جمعه, ۱۰ فروردین, ۱۴۰۳ / 29 March, 2024
مجله ویستا


ادبیات پارسی در روزگار ایلخانان


ادبیات پارسی در روزگار ایلخانان
بر اساس آنچه از منابع تاریخی بر می آید ، در روزگار ایلخانی زبان پارسی با وجود آنکه اکثر دربارهای حامی زبان و ادب پارسی به هنگام ورود خونبار مغولان برچیده شده بودند ، رواج افزونتری نسبت به ازمنه پیشین یافت . زیرا زبان عربی در پی برافتادن خلافت عباسی و از میان رفتن نفوذ معنوی آن و همچنین تکیه زدن بزرگان ایرانی بر مصادر دیوانی دربار ایلخانی ، جایگاه برتر خود را پس از سده های متمادی از دست داده بود . نویسندگان و اندیشمندانی از آن روزگار به مانند ، ابن خلدون ، این نکته را از نظر دور نداشته و در آثار خویش به رونق گسترده زبان پارسی و تباهی زبان عربی در سرتاسر دنیای اسلام اشاره داشته اند .[۱]
نیاز به یادآوری است که امروزه عموم ایران شناسان و تاریخ پژوهان نیز چنین باوری داشته و اعتقاد بر آن دارند که زبان پارسی در آن هنگام چندان اعتبار یافته بود که حتی توانست انبوهی از پارسی نویسان و پارسی سرایان را در سرزمینهایی خارج از مرزهای تاریخی ایران چون هندوستان و آسیای صغیر فراز آورد .[۲]
از دیگر سوی ، رواج افزون زبان پارسی که از جمله رخدادهای مهم فرهنگی این روزگار است سبب گردید زبان رسمی امپراتوری مغول نیز پارسی گردد .[۳] این نکته را می توان از مکتوبات به جای مانده از اندیشند و سیاستمدار نامی عهد مغول ؛ خواجه رشیدالدین فضل الله همدانی ؛ که بسیاری از آنها در زمره فرامین حکومتی به شمار می آیند نیز دریافت . بایسته یادکرد است پاسخ گیوک خان به نامه پاپ اینوسان چهارم و نامه منکوقاآن به پادشاه فرانسه هر دو به زبان پارسی نگارش یافته بودند .[۴]
با تمام این اوصاف ، آنچه موجب شگفتی است آن است که در دستگاه دیوانی ایلخانان کمتر نشانی از شاعران درباری و قصاید مدحی آنان می توان جست .[۵] این در حالی است که در دربار اغلب خاندانهای حکومتگر ایران زمین شاعران بسیار حضور می داشتند و حتی برخی از این سخن سرایان از سوی سلاطین وقت به ملک الشعرایی دربار برگزیده می شدند .[۶] چنین بر می آید که بیشتر ایلخانان و بزرگان مغول را توانایی درک و فهم اشعار پارسی نبود و بدین جهت برای آن ارزشی قائل نمی گشتند .[۷] بی توجهی حکومت و بزرگان مغول منجر به آن شد که سخن سرایان به خارج از حیطه اقتدار دربار منتقل شوند ، مهمتر از همه آنکه اسباب کاهش شمار چکامه سرایان و تغییر نوع شعر از مدح به غزل فراهم آمد .[۸] در حقیقت ، این عامل موجب گردید که به همان نسبتی که قصیده سیری قهقرایی یافته بود غزل رو به پیشرفت نهد ، چنانکه بزرگانی چون عطار ، مولوی ، فخرالدین عراقی ، اوحدی اصفهانی و شیخ محمود شبستری ، والاترین افکار عرفانی را با سرایش عباراتی موزون در قالب غزل به جلوه در آوردند .
در این روزگار چند منظومه حماسی و تاریخی نیز سرایش یافت که سام نامه سیفی[۹] ، سام نامه خواجوی کرمانی[۱۰] ، ظفرنامه حمدالله مستوفی[۱۱] ، کرت نامه ربیعی پوشنگی[۱۲] ، و غازان نامه شمس الدین کاشی[۱۳] از آن جمله اند . با این وجود در این روزگار سرایش حماسه به ویژه سرایش حماسه های ملی چندان مورد توجه نبود ، زیرا ، اندیشه ملیت در ایران بر اثر دلایلی چند ازجمله حکومت دراز مدت ترک تباران ، سیاستهای خلافت عباسی و هجوم مغولان بسیار ناتوان گشته بود .
