پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا

تجلی اراده مردم


تجلی اراده مردم
قیام خونین ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ را بسیاری، نقطه عطف آغاز نهضت انقلاب اسلامی ایران دانسته اند. یا به عبارتی انقلاب اسلامی ایران ۱۵ سال زودتر از زمانی كه شروع و به پیروزی رسید، می توانست در سال ۱۳۴۲ به ثمر بنشیند، اگر حركت خودجوش مردم در آن روز در قالب برنامه ریزی منسجمی طراحی شده و تا آخرین لحظات و ساعات روز ادامه پیدا می كرد و هزاران اما و اگر دیگر.
دستگاه رژیم پهلوی در آن روز، مطابق خاطرات ارتشبد حسین فردوست، در صورت پایداری مردم در ادامه تظاهرات به شكل پیوسته، به سرعت، شكننده بود و بدین ترتیب زمام امور و اداره كشور به دست مردم و روحانیون پشت صحنه قیام می افتاد.قیام ۱۵ خرداد، نمونه بارزی از تجلی اراده آهنین مردمی بود كه بی هیچ سازماندهی و برنامه ریزی مدوّنی قادر به براندازی رژیم حاكم بودند، در حالی كه ماهیت خیزش خودجوش مردم در خرداد ،۴۲ نه تغییر رژیم، كه هویت دادن به اصالت های اسلامی و مذهبی ریشه دار در اعتقادات مذهبی آنان بود كه در مقاطعی، توسط رژیم پهلوی دستخوش تحریف گشته بود.
یكی از مواردی كه رفته رفته منجر به قیام ۱۵ خرداد شد و در نهایت اعتراض عمومی را در پی داشت، تصویب لایحه انجمن های ایالتی و ولایتی بود كه در پس آن روند مرسوم سوگند به قرآن كریم، حذف می گردید و به جای آن سوگند به كتاب آسمانی جایگزین می گشت كه واكنش علمای عصر، باعث بیداری مردم و قیام خونین ۱۵ خرداد سال ۱۳۴۲ گردید.
قیام ۱۵ خرداد ،۴۲ بی تردید برجسته ترین تحول نهضت اسلامی در دهه ۱۳۴۰ بود كه اقشار وسیعی از توده های ملت را به صحنه مبارزه علیه رژیم كشاند، خیزش مذهبی- سیاسی را در سطحی گسترده به نمایش گذاشت و با حكومت وقت درافتاد. این حركت را به طور مشخص نیروهای مذهبی هدایت می كردند، اما در آفرینش آن، غالب طیف ها و گرایش های سیاسی- اجتماعی نقش داشتند. از آنجا كه فرهنگ سیاسی مخالفان هنوز هماهنگ و هم جهت نبوده و ائتلاف طبقات مختلف اجتماعی و طیف های گوناگون سیاسی و مذهبی شكل نگرفته بود، مخالفت ها و اعتراضات تنها در شكل تظاهرات منعكس شد و نتوانست از اشكال دیگر از جمله اعتصاب، خیزش مسلحانه، ایجاد سازمان های سری و... بهره گیرد. قیام ۱۵ خرداد به دلیل رهبری، عدم انسجام لازم میان مخالفان در سراسر كشور و فقدان برنامه ای روشن نتوانست به حركتی برانداز تبدیل شود.
اگرچه به گفته ناظران سیاسی، عمق و گستردگی قیام، به ویژه از صبحدم ۱۵ خرداد تا حوالی ظهر، هم شاه و هم سفارتخانه های آمریكا و انگلیس را به این باور رسانده بود كه تظاهرات و قیام ،حركتی سازمان یافته به منظور سرنگونی رژیم است، اما در حوالی عصر، هنگامی كه قیام تحت كنترل درآمد، آنان متوجه اشتباه خود شدند با این همه شاه به عمق آسیب پذیری رژیم خویش پی برد و كوشید با انسداد كامل فضای سیاسی و تغییراتی در كادر فرماندهی نیروهای امنیتی و اعمال فشار بیشتر بر مخالفان اوضاع را تحت كنترل قرار دهد.
