پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا

بیم ها و نگرانی های بزرگ پیامبر(ص)


بیم ها و نگرانی های بزرگ پیامبر(ص)
مثل هر باغبان دلسوز و زحمت كشیده ای كه عمر خود را پای نهال ها و بذرهایش گذاشته و در سال های پیری, نگران باغ پس از خویش است, پیامبر رحمت و معلم بشریت حضرت رسول(ص) نیز, در سال های آخر عمر, نگران وضع امت پس از رحلت خویش بود.
نگرانی های پیامبر(ص), در زمینه های مختلف بود, چرا كه آفت ها و عارضه هایی كه دامنگیر انسان می گردد, متفاوت است. رسول خدا(ص) در آن سال ها, نگرانی خویش را نسبت به وقوع آنها ((پس از خویش)), ابراز داشته و آنها را پیش بینی كرده است.
برخی از این موضوعات نگران كننده, حاكی از نوعی ((رجعت)) در امت مسلمان است, یعنی كمرنگ شدن ارزش های الهی و اسلامی و احیای دوباره معیارهای جاهلی و سر برآوردن خوی و خصلت های غیر انسانی, كه به بركت اسلام, قطع شده بود و در عصر پس از رسول, بار دیگر جان گرفت و معیارها را برهم زد. این نوع رجعت به جاهلیت, كه از نگرانی های عمده آن حضرت است, برای هر مصلحی كه با رهبری خویش, امتی و فرهنگی و نظامی پدید آورده باشد, وجود دارد, چرا كه نسل دوم و سوم در یك حركت انقلابی و نهضت اصلاحی, اغلب دارای آن روحیات, باورها, انگیزه ها, شناخت های عینی و تجربه های محسوس ((انقلابیون اولیه)) و ((سابقون)) نیستند و زمینه سیر قهقرایی و بازگشت به شرایط پیش از تحول و نهضت, در آنان فراهم تر است و دشمنان هم از همین ((زمینه))ها بهره می گیرند و به دگرگون سازی ((فرهنگ انقلاب)) می پردازند.
اینك مروری برنگرانی های رسول خدا(ص) می كنیم, تا دستمایه عبرت و الهام برای امروز ما باشد.
● سرنوشت رهبری
برای رسول خدا به عنوان ((رهبر)), تداوم ((راه)) بسیار مهم بود. فلسفه سیاسی اسلام نیز قالب ((امامت)) و ((وصایت)) را برای تداوم راه پیامبر و استمرار حاكمیت اسلامی پس از رحلت آن حضرت, پیش بینی كرده بود. بارها و بارها آن حضرت, نسبت به جانشینی خویش و وصی خود, سخن گفته, رهنمود داده و تكلیف را معین كرده بود. اما صریح ترین و اساسی ترین و به یادماندنی ترین شكل آن اعلام و تعیین, حادثه ((غدیرخم)) بود, آن هم با فرمان صریح و قطعی خداوند كه حكم پروردگار را به مردم ابلاغ كند. نزول آیه (یا ایها الرسول بلغ ما انزل الیك من ربك...)(۱) در این راستا بود, اما رسول خدا(ص) بازهم بیمناك از پیامد این اعلام, و نگران از واكنش مردم نسبت به آن بود, چون رگ و ریشه های جاهلی بازمانده در فكر و دل برخی از اصحاب را می شناخت و كمی تإمل و درنگ نسبت به اظهار و ابلاغ آن پیام داشت.(۲) تإكید آیه بر این كه ((خداوند تو را از گزند مردم حفظ می كند; والله یعصمك من الناس)) اشعار به همین دلواپسی های پیامبر خدا دارد.