نثر فارسی نیز که رواج گسترده ای همزمان با بی رونقی زبان عربی در این روزگار یافته بود به شیوه های گوناگون مورد کاربرد نویسندگان و دیوانیان قرار گرفت ، چنانکه از سوی برخی نگارندگان کتابها نثر متکلف و مصنوع به کار گرفته شد . تاریخ وصاف ، تاریخ جهانگشای جوینی و مواهب الهی معلم یزدی ، از جمله آثاری می باشند که نثری چنین دارند و در آنها عبارتهای مزین به صنایع ادبی ، فراوان به چشم می آید . بعضی نویسندگان نیز نگارش به نثر ساده را در انشاء کتابهای خویش ترجیح دادند . تاریخ گزیده حمدالله مستوفی و طبقات ناصری منهاج سراج جوزجانی از این جمله اند و عاری از پیرایه های ادبی آنچنانی می باشند . از دیگر آثار منثور معروف این دوران می توان به ، جوامع الحکایات محمد عوفی و معجم فی معاییر اشعار العجم شمس قیس رازی ، که هر دو در دهه های ابتدایی قرن هفتم هجری نگارش یافتند و همچنین آثار مکتوب خواجه نصیرالدین طوسی اشاره کرد . بایسته است یاد گردد با وجود آنکه مقام علمی خواجه نصیرالدین بر جنبه نویسندگی او برتری دارد لیکن با توجه به آثار و سبک نگارش ، وی در میان نثرنویسان آن دوره دارای پایگاهی بلند و جایگاهی والا است .[۱۴]
با تمام این اوصاف ، به هنگام یادکرد از آثار نوشته شده در آن روزگار ، نباید از توجه به کتابی منحصر به فرد و بسیار پرارزش غافل شد . این کتاب که ، سفینه تبریز ، نام دارد و به توسط ، ابوالمجد محمد بن مسعود تبریزی ، در اوایل قرن هشتم هجری تدوین گشته است متأسفانه چندان که شایسته باشد شناخته نشده و کمتر مورد اقبال واقع گشته است . آنچه باعث اهمیت بیشتر سفینه تبریز می شود آن است که نگارنده کتاب مجموعه ای گرانبها از آثار موجود در کتابخانه خویش که بیشترین آنها اکنون در دست نمی باشند را در این کتاب به نگارش درآورده است . از دیگر سوی ، در مجموعه آثار گردآوری شده در این کتاب که دویست و نه اثر یا رساله را شامل می شود می توان اطلاعات ارزنده ای مربوط به آن دوران در زمینه ادبیات ، زبان مردم آذربایجان[۱۵]، اخلاق ، عرفان ، موسیقی ، جغرافیا ، تاریخ ، نجوم ، پزشکی و ... به دست آورد .
به هرحال و به هر ترتیب آنچه روشن است در روزگار مغولان نویسندگان و چکامه سرایان بسیاری پدیدار گشتند که البته ذکر نام یکایکشان در این مختصر نمی گنجد . برخی از نامی ترین آنان را می توان چنین نام برد :
سعید هروی ، عبید زاکانی ، سراجی سگزی ، رکن دعویدار ، شهاب مهمره ، نظام اصفهانی ، اثیرالدین اومانی ، فرید احول ، نجیب جرفادقانی ، ابونصر فراهی ، امامی هروی ، افضل الدین کاشانی ، جلال الدین محمد بلخی ، زرتشت بهرام ، سید ذوالفقار ، مجد همگر ، بدر جامی ، سعدی شیرازی ، سیف فرغانی ، پادشاه خاتون ، ناصر سیواسی ، پوربهای جامی ، سراج قمری ، قانعی طوسی و ... .
[۱] . مقدمه ابن خلدون ، ج۱ ، ص۷۵۱
[۲] . به عنوان نمونه نگاه کنید به : تاریخ مغول ، ص۴۹۷ . تاریخ ادبیات در ایران ، ج۳ ، ب۱ ، ص۳۱۶ و تاریخ فتوحات مغول ، ص۱۷۷
[۳] . تاریخ ده هزارساله ایران ، ج۳ ، ص۲۰۰ . بایسته است یاد گردد وارد شدن بسیاری از واژگان ترکی و مغولی در زبان پارسی یکی دیگر از ویژگیهای مهم ادبیات این عصر است . برای آگاهی بیشتر نگاه کنید به : تاریخ ادبیات در ایران ، ج۳ ، ب۱ ، ص۳۱۴-۳۰۸
[۴] . تاریخ فتوحات مغول ، ص۱۷۷
[۵] . تاریخ به غیر از سلمان ساوجی و اثیرالدین اومانی و یکی دو تن دیگر که آنان نیز از نظر سرایش قصاید مدحی قابل مقایسه با بزرگان روزگاران پیشین نمی باشند مدیحه سرایانی دیگر برای این دوران نمی شناسد.