قیام ۱۵ خرداد، از استراتژی، ایدئولوژی، سازماندهی، برنامه و رهبری، كه مولفه های اصلی یك نهضت انقلابی هستند، آشكارا محروم بود. رهبری حركت های مخالف رژیم را امام بر عهده داشت و ایشان تا زمانی كه در میان مردم حضور داشتند، نهضت را در عرصه های مختلف رهبری می كردند. لذا حركت قائم به شخص ایشان بود و با دستگیری وی به رغم تكاپوی بسیار از نفس افتاد. زیرا هنوز در حوزه علمیه و میان علمای طراز اول، آمادگی و زمینه مساعد برای رهبری نهضت وجود نداشت و اساساً كادری از رهبران همفكر، شكل نگرفته بود تا نهضت را در پیچ و خم مبارزه هدایت كنند و این مسأله نقطه آسیب پذیری، نهضت و عامل از دست رفتن دستاوردهای آن در كوتاه مدت بود. گذشته از آن هنوز آمادگی های اجتماعی برای تبدیل شدن به یك حركت انقلابی وجود نداشت، لذا اقشار مختلف اجتماعی نتوانستند از ابزارها و توانمندی های خود در راه پیروزی نهضت بهره گیرند. بدین ترتیب با توجه به كاستی های موجود، قیام در برخورد با ارتشی مجهز و مدرن در هم شكست، اما انگیزه اصلی قیام كه عبارت بود از مبارزه با نظام استبدادی وابسته و سیاست های غیردینی آن تحت هدایت روحانیت به عنوان میراثی برای انقلاب اسلامی سال ،۱۳۵۷ برجای ماند. این قیام همچنین برای بخشی از مبارزان سیاسی (اعم از مذهبی و غیرمذهبی) این واقعیت را آشكار ساخت كه با توجه به ماهیت اصلاح ناپذیر رژیم و عزم استوار آن برای سركوب قهرآمیز مخالفان، مبارزه مسالمت آمیز در چارچوب قانون نه مطلوب است و نه ممكن و نه به نتیجه خواهد رسید، لذا مبارزه در شكل های جدیدتری از جمله مشی مسلحانه استمرار یافت.
قیام ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ سه روز به طول انجامید، صدها و شاید هزاران كشته برجای گذاشت و نه تنها تهران و قم، بلكه اصفهان، شیراز، مشهد و تبریز را هم در برگرفت. شیراز از جمله شهرهای پرتحرك در قیام ۱۵ خرداد بود. شمار كشته شدگان ۱۵ خرداد هرگز مشخص شد. ارقام مختلفی از جانب خبرگزاری ها انتشار یافت كه بعضی بین ۴ تا ۱۰ هزار نفر را اعلام داشتند. شدت تظاهرات و شعارهای مطرح شده كه مستقیماً متوجه سقوط شاه بود، رژیم را به وحشت انداخت و متوجه شد این مذهب است كه می تواند برنامه براندازی را به مورد اجرا گذارد.
البته رژیم این قیام را سركوب كرد و از گسترش آن به شهرهای دیگر جلوگیری كرد، كارمندان و كارگران بخش صنعتی به ویژه كارگران صنعت نفت نیز در سازمان دهی یك اعتصاب عمومی با شكست روبه رو شدند. نیروهای مسلح، تنها پس از سه روز عملیات، اوضاع را به حالت عادی بازگرداندند، رهبران مخالف نیز نه به دنبال تحولاتی تندرو، بلكه اصلاحات معتدل بودند.
امام خمینی در یكی از اعلامیه های خود اظهار می دارد: نسل ما به خاطر دارد كه مردم ایران در شهریور ۱۳۲۰ از این كه قدرت های خارجی اشغالگر شاه را ساقط كردند، واقعاً خوشحال شدند. من نمی خواهم این شاه هم به سرنوشت شاه قبلی دچار شود، به همین خاطر به شاه نصیحت می كنم كه به علمای دین احترام بگذارد، به اسرائیل كمك نكند و از اشتباهات پدرش عبرت بگیرد. البته امام خمینی تا اواخر سال ۱۳۴۰ خواستار از بین رفتن سلطنت و برقراری جمهوری اسلامی نبود.
●اظهارات حسین فردوست درباره قیام ۱۵ خرداد ۴۲
مجموعه خاطرات ارتشبد حسین فردوست كه از نزدیكان دربار و یار دوران كودكی محمدرضاشاه تا سلطنت وی بود، درباره واقعه ۱۵ خرداد، موضوع كتابی ۲ جلدی به نام ظهور و سقوط سلطنت پهلوی می باشد كه گوشه هایی از آن در مورد قیام ۱۵ خرداد به این شرح است:
تظاهرات ۱۵ خرداد ،۱۳۴۲ كاملاً سازمان یافته و از پیش تدارك نشده بود و به همین دلیل، ساواك از قبل اطلاعی درباره آن نداشت. اگر تظاهرات قبلاً تدارك می شد و دو موضوع در آن رعایت می گردید، بدون هیچ تردیدی به سقوط محمدرضا می انجامید، اگر تظاهركنندگان در حد یك گردان موتوریزه، مسلح بودند و یا اگر یك گردان موتوریزه از ارتش به آنها می پیوست و با حدود ۵۰۰۰ نفر جمعیت به سمت سعدآباد حركت می كردند، بدون تردید زمانی كه این جمعیت به حوالی قلهك می رسید، محمدرضا با هلیكوپتر به فرودگاه می رفت.
