین فیلم را شکل می دهد.
هرچند چشم اندازهای طبیعت گیلان و دیلمان، به خودی خود تصاویر چشم نوازی را همراه می آورد، با این همه حرکات نرم و متعادل دوربین، قابهای بی نقص فیلمبردار ـ چه در چشم اندازهای باز و چه در تصاویر بسته، چه در نماهای ثابت و چه متحرک ـ نورپردازی یکدست و ماهرانه، به ویژه در نماهای شبانه جاده و اتوبوس، از دیگر نقاط قوت فیلم است.
مرتضی پورصمدی، ضمن همراهی و رعایت نگاه واقع گرا و اجتماعی فیلم، بدون فضاسازی تیره و نورهای ضعیف، با پیوند زدن تصاویر زیبای طبیعت شمال ایران به قصه غم انگیز ننه گیلانه، فاجعه فیلم را عمیقتر کرده است. چنان که پیوستگی سبک فیلمبرداری نیز یکی از مهمترین عناصری است که موجب تعادل و هماهنگی دوپاره فیلم شده است.اما از سوی دیگر صدای فیلم چندان یکدست به نظر نمی رسد و تصاویر را همراهی نمی کند. گاه شلوغ و نامفهوم است و بعضی اوقات چنان متظاهرانه است که قادر به همراه شدن با واقع گرایی مستندگونه فیلم نیست.مهرداد میرکیانی نیز که در جشنواره بیست و دوم فیلم فجر سیمرغ بهترین چهره پردازی را دریافت کرد، هرچند در حد سینمای ایران کار ممتازی ارائه داده است، با این حال در برخی نماهای درشت خطوط چهره ها برملا می شود.
● حضور بین المللی
گیلانه تا کنون در جشنواره های تورنتو کانادا، پوسان کره جنوبی و فوکوئوکا ژاپن، ترکیه، هند، نیویورک... حضور یافته است و به نظر می رسد حضور و موفقیتهای بین المللی آن تداوم داشته باشد. با این حال انگار در میهن خود به امتیازات آن اعتنای درخور نشده است. ظاهراً آنچه در محافل ایران تعیین کننده است، بیش از کیفیت اثر، تبعیت از سلیقه های رسمی و پیروی از شرایط روز است.
● شناسنامه فیلم
کارگردانان: رخشان بنی اعتماد، محسن عبدالوهاب/ فیلمنامه نویسان: رخشان بنی اعتماد، فرید مصطفوی، محسن عبدالوهاب/ تهیه کننده: سعید سعدی/ مدیر فیلمبرداری: مرتضی پورصمدی/ تدوین: داود یوسفیان/ صدابردار: یدالله نجفی/ طراح چهره پردازی: مهرداد میرکیانی/ طراح هنری: ژیلا مهرجویی/ بازیگران: فاطمه معتمدآریا، بهرام رادان، باران کوثری، ژاله صامتی .../ سرمایه گذاران: سعید سعدی، سیروس تسلیمی
منبع خبر هوشمند هنرکار
منبع : سایت خبری ـ تحلیلی سینمای ما


همچنین مشاهده کنید