پیامبر(ص) نسبت به این كه قریش, پس از رحلت آن حضرت با علی(ع) و مسإله خلافت چه خواهند كرد و مظلومیت این خاندان و كنار زدن امیرمومنان از صحنه سیاسی وحق قطعی و مشروعش, بارها اظهار نگرانی كرده بود و وقایع بعدی را به حضرت علی(ع) یادآور شده بود. آن پیامبر دلسوز و آینده نگر, پیش بینی می فرمود كه فاسقان و طغیانگران قریش, علی(ع) را مظلوم سازند(۳) و به آن حضرت چنین ابراز می كرد كه: بیم آن دارم كه اگر بر سر خلافت و حق خویش با آنان به كشمكش بپردازی و منازعه كنی, تو را بكشند. (۴) و می فرمود: ((اماالتی اخافها علیه, فغدرقریش به من بعدی;(۵) آنچه بر او نسبت به آن بیم دارم, آن است كه قریش پس از من با او از در نیرنگ و حیله در آیند.))
و... دیدیم كه نگرانی حضرت رسول به جا بود و مظلومیت و محرومیت ۲۵ ساله امیرالمومنین از حق خویش, شاهدش.
● مظلومیت اهل بیت(علیهم السلام)
كینه های قریش نسبت به بنی هاشم و پیامبر و عترت او, از بین رفتنی نبود. پیامبر هم با چشم بصیرخویش, آینده و مظلومیت خاندانش را می دید و بارها با علی(ع) و زهرا(س) در این باره سخن گفته و خون گریسته بود. از سخنان اوست كه: ((ابكی لذریتی و ما تصنع بهم شرار امتی من بعدی))(۶)
علی(ع) می فرماید: كنار پیامبر خدا نشسته بودیم. حضرت سر بر دامن من گذاشته بود و چشمانش در خواب.سخن از دجال می گفتیم و بیم از اغواگریهایش, كه پیامبر بیدار شد و با چهره ای برافروخته فرمود: بیش از دجال, بر شما از غیر دجال بیمناكم. بیم من از پیشوایان و زمامداران گمراه گر و ریخته شدن خون خاندانم پس از من است.(۷)
این نگرانی ها را حتی در زمان خویش نسبت به مكر و دشمنی یهود با عترتش نیز داشت. در واقعه گم شدن امام حسن و امام حسین(علیهماالسلام) در دوران كودكی و نگرانی پیامبر و حضرت زهرا(س) نسبت به جان آن دو فرزند عزیز و یافته شدن آن دو از زیر درختی در باغ ابی دحداح, پیامبر نگرانی و بیم خویش را از كید یهود نسبت به جان حسن و حسین(علیهماالسلام) ابراز فرمود.(۸)
این رشته, بسیار دراز دامن است و به همین اشاره بسنده می كنیم.
● هواپرستی امت
بیش ترین نقل های روایی درباره نگرانی پیامبر, نسبت به همین موضوع است, یعنی عارضه تبعیت از هوای نفس و در سرپروراندن آرزوهای دور و دراز, كه نشانه وابستگی به دنیا و مظاهر آن است, نتیجه طبیعی این دو بیماری اخلاقی, دور شدن از حق و فراموش كردن قیامت است و همین, برای سقوط یك فرد یا امت كافی است.
این نگرانی با تعابیر متفاوت و متواتر نقل شده كه به چند نمونه اشاره می شود:
((ان اخوف ما اخاف علیكم اتباع الهوی و طول الامل, اما اتباع الهوی فیصد عن الحق و اما طول الامل فینسی الاخره(۹); آنچه كه بیش از هر چیز بر شما بیم دارم, پیروی از هوای نفس و آرزوی دراز است; هواپرستی,[ آدمی را] از حق باز می دارد و آرزوی دراز, آخرت را از یاد انسان می برد.))
این مضمون با عباراتی شبیه همین, از حضرت علی(ع) و امامان دیگر نیز نقل شده است.
پیامبرخدا(ص) در سخنی دیگر فرموده است:
((شر ما اتخوف علیكم اتباع الهوی و طول الامل, فاتباع الهوی یصرف قلوبكم عن الحق و طول الامل یصرف هممكم الی الدنیا...(۱۰); بدترین چیزی كه بر شما بیمناكم, پیروی از هوای نفس و طول آرزوست; هواپرستی, دل هایتان را از حق برمی گرداند و آرزوی دراز, همت های شما را به دنیا مصروف می سازد...))
