پنجشنبه, ۳۰ فروردین, ۱۴۰۳ / 18 April, 2024
مجله ویستا

پیامبر خدا(ص) و فرصت طلایی حجّ


پیامبر خدا(ص) و فرصت طلایی حجّ
پیامبر خدا صلی‏الله‏علیه‏و‏آله در سال دهم هجرت اعمال و مناسك حج را به طور كامل به مسلمانان آموخت. آیه مباركه وَأَذِّنْ فِی النَّاسِ بِالْحَجِّ یَأْتُوكَ رِجَالاً وَعَلَی كُلِّ ضَامِرٍ یَأْتِینَ مِنْ كُلِّ فَجٍّ عَمِیقٍ...(۱) به همین مناسبت نازل شد و آن حضرت را مأمور كرد كه با به جا آوردن مراسم حج، همه اعمال و مناسك این فریضه بزرگ الهی را به مسلمانان بیاموزد. آنچه در تاریخ مسلم است این است كه پیامبر پس از هجرت به مدینه تنها یك مرتبه حج به جا آورد و البته چند مرتبه نیز برای انجام عمره به مكه مكرمه مشرف شد:
ـ در سال ششم، كه به صلح حدیبیه منجر شد.
ـ در سال هفتم، به مقتضای قرارداد صلح با مشركین و برای جبران عمره ناتمام سال پیشین، كه عمرهٔ القضاء را به جا آورد.
ـ در سال هشتم، پس از جنگ طائف كه از جِعرانه عمره به جا آورد.
به همین جهت در بعضی از روایات تعداد عمره‏های پیامبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله را سه مورد نقل كرده‏اند. آن حضرت در حجهٔ الوداع به دلیل همراه داشتن قربانی، حج قِران به‏جا آورد؛ از این رو، روایتی كه عمره‏های پیامبر را چهار مرتبه نقل كرده، كه یكی از آنها در حجهٔ الوداع بود، از طرق اهل سنت نقل شده و از نظر ما ثابت نیست.(۲)
از پیشوایان معصوم علیهم‏السلام روایات دیگری نقل شده كه پیامبر بیست مرتبه به طور پنهانی و سری حج به جا آوردند.(۳)
گرچه مراسم حج دارای اهداف و ابعاد گوناگونی است كه پیامبر خدا صلی‏الله‏علیه‏و‏آله در جهت تحقّق آنها قدم برمی‏داشت و هر یك از اعمال و مناسك حج دارای آثار فردی و اجتماعی، مادی و معنوی، سیاسی و اجتماعی‏اند، اما آنچه كه در این نوشتار در پی آنیم، پی‏گیری این اهداف و آثار و بركات نیست، بلكه بحث ما در استفاده‏ای است كه پیامبر از فرصت حج و اجتماع عظیم مسلمانان در حرم الهی می‏كردند.
موسم حج موقعیتی استثنایی است كه می‏توان از ظرفیت بالای آن برای رسیدن به اهداف متعالی دینی از آن بهره جست. پیامبر با آن كه چند مرتبه بیشتر در مكه مكرمه به عنوان حج یا عمره به صورت علنی حضور نیافت، اما توانست از این فرصت طلایی برای پیشبرد اهداف رسالتش بهره فراوانی ببرد، حتی سالی كه پس از فتح مكه خود به حج مشرف نشد، با اعزام نماینده خویش برنامه‏های مهمی را به اجرا گذاشت. با تأمل و درنگ در سیره پیامبر و جانشینان معصوم علیهم‏السلام در ارتباط با مسأله حج می‏توان سیاست‏ها و برنامه‏های متنوّعی را به دست آورد تا الگویی برای مسلمانان در عصر حاضر باشد.
پیامبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله علاوه بر آنكه فریضه حج را به عنوان بزرگترین و گسترده‏ترین فریضه الهی به مسلمانان آموخت و برای همیشه مجد و عظمت امّت اسلامی را در پرتو برپایی حج تأمین نمود. از فرصت حج ـ كه پرشكوه‏ترین اجتماع سالیانه امت اسلامی به شمار می‏آید ـ به عنوان فرصتی استثنایی و بی‏بدیل بهره فراوانی برد. آن حضرت در هر یك از سفرها افزون بر انجام اعمال و مناسك حج یا عمره، با گفتار و كردار خویش نكته‏های فراوانی به آیندگان آموخت. گرچه برخی از گفتارها و رفتارهای ایشان به وضعیت خاص آن زمان مربوط می‏شد، اما ملاحظه مجموع آنچه كه حضرت در طول این سفرها از خود به یادگار نهاد، می‏توان خط مشی مسلمانان را در هر زمانی به دست آورد.
پیامبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله به امتش آموخت كه چگونه باید از فرصت طلایی ـ كه خداوند سبحان به بركت خانه خویش و تشریع حج فراهم ساخته ـ استفاده كرد و چه سان باید در این مكان و در موسم حج «زندگی توحیدی» به تمرین پرداخت و پس از بازگشت به شهر و دیار خود آن را در اقصی نقاط جهان تحقق بخشید. به خصوص كه در میان مجموع سخنان حضرت، «میراث گران‏قدری» از وصایای پایانی ایشان به چشم می‏خورد و معمولاً سخنان پایانی شخصیت‏های بزرگ تاریخ، گهربارترین و ارزنده‏ترین یادگارهای آنهاست كه ضمن بحث، به آنها اشاره خواهیم كرد.
اگر مجموع سفرهای جمعی پیامبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله به مكه مكرمه را سه سفر بدانیم؛ عمرهٔ القضاء، فتح مكه و حجّهٔ الوداع، و نیز حج سال نهم را كه پیامبر خود حضور نداشت اما با اعزام نماینده‏ای ویژه پیام مهمی را ابلاغ كرد، مورد چهارم به شمار آوریم، در هر یك از این موارد چهار گانه، رسول خدا صلی‏الله‏علیه‏و‏آله استفاده شایانی از این فرصت نمودند كه مهمترین پیام در هر یك از این سفرها عبارتند از:
ـ پیام توحید و تحقق وعده‏های الهی، در سفر اول.
ـ برچیدن بساط بت پرستی و پیروزی و حاكمیت اسلام در سرزمین وحی، در سفر دوم.
چراغ اعلان برائت از مشركین به وسیله امام علی علیه‏السلام در حج سال نهم هجری
ـ و بالأخره سفارش به پیروی از ثقلین (قرآن و عترت) و تعیین جانشین خود و حماسه غدیر، در آخرین سفر خود.
و اینك تفصیل و شرح هر كدام:
پیام توحید در پایگاه كفر و شرك
اولین سفر پیامبر به مكه، یك سال پس از انعقاد صلح حدیبیه بود. پس از عزیمت مسلمانان برای زیارت خانه خدا در سال ششم هجری و ممانعت مشركان از ورود آنان به مكه، در نهایت صلح حدیبیه منعقد شد كه بر اساس آن مسلمانان می‏توانستند همه ساله سه روز برای زیارت كعبه به مكه سفر كنند، اینك یك سال از انعقاد قرار داد سپری شده، پیامبر در ذی القعده سال هفتم در مدینه صَلای سفر به مكه سر داد و عاشقان و شیفتگان زیارت خانه خدا، به خصوص مهاجران كه سالیان دراز از خانه و كاشانه و همسر و فرزندان خود دور مانده‏اند، فرصتی یافتند كه به وطن خود بازگردند. دو هزار نفر از مسلمانان در یك سفر دسته جمعی، همراه پیامبر عازم مكه‏اند؛ سفری كه بیش از آنكه سفر زیارتی باشد، به سفری تبلیغی برای بسط و گسترش اسلام بدل شد. پیامبر كه اعتمادی به مشركین نداشت، گروهی را مأمور ساخت با سلاح و ادوات جنگی در بیرون حرم مستقر شوند تا در صورت نیاز از وجود آنان استفاده شود.
در این سفر، پیامبر و همراهان، عمره مفرده به جا آوردند و از این جهت است كه به عنوان قضای عمره سال گذشته، به «عمرهٔ القضا» یاد شده است. این سفر چون نخستین سفر مسلمانان به مكه محسوب می‏شد، و قبل از تشریع فریضه حج انجام می‏گرفت، تقریبا همه مسلمانان حضور داشتند. از این رو فراتر از یك سفر فردی برای انجام عمره بود، در حقیقت كاروانی تبلیغی و معنوی در تاریخ اسلام به شمار رفته است. پیامبر برای نشان دادن قدرت مسلمانان بازوی راست خود را از زیر جامه احرام بیرون آورد و فرمود: «خدا رحمت كند كسی را كه امروز نیرومندی خود را به اینان نشان دهد.»
