جمعه, ۳۱ فروردین, ۱۴۰۳ / 19 April, 2024
مجله ویستا

پیامبر اکرم، مبلغ پیام رحمت الهی


پیامبر اکرم، مبلغ پیام رحمت الهی
هدف این نوشتار ، بررسی آیات قرآن كریم از منظر جاذبه و دافعه است تا ضمن آنكه عمومیت جاذبه در قرآن متصور است و روح حاكم بر قرآن جز این نمی پوید ، ابعاد دافعه در قرآن و حدود و ثغور آن نیز شناسایی شود .
از نظر گاه كلی ، لفظ جاذبه و دافعه معمولاً با الفاظی چون : رحمت و غضب ، لطف و قهر ، كشش و گریز ،خوف و رجاء ، اقبال و ادبار و متضادهایی از این قبیل مترادف است . در آیات قرآن در مواردی كه توجه و عنایتی نسبت به انسان شده و مرود لطف و محبت قرار می گیرد ،مراد جاذبه قرآن است و در سایر مواضعی كه انسان مورد قهر و غضب و سرزنش قرار می گیرد و بی نصیب از لطف و محبت خداوندی قلمداد می شود ،منظور دافعه قرآن است .
قرآن كریم آن نازله رحمت الهی و این زیباترین تحفه خداوندی، همچون دریایی است ژرف كه رویهای قریب و عمقی غریب دارد و غور در بحر معرفت آن جز به اهلش میسر نشود. هرچه پیرامون یگانهٔ معنا، پژوهش شود و در گشایش مفاتیح اسرار پر رمز و راز آن اهتمام به عمل آید، نقطه پایانی حاصل نشود و در نهایت معترفیم كه ما همچنان در اول وصف تو ماندهایم.
یكی از جلوههای باعظمت آیات الهی كه در سراسر قرآن مشاهده میشود، تلالؤ انوار جاذبه و دافعه است. البته اصطلاح جاذبه و دافعه، تداعیكننده كتاب ارزشمند استاد شهید مرتضی مطهری(ره) است كه در آن با بینشی عمیق، جاذبه و دافعه شخصیت علی (ع) را تحلیل كرده است. در آنجا عمدتاً ابعاد اجتماعی شخصیت امیرالمؤمنین(ع) مورد بحث قرار گرفته و نشان داده شده است كه آن حضرت در ارتباط با افراد و گروههای اجتماعی، چه سیرهای داشتهاند ؛ لیكن در خصوص قرآن كریم، نه تنها آیات اجتماعی از منظر جاذبه و دافعه قابل بررسی است، بلكه بیشتر بعد توحیدی و ارتباط بین انسان و خدا مدنظر است.
بدون شك در قاموس صفات حضرت باریتعالی، رحمت و محبت نقشی فراتر و اخص دارد و تمام صفات ثبوتیه و سلبیه حضرتش در پرتو آن معنا مییابد و حضرت حق خود را موظف به افاضه رحمت میداند. «...كتب علی نفسه الرحمهٔ...» ۱ مگر نه این است كه عصاره مفاهیم متعالی قرآن جمع در بسمله است و او جز رحمانیت و رحیمیت پیامی ندارد؟ بسم الله الرحمن الرحیم، ذكر مدام طالبان حقیقت و معراج سالكان طریقت است كه مایه از خود بریدن و به او گرویدن است.
نظامی جام وصل آنگه كنی نوش كه بر یادش كنی خود را فراموش
ذكر بسمله گذشته از آنكه آغاز هر سوره مزین به آن است و بنابر نظر مفسران ۱۱۵ نوع خاص آن با تأویلهای متفاوت در قرآن آمده،نقطه آغازین و سبب تحقق هر فعلی در عوالم ملك و ملكوت است و افعال انسان سالك نیز بی آن قدری ندارد؛ هر چند بیذكر آن نیز خود به خود ذرات هستی جلوه اسم اللهاند.
ای نام تو بهترین سرآغاز بی نام تو نامه كی كنم باز
اسم رب، اولین آیهای است كه بر انسان نازل گشته، آنجا كه میفرماید: «اقرا باسم ربك الذی خلق* خلق الانسان من علق* اقرا و ربك الاكرم» ۲ با تدبر در آیات اولیه نازله بر پیامبر اكرم(ص) معلوم میشود كه به صراحت، به رحمت و رأفت خداوندی تأكید شده و سنت آفرینش انسان كه مصداق بارز رحمانیت و اكرام الهی است، بهعنوان صفت پروردگاری كه همه چیز به اسم اوست، قلمداد شده است. همان آفرینشی كه نقطه پیدایش عشق و عرفان میان محب و محبوب حقیقی است.
