سه شنبه, ۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 23 April, 2024
مجله ویستا

رمضان ۱۳۵۷ و مسجد قبا


رمضان ۱۳۵۷ و مسجد قبا
كاملا طبیعی بود كه انقلاب اسلامی در روند شكل‌گیری خود از تمام زمینه‌ها و بهانه‌های اسلامی بهره جوید و استفاده از هر مكان و زمانی را كه متعلق به نهادها و شعائر دینی بود غنیمت بشمارد؛ بنابراین مساجد به‌عنوان سنگرهای انقلاب و مناسبتهای دینی بهانه‌ای برای شكل‌گیری و گسترش حركت عظیم انقلاب اسلامی بود. از جمله این سنگرهای مهم و كلیدی مسجد قبا بود كه امامت آن‌ را آیت‌الله محمد مفتح(ره) بر عهده داشت. وی كه از یاران و شاگردان حضرت امام‌خمینی(ره) بود، مسجد قبا را به مهمترین مركز حضور گسترده توده‌های انقلابی مبدل ساخت كه در مناسبتهای دینی هزاران نفر از مردم تهران را گردهم می‌آورد و ضمن انجام فریضه‌های دینی، پیام امام(ره) و انقلاب اسلامی را در میان مردم منتشر می‌ساخت.
باری رمضان‌المبارك سال ۱۳۵۷ كه در شهریورماه آن سال واقع شده بود، برای مردم ایران به‌راستی مبارك و سرنوشت‌ساز شد؛ چرا كه دكتر مفتح(ره) توانست با برنامه‌ریزی و اتخاذ روشهای حساب‌شده مردم را برای یك حضور گسترده میلیونی در خیابانهای تهران آماده سازد و اولین راهپیمایی گسترده و علنی مردم بر علیه رژیم شاه را در عید‌فطر آن سال محقق سازد. سیل رو‌به‌فزونی جمعیت از زمینهای قیطریه كه محل برگزاری نماز عید‌سعید‌فطر بود راه افتاد و در امتداد خیابان شریعتی، به توده گسترده‌ای از مردم معترض به حاكمیت شاه تبدیل گشت. رژیم كه پس از واقعه پانزدهم خرداد، دیگر حافظه خود را از قیامهای گسترده مردمی پاك كرده بود، ناگهان غافلگیر شد و نتوانست از راهپیمایی بزرگ عید‌سعید‌فطر در سال ۱۳۵۷ جلوگیری كند. آن راهپیمایی آرام و توده‌ای، راه را برای راهپیماییهای بعدی آماده كرد كه اولی در شانزدهم شهریور مسیر بیست كیلومتری تجریش تا راه‌آهن را پیمود و بعد از آن هم واقعه هفدهم شهریور مردم و رژیم را در رویارویی كامل قرارداد و برای اولین‌بار پس از واقعه پانزدهم خرداد بود كه ردپای حكومت نظامی در ایران پیدا شد.
مقاله حاضر بر مبنای كتاب «زندگانی و مبارزات شهید آیت‌الله دكتر مفتح» شما را با شهید مفتح(ره)، مسجد قبا و حماسه‌های به‌یادماندنی مردم در آن روزها آشنا می‌كند.
سال ۱۳۵۶ در حالی پایان می‌یافت كه نهضت اسلامی در چهلم‌های پی‌درپی شهدا شتاب بیشتری یافته بود. عید نوروز سال ۱۳۵۷ در اعتراض به جنایات حكومت در تبریز و قم تحریم شده بود. در دهم فروردین كه با چهلم شهدای قیام خونین تبریز در یزد، جهرم و اهواز مصادف بود، تظاهرات خونینی روی داد و ایران را مجددا به سوگ و ماتم فروبرد. همزمان با چهلم واقعه یزد و جهرم و اهواز جنبش هیجدهم اردیبهشت دانشجویان مسلمان دانشگاه تبریز به وقوع پیوست. در نوزدهم اردیبهشت، حكومت در اقدامی انفعالی، منزل مراجع تقلید را در شهر قم مورد حمله قرار داد كه به شهادت یك طلبه منجر گردید. قصد حكومت از این اقدام آن بود كه از مراجع تقلیدی كه مشی گذشته خود، یعنی عدم انتقاد صریح از حكومت را تغییر داده و زبان به انتقاد از آن گشوده بودند زهر چشم بگیرد. در چنین شرایطی، سالگرد قیام ۱۵ خرداد نیز فرارسید. امام خمینی در ادامه نهضت، برگزاری جشن نیمهٔ شعبان ـ مصادف با سی‌ام تیرماه ۱۳۵۷ ـ را تحریم نمود.