در این كاروان، كه پیامبر چون نگینی در جمع مسلمانان بود، عبداللّه‏بن رواحه مهار شتر رسول خدا صلی‏الله‏علیه‏و‏آله را در دست داشت و با صدای رسای خود این شعار را می‏خواند:
خَلّوا بَنی الكفّار عن سبیله خَلّوا فكلّ الخیر فی رسوله
یا ربِّ إنّی مؤمن بِقیله اَعرفُ حقَّ اللّه‏ فی قبوله
نحن قتلناكم علی تأویله كما قتلناكم علی تنزیله
ضربا یُزیل الهامَّ عن مقیله و یُذهل الخلیل عن خلیله(۴)
ای فرزندان كفر و شرك، راه را برای پیامبر خدا صلی‏الله‏علیه‏و‏آله باز كنید، بدانید او سرچشمه خیر و منبع نیكی است.
بار الها! من به گفتار او ایمان دارم و حق خداوند را در قبول سخنان او می‏دانم.
ما با شما به علت انكار تأویل او می‏جنگیم، چنانكه به علت انكار تنزیل او پیكار كردیم.
چنان ضربتی به شما خواهیم زد كه كاسه سر شما را از جا بكند و دوست را از یاد دوست خود غافل گرداند.
پیامبر به او فرمود: این جملات را با صدای بلند بخوان
«لا اِلهَ اِلاَّ اللّه‏ُ، وَحْدَهُ وَحْدَهُ، صَدَقَ وَعْدَهُ، وَنَصَرَ عَبْدَهُ، وَاَعَزَّ جُنْدَهُ، وَهَزَمَ اْلأَحْزابَ وَحْدَهُ».
بدین وسیله ندای توحید و یكتاپرستی در فضای مسجد الحرام و اطراف آن صفا و مروه پیچید؛ فضایی كه تا كنون چنین ندایی را با این عظمت به خود ندیده بود. بلال به امر رسول خدا صلی‏الله‏علیه‏و‏آله بر بام كعبه رفت و ندای اذان سر داد، شهادت به وحدانیت خدا و رسالت پیامبر خدا صلی‏الله‏علیه‏و‏آله در فضای كعبه طنین انداز شد. كسی كه روزی تنها به خاطر ایمان به پیامبر در همین شهر تحت شدیدترین شكنجه‏ها قرار داشت، اینك بر بام خانه خدا ندای توحید سر می‏دهد و هیچیك از مشركان جرأت تعرض به او را ندارند. كسی كه روزی به خاطر ادعای نبوت تحت شدیدترین آزارها و اذیت‏ها قرار گرفت و شبانه مكه را ترك كرد، امروز با صدای بلند رسالتش بر بام كعبه گواهی می‏شود. بدین وسیله عظمت اسلام و مسلمین به نمایش درمی‏آید. این منظره زیبا و با شكوه به قدری برای سران كفر دشوار بود كه با عصبانیت می‏گفتند: سپاس خدای را كه پدرانمان مردند و صدای این غلام حبشی را نشنیدند و بعضی دیگر كه توان مشاهده این صحنه‏ها را نداشتند، به كوه‏ها پناه برده و حتی صورت خود را پوشاندند.
پیامبر در مدت كوتاه اقامت خود در مكه، حداكثر استفاده را در جهت گسترش ندای توحید در سرزمین بت‏پرستی نمود، حادثه‏ای كه‏سران كفر وشرك تصورش را نمی‏كردند.
