پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا


جامعه پذیری ورزش و رابطه آن با امور بین الملل


جامعه پذیری ورزش و رابطه آن با امور بین الملل
ورزش‌ عرصه‌ فعالیتهای‌ الگومند، ساختارهای‌ اجتماعی‌ و روابط‌ میان‌ نهادی‌ است‌ كه‌ فرصت‌ منحصر به‌ فردی‌ برای‌ مطالعه‌ و فهم‌ پیچیدگی‌های‌ حیات‌ اجتماعی‌ فراهم‌ می‌آورد. ورزش‌ فعالیتی‌ است‌ كه‌ درجه‌ای‌ از اشتغال‌ اولیه‌ یا ثانویه‌ای‌ را در بر دارد كه‌ دیگر شرایط‌ نهادی‌ قادر به‌ پیشی‌ گرفتن‌ از آن‌ نیستند. ورزش‌ چنان‌ فرصتی‌ برای‌ تحقیق‌ در مورد «اشكال‌ بسیار شفاف‌ ساختار اجتماعی‌ فراهم‌ می‌آورد كه‌ در دیگر نظامها یا موقعیتها نمی‌توان‌ یافت.» به‌ عبارت‌ دیگر، بعنوان‌ مثال‌ تحقیق‌ میدانی‌ در ورزش‌ امكان‌ تضاد ساخت‌ یافته‌ و رقابت‌ را در شرایط‌ كنترل‌ شده‌ فراهم‌ می‌آورد، چیزی‌ كه‌ به‌ سختی‌ می‌توان‌ در دیگر ابعاد حیات‌ اجتماعی‌ یافت. پویایی‌ گروهی، نیل‌ به‌ هدف‌ از طریق‌ سازمان‌های‌ اجتماعی، خرده‌ فرهنگها، فرآیندهای‌ رفتاری، پیوستگی‌ اجتماعی، نابرابری‌ ساخت‌ یافته، جامعه‌پذیری‌ و شبكه‌های‌ سازمانی، فقط‌ تعداد معدودی‌ از موضوعات‌ جامعه‌شناختی‌ هستند كه‌ می‌توان‌ در محیط‌های‌ ورزشی‌ آنها را مطالعه‌ كرد. پیش‌ فرض‌ این‌ نگرش‌ این‌ است‌ كه‌ ساختار یا اشكال‌ رفتار و تعامل‌ موجود در محیط‌های‌ ورزشی‌ شبیه‌ رفتار و تعامل‌ موجود در سایر زمینه‌های‌ اجتماعی‌ هستند. به‌ عبارت‌ دیگر، ورزش‌ همانند دیگر نهادها جهان‌ كوچكی‌ از جامعه‌ است.در عین‌ حال‌ كه‌ ورزش، محصول‌ واقعیت‌ اجتماعی‌ است، منحصر به‌ فرد نیز هست. هیچ‌ یك‌ از دیگر نهادها، البته‌ شاید به‌ استثنای‌ دین، دارای‌ آن‌ رمز، احساس‌ غم‌ توأم‌ با شادی، فكر كردن‌ به‌ حادثه‌ای، تثبیت‌ فرهنگی‌ انگاره‌ رمانتیك‌ كه‌ ورزش‌ آنها را داراست، نمی‌باشند. هیچ‌ فعالیت‌ دیگری‌ این‌ چنین‌ تناقض‌آمیز، امر جدی‌ را با امر غیرجدی، تفریح‌ و نشاط‌ را با شدت‌ و قوت، و امر ایدیولوژیكی‌ را با امر ساختاری، تركیب‌ نمی‌كند. مشاركت‌ جوانان، بخصوص‌ پسران‌ در ورزش‌ اغلب‌ توسط‌ والدین، مسؤ‌ولین‌ مدارس‌ و رهبران‌ اجتماع‌ تشویق‌ می‌شود، زیرا به‌ ورزش‌ بعنوان‌ زمینه‌ مؤ‌ثری‌ برای‌ یادگیری‌ ارزشها و باورهای‌ مورد قبول‌ و برای‌ كسب‌ ویژگی‌های‌ منش‌ مطلوب، نگریسته‌ می‌شود. علی‌رغم‌ وجود انتقادات‌ مداوم، بخاطر وجود این‌ باور كه‌ ورزش‌ ارزشهای‌ مناسبی‌ نظیر خود انضباطی، رفتار جوانمردانه‌ و قدردانی‌ كار سخت، رقابت‌ و نیل‌ به‌ هدف‌ را آموزش‌ می‌دهد، حمایت‌ اجتماعی‌ بسیار قوی‌ برای‌ مشاركت‌ ورزشی‌ وجود دارد.