دستگاه امنیتی رژیم برای جلوگیری از تحریم جشن نیمه شعبان به برخی اشخاص و گروهها متوسل شد كه در برخی از نیروهای مبارز موجب تردیدهایی می‌شد. در این مقطع بود كه آیت‌الله مفتح برای رفع این تردید، به یكی از روحانیون نامه‌ای نگاشتند كه به نوبهٔ خود نشان می‌دهد امام‌خمینی(ره) در این راه چه شاگردانی داشته است:
«بسمه تعالی
حضورمحترم حضرت‌حجت‌الاسلام‌آقای‌عاملی‌(دام عزه) چون حضرت‌آیت‌الله‌پسندیده نظردادن در این جریان جشن را به اینجانب واگذار فرموده‌اند و از آقایانی كه نامه حضرت عالی را آورده بودند سوال كردم نظر خود شما را گفتند كه آقای اطهری به پیروی از نظر مرجع عالیقدر شیعه نظر داده‌اند كه جشن گرفته نشود. بنابراین نظر من، هم همان نظر شماست. در پیروی از دستور مرجع بزرگوار حضرت آیت‌الله العظمی آقای خمینی امید است خداوند همه ما را در راه انجام وظایف دین موفق بدارد و از مسیر افراد فرصت‌طلب كه از هر جریان به نفع مقاصد شخصی و جاه‌طلبی خود استفاده می‌كنند به دور دارد.»
در حالی كه حوادث و رویدادها یكی پس از دیگری ایران را به انقلاب نزدیك‌تر می‌كرد، نقش مسجد قبا و امام جماعت آن در تعمیق حركت اسلامی در میان توده‌های مردم مومن قابل بررسی و دقت است. آیت‌الله مفتح به تأسی از تجربه موفق رمضان ۱۳۵۶، برنامه‌های تازه‌تری برای رمضان سال ۱۳۵۷ (مرداد و شهریور) تدارك دید. وی در برنامه‌های سخنرانی مسجد سعی می‌كرد از شخصیت‌ها باتوجه به مكان و شرایط زمان استفاده كند كه می‌توان به دعوت از اعضای نهضت آزادی ـ از جمله مهندس بازرگان ـ برای سخنرانی اشاره كرد. مهندس بازرگان باتوجه به فعالیت‌هایی كه داشت در آن مقطع، هم در میان مردم و هم از نظر عوامل حكومت از چهره‌های سرشناس محسوب می‌شد.
دكتر مفتح با آنكه خود ممنوع‌المنبر بود، بحث پیرامون مسائل مهم نهضت چون «حكومت اسلامی» را خود برعهده می‌گرفت. ساعت ۲۱ روز ۱۸/۵/۱۳۵۷ (چهارم رمضان) ایشان در حضور هشت الی ده‌هزار نفر ـ كه اكثرا جوان و دانشجو بودند ـ در مسجد قبا «پس از برگزاری نماز جماعت به منبر رفت و درباره حكومت اسلامی صحبت كرد.» وی در نوزدهم مرداد (پنجم رمضان) نیز به همین روال به سخنرانی پرداخت و در روز بیستم مرداد، پس از تلاوت آیاتی از قرآن مجید، اظهار داشت: «مساله سیاست با مذهب توام بوده و در تمام زمانها رهبران و دولتها حق سیاست را از رهبران مذهبی سلب نموده‌اند . . . من هشت‌سال است كه از طرف امام خمینی ماموریت دارم كه بیان ایشان را برای ملت شریف و مسلمان ایران ایراد كنم.» دكتر مفتح در قسمت دیگری از سخنرانی خود با اشاره به ابتذال جشن هنر شیراز گفت: «در شیراز با آن همه كثافت‌كاری كه در جشن فرهنگ و هنر به راه انداختند ملت مسلمان طاقت نیاورد و قیام كرد. در تبریز [نیز] ملت مسلمان مبارزه كردند و شهید دادند.» ایشان روز بعد هم (ششم رمضان)، در حضور جمعیتی در حدود پانزده‌هزار نفر در مسجد قبا به بحث پیرامون حكومت اسلامی ادامه داد و از وجود سینماها، مشروب‌فروشی‌ها و رواج فحشا در ایران به‌شدت انتقاد كرد و ضمن سخنرانی، اعلامیه علمای شیراز را با حالت گریان از پشت بلندگو برای جمعیت حاضر خواند كه كلیه بانوان و عده‌ای از مردان با صدای بلند شروع به گریه كردند وی همچنین اقدامات دانشجویان دانشگاه آذرآبادگان در هیجدهم اردیبهشت ۱۳۵۸را تایید و تمجید نمود.
ادارهٔ كلانتری وقت درباره فعالیتهای روبه‌گسترش آیت‌الله مفتح چنین نظر می‌دهد: «باتوجه به محتوای سخنرانیهای واعظ مذكور و تحریك احساسات مردم و دعوت توده‌های اخلالگر در شهرستانهای ایران به همبستگی و اطاعت بدون ‌چون‌وچرا از دستورات مرجع تقلید امام خمینی به منظور برقراری حكومت اسلامی، احتمال ایجاد تظاهرات و بی‌نظمی از ناحیه جمعیت حاضر كه هرروز روبه‌تزاید بوده و اكثرا در نتیجه توصیه اشخاص دیگر بدین مسجد آمده و آدرس مسجد قبا را اغلب از اهالی و كسبه سوال می‌كنند بعید به نظر نمی‌رسد‌.»