پیامبر در ضمن ندای توحید، تحقق وعده الهی را در پیروزی بندگان صالحش و عزت و عظمت آنان را به مسلمانان گوشزد كرد تا از سرچشمه عزت و عظمت و پیروزی خود غافل نشوند.(۵) بدین ترتیب وعده خدا به پیامبرش محقق شد:
لَقَدْ صَدَقَ اللّه‏ُ رَسُولَهُ الرُّؤْیَا بِالْحَقِّ لَتَدْخُلُنَّ الْمَسْجِدَ الْحَرَامَ إِنْ شَاءَ اللّه‏ُ آمِنِینَ مُحَلِّقِینَ رُءُوسَكُمْ وَمُقَصِّرِینَ لاَ تَخَافُونَ فَعَلِمَ مَا لَمْ تَعْلَمُوا فَجَعَلَ مِنْ دُونِ ذَلِكَ فَتْحا قَرِیبا .(۶)
«بدین وسیله خدا صدق و حقیقت خواب رسولش را آشكار ساخت كه در عالم رؤیا دید شما مؤمنان به مسجد الحرام با دل ایمن وارد شوید و سرها را بتراشید و اعمال تقصیر احرام، بدون ترس و هراس بجا آورید و خدا آنچه را كه شما نمی‏دانستید، می‏دانست و قبل از آن فتح نزدیك را مقرر داشت.»
● در هم شكستن بت ها و حاكمیت اسلام
علی رغم این كه مسلمانان و مشركان در حدیبیه قرار داد بسته بودند كه تا ده سال میان آنان صلح برقرار شود كه به موجب یكی از مواد آن، تعرض به هر یك از طرفین و قبایل متحد با هر كدام ممنوع است، اما مشركان مكه با زیر پا نهادن این تعهد، برخی از قبایل متحد با مسلمانان را مورد تعرض قرار دادند و عملاً پیمان شكنی نمودند و همین امر موجب شد كه رسول خدا صلی‏الله‏علیه‏و‏آله با اجتماعی عظیم و با هدف فتح مكه عازم این شهر شد. این سفر مهمترین و تعیین كننده‏ترین مقطع تاریخ حیات اسلام است. مقطعی كه به دنبال آن مردم گروه گروه به اسلام گرویدند و سوره مباركه نصر به همین مناسبت نازل شد.(۷)
این سفر گرچه در موسم حج نبود و برای برگزاری موسم حج انجام نشد، اما چون برپایی فریضه واقعی حج بر فتح مكه و تطهیر آن از لوث بت ها و بت پرستی‏ها بود، و از این جهت كه زمینه برگزاری حج ابراهیمی ـ محمدی صلی‏الله‏علیه‏و‏آله را در سال‏های بعد فراهم كرد، حائز اهمیت بود. آزادی خانه خدا از شرك و بت پرستی و حاكمیت اسلام بر این سرزمین هدف مهمی بود كه در این سفر تأمین شد.
با آنكه حجی به جا آورده نشد، اما به لحاظ اجتماع عظیم مسلمانان بسان اجتماع بزرگ حج، فرصتی را برای پیامبر فراهم كرد تا از آن بهره‏برداری كافی به عمل آورد.
مهمترین دستاورد این سفر برچیده شدن بساط بت پرستی از پایگاه وحی بود. پیامبر بت پرستی را خرافه و گمراهی می‏دانست نه عقیده‏ای كه بر پایه تحقیق و آزادگی كسب شده باشد. او همچون ابراهیم بت‏ها را شكست و خانه كعبه را از لوث بتها پاك كرد. وارد خانه شد و خداوند را برای تحقق وعده‏هایش، یاری مسلمانان و شكست دشمنانش سپاس گفت.
«اَلْحَمْدُ للّه‏ِِ الَّذِی صَدَقَ وَعْدَهُ وَ نَصَرَ عَبْدَهُ وَ هَزَمَ اْلأَحْزابَ وَحْدَهُ».پیامبر با شكستن بت‏ها نشان داد كه نمی‏تواند «اسارت عقل و اندیشه» و «وابستگی قلب و روح» انسان به خرافات را تحمل كند و به رسمیت بشناسد. پیامبر به وضوح می‏دید كه زورمداران و فریبكاران با بساط بت پرستی و خرافات به استحمار و استعمار توده‏های مردم پرداخته، بر گرده آنان سوار شده و ریاست می‏كنند. برای نجات مستضعفان چاره‏ای جز مبارزه با خرافات و برچیدن بساط بت پرستی و فریبكاری قدرتمندان نبود. پیامبر با شكستن بت‏ها در برابر دیدگان حیرت زده بت پرستان، خفتگان را بیدار كرد و برای اولین بار با خود و یكدیگر گفتند: «بت هبل كه نتوانست از خود دفاع كند، چگونه می‏تواند بر سرنوشت ما تأثیر گذار باشد؟!».(۸)
همان طور كه ابراهیم خلیل علیه‏السلام با شكستن بت‏ها و نهادن تبر بر دوش بت بزرگ، شكستن بت‏های دیگر را متوجه بت بزرگ كرد و دل‏های خفته را متوجه این واقعیت نمود كه: «بتی كه نمی‏تواند تبر به دست بگیرد، چگونه می‏تواند سرنوشت ما را رقم بزند؟!».(۹)
پیامبر عده‏ای را نیز برای تخریب بت خانه‏های مكه و حوالی آن اعزام كرد و بدین وسیله بساط بت پرستی را در سرزمین وحی برچید.