[۶] . در این میان غازان خان را استثناء باید دانست . این نکته از آنجا هویدا می شود که بر پایه برخی روایات همچنانکه پیشتر نیز گفته شد ابوسلیمان داود بن محمد بناکتی ملک الشعرای دربار او بوده است .
[۷] . تاریخ ده هزار ساله ایران ، ج۳ ، ص۲۰۱-۲۰۰ و تاریخ مغول ، ص۵۱۳
[۸] . آنچه روشن است بسیاری از بهترین نمونه های اشعار عرفانی و تغزلی ایران در این روزگار پدید آمده است . نگاه کنید به : تاریخ مغول ، ص۵۱۴
[۹] . تاریخ حبیب السیر فی اخبار افراد بشر ، ج۳ ، ص۱۹۱ . این اثر که در دهه های نخستین سده هشتم هجری به توسط سیف الدین بن محمد سرایش یافته است در مورد ، جمال الدین محمد سام ، یکی از سردارانی که در خدمت خاندان کرت می زیست می باشد .
[۱۰] . تاریخ ادبیات در ایران ، ج۳ ، ب۱ ، ص۳۲۸ . این اثر که در دهه های میانی سده هشتم هجری سرایش یافته است در مورد پهلوان افسانه ای سیستان ، سام نریمان ، است .
[۱۱] . تاریخ ادبیات در ایران ، ج ۳ ، ب۱ ، ص۳۲۵. ظفرنامه راجع به تاریخ ایران از ظهور اسلام تا سال(۱۳۴۹م/۷۵۰ق) هجری است .
[۱۲] . همان ، ص۳۲۷ .
[۱۳] . تاریخ حبیب السیر فی اخبار افراد بشر ، ج۳ ، ص۱۹۱
[۱۴] . خطیبی ، حسین ؛ (( نثر فارسی در قرن هفتم هجری و سبک آثار فارسی خواجه نصیرالدین )) ؛ مجله دانشکده ادبیات دانشگاه تهران ، شماره چهارم ، سال سوم ، ۱۳۵۵ ، ص۲۱
[۱۵] . این اثر به روشنی بیان می دارد که زبان مردم آذربایجان در نخستین سالهای قرن هشتم هجری هنوز به ترکی تغیر نیافته بود . چرا که در ان بسیاری اشعار به زبان پارسی و لهجه پهلوی از شاعران اذربایجانی می توان یافت . به عنوان نمونه نگاه کنید به : سفینه تبریز ؛ ص۵۳۳
كتاب نامه :
۱- ابن خلدون ، عبدالرحمن ؛ مقدمهٔ ابن خلدون ؛ ترجمهٔ محمد پروین گنابادی ، جلد دوم ، تهران : بنگاه ترجمه و نشر کتاب ، ۱۳۵۳
۲- اقبال آشتیانی ، عباس ؛ تاریخ مغول ؛ چاپ هفتم ، تهران : امیرکبیر ، ۱۳۷۹
۳- تبریزی ، ابوالمجد محمد بن مسعود ؛ سفینهٔ تبریز ؛ با مقدمه عبدالحسین حائری و نصرالله پورجوادی ، تهران : مرکز نشر دانشگاهی ، ۱۳۸۱
۴- خطْیبی ، حسین ؛ (( نثر فارسی در قرن هفتم هجری و سبک آثار فارسی خواجه نصیرالدین )) ؛ مجله دانشکده ادبیات دانشگاه تهران ، شماره چهارم ، سال سوم ، ۱۳۵۵
۵- خواندمیر ، غیاث الدین بن همام الدین ؛ تاریخ حبیب السیر فی اخبار افراد بشر ؛ جلد سوم ، تهران : کتابخانهٔ خیام ، ۱۳۳۳
۶- رضایی ، عبدالعظیم ؛ تاریخ ده هزارساله ایران ؛ چاپ دوازدهم ، جلد سوم ، تهران : اقبال ، ۱۳۷۹
۷- ساندرز ، ج ، ج ؛ تاریخ فتوحات مغول ؛ ترجمهٔ ابوالقاسم حالت ، تهران : امیرکبیر ، ۱۳۶۳
۸- صفا ، ذبیح الله ؛ تاریخ ادبیات در ایران ؛ جلد سوم ، بخش یکم ، چاپ ششم ، تهران : فردوس ، ۱۳۶۸
منبع : سایر منابع


همچنین مشاهده کنید