اكثریت‌ ادعاها درباره‌ ارزش‌ مشاركت‌ ورزشی‌ بر نقش‌ ورزش‌ بعنوان‌ یكی‌ از كارگزاران‌ جامعه‌پذیری، تأكید دارند. اما علی‌رغم‌ وجود باورهای‌ فرهنگی‌ قوی، شواهد اندكی‌ برای‌ حمایت‌ از ادعاهای‌ صورت‌ گرفته‌ در مورد نقش‌ ورزش‌ در فرآیند جامعه‌پذیری، وجود دارد. مطالعات‌ مقایسه‌ای‌ بین‌ روان‌ ورزشكاران‌ و روان‌ غیر ورزشكار (مطالعات‌ مقایسه‌ كنندهٔ‌ زنان‌ بسیار اندك‌ است) حمایت‌ اندكی‌ از این‌ ایده‌ می‌كنند كه‌ ورزش‌ برای‌ جامعه‌پذیری‌ كامل‌ و مناسب، ضروری‌ است، یا این‌كه‌ مشاركت‌ در ورزش‌ منجر به‌ ساخت‌ منش، توسعه‌ اخلاقی، جهت‌گیری‌ رقابتی‌ یا تیمی، شهروندی‌ خوب‌ با ویژگی‌های‌ ارزشمند شخصیتی‌ می‌شود.
ورزش‌ ظاهرا" تفاوت‌ اندكی‌ ایجاد می‌كند. ورزشكاران‌ و غیرورزشكاران‌ از جهت‌ بسیاری‌ از ویژگی‌های‌ شخصیتی‌ و جهت‌گیری‌های‌ ارزشی، قابل‌ مقایسه‌ هستند. مشاركت‌ ورزشی‌ هیچ‌ تأثیر عمومی‌ روی‌ خودپنداری ندارد. این‌ مشاركت‌ سبب‌ كاهش‌ پیشداوری‌ نمی‌شود، وجود آن‌ برای‌ توسعه‌ قدرت‌ رهبری‌ ضروری‌ نیست‌ و سازگاری‌ اجتماعی‌ الزاماً‌ افزایش‌ نمی‌یابد. نتیجه‌ عمومی‌ مورد قبول‌ جامعه‌شناسان‌ ورزش‌ این‌ است‌ كه‌ زمانی‌ كه‌ یك‌ تأثیر جامعه‌ پذیری‌ آشكار یافت‌ می‌شود، این‌ تأثیر نتیجه‌ فرآیند گزینشی‌ است‌ كه‌ كودكان‌ و جوانان‌ را به‌ ورزش‌ جذب‌ كرده‌ و آنها را در ورزش‌ نگه‌ می‌دارد، كسانی‌ كه‌ با ارزشها و ویژگی‌های‌ رفتاری‌ مورد تقاضای‌ مربیان‌ راحت‌ بوده‌ و همین‌ منجر به‌ موفقیت‌ در ورزش‌ می‌شود. كسانی‌ كه‌ فاقد این‌ ارزشها و خصایص‌ مطلوب‌ هستند یا هیچ‌ علاقه‌ای‌ به‌ ورزش‌ نشان‌ نمی‌دهند، یا داوطلبانه‌ ورزش‌ را كنار می‌گذارند (یعنی‌ ترك‌ ورزش‌ كردن) و یا غیرداوطلبانه‌ (یعنی‌ مربیان‌ آنها را كنار می‌گذارند).