● پیام رحمت و رأفت اسلامی در اوج قدرت
یكی از پیام‏های سفر فتح مكه، كه پیامبر با رفتار خود آن را به مسلمانان، بلكه بشریت ابلاغ كرد، پیام رحمت و رأفت اسلامی در اوج قدرت بود. برخلاف پندار قدرتمندانی چون خالدبن ولید كه گمان می‏كردند پیامبر با فتح مكه انتقام سال‏ها آزار و اذیت مسلمانان توسط مشركین مكه را خواهد گرفت، با شعار انتقام وارد مكه شد و مشركان را وعید انتقام و هتك و حرمت می‏دادند در آن حال پیامبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله علی‏بن ابی‏طالب را فرستاد تا شعار رحمت و رأفت سر دهد. آری، رسول‏اللّه‏ صلی‏الله‏علیه‏و‏آله با ندای «اِذْهَبُوا فَأَنْتُمْ الطُّلَقاء» كرامت و بزرگواری خود را به نمایش گذاشت.
رفتار كریمانه آن حضرت موجب شد كه بسیاری از مشركان در رفتار خود با اسلام و مسلمانان تجدید نظر كنند و به این دین پاك بگروند. در این میان پیامبر ده نفر از كسانی را كه وی و آیین اسلام را مورد هتك قرار داده بودند، مهدورالدم خواند تا هركس به آنها دست یافت به قتل رساند. در عین حال دو تن از آنان به وسیله امّ هانی خواهر علی علیه‏السلام امان داده شدند، یك تن نیز توسط عثمان امان داده شد و پیامبر آنان را بخشید. صفوان‏بن امیه نیز با وساطت عمیربن وهب مورد بخشش قرار گرفت و وقتی اسلام بر او عرضه شد، دو ماه مهلت خواست و پیامبر چهار ماه به او مهلت داد تا در آیین اسلام تفكر كند و او پس از مدتی اسلام آورد.(۱۰)
● تبیین ارزش‏ها و ضد ارزش‏ها
پیامبر در این سفر با ایراد سخنانی در اجتماع عظیم مردم، به تبیین ارزشها و ضد ارزشها پرداخت كه بعضی از موارد مهم آن را می‏آوریم:
ـ مساوات
پیامبر در این سخنرانی از فرصت استفاده كرد و تعصبات جاهلی را كه تا عمق جان اعراب نفوذ كرده بود و زدودن آنها نیاز به تمرین و مجاهدت داشت، الغا كرد. هنجارهای واقعی را جایگزین ناهنجاری‏های واقعی كه خود را به عنوان ارزش‏های پذیرفته شده به جامعه تحمیل كرده بودند، نمود. به تفاخرها و تعصب‏هایی كه جز از جهل و نادانی ناشی نمی‏شد، پایان داد. مناصب دروغین را كه وسیله‏ای برای فریب دادن حجاج و كسب درآمد برای عده‏ای شده بود، باطل كرد و تنها بعضی از مناصب مفید، مانند كلیدداری، پرده داری و سقایت زائران را باقی گذاشت.(۱۱)
حضرت در سخنرانی خود فرمود: «ای جماعت قریش خداوند نخوت جاهلیت و فخر فروشی به پدران را از شما گرفت. مردم از آدم و آدم از خاك است.»