آیت‌الله مفتح، برای بحث بیشتر پیرامون حكومت اسلامی، از دوست قدیمی خود دكتر محمدجواد باهنر برای سخنرانی دعوت نموده بود. دكتر باهنر طی روزهای بیست‌ونهم و سی‌ام مرداد (پانزدهم و شانزدهم رمضان) از ساعت نُه شب به بعد در حضور بیش از پانزده‌هزار نفر از مردم مسلمان تهران كه در مسجد قبا گرد آمده بودند، به سخنرانی پیرامون حكومت و ولایت در اسلام پرداخت.
مسجد قبا در رمضان ۱۳۵۷ كانون پرجوش‌وخروش انقلاب بود و مهمترین سنگر مبارزاتی مردم علیه رژیم طاغوت به‌شمار می‌رفت. هرچند در تحقیق مستقلی باید ابعاد مختلف و تاثیر فعالیتهای مسجد قبا در اوجگیری و پیروزی انقلاب اسلامی بررسی و به رشته تحریر درآید، ولی از آنجا كه فعالیتهای مسجد قبا با ابتكار و مدیریت و هدایت شهید بزرگوار آیت‌الله دكتر محمد مفتح انجام می‌شد، این فعالیتها در‌اصل به عنوان صفحه‌ای از كارنامه درخشان تلاش‌های ایشان به حساب می‌آید.
در ماه مبارك رمضان ۱۳۵۷ كه جمعیت علاوه بر شبستان مسجد در تمامی خیابانها و كوچه‌های اطراف مسجد قبا (كه توسط بلندگو تحت پوشش برنامه‌های مسجد قرار می‌گرفت) برای شركت در مراسم مسجد شركت می‌كردند، علاوه بر انجام فرائض و امور عقیدتی و اسلامی، در خلال مسائل بیشتر بر طرح موارد مربوط به مبارزات اسلامی مردم به رهبری حضرت امام خمینی‌(ره) تكیه می‌شد. در این مراسم، مفتح و افراد مختلفی كه توسط ایشان برای سخنرانی دعوت می‌شدند نظیر شهید باهنر، حجت‌الاسلام سید هادی خامنه‌ای، مهندس بازرگان، شهید مطهری، حجت‌الاسلام حجتی كرمانی و‌. . . در سخنان خود بیش‌از هر چیز بر مسائل انقلاب تكیه و تاكید داشتند.
علاوه بر این سخنرانیها، حضور چندصدهزار نفر از مردم مسلمان و مبارز و انقلابی در این مسجد، آنجا را به بزرگترین پایگاه اطلاع‌رسانی انقلاب تبدیل كرده بود. علاوه بر دست‌فروشی متعدد كتب و نوارهای انقلابی در خیابانهای اطراف و نیز پخش اعلامیه‌های متعدد، اولین اخبار از مواضع و اعلامیه‌های حضرت امام خمینی، جامعه روحانیت مبارز، دانشگاه‌ها، حوزه‌ها، بازار و. . . در این مسجد به اطلاع مردم می‌‌رسید و همچنین اولین مواضع اتخاذشده درخصوص مسائل و حوادث فراوانی كه در اقصی نقاط كشور در ارتباط با انقلاب و انقلابیون پیش می‌آمد (نظیر آتش‌سوزی سینما ركس آبادان، برقراری حكومت نظامی در اصفهان، جشن هنر شیراز و. . .) توسط شهید مفتح در مسجد قبا اعلام و به‌سرعت به عنوان تحلیل و موضع انقلابی بین همه مردم و اقشار مختلف پخش می‌شد و راهنمای عمل و اقدام آنان می‌گردید. به‌عبارتی باید گفت: مسجد قبا و شهید مفتح در آن دوره عملا رهبری فعالیتها و تحریكهای مردمی را در سطح بسیار وسیعی از پایتخت، به عهده داشتند.●عید فطر سال ۱۳۵۷
با برنامه‌های منسجم آیت‌الله مفتح در دوره فعالیت در مسجد قبا، عید‌فطر سال ۱۳۵۷ نیز به یك روز تاریخی در تاریخ انقلاب اسلامی تبدیل شد. از آنجا كه ایشان توانسته بود در طول ماه رمضان در مسجد قبا به‌خوبی توده‌های مردم را در مقیاسی بسیار وسیع در راستای اهداف مدنظر هدایت كند، نماز عید‌فطر و راهپیمایی بعد از آن، حركت نهضت علیه رژیم پهلوی را وارد مرحله‌ای تازه كرد.
شهید مفتح به‌عنوان یكی از برجسته‌ترین شاگردان حضرت امام خمینی(ره) و یكی از نزدیكترین یاران ایشان، آشنایی بسیار نزدیكی با افكار و دیدگاه امام(ره) داشت. وی به نقش معجزه‌آسای حضور مردم در صحنه انقلاب كاملا واقف بود و علیرغم برخی تحلیلهای شبه‌انقلابی آن زمان كه حركتهای مردمی را چندان مقوم پیروزی انقلاب نمی‌دانستند، شهید مفتح همواره تلاش می‌كرد مردم را در برابر رژیم طاغوتی پهلوی به صحنه بكشاند. بر این مبنا ایشان در رمضان ۱۳۵۷ در مسجد قبا، برنامه‌های وسیعی را برای روز عید‌فطر تدارك دید كه برای اجرای موفق آن، تمهیدات مختلفی اندیشیده بود.