بحث‌ و اختلاف‌ نظر در مورد تجربه‌ جوانان‌ در ورزش‌ عمدتاً‌ ناشی‌ از اساطیر فرهنگی‌ است‌ تا از مطالعات‌ تجربی. آنچه‌ كه‌ سبب‌ ایجاد تفاوتها می‌شود، واكنش‌هایی‌ است‌ كه‌ كسانی‌ كه‌ در اطراف‌ او مهم‌ هستند، در مقابل‌ او ارایه‌ می‌كنند. مشاركت‌ مداوم‌ زمانی‌ محتمل‌ است‌ كه‌ حمایت‌ و ادراك، مثبت‌ باشد و مشاركت‌ زمانی‌ دوام‌ نخواهد یافت‌ كه‌ تأثیر اجتماعی‌ساز از سوی‌ افراد مهم‌ اطراف‌ كودك‌ وجود نداشته‌ باشد. كناره‌گیری‌ زمانی‌ روی‌ خواهد داد كه‌ نقش‌ ورزشی‌ برای‌ هویت‌ فرد دیگر خیلی‌ مهم‌ نباشد و فعالیتهای‌ غیر ورزشی‌ و گروه‌ همسالان‌ برای‌ فرد جذاب‌تر باشند. جامعه‌پذیری‌ بیزاری‌ یا تجربه‌ منفی‌ شدید نیز می‌تواند سبب‌ كناره‌گیری‌ شود. براون‌ دریافت‌ كه‌ بسیاری‌ از شناگران‌ در سنین‌ ۱۰-۱۲ سالگی‌ در صورت‌ مواجهه‌ با كاهش‌ موفقیت‌ و تقلیل‌ پاداشها برای‌ مشاركت، برای‌ حفظ‌ و حمایت‌ از عزت‌ نفس خود به‌ ترك‌ ورزش‌ پرداخته‌اند.
بالاخره‌ این‌كه، جامعه‌پذیری‌ جوانان‌ و بزرگسالان، چه‌ مشاركت‌ كنندگان‌ در ورزش‌ و چه‌ غیرمشاركت‌ كنندگان، از طریق‌ تجلی‌ ورزش‌ در وسایل‌ ارتباط‌ جمعی‌ صورت‌ می‌گیرد. وسایل‌ ارتباط‌ جمعی‌ از طریق‌ مدیریت‌ تصویر ذهنی دستكاری‌ سمبل‌ها و تفسیر ورزشی، به‌ جامعه‌پذیری‌ می‌پردازند. محصول‌ ورزشی‌ تبلیغ‌ شده‌ در رسانه‌ كه‌ منعكس‌ كننده‌ ارزشهای‌ محافظه‌ كارانه، اقتدارطلب‌ و ملیت‌ گرایانه‌ می‌باشد، به‌ گرمی‌ مورد پذیرش‌ مخاطبان‌ خود قرار می‌گیرد؛ این‌ محصول‌ بر آنها تحمیل‌ نمی‌شود. در شكل‌ پیامهای‌ ارزشی‌ موجود در نمایش‌ ورزش‌ محتوای‌ سیاسی‌ ضمنی‌ وجود دارد. بعنوان‌ مثال، ونر در مطالعه‌ و شرح‌ مسابقه‌ سوپرباول دریافت‌ كه‌ محتوای‌ ارزشی‌ این‌ مسابقه‌ بشدت‌ كار سخت، فردگرایی‌ شدید و غرور ملی‌ را تأیید و تصدیق‌ می‌كند. وسایل‌ ارتباط‌ جمعی‌ به‌ یك‌ معنا، خالقان‌ فرهنگ‌ بوده‌ و به‌ ما اطلاعاتی‌ در مورد آنچه‌ كه‌ مورد قبول‌ است‌ و آنچه‌ كه‌ مورد قبول‌ نیست، ارایه‌ می‌دهند. بدین‌سان، وسایل‌ ارتباط‌ جمعی‌ از طریق‌ نمایش‌ و تفسیر رویدادهای‌ ورزشی، نظم‌ تثبیت‌ شده‌ و وفاق‌ ارزشی‌ را تقویت‌ می‌نمایند. این‌ نمایش‌های‌ ورزشی‌ از طریق‌ وسایل‌ ارتباط‌ جمعی‌ می‌توانند بر ایده‌های‌ ما در مورد ورزش، ادراك‌ ما نسبت‌ به‌ جنسیت، نژاد، روابط‌ اجتماعی‌ و رفتار مناسب‌ و مقتضی‌ و بر تبعیت‌ و پیروی‌ ما از ارزشهای‌ خاص، تأثیر گذارند.