● دنیا زدگی
نگرانی دیگر پیامبر آن بود كه با دست یافتن مردم به مال و ثروت و چشیدن شیرینی دنیا, دل های آنان دنیا زده شود و از ارزش ها دست بشویند و در كسب ها و در آمدها مراعات حلال و حرام ننمایند و هدفشان انباشتن ثروت و افزودن مكنت باشد, از هر راه كه باشد. نتیجه این دنیازدگی, فراموشی خدا و آخرت و در نهایت, سقوط اخلاقی است و دور شدن از ساده زیستی و گرفتاری در دام تجملات.
حضرت رسول(ص) می فرماید:
((لكنی اخاف ان یفتح علیكم الدنیا بعدی فینكر بعضكم بعضا و ینكركم اهل السمإ عند ذلك; (۱۱) بر شما از آن بیم دارم كه پس از من دنیا به روی شما گشوده شود (و به دنیا و ثروت برسید.) آنگاه یكدیگر را نشناسید! آن وقت است كه آسمانیان هم شما را نشناسند.
و در بیانی دیگر چنین می فرماید:
((ان اخوف ما اتخوف علی امتی من بعدی هذه المكاسب المحرمه و الشهوه الخفیه و الربا; (۱۲) بیش ترین بیمی كه بر امت خودم پس از خویش دارم, این كسب های حرام و در آمدهای نامشروع و شهوت پنهانی و رباست.))
سرمستی مال و طغیان ثروت, خیلی ها را بر زمین می زند و بسیاری از مدعیان ایمان, از ((آزمایش پول)) موفق بیرون نمیآیند و پای اراده شان در لغزشگاه مال دنیا می لغزد و به عیاشی و بی دردی مبتلا می شوند. این نگرانی را رسول خدا(ص) در ذیل چند نگرانی دیگر بیان كرده و این گونه اشاره فرموده است: ((او یظهر فیهم المال حتی یطغوا و یبطروا; (۱۳) بیم آن دارم كه... یا ثروت در میان آنان آشكار شود, تا آن جا كه به طغیان و سرمستی برسند.))
و در حدیث دیگری تعبیر ((او دنیا تقطع رقابكم...))(۱۴) آمده است, ((دنیایی كه گردن های شما را قطع می كند.))
حوادث پس از رحلت پیامبر و مسابقه برخی از امت او در زراندوزی و دنیاطلبی و روی آوردن به كاخ و تجملات و عیش و نوش و... شاهدی بر درستی نگرانی رسول خدا از آینده امت خویش است.● فتنه و گمراهی
به هم آمیختن حق و باطل و آشفته ساختن مرزها و معیارها و زیر پاگذاشتن اصول و انكار مسلمات دین, موجب می شود عده ای از هدایت دست بشویند و گمراه شوند. در این جا نقش آنان كه كار فكری می كنند و با افكار و اندیشه های مردم سروكار دارند, حساس تر است.
دانایان و دانشمندان, همچنین زمامداران و مسئولان نیز درگمراه شدن مردم نقش دارند و اگر بلغزند, جامعه را به اشتباه و لغزش می اندازند. در این زمینه ها به چند حدیث اشاره می كنیم:
آن حضرت فرمود:
((انما اخاف علی امتی الائمه المضلون...;(۱۵) بر امت خویش, از زمامداران گمراه كننده بیمناكم.))
و فرمود: ((انی اخاف علیكم استخفافا بالدین و بیع الحكم و قطیعه الرحم و ان تتخذوا القرآن مزامیر, تقدمون احدكم و لیس بإفضلكم;(۱۶) بر شما از آن بیم دارم كه دین, سبك شمرده شود; حكم و داوری, خرید و فروش شود; پیوندهای خانوادگی از هم بگسلد; قرآن را وسیله ساز و آواز قرار دهید و كسانی را جلو بیندازید كه برترین شما نیستند.))