باتوجه به آن كه پس از ماه مبارك رمضان، زمینه حضور چندهزار نفری مردم در مسجد وجود نداشت (هر‌چند با دعوت از حجت‌الاسلام والمسلمین مروی برای سخنرانی در شب‌های شنبه سعی می‌شد كه حضور انبوه مردم در مسجد استمرار یابد) شهید مفتح این‌بار مقابله با رژیم پهلوی را به صورت دیگری طراحی نمود و آن برقراری راهپیمایی بود. برای آن كه ساواك از این امر مطلع نشود و از آن ممانعت نكند،اولا طراحی و تداركات راهپیمایی را در جمع بسیار محدود نزدیكترین شاگردان و اطرافیانش، از جمله شهید اجاره‌دار و شهید مالكی، انجام داد؛ چون در این ایام ساواك مراسم نماز عید‌فطر را كه برگزاری آن به صورت علنی اعلام شده و مقدمات آن در حال انجام بود شدیداً تحت نظر داشت و لذا این برنامه‌ریزی باید مخفیانه صورت می‌گرفت.
ثانیا، شهید مفتح برای تمهید اولین جرقه یا پیش‌زمینه راهپیمایی، با تمسك به سیره حضرت امام رضا(ع) در برگزاری نماز عید‌فطر، در شب‌های پایانی ماه مبارك رمضان، در مسجد قبا اعلام نمود كه روز عید‌فطر ساعت شش صبح از منزل خود (واقع در خیابان دكتر شریعتی فعلی، خیابان دستور، كوچه هفتم، درب دوم) با پای پیاده به محل برگزاری نماز عیدفطر (واقع در خیابان دكتر شریعتی، پل رومی، زمین‌های قیطریه)، خواهد رفت. تعداد بسیار زیادی از مردم به‌طور‌طبیعی و بی‌آنكه نظر رژیم به آنان جلب شود، صبح زود در جلوی منزل دكتر مفتح حضور یافتند و راس ساعت شش صبح شهید مفتح از منزل خود خارج شد و با همراهی مردم به سمت محل برگزاری نماز عید‌فطر به راه افتاد. طبق برنامهٔ تنظیمی، ابتدا تكبیرهای مخصوص عیدفطر اعلام می‌شد و مردم نیز به‌طور دسته‌جمعی تكرار می‌كردند. سپس پلاكاردهایی كه آیات قرآن بر روی آن نوشته شده بود باز شد و كم‌كم شعارها به شعارهای انقلابی تبدیل شد و برخی پلاكاردهای انقلابی با مضامینی علیه رژیم پهلوی در دست مردم قرار گرفت.
این اولین تجربه راهپیمایی مردمی بود. شهید مفتح مرحله بعدی برنامه خود را در سطحی بسیار وسیع‌تر برای پس از راهپیمایی نماز عید‌فطر طراحی كرده بود. در ساعت نُه‌ونیم صبح، اقامه نماز عید‌فطر توسط دكتر مفتح پایان یافت. بلافاصله پس از اتمام نماز، دكتر باهنر به سخنرانی درباره نهضت اسلامی و قیام مردم مسلمان ایران پرداخت. طبق گزارش ماموران «لحظه‌به‌لحظه بر تعداد دوازده‌هزار نفری» جمعیت در تپه قیطریه افزوده می‌شد. در گزارش ساواك آمده است: «در ساعت ۴۵/۹ سخنرانی باهنر خاتمه یافت كه یاد‌شده از دولت انتقاد و مردم را تحریك و اظهار داشت این روش دولت فریبكارانه است. سپس دكتر مفتح سخنرانی را آغاز نمود و در حال حاضر مشغول سخنرانی می‌باشد. ضمنا جمعیت در حدود ۱۴۰۰۰ نفر در قیطریه حضور دارند. [امضاء:] برنیانفر»
براساس برنامه‌ریزی‌ آیت‌الله مفتح، بسیار ضروری بود كه پس از نماز عید نیز راهپیمایی انجام پذیرد و بنابراین مراسم خود نماز عید‌فطر می‌بایست بدون خشونت شروع و پایان می‌یافت كه شهید مفتح برای اغفال رژیم و در نتیجه دسترسی به هدف خود، از تاكتیك دعوت مردم به نظم و آرامش استفاده كرد؛ چنانكه در گزارش دیگری از ساواك آمده است: «نامبرده [مفتح] در سخنرانی خود اظهار داشت ما هیچ‌كس را به عنوان سخنگوی روحانیون قبول نداریم به جز آقای خمینی و این خواسته را به خبرنگاران خارجی [نیز] گفته‌ایم و از مردم دعوت نمود روز پنج‌شنبه را به عنوان همدردی با شهدا تمام مغازه‌ها و بازار را تعطیل نمایند و در خاتمه ضمن انتقاد از دولت و حكومت، مردم را به نظم و آرامش دعوت كرد.»
