پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا


علی نصیر، نقاش فیگوراتیو


علی  نصیر، نقاش فیگوراتیو
علی نصیر از نقاشان و هنر مندان شناخته شده در عرصه هنر است كه سال ها سابقه فعالیت هنری و تدریس دارد. به بهانه برپایی نمایشگاه اخیر هنرمند در گالری الهه گفت وگویی كوتاه با وی صورت گرفته است كه می خوانید.
● آیا زمانی كه به آلمان رفتید قصد تحصیل در رشته نقاشی را داشتید؟
- بین تحصیل در رشته های معماری، فیلمسازی و نقاشی مردد بودم. ابتدا تصمیم به تحصیل در رشته معماری داشتم، سپس به دنبال رشته فیلمبرداری رفتم و آن را تا حد نوشتن سناریو پیش بردم ولی این رشته را نیز رها كردم و رشته نقاشی را برگزیدم.
● علت این كه به نقاشی گرایش پیدا كردید و در این رشته ماندید چه بود، به استعداد و علاقه شخصی تان برمی گردد یا اینكه می توانید فردیت و یگانگی خودتان را در قالب نقاشی بهتر بیان كنید؟
- فكر می كنم هر دو مهم بود. البته هنوز هم به معماری و فیلمبرداری گرایش دارم و با علاقه مسائل معماری و سینما را دنبال می كنم،اما رنگ من را بیشتر جذب می كرد.
● البته همه رشته های هنری به هم مرتبط هستند. آیا رشته های معماری و سینما در كار اصلی شما كه نقاشی است تاثیرگذار بوده است؟
- قطعا چنین است. فكر می كنم كار هنری در درجه اول یك كار روشنفكرانه و سپس یك كار غریزی است. هر قدر دامنه اطلاعات انسان گسترده تر باشد، در كارش تاثیر می گذارد. مثلا درك فضا كه در معماری مطرح است به من در كارهای نقاشی كمك كرده، یا فیلم تاثیر بسیاری در آثارم داشته است.
● به تقدم كار روشنفكرانه نسبت به غریزه اشاره كردید، در حالی كه خود شما را اول استعداد و انگیزش های روانی و شور و شوق بود كه به سمت نقاشی برد و بعد از آن به سمت تحصیلات آكادمیك رفتید. آیا فكر نمی كنید در كار نقاشی و اساسا در كارهای هنری، غریزه و استعداد نسبت به دانش و اطلاعات تقدم داشته باشد؟
- حركت اولیه باید غریزه و ذوق باشد؛ اما این برای یك هنرمند بخصوص در جهان امروز كافی نیست كه فقط با غریزه كار شود. اگر غریزه پرورش پیدا نكند و روی آن كار فكر نشود، هنرمند درجا می زند و جلوتر نمی رود. البته این مورد شامل استثناها نمی شود. كار هنرمند باید پشتوانه فكری و فلسفی داشته باشد.
● شما تحصیلات خود و بخش عمده ای از زندگی هنری تان را در آلمان گذرانده اید. آلمان در دهه اول قرن بیستم اكسپرسیونیسم را به دنیای هنر عرضه كرد. تاثیر نگاه اكسپرسیونیستی را در نقاشی های شما در این نمایشگاه به وضوح می توان دید. آیا امروز هم این نوع نگاه در كشور آلمان رایج است؟
- نگاه اكسپرسیو در نقاشی آلمان عمر زیادی دارد و از اوائل قرن بیستم هم به صورت خیلی قوی مطرح شد. در دهه هفتاد و هشتاد هم شاهد هستیم كه نئواكسپرسیونیست ها مطرح شدند كه همان پست مدرنیست های آلمان به حساب می آیند. ولی اینكه كارهای من چقدر اكسپرسیو است فكر نمی كنم با تعریفی كه از مكتب اكسپرسیونیسم هست آثار من در آن چارچوب بگنجد. البته تاثیرات اكسپرسیونیستی در كارهایم زیاد است ولی رنگهایم ملایم تر از رنگهای اكسپرسیونیستی است. تضادهای رنگی در كارهای من آن قدر زیاد نیست و چشم نوازتر هستند.
● تفاوت فوویست ها با اكسپرسیونیست ها در فرانسه و آلمان از لحاظ رنگ و شدت بیان احساس نبود بلكه بیشتر از لحاظ محتوایی با هم تفاوت داشتند. اكسپرسیونیست ها بیشتر دغدغه بیان دردها و رنج های مردم و فقر و فحشا را داشتند و آن را در قالب نقاشی هایی با رنگ های تند و اشباع با حالتی هیجانی و پرخاشگرانه بیان می كردند. اما در كارهای شما ویژگی های ظاهری نقاشی اكسپرسیونیستی مثل رنگ های پركنتراست و مهیج به شدت به چشم می خورد.