سپس این آیه را تلاوت كرد: یَا أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاكُمْ مِنْ ذَكَرٍ وَأُنثَی وَجَعَلْنَاكُمْ شُعُوبا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللّه‏ِ أَتْقَاكُمْ .(۱۲)
تقوا و پرهیزكاری و دوری از گناه را جایگزین فخرفروشی‏ها كرد. فخر فروشی به خاطر حسب و نسب را محكوم ساخت. فضیلتی به نام «عروبت» را پنداری بی‏جا شمرد؛ چرا كه عربیت، تنها زبانی گویاست كه نمی‏تواند جانشین انجام وظیفه آدمی باشد.
پیامبر در این مرحله كه مسلمانان طعم شیرین پیروزی را چشیده‏اند و این پیروزی مقدمه‏ای بر پیروزی‏های بعدی بر اقوام و ملت‏های دیگر است، اصل «مساوات» را مطرح نمود تا ارزش‏های دروغین جایگزین ارزش‏های واقعی نشوند. رنگ پوست، زبان و قوم و قبیله جایگزین تقوا نگردد. روند حوادث پس از وفات رسول خدا صلی‏الله‏علیه‏و‏آله نشان داد كه تأكید بر اصل مساوات از مهمترین نیازهای مسلمانان در این مقطع بود. پیام همیشگی اسلام توسط پیامبر در زمانی به مردم ابلاغ شد كه تعصبات نژادی، قومی و قبیله‏ای در عمق جان مردم رسوخ كرده بود. پیامبر نوید مساوات داد و این كه ویژگی‏های طبیعی و جغرافیایی، كه خارج از اراده و اختیار انسان است، ملاك برتری و امتیاز نیست، بلكه حرّیت و آزادگی در مبارزه با هواها و هوس‏ها و خویشتن‏داری در برابر گناه كه محصول تلاش و مجاهدت آدمی است، ملاك فضیلت و برتری است. امروز جهان بیش از پیش به این پیام انسانی نیازمند است؛ جهانی كه تبعیض‏های نژادی و قومی منشأ ظلم‏ها، جنایت‏ها و بی‏عدالتی‏هاست، جهانی كه علی رغم متمدّن بودنش، به قهقرا برگشته و تبعیض‏ها و بی‏عدالتی‏ها به اوج خود رسیده و كنگره حج می‏تواند بهترین فرصت برای نشر و گسترش این پیام انسانی به بشریت باشد.
ـ آغاز دوره‏ای جدید
پیامبر از این فرصت استفاده كرد و آغاز فصل نوی را در زندگی مسلمانان به اطلاع رساند. اعراب بر اساس روابط قبیلگی زندگی می‏كردند و در میان آنان مقرراتی برخاسته از عصبیت و جاهلیت حكمفرما بود؛ به طوری كه برای یك قتل، چه بسا دو قبیله ده‏ها سال با هم دشمنی ورزیده، به جنگ و خونریزی می‏پرداختند. پیامبر برای برچیدن این وضعیت در بخشی از سخنان خود فرمود:
«اَلا اِنَّ كُلَّ مالٍ وَ مَأْثَرَهٍٔ وَ دَمٍ فِی الْجاهِلِیَّهِٔ تَحْتَ قَدَمَیْ هاتَیْنِ».(۱۳)
«هان! هر مال و افتخارات و خونی كه در جاهلیت بود، من زیر دو پا نهادم و باطل ساختم.»
پیامبر بدین وسیله كینه‏های دیرینه را پایان داد و از آنان خواست گذشته‏ها را فراموش كنند و روابط جدیدی بر پایه ایمان و عقیده به توحید و اخوّت اسلامی بنا نهند. بسیاری از مسلمانان با پیروی از رسول خدا صلی‏الله‏علیه‏و‏آله دوران جدیدی را در زندگی اجتماعی خویش آغاز كردند. مكه را حرم امن اعلام كرد تا روز قیامت از حرمت و قداست برخوردار باشد.
ـ اخوت اسلامی
پیام دیگر پیامبر در این سخنرانی «اخوت اسلامی» بود. حضرت فرمود:
«اَلْمُسْلِمُ أَخُو الْمُسْلِمِ وَ الْمُسْلِمُونَ إِخْوَهٌٔ وَالْمُسْلِمُونَ یَدٌ واحِدَهٌٔ عَلی مَنْ سِواهُمْ».(۱۴)
«مسلمان برادر مسلمان است و مسلمانان برادرند و مسلمانان در برابر دیگران ید واحدند.»