طبق برنامه‌ریزی قبلی، همچون راهپیمایی صورت‌گرفته از منزل تا محل برگزاری نماز، این‌بار نیز پس از اتمام نماز عیدفطر، ابتدا حركت مردم با سردادن صلوات و سپس تكبیرهای عید‌فطر آغاز شد اما پس از چنددقیقه به شعارهای انقلابی علیه شاه و رژیم پهلوی تبدیل شد و جمعیت نمازگزار با در دست گرفتن پلاكاردهایی كه از قبل تدارك دیده شده بود، از خیابان دكتر شریعتی به سمت جنوب به حركت درآمد. رژیم كاملا غافلگیر و در مقابل عمل انجام‌شده قرار گرفت و قبل از آنكه بتواند تصمیمی برای مقابله با وضعیت پیش‌آمده اتخاذ كند، راهپیمایی كاملا شكل گرفته و مسیر بسیار زیادی را طی كرده بود.
بدین‌ترتیب نقطه عطفی در جریان مبارزات انقلاب اسلامی با طراحی و برنامه‌ریزی دكتر مفتح ایجاد گردید و حضور میلیونی مردم در صحنه انقلاب محقق گشت و به دنبال آن با راهپیمایی شانزدهم شهریور و سپس راهپیمایی تاسوعا و عاشورا، نهایتا طومار رژیم پهلوی برچیده شد. درواقع، راهپیمایی عید‌فطر سال ۱۳۵۷ تا آن زمان در نوع خود بی‌نظیر بود و سرآغاز راهپیمایی بزرگ و میلیونی بعدی شد.
«خبری از این عده [نمازگزاران تظاهركننده در روز عیدفطر] در مورد اقدامات خرابكاری نظیر شكستن شیشه و آتش‌سوزی واصل نگردید.» نماز عید‌فطر علاوه بر تپه‌های قیطریه، در دو نقطهٔ دیگر تهران نیز به‌طور همزمان برگزارگردید: یكی در میدان ژاله به امامت علامه نوری و دیگری در بیابان‌های كن به امامت آیت‌الله مروارید.
آیت‌الله مفتح برای تداوم حركت مردمی (راهپیمایی مردم) تمهید دیگری نیز اندیشیده بود. ایشان در روزهای پایانی ماه مبارك رمضان و همچنین در سخنرانی خود پس از نماز عید‌فطر (روز دوشنبه سیزدهم شهریور ۱۳۵۷) اعلام كرده بود كه جامعه روحانیت در اعتراض به كشتارهای ماه مبارك رمضان توسط رژیم، روز پنجشنبه شانزدهم شهریور ۱۳۵۷ را تعطیل عمومی اعلام كرده است.
برمبنای این اطلاع، همانجا، یعنی در همان راهپیمایی عید فطر (سیزدهم شهریور) برنامه راهپیمایی بعدی نیز گذاشته شد؛ به این صورت كه در طی راهپیمایی شعار داده می‌شد: پنجشنبه، هشت صبح، قیطریه.
اجتماع عظیم مردم تهران در یكی از نقاط شمالی شهر در پایان مراسم خودبه‌خود به تظاهرات منسجمی تبدیل شد. حركت مردم به سمت جنوب، شرق و غرب قیطریه با سردادن شعارهای «الله‌اكبر، زنده باد امام خمینی» و با پخش اعلامیه‌هایی همراه بود. طبق اعلام ساواك مردم پس از سخنرانی‌ دكتر مفتح تا ساعت یازده‌و‌پانزده دقیقه صبح تظاهرات خود را به سمت مسجد همت، مسجد قبا، رستم‌آباد و سلطنت‌آباد شروع كرده بودند.
●راهپیمایی شانزدهم شهریور
در پایان مراسم باشكوه عید‌فطر، آیت‌الله مفتح اعلام كرد كه پنج‌شنبه شانزدهم شهریور در اعتراض به كشتار مردم توسط رژیم پهلوی در ماه مبارك رمضان تعطیل رسمی است و همانجا قرار راهپیمایی شانزدهم شهریور اعلام شد و سپس حركت عظیم مردم از محل اقامه نماز، بزرگترین تظاهرات ضد شاه تا آن تاریخ را به‌وجود آورد: «بزرگترین راهپیمایی از تجریش (شمیران) آغاز شد و در میدان راه‌آهن ـ جنوبی‌ترین نقطه شهر تهران ـ پایان یافت. این مسافت حدود بیست كیلومتر طول دارد. نكته قابل‌توجه در تظاهرات تهران، شركت فعال و گسترده بانوان بود. صدها زن سیاهپوش پابه‌پای مردان در این راهپیمایی گام برمی‌داشتند. طولانی‌ترین راهپیمایی از شرق تهران از خیابان وثوق به طرف میدان ژاله و یك راهپیمایی بزرگ دیگر از سمت غربی بیابان‌های كن آغاز شد و تا میدان راه‌آهن ادامه داشت.»