در حدیثی دیگر, نگرانی پیامبر خدا از لغزش عالمان و مجادله منافقان با قرآن و دنیاطلبی بیان شده است و این كه در این سه مورد, انسان باید خود را متهم بداند و از این لغزش گاه ها مصون و در امان نپندارد.(۱۷)
همچنین گمراهی پس از هدایت, فتنه های گمراه كننده, شكم و شهوت, از عوامل دیگر نگرانی آن حضرت به شمار آمده است, آن جا كه می فرماید:
((ثلاثه اخافهن علی امتی من بعدی: الضلاله بعد المعرفه و مضلات الفتن و شهوه البطن و الفرج))(۱۸)
در حدیثی سه خصلت دیگر موجب نگرانی حضرت رسول بیان شده است: یكی آن كه قرآن را به غلط تإویل كنند و معانی و تفاسیر آن را نادرست و به دلخواه و مطابق سلیقه و گرایش خود معنی كنند, دیگر آن كه در پی لغزش عالمان باشند تا از رهگذر مطرح ساختن اشتباهات علما, به فتنه گری و تشویش اذهان بپردازند, سوم آن كه با فراوان شدن مال و ثروتشان دچار اسراف و اتراف و طغیان و خوشگذرانی شوند. و اینك متن حدیث:
((انما الخوف علی امتی من بعدی ثلاث خصال: ان یتإولوا القرآن علی غیر تإویله او یتبعوا زله العالم, او یظهر فیهم المال حتی یطغوا و یبطروا...))(۱۹)
● سلطه و نفوذ منافقان
همیشه بزرگ ترین خطر برای هر نهضت و انقلاب, یا مكتب و آیین, تحركات عناصر نفوذی بیگانه به داخل مجموعه های خودی و انقلابی بوده است. نفاق, همزبانی و همراهی ساختگی دروغین كسانی با امت اسلام است كه در دل, هیچ عقیده ای به مبانی و ارزش ها ندارند و با زبان بازی و زرنگی و همرنگی ظاهری, خود را داخل نیروها جا می زنند و از پشت ضربه می زنند.
رسول خدا(ص) در طول دوران حكومت در مدینه, با پدیده منافقان دست به گریبان بود, و عمیق تر آن كه كسانی در زمره اصحاب و همراهان او بودند كه در دل عقیده ای به دین و رسالت نداشتند, اما با گفتن شهادتین و شركت صوری در نماز و برنامه های دیگر, خود را در صفوف مسلمانان جا زده بودند و پس از رسول خدا, برای اعاده جاهلیت و شرك, به دست و پا افتادند و فتنه گریها كردند.
نگرانی رسول خدا از این دشمنان خوش خط و خال اما زهرآگین بود, نه از مومن یا كافر, كه ایمان یا كفر خویش را به صراحت اظهار می كردند.
فرموده است: ((ولكنی اخاف علیكم كل منافق حلواللسان...;(۲۰) از منافق شیرین زبانی بر شما بیمناكم كه حرف هایش برایتان آشناست, ولی عمل و رفتارش به گونه ای است كه نمی شناسید.))
در حدیث دیگر, صریح تر بیان فرموده است:
((انی لا اتخوف علی امتی مومنا و لا مشركا, فاما المومن فیحجزه ایمانه و اما المشرك فیقمعه كفره, ولكن اتخوف علیكم منافقا علیم اللسان, یقول ما تعرفون و یعمل ما تنكرون;(۲۱) من هرگز بر امتم از سوی مومن و مشرك بیمناك نیستم; مومن را ایمانش باز می دارد و مشرك را كفرش ریشه كن می سازد. لیكن نگرانی و بیم من بر شما از سوی منافق دانا زبان است كه می گوید آنچه را می شناسید و عمل می كند آنچه را نمی شناسید.))