دوش دیدم كه ملائك در میخانه زدند گل آدم بسرشتند و به پیمانه زدند
ساكنان حرم ستر و عفاف ملكوت با من راهنشین باده مستانه زدند
از دیگر روی، وجود مقدس نبی مكرم اسلام(ص) كه مخاطب خاص وحی الهی است و تنها پذیرنده بار سنگین امانت الهی است كه آسمانها و زمین از آن امتناع كردند، جز برای ابلاغ پیام رحمت عام و فراگیر الهی مبعوث نشده است:
«و ما ارسلناك الا رحمهٔ للعالمین» ۳
و اگر همین یك آیه نازل میشد، كافی بود تا اثبات كند كه اسلام، این خاتم ادیان و جامع آنان، دین رحمت و محبت است و روح و جوهر دین، غیر از محبت چیزی نیست.
آنچه در این نوشتار مورد نظر است، بررسی آیات قرآن كریم از منظر جاذبه و دافعه است تا ضمن آنكه عمومیت جاذبه در قرآن متصور است و روح حاكم بر قرآن جز این نمیپوید، ابعاد دافعه در قرآن و حدود و ثغور آن نیز شناسایی شود.
از نظرگاه كلی، لفظ جاذبه و دافعه معمولاً با الفاظی چون: رحمت و غضب، لطف و قهر، كشش و گریز، خوف و رجاء، اقبال و ادبار و متضادهایی از این قبیل مترادف است. در آیات قرآن در مواردی كه توجه و عنایتی نسبت به انسان شده و مورد لطف و محبت قرار میگیرد، مراد جاذبه قرآن است و در سایر مواضعی كه انسان مورد قهر و غضب و سرزنش قرار میگیرد و بینصیب از لطف و محبت خداوندی قلمداد میشود، منظور دافعه قرآن است.
جاذبه الهی سبب میشود انسان دارای امید و رجاء شود و در این مسیر پرجذبه، به سوی حضرتش تكامل روزافزون یابد و كمكم با مجاهدتهای فراوان به مرحله بیخودی و انقطاع و تمنای وصال و لقاءالله نائل شود كه پیام اصلی و غایی قرآن كریم است: «یا ایها الانسان انك كادح الی ربك كدحاً فمل&#۰۳۹;قیه» ۴ از آن سو، دافعه الهی سبب میشود كه انسان، متخلق به بیم و خوف از مقام حضرت باریتعالی گردد و بدین سان با ملاحظه قدرت جلالیه خداوند نهایتاً متوجه جمال الهی گردیده و مجذوب او شود و در نتیجه به همان مسیر انقطاع و تمنا برگردد. لذا آگاهی از مراتب دافعه، از جهت تذكر درونی، به پایداری در صراط مستقیم عشق و معرفت است تا دوری از خوف الهی سبب سستی در طی طریقت نشود.
از این روست كه در مشرب عرفانی، دافعه عین جاذبه است و گستره وسیع جاذبه، هرگونه مظهر دافعه را نادیدنی میسازد و تحتالشعاع خود قرار میدهد. در مثنوی مولوی، این حقیقت به زیبایی بیان شده است.
ای جفای تو ز دولت خوب تر و نتقام تو ز جان محبوب تر
نار تو این است نورت چون بود ماتم این تا خود كه سورت چون بود
از حلاوتها كه دارد جود تو وز لطافت كس نیابد غور تو
نالم و ترسم كه او باور كند وز كرم آن جور را كمتر كند!
عاشقم بر قهر و بر لطفش به جد بوالعجب! من عاشق این هر دو ضد
با این توضیحات، بسیار مناسب خواهد بود كه نگرشمان نسبت به آیات قرآن نیز با چنین بینشی همراه باشد و در مواردی كه سخن از دافعه و قهر و غضب به میان میآید، عارفانه به عشق و جذبه پیوند زنیم و به تفسیر عاشقانه در پرتو خوف و رجاء دست یابیم.
پروردگاری كه رحمانیت و رحیمیت را بر خود فرض دانسته، چنان رحمتی كه تنها صد یك آن در این عالم به ظهور رسیده و پیامبری را مبعوث گردانیده كه مفتخر به رحمهٔللعالمین است و كلامی در كمال اعجاز نازل فرموده كه «... شفاء لما فی الصدور...» ۵ است و نعمت هدایت را در پی خلقت بر خلیفه خود بر زمین ارزانی داشته «... ربنا الذی اعطی كل شیء خلقه ثم هدی» ۶ و روزی او را نیز متعهد گردیده «و ما من دابّهٔ فی الارض الا علی اللّه رزقها» ۷ و سپس وی را مستحق لقاء خود دانسته و پس از تنعم و بهرهمندی از لذایذ اخروی «... و هم فی ما اشتهت انفسهم خالدون» ۸ او را در مقام قرب خود سكنی میدهد «فی مقعد صدق عند ملیك مقتدر» ۹ ، العیاذ بالله مگر میشود انسان را مشمول بیمهری و دفع و غب خود قرار دهد؛ انسانی كه حامل امانت وزین خلیفهٔاللهی است و زبده مخلوقات هستی و اشرف آنان است. «ما هكذا الظن بك و لا المعروف من فضلك» ۱۰ .