بالاخره روز شانزدهم شهریور فرا رسید. دولت در تلاش گسترده قصد داشت از برگزاری تظاهرات جلوگیری‌كند و لذا سعی كرد با نشر اخبار جعلی، برگزاری این راهپیمایی را در حد یك شایعه مطرح كند. اما حركت سیل‌آسای مردم به سمت میعادگاه شروع تظاهرات ـ تپه‌های قیطریه ـ از ابتدای صبح روز شانزدهم شهریور، تلاش‌های انجام‌شده را نقش‌بر‌آب كرد. در این روز سیل جمعیت از تپه‌های قیطریه به سمت میدان شهیاد (آزادی فعلی) با سردادن شعارهایی چون «مرگ بر این سلطنت پهلوی، فاجعه آبادان به دست شاه خائن، نصرمن ‌الله و فتح قریب و ما شاه نمی‌خواهیم» به راه افتاد. «زنان با چادر سیاه جلوی جمعیت در حركت بودند و موتورسواران با فاصله صد‌ دویست متری جلوتر از همه حركت می‌كردند تا هم راه را بازكنند و هم به راهپیمایان آب و غذا برسانند. وقتی مردم به نزدیكی قلهك رسیدند، پلیس به طرف آنها گاز اشك‌آور شلیك كرد. گروهی از مردم پراكنده شدند اما دوباره به جمعیت اصلی پیوستند و راهپیمایی ادامه یافت.» از اتفاقات این تظاهرات حمله نیروهای مسلح به تظاهركنندگان در نزدیكی خیابان دولت بود. در این حمله آیت‌الله دكتر مفتح كه در جلوی مردم تظاهرات را رهبری می‌كرد، توسط نیروهای مسلح به‌شدت مورد ضرب‌و‌شتم قرار گرفت، به‌گونه‌ای كه دیگر ادامه حركت برای وی ممكن نشد و او را به منزلی در آن حوالی انتقال دادند.راهپیمایی عظیم شانزدهم شهریور در تداوم شیوه مبارزاتی آیت‌الله دكتر مفتح مبنی بر كشاندن توده‌های مردم به صحنه مبارزه با رژیم طاغوتی و به دنبال برنامه‌ریزی‌های ایشان از ماه مبارك رمضان و نیز موفقیت‌آمیزبودن راهپیمایی‌های بزرگ روز عیدفطر صورت می‌گرفت.
شهید مفتح به همراه فرزند ارشد خود مهدی مفتح و برادرش علی مفتح حدود ساعت هشت صبح به صورت پیاده از طرف شرق زمین‌های قیطریه (محل برگزاری نماز عیدفطر) و از مسیر خیابان شرقی ـ غربی كه در شمال زمین‌های مذكور قرار دارد به سمت مسیر ورودی به زمین مذكور آمدند. پلیس ضد شورش رژیم پهلوی بر مبنای اطلاعی كه در راهپیمایی روز عید‌فطر (سیزدهم شهریور ۱۳۵۷) از شعار «پنجشنبه، هشت صبح، قیطریه» درخصوص برنامه راهپیمایی شانزدهم شهریور كسب كرده بود، با تجهیزات كامل و در ظاهری كاملا ارعاب‌برانگیز با لباس‌ و وسایل كامل نظامی، تمامی زمین قیطریه را اشغال كرده بود. مردم نیز كه از ساعات اولیه صبح برای شركت در این راهپیمایی به این محل آمده بودند، با دیدن این شرایط به‌صورت‌متفرق در كنار كوچه‌ها، زیر درختان، داخل خودروها و . . . منتظر ایستاده بودند. دكتر مفتح با گام‌هایی استوار مسیر خود را به سمت خیابان دكتر شریعتی (كه در ضلع غربی زمین‌های قیطریه قرار دارد) طی كرد. سروان علیا كه به عنوان افسر تجسس كلانتری قلهك اغلب با لباس شخصی در مسجد قبا حضور می‌یافت و از برنامه‌های مسجد برای كلانتری قلهك گزارش تهیه می‌نمود و بعضا نامه‌های رسمی كلانتری قلهك را نیز به مسجد قبا ابلاغ می‌كرد، آن روز درحالی‌كه لباس رسمی پلیس (یونیفورم شهربانی) را بر تن كرده بود، پیش آمد و به‌زعم‌خود جهت تضعیف روحیهٔ شهید مفتح و جلوگیری از برگزاری راهپیمایی به ایشان گفت: امروز دستور برخورد با مردم و جلوگیری از تظاهرات را داریم. دكتر مفتح اجازه تمام‌شدن صحبت را به وی نداد و با عزمی كامل و راسخ گفت: «ما هم تكلیف و دستوری از جانب خداوند داریم كه به آن عمل می‌كنیم» و به حركت خود ادامه داد. وقتی ایشان به همراه برادر و پسرشان به خیابان دكتر شریعتی رسیدند، تعدادی از مردم با دیدن آنان به دورشان حلقه زده و كسب تكلیف نمودند. در ارتباط با این لحظه، دكتر محمدمهدی مفتح از قول آقای سعیدی‌كیا نقل می‌كند: «جناب آقای سعیدی‌كیا چندی قبل (در سال ۱۳۸۱) به من فرمودند كه در آن روز من جهت شركت در راهپیمایی از مدتی قبل از ساعت هشت به زمین قیطریه آمده و چون زمین را در اشغال پلیس دیدم در كنار خیابان ایستاده بودم. با حضور شهید مفتح جزء اولین كسانی بودم كه به خدمت ایشان رسیده و سوال كردیم كه آقا با این شرایط چه كنیم. ایشان چندلحظه‌ای تامل كرد و من كه به‌دقت چهره ایشان را برای پاسخگویی به این سوال در این شرایط مهم تحت نظر داشتم، حالت عرفانی خاصی را در آن لحظات در چشمان ایشان دیدم. سپس فرمودند كه حركت می‌كنیم.»
