جمعه, ۳۱ فروردین, ۱۴۰۳ / 19 April, 2024
مجله ویستا

انتخابی بر پایه ناآگاهی


انتخابی بر پایه ناآگاهی
در تاریخ استبدادزده ایران فرصت جدی برای دخالت مردم در امور سیاسی كشورشان كمتر پیش آمده است . در تاریخ معاصر ایران مردم هیچ گاه فرصت آموزش و رشد سیاسی و تبادل اندیشه را نداشته اند.
در این روند، بی علاقگی مردم به امور سیاسی جامعه شان سوء استفاده حاكمان از این بی میلی سیاسی و نقش دولت های استعماری در كنار حاكمان برآیند منفی ای را حاصل آورده است. اما در این میان آنچه بیشتر از همه جلوه نمایی می كند «ناآگاهی ملت و انتخاب آنان بر پایه نابخردی» بوده است. این روایت واقعیت تلخی است كه در طول تاریخ ما همواره جریان داشته است. ملت ایران به جای اینكه خود تاریخ ساز باشند همواره منتظر آمدن فردی بوده اند تا تاریخ آنان را بسازد و این به خاطر بی توجهی به مسائل جدید جامعه از سوی اكثریت مردم است. با نگاهی به تاریخ دوره قاجاریه می توان دریافت كه سیاست آن دوره عملاً در دست دولت های روس و انگلیس بوده است و حتی خود پادشاهان قاجاری هم اختیار چندانی از خود نداشتند چه رسد به حضور مردم در عرصه سیاست.
در دوره رضاخان با شعار ساختن «ایرانی نوین» صداها سركوب شد و تمام توجه جامعه به سمت «آبادانی و رونق اقتصادی» و «برقراری امنیت» معطوف شد. در دوران محمدرضا پهلوی برای نخستین بار اولین زمزمه های «هر چند موقت آزادی» شنیده شد. شاه جدید كه می دانست مردم از سیاست های یكجانبه گرایانه پدرش به عذاب آمده اند بر آن شد تا بستر لازم برای شركت مردم در انتخابات را فراهم كند. البته آن هم انتخاباتی پر از تقلب انتخاباتی كه در ده و روستا خان ها برای جلب رای مردم با وعده و وعیدهای مختلف و حتی تهدید، مردم بیسواد روستایی را وادار می كردند تا به آنها رای بدهند.
دولت هم برای جلب آرای كاركنانش به دستور شاه به دادن شكر و روغن به آنان پرداخت. در چنین جامعه ای كه هنوز افراد روستایی آن سواد خواندن و نوشتن نداشتند و آگاهی لازم برای تشخیص صلاحیت كاندیداها از سوی توده مردم و به خصوص نخست وزیر وقت دكتر محمد مصدق بیم آن را داشت تا از سوی مردم از سلطنت خلع شود.
به همین دلیل در كودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ دوران خفقان و استبداد بار دیگر بر فضای جامعه حاكم شد. در سال های بعد انتخابات برای رای به «اصول انقلاب سفید (شاه و ملت)» هم نتوانست پاسخگوی نیازهای ملت تشنه آزادی باشد. تا سرانجام با پیروزی انقلاب اسلامی در سال ۱۳۵۷ اكثریت ملت با رای خود به نوع حكومت «جمهوری اسلامی» رای مثبت داد. مردم ایران همیشه از حكومت ها انتظار برقراری امنیت و تامین رفاه اجتماعی را داشته اند اما در این میان تنها اقلیت روشنفكری بوده اند كه خواستار افزایش آزادی و رسیدن جامعه به حداكثر آزادی بوده اند. تا به امروز هم متاسفانه همان عادت جذب رای مردم با روش های قدیمی ادامه دارد.
ملتی كه هیچگاه نه خود به لزوم ایفای نقشش در صحنه های حساس جامعه فكر كرد و نه هیچگاه حكومت ها شرایط رشد فكری و اجتماعی او را به صورت جدی فراهم آوردند.
مشكل عدم مشاركت صحیح مردم در امور سیاسی جامعه از سه عامل نشات می گیرد:
۱- اكثر حكومت ها منتخب مردم نبوده اند و به همین دلیل برای حل مشكلات آنان راه حلی را نیندیشیده اند. حكومت وابسته به استعمار خارجی همیشه از ناآگاهی مردم لذت برده است زیرا در سایه این جهل توانسته به چپاولی كه به نفع خود و اربابان استعماری اش باشد ادامه دهد.
۲- فقدان آموزش سیاسی مردم، مردمی كه آزادی و آزادیخواهی و حق مشاركت در تعیین سرنوشت برای آنان بی معنی بوده است. زیرا زندگی را تنها در خواب و خور و گذران روزگار دانسته اند.
۳- كوتاهی روشنفكران جامعه در انجام رسالت خود كه همانا «روشنگری» و آشنا ساختن توده مردم به حقوق و نقش آنان در جامعه است. روشنفكر ایرانی در طول تاریخ معاصر با تشكیل محافل كوچك و رابطه محدود با مردم فرصت شناخت بیشتر جامعه خود را نداشته است و همین عامل باعث شده است تا ارتباطی مفید بین ملت و روشنفكران به وجود نیاید.
نوژن اعتضادالسلطنه
منبع : روزنامه شرق


همچنین مشاهده کنید