برادری اسلامی یكی از مهمترین اركان دعوت پیامبر بود. در دوران غربت و مظلومیت، احساس همدردی و برادری میان یك جمع به سهولت ایجاد می‏شود. وضعیت خاص این دوره و احساس نیاز به یكدیگر، رهبران را از یادآوری ضرورت پیوند بی‏نیاز می‏كند، اما در دوران قدرت و پیروزی، حسّ استغنا و بی‏نیازی سراغ انسان می‏آید. پیامبر در ماجرای فتح مكه كه مسلمانان در معرض چنین آفت اخلاقی قرار داشتند، بر ضرورت «اخوت اسلامی» تأكید می‏ورزد. مبادا در عصر پیروزی صاحب منصبان توده‏های مردم را، قدرتمندان ضعفا را و ثروتمندان فقیران را فراموش كنند. مسلمانان امت واحدی هستند در برابر دشمنان و بیگانگان. تأكید رسول خدا صلی‏الله‏علیه‏و‏آله بر برادری اسلامی، هم جامعه را از آفت‏ها حفظ می‏كرد و هم مسلمانان را به عنوان یك امت در برابر دشمنان بیمه می‏كرد.
پیامبر یك بار هم در مدینه میان مهاجر و انصار عقد اخوت برقرار كرد تا هم میان خود احساس همدردی كنند و هم قدری از آلام مهاجران كاسته شود. آن‏روز تأكید پیامبر بر اخوّت اسلامی در وضعیتی متفاوت با وضعیت گذشته انجام می‏شد و هدفی فراتر از همدردی میان مسلمانان را دنبال می‏كرد، هم جنبه داخلی داشت و هم جنبه بیرونی و در مواجهه با دشمن.
ـ مبارزه با مفاسد اعتقادی و اخلاقی زنان
پیامبر از فرصت اجتماع مسلمانان در مكه استفاده كرد و با توجه به مفاسد اعتقادی و اخلاقی كه در میان زنان رواج داشت، با آنان بیعت نمود تا دست از مفاسدی كه بدان گرفتار بودند، بشویند. برای خدا شریك قرار ندهند. به شوهران خود خیانت نورزند و اموال آنان را به سرقت نبرند. گرد فساد و فحشا نگردند، فرزندان خود را نكشند، فرزندانی كه به دیگران مربوط است، به شوهران خود نسبت ندهند و در كارهای نیك با پیامبر مخالفت نكنند.(۱۵)
این‏همه، مفاسدی بود كه‏زنان ازعصرجاهلیت بدان‏مبتلا بودند وپیامبر ازاین فرصت برای مبارزه با آنان بهره برد. قرآن این ماجرا را بازگو می‏كند و خطاب به پیامبر می‏فرماید:
یَا أَیُّهَا النَّبِیُّ إِذَا جَاءَكَ الْمُؤْمِنَاتُ یُبَایِعْنَكَ عَلَی أَنْ لاَ یُشْرِكْنَ بِاللّه‏ِ شَیْئا وَلاَ یَسْرِقْنَ وَلاَ یَزْنِینَ وَلاَ یَقْتُلْنَ أَوْلاَدَهُنَّ وَلاَ یَأْتِینَ بِبُهْتَانٍ یَفْتَرِینَهُ بَیْنَ أَیْدِیهِنَّ وَأَرْجُلِهِنَّ وَلاَ یَعْصِینَكَ فِیمَعْرُوفٍ فَبَایِعْهُنَّ وَاسْتَغْفِرْ لَهُنَّ اللّه‏َ إِنَّ اللّه‏َ غَفُورٌ رَحِیمٌ .(۱۶)
● برائت از مشركان
استفاده دیگری كه پیامبر خدا صلی‏الله‏علیه‏و‏آله از اجتماع مردم در موسم حج، در سال نهم هجری نمود، ابلاغ پیامی مهم به مشركان و نیز تعیین مقرراتی برای زائران بیت‏اللّه‏ الحرام است.(۱۷) شاید ابلاغ چنین پیامی جز در اجتماع باشكوه مسلمانان در سرزمین منا كه نشانی از مجد و عظمت اسلامی است، امكان‏پذیر نبود. تعیین مهلت برای مشركانی كه با مسلمانان پیمان داشتند و نیز اعلان برائت از مشركان و اتمام حجت با ایشان از سوی پیامبر در موقعیتی مساعد امكان‏پذیر بود و اجتماع عظیم حج می‏توانست بهترین فرصت برای ابلاغ این پیام باشد. به‏ویژه كه پیامبر مأمور شد یا خود این پیام را ابلاغ كند یا فردی منتسب به آن حضرت.