پس از آغاز حركت دكتر مفتح به سمت جنوب خیابان دكتر شریعتی به همراه یك جمعیت تقریبا سی‌نفری كه تا آن زمان دور ایشان را گرفته بودند، در فاصله كمتر از پنج‌دقیقه تعداد جمعیت از مرز چندهزار نفر گذشت و هرلحظه بر تعداد آنان افزوده شد. این راهپیمایی میلیونی كه این‌بار نیز با برنامه‌ریزی و هدایت آیت‌الله مفتح رژیم را غافلگیر و در مقابل عمل انجام‌شده قرار داده بود، بدین‌ترتیب آغاز و ادامه یافت.
عوامل حكومت برای مقابله با این حركت، چندصد متر پائین‌تر، یعنی در محل فعلی تقاطع پل شهید صدر با خیابان دكتر شریعتی، شروع به پرتاب گازاشك‌آور نمودند اما مردم با آتش‌زدن وسائلی چون كارتن و‌‌. . . اثر گازها را خنثی كرده و به راهپیمایی ادامه ‌دادند.
اقدام بعدی نیروهای رژیم برای مقابله با این راهپیمایی، حمله به دكتر مفتح و اطرافیان او در پیشاپیش راهپیمایی بود. به این‌صورت‌كه در سه‌راه تقاطع شهید كلاهدوز و دكتر شریعتی، افراد مسلح رژیم از جلو به صفوف اول راهپیمایی حمله كردند و با قنداق تفنگ به‌شدت مرحوم شهید مفتح را مضروب كردند، به‌نحوی كه ایشان امكان ادامه حركت را نداشت و لذا بالاجبار به اطرافیان خود توصیه كرد كه راهپیمایی را ادامه دهند و مردم او را به منزلی در آن حوالی منتقل كردند. این محل (خیابان دكتر شریعتی تقاطع شهید كلاهدوز) در نزدیكی منزل شهید آیت‌الله دكتر بهشتی قرار داشت. لذا شهید مفتح بلافاصله پس از رسیدن به منزل آقای نجیمی، تلفنی به دكتر بهشتی وضعیت مجروحیت خود و عدم امكان حركت را بیان كرده و از ایشان خواست كه به راهپیمایان ملحق شود و هدایت راهپیمایی را بر عهده بگیرد كه به همین نحو نیز عمل شد و راهپیمایان تا میدان آزادی (شهیاد) به حركت خود ادامه دادند و قطعنامه راهپیمایی نیز توسط حجت‌الاسلام ناطق نوری در میدان آزادی قرائت شد.
بدین‌ترتیب، دكتر مفتح با برپایی این راهپیماییها تا حد زیادی در سوق‌دادن میلیونی مردم انقلابی به صحنه انقلاب موفق عمل كرد و نقطهٔ عطفی را در حركتهای انقلاب اسلامی ایجاد نمود. به پشتوانهٔ این موفقیت‌ها، راهپیماییهای بعدی، خصوصاً راهپیمایی تاسوعا و عاشورا، پیروزی انقلاب اسلامی را هرچه‌نزدیكتر نمود. البته شهید دكتر مفتح در‌انجام برنامه‌های خود با اعضای برجسته روحانیت مبارز چون شهید بهشتی، شهید مطهری و‌. . . در ارتباط مداوم و مستقیم بود و كارها اغلب به‌صورت‌مشورتی انجام می‌شد.