چنین منافقانی كه مجهز به دانش دین و آشنا به زبان انقلاب اند, در پیكره امت اسلامی نفوذ می كنند و به نام دین حرف می زنند و عمل می كنند و از درون ضربه می زنند. چنین كسانی پس از پیامبر خدا, بر سرنوشت دین و دنیا و حكومت و خلافت مسلط شدند و اوج آن, استیلای امویان برخلافت اسلامی بود كه پس از قدرت یافتن, كفر درونی خویش را آشكار ساختند و ضربه های جبران ناپذیر زدند. معاویه و یزید را از بارزترین آنان می توان شمرد.
نگرانی رسول خدا از نقش منافقان, هشداری برای فرزندان انقلاب و مسلمانان آگاه است كه نامحرم را به حریم نظام اسلامی راه ندهند و فریب چهره های انقلابی نما و حرف ها و شعارهای فریبنده را نخورند كه آنچه می گویند, تنها در نوك زبان است, نه در ژرفای دل و عمق باور.
۷ . جعل و نسبت های دروغ
دروغ بستن به رسول خدا(ص) هم در زمان حیات آن حضرت بود و آزارش می داد كه كسانی حرف هایی را به دروغ از قول حضرتش نقل می كردند, هم نسبت به آینده و پس از وفاتش نگران آن بود كه هركس هرچه را می خواهد به او نسبت دهد و حاكمان برای توجیه مفاسد خویش یا كوبیدن هركس و هرچیزی, به حدیثی ساختگی از زبان پیامبر, تمسك جویند.
پیامبر, كسانی را كه به او دروغ بندند, نفرین و لعنت كرده است و وعده دوزخ بر ایشان داده است.(۲۲)
از جمله در خطابه بلیغ و تاریخی خویش در ((حجه الوداع)), كه بسیاری از گفتنی ها, توصیه ها, هشدارها و نگرانی ها را بیان نمود, چنین فرموده است:
((قد كثرت علی الكذابه و ستكثر, فمن كذب علی متعمدا فلیتبوإ مقعده من النار;(۲۳) دروغ بستن بر من بسیار شده و در آینده هم افزایش خواهد یافت. پس هركس به عمد, بر من دروغ بندد, جایگاهش را در آتش دوزخ فراهم سازد.))
شگفتا كه این خطر و این جنایت, در زمان ما نیز وجود دارد و حضرت امام خمینی(ره) نیز این نگرانی را نسبت به آینده داشتند, از این رو در صفحه آخر وصیت نامه سیاسی, الهی خویش به صورت تذكر افزودند: ((اكنون كه من حاضرم, بعضی نسبت های بی واقعیت به من داده می شود و ممكن است پس از من در حجم آن افزوده شود. لهذا عرض می كنم آنچه به من نسبت داده شده یا می شود, مورد تصدیق نیست, مگر آن كه صدای من یا خط من و امضای من باشد, یا تصدیق كارشناسان, یا در سیمای جمهوری اسلامی چیزی گفته باشم.))(۲۴)
جالب است كه رسول خدا(ص) نیز برای تشخیص صحت یا نادرستی آنچه ازقول او در آینده نقل می شود, معیار ارائه فرموده و آن, ((عرضه بر كتاب خدا)) است تا هرچه كه مخالف قرآن كریم باشد, از اعتبار ساقط شود.
● تكذیب تقدیر و تصدیق نجوم
از نگرانی های رسول خدا(ص) در زمینه سست شدن ایمان ها و عقیده های توحیدی, آن بود كه مردم بتدریج به نقش خدا و تقدیرات الهی در حوادث, كم اعتقاد شوند, برعكس به آنچه منجمان و ستاره شناسان می گویند, دل بندند و تدبیر و برنامه ها و تصمیم های خود را براساس علم نجوم تنظیم كنند. در حدیث های مكرری این نكته مطرح شده است, از جمله:
((اخاف علی امتی خصلتین: تكذیبا بالقدر و تصدیقا بالنجوم))(۲۵)
((ان اخوف ما اخاف علی امتی, التصدیق بالنجوم و التكذیب بالقدر و ظلم الامه))(۲۶)
در حدیث دوم, ((ظلم به امت)) نگرانی و بیم دیگری است كه افزوده است.