با رفتن او گارد در مقابل مردم تسلیم می شد و با این اطلاع محمدرضا با هواپیما ایران را ترك می كرد. هم حوادث ۲۵ مرداد ۱۳۳۲ و هم حوادث سال ۱۳۵۷ نشان داد كه پا به فرار محمدرضا بسیار خوب است. لازمه این كار این بود كه در این فاصله سایر مردم، واحدهای لشگر یك گارد را سرگرم می كردند تا به طرف سعد آباد نروند. موضوع دوم، متوقف شدن تظاهرات بین ساعت ۱۲ تا ۱۴ بود. حدود ساعت ۱۲ ظهر، مردم از تظاهرات خسته شدند و چون برنامه براندازی سازمان یافته نداشتند، برای ناهار به غذاخوری ها رفتند و چلوكبابی ها نیز مردم را به ناهار مجانی دعوت می كردند، در نتیجه بین ساعات ۱۲ تا ۱۴ خیابان ها به كلی خلوت شد.
«اگر تظاهرات سازمان یافته بود و بی وقفه تا عصر ادامه می یافت، اویسی (ارتشبد) نمی توانست گردان های خود را مجتمع و مستقر سازد و سیر اوضاع، به خلع سلاح واحدهای نظامی می انجامید و سبب فرار محمدرضا و سقوط او می شد.»به هر حال قیام ۱۵ خرداد، از آنجا كه یك طرح سازمان یافته براندازی نبود، پایان خوش و باورنكردنی برای محمدرضا داشت.●تحولات پس از قیام ۱۵ خرداد و تبعید امام
شاه در روزهای آینده پس از قیام ۱۵ خرداد، این قیام را غائله ای دانست كه به تحریك عوامل خارجی و به وسیله نیروهای ارتجاعی و مدعی روحانیت صورت گرفت. شاه همچنین بلوای ۱۵ خرداد را بهترین نمونه اتحاد نامقدس ارتجاع سیاه و قوای مخرب سرخ دانست كه با پول دسته ای از زمین داران كه مشمول قانون اصلاحات ارضی شده بودند، صورت گرفت.
شاه پس از قیام ۱۵ خرداد ،۱۳۴۲ رهبران جبهه ملی را دستگیر و امام خمینی را به تركیه تبعید كرد كه از آنجا نیز به عراق رفت. بدین ترتیب، شاه توانست غائله را به طور موقت به نفع خود تمام كند، اما نهضت همچنان ادامه یافت.
پاكروان، رئیس سازمان امنیت در پایان این روز خونین گفت: «عناصری خواسته اند با استفاده از نفوذ معنوی خود یك تلاش مذبوحانه به كار برند و برخلاف اراده تمام ملت، جلوی اقدامات آزادیبخش اعلیحضرت همایونی را گرفته و امیال خود را ارضا نمایند و چون ضامن و باعث ثبات تمامیت و استقلال ایران، شخص شاهنشاه می باشد، حملات خود را متوجه مقام سلطنت نموده، تصور كردم با صبر و حوصله خواهم توانست اعمال چند نفر خائن را خنثی كنم، اطلاع دارند كه آقای خمینی و آقای قمی دستگیر و عده دیگری نیز بازداشت شده اند. این اشخاص با وجود مقام خیلی ارجمندی كه در عالم روحانیت پیدا كردند... با تمام عناصر مرتجع همدست شدند و كار به جایی رسید كه با عوامل خارجی تماس گرفتند، خواستند بلوایی به راه بیندازند.»
در ادامه، مخالفان شاه درس های ارزشمندی از ناكامی خود آموختند كه بعدها به آنان در سرنگونی رژیم پهلوی، كمك شایانی كرد. به دنبال قیام مذكور، شمار فزاینده ای از مخالفان، امكان هرگونه همزیستی مسالمت آمیز با شاه را منتفی دانستند و علیه سلطنت پهلوی دست به سلاح بردند. همچنین، تصمیم سریع رژیم برای استفاده از خشونت و عدم ابراز پشیمانی از به كارگیری آن را می توان تا حدودی، ناشی از حمایت كامل آمریكا از سیاست شاه در برخورد با مخالفان دانست. تأثیر قیام ۱۵ خرداد ۴۲ بر جامعه روحانیت بسیار عمیق بود. شجاعت امام خمینی در مواجهه با شاه یك نسل كامل از علما را سیاسی كرد و میراثی در قم به یادگار گذاشت.