اعلان این پیام به مشركان در سرزمینی كه مردم از شهرها و بلاد مختلف اجتماع كرده‏اند و طبعا این پیام را به شهر و دیار خود می‏برند، كیان مشركان را به شدت تهدید می‏كرد. پیامبر برای ابلاغ این پیام چنان‏كه مرسوم است، نامه به سران اقوام و قبایل ننوشت، بلكه در اجتماع گسترده مردم در سرزمین منا ابلاغ كرد تا هم مسلمانان از خط مشی «حكومت اسلامی» در مواجهه با مشركان آگاه شوند و هم مشركان را راه گریزی نباشد؛ چرا كه به صورت علنی به اطلاع همه رسیده است. قطعا اعلان برائت از مشركان در مراسم حج دارای آثار منحصر به فردی بود؛ چه این كه در دوران معاصر آن قدر كه استكبار جهانی از اعلان برائت در حجاز و سرزمین وحی واهمه دارد، در سایر كشورها ندارد، چه این‏كه موسم حج محل اجتماع میلیونی مسلمانان از اقصی نقاط جهان است و شكستن ابّهت استكبار در اجتماع میلیونی مظلومان و مستضعفانی كه قرن‏ها مقهور این ابهت پوشالی بوده‏اند، غیر قابل تحمل است.
امام خمینی قدس‏سره در این زمینه می‏فرمود:
«این مسأله باید روشن باشد كه آن‏گونه راهپیمایی‏ها (در كشورهای به اصطلاح آزاد غربی) هیچ‏گونه ضرری برای ابرقدرت‏ها و قدرت‏ها ندارد. راهپیمایی مكه و مدینه است كه بسته شدن شیرهای نفت عربستان را به دنبال دارد. راهپیمایی‏های برائت در مكه و مدینه است كه به نابودی سرسپردگان شوروی و آمریكا ختم می‏شود.»(۱۸)
● حَجّهٔ الوداع و ترسیم خط مشی حكومت اسلامی
مهم ترین پیام حَجّهٔ الوداع حادثه غدیر است. اما پیش از پرداختن به استفاده‏ای كه پیامبر از موسم حج برای انجام این مأموریت مهم و خطرناك نمود، به بخش‏هایی از سخنرانی‏های پیامبر در عرفات، مكه و منا می‏پردازیم:
ـ حرمت جان و مال مسلمانان
پیامبر خدا صلی‏الله‏علیه‏و‏آله با اشاره به این كه عمر او رو به پایان است، فرمود:
«أَیُّهَا النّاسُ إِنَّ دِمَاءَكُمْ وَ أَمْوَالَكُمْ عَلَیْكُمْ حَرَامٌ اِلی اَنْ تُلْقُوا رَبَّكُم كَحُرْمَهِٔ یَوْمِكُمْ هَذَا وَ كَحُرْمَهِٔ شَهْرِكُمْ هَذَا وَ اِنَّكُمْ سَتَلْقَوْنَ رَبَّكُمْ فَیَسْأَلُكُمْ عَنْ أَعْمَالِكُمْ».(۱۹)
«ای مردم ! خون و مال شما حرمت دارد تا آن كه خدای خود را ملاقات كنید، مانند حرمت امروز و حرمت این ماه، شما به زودی پروردگارتان را ملاقات خواهید كرد و او از شما درباره اعمالتان سؤال خواهد نمود.»
همچنین آنان را از شكستن حرمت محرمات الهی و ربا برحذر داشت و فرمود: شیطان برای همیشه از این كه در این سرزمین عبادت شود و بار دیگر آنان را فریب دهد مأیوس شد.
منبع : سایت پیامبر اعظم


همچنین مشاهده کنید