پس چگونه است كه مظاهر دافعه در قرآن كریم به كرات بروز یافته و مورد تأكید قرار گرفته است؟ همانگونه كه پیشتر توضیح داده شد ،اولاً: موجب محافظت قوه خوفیه میشود تا در سایه آن قوه جذبیه به تكاسل و تزایل نگراید و همواره عامل توأمان خوف و رجاء سبب تكامل در سیر الیالله شود. ثانیاً: آنچه جای تأمل دارد این است كه انسان خود مانع از افاضه رحمت الهی بر خویشتن میشود (تو خود حجاب خودی) و چون حایلی در میان خویش و خدا قرار میگیرد. انسان بالطبع ضعیف و عجول و بیصبر است و گاهی ناگزیر دچار نسیان و كفران میگردد، لیكن قوای هدایتگر تكوینی و تشریعی به گونهای مجهز به یاری انسان شتافته كه دیگر یارای دفاع از ناگزیری خود ندارد: «... فللّه الحجهٔ البالغهٔ...» ۱۱ و خود اوست كه در انتخاب گرویدن به هدایت یا ضلالت مخیر است: «انا هدیناه السبیل اما شاكراً و اما كفوراً» ۱۲ .
دریغا كه انسان جهول و ظلوم به تبعیت از نفس اماره و لذایذ چند روزه، همچو طفلی گوهر شكر را به ثمن بخسی معامله میكند (گوهری طفلی به قرصی نان دهد) و خود را محروم از فیوضات خداوندی میگرداند. هم اوست كه جرأت گستاخی در برابر پروردگار كریم به خود میدهد و اینهمه بساط تعالیبخش را نادیده میگیرد و مورد خطاب قرار میگیرد كه: «یا ایها الانسان ما غرك بربك الكریم* الذی خلقك فسویك فعدلك* فی ای صورهٔ ما شاء ركبك» ۱۳ .
بنابراین در تقابل بین انسان و خدا، رابطهای كه عمیقاً برقرار است، قوه جاذبه و تجاذب است: «... یحبهم و یحبونه...» ۱۴ و این انسان جاهل است كه امواج دافعه را از خود ساطع میكند و خویشتن را از جذبه الهی دور میسازد و همین، خود سبب ظهور تجلیات دافعه الهیه بر انسان میشود.
از این رو گفتهاند:
خلق را چون آب دان صاف و زلال اندر او پنهان صفات ذوالجلال
بدین معنی كه ظهور تجلیات صفات الهی بر اساس انعكاس افعال نیكو یا قبیح انسان بر او واقع میشود. با این تفاوت كه افعال نیكو، سیری نزولی از حق و افعال قبیح، سیری صعودی از عبد دارد. «ما اصابك من حسنهٔ فمن اللّه و ما اصابك من سیئهٔ فمن نفسك...» ۱۵ در هر حال حضرت باری تعالی هیچگاه رضا به قهر نداده، بلكه هر آینه مشتاق جذبه و لقاء انسان است: «لو علم المدبرون كیف اشتیاقی بهم لماتوا شوقاً» ۱۶ .
پاورقیها:
- سوره مباركه انبیاء، آیه ۱۰۲
۰- فرازی از دعای شریف كمیل
۲- سوره مباركه انسان، آیه ۳
- سوره مباركه طه، آیه ۵۰
۷- سوره مباركه هود، آیه ۶
۳- سوره مباركه انفطار، آیات ۶ تا ۸
۱- سوره مباركه انعام، آیه ۱۲۹
- سوره مباركه یونس، آیه ۵۷
۵- سوره مباركه نساء، آیه ۷۹
* نویسنده مقاله از محققان قرآنی در شهرستان كرج است.
- سوره مباركه انعام، آیه ۱۲
۶- حدیث شریف قدسی- تذكرهٔالمتقین، ص ۱۰۱.
- سوره مباركه علق، آیه ۱ تا ۳
- سوره مباركه انشقاق، آیه ۶
۴- سوره مباركه مائده، آیه ۵۴
ـ سوره مباركه انبیاء، آیه ۱۰۷
- سوره مباركه قمر، آیه ۵۵
صاحب اثر : علی شریعتی
منبع : پایگاه سراج
منبع : سایت پیامبر اعظم


همچنین مشاهده کنید