- درست است اما دورگیری های سیاه و پرقدرت اكسپرسیونیست ها در كارهای من نیست. من بیشتر رنگ های تخت و سیاه به كار می برم. از لحاظ محتوایی نیز زیاد به آنها نزدیك نیستم.
●نقاشی های شما در این نمایشگاه همه بدون عنوان هستند اما جالب است كه خود نمایشگاه با عنوان «زغال نارس» برپا شده است. نظرتان دراین باره چیست؟
- اغلب نمایشگاه های من عنوان كلی دارند و یك دوره فعالیتم را دربرمی گیرند. چون قرار بود بیشتر كارهای زغال و گواش را در این نمایشگاه بیاورم ولی فقط بخشی از آنها را آوردم. این عنوان را هم از ترجمه ای كه برای دانشجویی در دانشگاه كرده بودم گرفته ام. البته بعدا فهمیدم كه اشتباه ترجمه كرده بودم و آن را اصلاح كردم. اما از این اشتباه قشنگ خوشم آمد و آن را روی این نمایشگاه گذاشتم.
● آدم های نقاشی شما در فضای گنگی قرار دارند و ارتباط میان آنها مبهم و نامشخص است. آدم های شما چه می كنند و شما در این تابلوها چه معنایی را دنبال می كنید؟
- من اصولا یك نقاش فیگوراتیو هستم. سال هاست كه با فیگور كار می كنم. در دهه هشتاد میلادی هم كارهایم فیگوراتیو بودند كه محور اصلی آنها خشونت و رابطه خشن بین آدم ها بود. در دوره دوم فعالیتم مسئله هویت و جست وجوی هویت پیش آمد و دردوره سوم كارهایم كه شامل آثار این نمایشگاه است، همان موضوع خشونت و هویت را مطرح كرده ام؛ به اضافه سرگردانی آدم ها كه معلوم نیست چه می كنند. در این كارها بدون اشاره به مورد مشخصی، فضایی خاص را القا كرده ام؛ فضایی كه مسائل امروزی بشر است.
من در جامعه ای دیگر زندگی می كنم كه روابط در آنجا با ایران فرق می كند. در آنجا جست وجوی هویت شاید بیشتر مطرح باشد. شاید به نوعی اضطراب آن جامعه در كارهایم آمده باشد. اما همیشه هم این حالت نیست. لحظه های زیبایی هم در زندگی هست. همانطور كه می بینید رنگ بندی زیبا در آثارم ممكن است با محتوای آنها همراهی نكند و این تضاد وجود داشته باشد.
● شما به دوره دوم كارهایتان با موضوع هویت اشاره كردید. در سال های گذشته این موضوع در ایران هم زیاد مورد بحث و گفت وگو قرار گرفت. شما وضعیت هنر نقاشی ایران را در حال حاضر چطور می بینید. راجع به دغدغه هویت، دغدغه معاصر بودن، دغدغه سنت و مدرنیته، دغدغه جهانی بودن و غیره كه امروزه در هنر ایران مطرح است چه نگاهی دارید؟
- من خیلی در جریان بحث هایی كه در این زمینه ها اشاره می كنید، قرار ندارم و در موقعیتی هم نیستم كه بتوانم راجع به نقاشی ایران صحبت كنم. این مستلزم دیدن آثار بسیار است و من آثار زیادی ندیده ام. مدت كوتاهی هم كه به ایران می آیم بعضی از نمایشگاه ها را می بینم و در جریان باقی كارهایی كه اتفاق می افتد نیستم. بطور كلی با شیوه ای كه براساس آن بعضی، مینیاتور را برمی دارند و كمی امروزی اش می كنند و عناصر دیگری به آن وارد می كنند، موافق نیستم. به نظر من باید یك برداشت خلاقانه از مینیاتور ایران صورت گیرد.
این شیوه قدرت بیان خودش را از دست داده است. ولی می توان با برخورد خلاقانه تر با سنت تصویرگری ایران كه فقط هم شامل مینیاتور نیست و نقاشی قاجار پشت شیشه و هنرهای تصویری را دربرمی گیرد، به هنر مدرن ریشه دار دست پیدا كرد. مثلا به نظر من بعضی از كارهای زنده رودی نمونه های موفقی هستند یا كارهای اولیه آقای كلانتری كه با كاهگل شروع كرده بود؛ یا هنرمندان دیگری مثل آقای عمامه پیچ، آقای مسلمیان و دیگران كه هر كدام به نوعی آن چیزهایی كه شما گفتید در كارهایشان منعكس است.
فكر می كنم در كنار اینها زمینه های تئوریك راهم باید تقویت كرد. نقاشی امروز باید علاوه بر نقاشی فیلسوف، جامعه شناس هم باشد و هنر را هم خوب بشناسد در واقع همه اینها را باید با هم پیش ببرد تا به یك زبان جدیدی دست پیدا كند.
علیرضا یزدانی
منبع : روزنامه همشهری


همچنین مشاهده کنید