حوادث منتهی به این قیام نیز راه را برای تشكیل یك سازمان اسلامی جدید هموار ساخت. به دنبال دستورات امام خمینی، ۳ گروه اسلامی با همكاری یكدیگر، هیأت های مؤتلفه اسلامی را تشكیل دادند. به فاصله كمتر از دو ماه از تبعید امام خمینی، حسنعلی منصور، توسط محمد بخارایی ترور شد و دولت هویت ضارب را بیست و دو ساله و از اعضای فدائیان اسلام معرفی كرد. سال ها بعد هیأت های مؤتلفه اسلامی، مسئولیت ترور را بر عهده گرفتند. در جریان ناكامی قیام ۱۵ خرداد ۴۲ و سركوب مخالفان رژیم، هرچند شاه توانست قدرتش را تثبیت كند اما خاطره كشتارهای خرداد ،۱۳۴۲ آتش زیر خاكستری باقی ماند تا در فرصتی مناسب شعله ور شود. همچنان كه بحران تنباكوی سال ۱۲۹۱ تمرینی برای انقلاب مشروطه بود، رویدادهای خرداد ۱۳۴۲ نیز تمرینی بود برای انقلاب اسلامی ۱۳۵۷.
●تلاش رژیم پهلوی در تغییر واقعیت
پس از خاتمه قیام ۱۵ خرداد، عوامل رژیم حاكم به طرق مختلف سعی نمودند با استفاده از همه امكانات و از جمله رسانه های گروهی، اتهاماتی متوجه آن سازند، جنبه اسلامی و مردمی را از آن بگیرند، جهت خارجی به آن بدهند و افكار عمومی را فریب دهند. اقدامات رژیم در چند زمینه خلاصه می شود: ۱- تبدیل جنبه معنوی به جنبه مادی و ۲- قلب واقعیت به تمام معنی، كوششی بود كه رژیم انجام می داد و مدعی بود مردم به خاطر به دست آوردن ۲۵ ریال، دست به تهاجم علیه دولت زده اند. این ادعا را شاه مطرح كرد: « شاه در ۱۷ خرداد ۴۲ (۲ روز پس از قیام) گفت: باید به شما بگویم كه متأسفانه چه كسانی بساط ۱۵ خرداد را به راه انداختند، كمااین كه در میان كسانی كه زخمی یا دستگیر شده اند، خیلی از آنها می گفتند كه ما چه كار كنیم، ۲۵ ریال پول داده بودند و می گفتند در كوچه ها بروید، بگویید زنده باد فلانی...» و دیگران هم آن را تكرار نمودند، اما این كافی نبود، می بایست منبع پرداخت پول مشخص گردد و لذا مسأله پول گرفتن یك مسلمان شیعه از یك مسلمان غیرشیعه عنوان گردید و منظور این بود كه پول هایی از طرف جمال عبدالناصر فرستاده شده تا در ایران توطئه ای صورت گیرد، سپس با این مقدمات و تبلیغاتی كه به دنبال داشت، مبنی بر این كه به زودی همه چیز را روی دایره خواهند ریخت، مدرك به دست دادند و جراید ۲۶ خرداد ۱۳۴۲ نوشتند كه « در تاریخ ۱۱ خرداد شخصی به نام عبدالقیس جوجو از لبنان وارد فرودگاه مهرآباد تهران گردید و چون مورد سوءظن مامورین گمرك قرار گرفته بود، تحت بازجویی و وارسی قرار گرفت و مبلغی معادل یك میلیون تومان از او به دست آمد كه پس از تحقیقات اعتراف كرد كه مبلغ مزبور را از طرف جمال عبدالناصر برای افراد معینی در ایران آورده است.» به دنبال این اعلامیه، سفارت ایران در بغداد شخص مزبور را محمد توفیق القیامی نام نهاد كه مأموریت داشته این پول ها را به اشخاص مخصوصی در ایران بدهد. این پول ها از طرف عمال ناصر از دمشق به بیروت ارسال و از آنجا با وسایل مختلف به نواحی دیگر منتقل می گردد.
●بازتاب قیام ۱۵ خرداد ۴۲ در سال های منجر به انقلاب سال ۱۳۵۷
۱) طرح اعلامیه عزای ملی به مناسبت سالگرد ۱۵ خرداد در سال ۱۳۴۳ با امضای امام خمینی و جمعی از علمای طراز اول انتشار یافت و تصریح شد كه «ما ترك نصیحت و سكوت را جرم می دانیم...»
۲) تظاهرات گسترده ۱۵ تا ۱۷ خرداد ۱۳۵۴ طلاب حوزه علمیه قم كه در راستای تلاش رژیم برای رسیدن به دروازه های تمدن بزرگ و تشكیل حزب رستاخیز بود.
۳) ۱۵ خرداد ۱۳۵۷سالگرد حوادث گذشته مردمی در سال ۵۷ از عمق زیادتری برخوردار بود. در این روز، تعطیلی سراسری، نماینده مخالفت جدی مردم با رژیم بود و ابتكار تازه، عدم خروج مردم از خانه هایشان بوده و تجربه به دست آمده نشان داد كه اقدامات منفی هم می تواند نتیجه بخش باشد.
كاظم شیخلد
منبع : روزنامه همشهری


همچنین مشاهده کنید