در حدیثی هم از سه نكته اظهار نگرانی فرموده است: یكی از ستم و تعدی حاكمان و مسئولان در حق مردم, دیگری تكذیب تقدیرات الهی و سوم باران طلبیدن از ستاره ها و حركت نجوم; یعنی به جای آن كه خدا را منشإ بركت آسمان و نزول باران بدانند و از او آب و باران بطلبند, این بركت را از ستاره ها و جهش و سقوط آنها بدانند. این باور در جاهلیت وجود داشت, رسول خدا بیم آن داشت كه رویآوردن به ستاره به جای خدا بار دیگر زنده شود و عقیده توحیدی خلل پذیرد. اینك من حدیث نبوی:
((اخاف علی امتی ثلاثا: استسقإ بالانوإ و حیف السلطان و تكذیبا بالقدر))(۲۷)
اینها برخی از نگرانی های حضرت محمد(ص) بود كه نسبت به آینده امتش و در دوره پس از خودش داشت و به تناسب آنها, هشدار می داد و موعظه می كرد.
دامنه این بحث را می توان گسترده تر از این قرار داد. آنچه خواندید, گذری شتابان از این وادی بود و در استخراج احادیث, عمدتا به یك منبع (بحارالانوار) استناد شد, و گرنه سخن بسیار است و نگرانی های حضرت رسالت نیز, فراوان.
صاحب اثر : جواد محدثی
پی نوشت ها:
. مائده / ۶۷.
. بحارالانوار, ج ۳۷, ص ۱۷۰.
. همان, ج ۳۹, ص ۳۴۲ و ج ۸۵, ص ۸۹.
. همان, ج ۳۳, ص ۱۵۳.
. همان,ج ۳۹ ص ۷۶ و ج ۴۰, ص ۲۹ و ۳۵.
. عوالم العلوم, حضرت زهرا(س), ص۳۹۲.
۷. بحارالانوار, ج ۲۸, ص ۴۸.
. همان, ج ۴۳, ص ۳۱۳.
. همان, ج ۳۲, ص ۳۵۵.
۰. همان, ج ۷۴, ص ۱۱۷, ۱۸۸, ۲۹۳ و ۲۹۶ و ج ۲, ص ۱۰۶.
۱. همان, ج ۷۹, ص ۱۳۷.
۲. همان, ج ۷۰, ص ۱۵۸ و ج ۱۰۰, ص ۵۴.
۳. همان, ج ۶۹, ص ۶۳.
۴. همان, ج ۷۰, ص ۹۲.
۵. همان, ج ۲۸, ص ۳۲.
۶. همان, ج ۶۹, ص ۲۲۷ , ج ۷۱, ص ۹۲ و ج ۷۶, ص ۲۴۳.
۷. همان, ج ۲, ص ۴۹.
۸. همان, ج ۲۲, ص ۴۵۱, ج ۱۰, ص ۳۶۸ و ج ۶۸, ص ۲۶۹.
۹. همان, ج ۲, ص ۴۲ و ج ۶۹, ص ۶۳.
۰. همان, ج ۳۳, ص ۵۸۸.
۱. همان, ج ۲, ص ۱۱۰ و ج ۳۳, ص ۵۴۹ و ۵۸۲.
۲. اضوإ علی السنه المحمدیه, محمود ابوریه, ص ۶۲.
۳. سفینه البحار, ج ۷, ص ۴۵۶.
۴. ر.ك: وصیت نامه سیاسی, الهی امام خمینی(ره), تذكرات پایانی.
۵. بحارالانوار, ج ۵۵, ص ۲۷۷.
۶ و ۲۷. همان, ص ۳۳۰.
منبع : سایت پیامبر اعظم


همچنین مشاهده کنید