●فاجعه هفدهم شهریور
در تاریخ انقلاب اسلامی برخی مقاطع خاص و سرنوشت‌ساز وجود دارد. در نیمه دوم سال ۱۳۵۷ دولت آموزگار جای خود را به جعفر شریف امامی داد و شریف امامی با سیاستهای جدیدی وارد عرصه شد. نزدیكی‌جستن به برخی شخصیتهای مذهبی كه خواستار سرنگونی سلطنت نبودند، دادن آزادی به مطبوعات برای درج اخبار مربوط به امام خمینی(ره)، تعطیل‌كردن مراكز فساد و تغییر تاریخ رسمی كشور از شاهنشاهی به هجری شمسی از جمله سیاست‌های جدید دولت آشتی ملی بود. رمضان سال ۱۳۵۷ در سراسر كشور مجالس وعظ و سخنرانی سخنرانان انقلابی برپا بود و این امر به گستردگی و تعمیق هرچه‌بیشتر مبارزات دامن می‌زد. در ماه رمضان و پس از آن، وضعیت شهر اصفهان وخیم‌تر از دیگر شهرها بود كه با وخامت اوضاع و اوجگیری تظاهرات، نیروهای انتظامی وارد عمل شدند و این عمل عاقبت به شهادت و مجروح‌شدن عده‌ای از مردم اصفهان منجر شد و به تبع آن، از تاریخ ۲۰/۵/۱۳۵۷ (ششم رمضان ۱۳۹۸) در اصفهان برای مدت یك‌ماه اعلام حكومت نظامی شد.
نخستین‌بار، در اصفهان بود كه پس از واقعه پانزدهم خرداد ۱۳۴۲ حكومت نظامی اعلام شد و سرلشكر رضا ناجی اولین فرماندار نظامی در این مقطع تاریخی شد. در شرایطی كه حكومت پهلوی به‌هیچ‌وجه مایل نبود نیروهای مبارز مسلمان به فعالیت بپردازند، ماه مبارك رمضان فرصتی را فراهم كرد كه اعتراض و اعتصاب در كشور به‌صورت سرتاسری درآمد. اعتراضات تمامی شهرهای دور و نزدیك را درنوردیده بود كه ناگهان در این اوضاع، فاجعه دلخراش سینما ركس آبادان نیز رخ داد و آتش اعتراضات را شعله‌ورتر كرد.
در همین حال‌و‌هوا و وضعیت بحرانی، برگزاری موفقت‌آمیز تظاهراتهای عظیم سیزدهم (روز عیدفطر) و شانزدهم شهریور دولت آشتی ملی شریف امامی را علی‌رغم شعارها و آزادیهایی كه مطرح كرده بود با چالش عمده مواجه ساخت. نیروهای نظامی و انتظامی در آماده‌باش كامل قرار گرفتند و از صبح هفدهم شهریور در سیزده شهركشور حكومت نظامی اعلام شد. با این وجود، در پایان تظاهرات روز شانزدهم شعار «جمعه صبح میدان ژاله» سرداده شد؛ اما چنانكه از اسناد و خاطرات بر‌می‌آید، این تظاهرات از سوی جامعه روحانیت مبارز تهران اعلام و تایید نشده بود.
با این زمینه، مقدمات واقعه خونین هفدهم شهریور در میدان ژاله فراهم‌ شد كه در تاریخ انقلاب اسلامی جمعه سیاه نام گرفت. همزمان با این حادثه خونین كه به شهادت عده زیادی از مردم انجامید، عوامل امنیتی تعدادی از مبارزان و رهبران سیاسی را دستگیر و روانه زندان نمودند و دكتر مفتح نیز یكی از این بازداشت‌شدگان بود. دكتر مفتح در این روز برای مداوا و پانسمان زخم‌های ناشی از تظاهرات روز قبل به بیمارستان رفته بود كه هنگام بازگشت به منزل، از سوی ساواك دستگیر شد. كمیته مشترك ضدخرابكاری طی نامه‌ای به شماره ۶۱۶۴/۳۸۰ در تاریخ ۱۷/۶/۱۳۵۷ فهرست اسامی ۷۷ نفر، از جمله نام دكتر مفتح را به مراجع مربوطه اعلام نمود و مقرر داشت چنانچه این افراد متقاضی صدورگذرنامه و خروج از كشور شوند و یا قصد ورود به كشور را داشته باشند، فورا دستگیر و به ساواك تحویل داده شوند.
حكومت پهلوی با خشونت تمام و با خلق فاجعه هفدهم شهریور و نیز دستگیری تعداد زیادی از شخصیتهای مبارز، بر آن بود كه جلوی حركت اسلامی را بگیرد اما دیگر این اقدامات تاثیری نداشت. بعد از دوماه كه حكومت نظامی در اثر اوجگیری انقلاب ناچار شد در زندان‌ها را بگشاید، دكتر مفتح نیز از زندان كمیته مشترك ضدخرابكاری آزاد شد. ایشان بلافاصله پس از آزادی از زندان در تاریخ ۱۱/۸/۱۳۵۷، در یك تماس تلفنی با مطبوعات پیامی برای مردم فرستاد. وی ضمن ستایش از همبستگی گروههای مختلف مردم گفت: «این هماهنگی بین روحانیت و مردم نویدبخش است و امیدوارم این همبستگی تحت رهبری آیت‌الله العظمی امام خمینی ادامه یابد.» دكتر مفتح همچنین گفت كه پس از تماس با علمای آزاده و بررسی وضع فعلی، مبارزه را با پیگیری بیشتری ادامه خواهد داد.
رحیم نیكبخت
منبع : ماهنامه زمانه


همچنین مشاهده کنید