اگر بخواهیم نقش ورزش را د ر روابط سیاسی و اقتصادی بررسی کرد می توان گفت که بر فعالیت‌ سیاسی‌ و اقتصادی‌ هر كشوری‌ دو انگیزه‌ عمده‌ حاكم‌ است. اولین‌ انگیزه، ساخت‌ یك‌ دولت‌ پویای‌ مدرن‌ و كارآمد می‌باشد. به‌ عبارت‌ دیگر، كشور می‌بایستی‌ دارای‌ استاندارد زندگی‌ قابل‌ قبول، نظم‌ سیاسی‌ باثبات، نظام‌ عادلانه‌ عدالت‌ اجتماعی‌ و رفتار اجتماعی‌ مبتنی‌ بر رویه‌های‌ كنترل‌ شده، عقلانی‌ و نه‌ انگیزشی، باشد. انگیزه‌ ملی‌ دوم، مسؤ‌ولیت‌ كنش‌گر در جامعه‌ بین‌المللی‌ می‌باشد به‌ عبارت‌ دیگر، ملت‌ها به‌ دنبال‌ ثبات‌ داخلی‌ و پایگاه‌ خارجی‌ هستند. عموماً‌ به‌ ورزش‌ بعنوان‌ ابزاری‌ برای‌ نیل‌ به‌ هر دو هدف، نگریسته‌ می‌شود.
نقش‌ منسجم‌ كننده‌ ورزش‌ برای‌ یك‌ ملت، مشابه‌ نقش‌ ساختاری‌ - كاركردی‌ منتسب‌ به‌ ورزش‌ در اجتماعات‌ می‌باشد كه‌ درمطالعات‌ كلاسیك‌ و و مطالعه‌ اخیر یافت‌ شده‌ است. انسجام‌ برای‌ مقابله‌ با تنوع‌ و تضاد نژادی، قومی، منطقه‌ای‌ و طبقاتی‌ موجود در داخل‌ یك‌ كشور، دلیل‌ عمده‌ای‌ است‌ كه‌ سبب‌ می‌شود تا ملت‌ها مشاركت‌ در رویدادهای‌ ورزشی‌ كاملا" آشكار را تشویق‌ و ترغیب‌ نمایند. مطالعه‌ لور در مورد فوتبال‌ در برزیل‌ نشان‌ می‌دهد كه‌ چگونه‌ ورزش‌ به‌ یك‌ جمعیت‌ متنوع، عامل‌ مشتركی‌ تحت‌ نام‌ همبستگی‌ ملی‌ می‌بخشد. پس‌ ورزش‌ می‌تواند نقش‌ مهمی‌ در هویت‌ ملی‌ یا حس‌ ناسیونالیسم‌ ایفا نماید تا بتوان‌ بطور موقت‌ بر تفاوت‌ها و اختلافات‌ موجود، فایق‌ آمد. مسابقات‌ قهرمانی‌ راگبی‌ جهانی‌ مثال‌ جالبی‌ در این‌ زمینه‌ است. هر سال‌ وقتی‌ كه‌ تیم‌های‌ ملی‌ برگزیده‌ می‌شوند، جناح‌های‌ در حال‌ جنگ‌ در ایرلند و ایرلند شمالی‌ دشمنی‌های‌ شدید خود را كنار نهاده، بازیكنانی‌ از هر دو گروه‌ با یكدیگر تركیب‌ می‌شوند تا تیم‌ ملی‌ ایرلند را تشكیل‌ دهند، تیمی‌ كه‌ مردم‌ هر دو ملت‌ برای‌ آن‌ فریاد شادی‌ سر می‌دهند. حكومت‌ها با آگاهی‌ از نقش‌ متحد كننده‌ ورزش، اغلب‌ رقابت‌های‌ بین‌ المللی‌ را تشویق‌ می‌كنند اگرچه، منتقدان‌ معتقد به‌ دیدگاه‌ تضاد بر این‌ باورند كه‌ استفاده‌ از ورزش‌ برای‌ تشویق‌ متجانس‌ نمودن‌ مردم‌ جامعه، بیانگر تلاشی‌ است‌ برای‌ كنترل‌ این‌ مردم‌ از طریق‌ تلقین‌ ارزشهای‌ حاكم‌ خاصی‌ بر آنها كه‌ نتیجه‌ این‌ امر، تقلیل‌ احتمال‌ چالش‌ علیه‌ صاحبان‌ قدرت‌ می‌باشد مشاركت‌ در ورزش‌ بین‌المللی‌ مستلزم‌ مشاركت‌ در شبكه‌ای‌ از سازمانها می‌باشد كه‌ این‌ سازمانها دارای‌ قلمرو جهانی‌ هستند. قبل‌ از این‌كه‌ این‌ مشاركت‌ بتواند مؤ‌ثر واقع‌ شود، بایستی‌ پایگاهی‌ سازمانی‌ كه‌ كاركنان‌ آن‌ پرسنلی‌ شایسته‌ و ذی‌صلاح‌ باشند، توسعه‌ یابد. ورزش‌ مكانیسمی‌ فراهم‌ می‌آورد تا سازمانها به‌ یكدیگر پیوند خورده‌ و مهارتهای‌ مدیریتی‌ و اداری‌ در میان‌ مردم‌ بومی‌ توسعه‌ یابد. برخی‌ از كشورهای‌ آمریكای‌ لاتین‌ از جمله‌ كوبا، این‌ كار را انجام‌ داده‌اند نیكاراگویه‌ از بیسبال‌ بعنوان‌ مكانیسمی‌ برای‌ بازسازی‌ نهادهای‌ داخلی‌ بعد از وقوع‌ انقلاب‌ و برای‌ برپایی‌ مجدد ارتباطات‌ و هماهنگی‌ منطقه‌ای‌ و درون‌ مملكتی، استفاده‌ نمود. در برخی‌ موارد نظیر كوبا و جمهوری‌ دومینیك، استفاده‌ از ورزش‌ برای‌ رشد دهی‌ و بهبود بخشی‌ به‌ نیروی‌ انسانی‌ یك‌ جمعیت‌ بومی، كمكی‌ بوده‌ است‌ به‌ كاهش‌ وابستگی‌ یك‌ كشور كوچك‌تر و دارای‌ منابع‌ محدودتر به‌ كشورهای‌ بزرگ‌تر
نقش‌ اولیه‌ ورزش‌ در روابط‌ بین‌الملل، نقش‌ دیپلماسی‌ عمومی‌ است. یعنی‌ این‌كه، ورزش‌ به‌ بیان‌ دقیق‌ منافع‌ ملی‌ ثانویه‌ (نظیر قابلیت‌ رویت، تجلی‌ ایدیولوژی، رشد جایگاه، مشروعیت)، به‌ امتحان‌ كردن‌ پیش‌ قدمی‌ها در روابط‌ خارجی‌ (مثلا" دیپلماسی‌ پینگ‌پونگی‌ بین‌ آمریكا و چین)، به‌ رشد و بهبود مبادلات‌ تفاهم‌ فرهنگی‌ و به‌ كاهش‌ پتانسیل‌ برای‌ كشمكش‌ عملی‌ از طریق‌ بروز خصومت‌ها در زمینه‌ای‌ محصور و كنترل‌ شده، كمك‌ می‌كند بدین‌سان، ورزش‌ فعالیتی‌ برای‌ همكاری‌ و تعامل‌ بین‌المللی‌ است، ولی‌ نبایستی‌ از این‌ نكته‌ غافل‌ بود كه‌ ورزش‌ در مقایسه‌ با بقای‌ نظام‌ سیاسی‌ یك‌ دولت، اهمیت‌ به‌ مراتب‌ كمتری‌ برای‌ مذاكرات‌ سیاسی‌ شدید بر سر اهداف‌ ملی‌ اولیه‌ كه‌ اگر حل‌ نشوند می‌توانند به‌ جنگ‌ ختم‌ شوند، ركوردهای‌ المپیك‌ بی‌ربط‌ می‌باشند. با وجود این، در نهایت‌ امر، یافتن‌ پایگاه‌ در جامعه‌ بین‌المللی‌ با موفقیت‌ در رویدادهای‌ ورزشی‌ گره‌ خورده‌ است. شمارش‌ مدالهای‌ طلا در المپیك‌ها دقیقاً‌ بدین‌ دلیل‌ مهم‌ است‌ كه‌ این‌ شمارش‌ به‌ سنجش‌ مشروعیت‌ سیاسی، به‌ سنجش‌ مدرنیزاسیون‌ یا به‌ سنجش‌ عزم‌ راسخ‌ افراد، تبدیل‌ می‌شود
انگیزه‌ نیل‌ به‌ پایگاه‌ مقبول‌ در جامعه‌ بین‌المللی‌ و تبدیل‌ این‌ پایگاه‌ به‌ مزیت‌ سیاسی، محدود به‌ كشورهای‌ در حال‌ توسعه‌ نیست. كشورهای‌ بلوك‌ شرق، منابع‌ هنگفتی‌ برای‌ كسب‌ موفقیت‌ در رقابت‌های‌ بین‌المللی‌ صرف‌ نموده‌اند. ایالات‌ متحده‌ و دیگر كشورهای‌ غربی‌ تمایلی‌ ندارند تا علاقه‌ شدید خود به‌ موفقیت‌ در ورزشهای‌ بین‌المللی‌ را اعتراف‌ كنند. با وجود این، چنین‌ علاقه‌ای‌ در آنها وجود دارد. در ایالات‌ متحده‌ آمریكا، موفقیت‌ در ورزشهای‌ بین‌المللی‌ هدف‌ بسیارجدی‌ محسوب‌ می‌شود،زیراچه‌ازلحاظ‌ داخلی‌ و چه‌ ازلحاظ‌ خارجی‌ این‌ موفقیت‌ بعنوان‌ گواه‌ برتری‌ نظام‌های‌ اجتماعی، اقتصادی‌ و سیاسی‌ كشور، تفسیر می‌شود. بدین‌سان، تنها تفاوت‌ موجود بین‌ایالات‌متحده،كشورهای‌بلوك‌ شرق‌ وجهان‌سوم‌این‌ است‌ كه‌ ایالات‌ متحده‌ نمی‌پذیرد كه‌ تلاشهای‌ ورزشی‌ بین‌المللی‌ این‌ كشور، جدی‌ می‌باشد
عباس تیموری آسفچی
منبع : هفته نامه فصل نو


همچنین مشاهده کنید