جمعه, ۱۰ فروردین, ۱۴۰۳ / 29 March, 2024
مجله ویستا

گواهان رسالت پیامبر اسلام


گواهان رسالت پیامبر اسلام
«وَ یَقُولُ الَّذِینَ كَفَرُوا لَسْتَ مُرْسَلاً قُلْ كَفی‏ بِاللَّهِ شَهِیداً بَیْنی وَ بَیْنَكُمْ وَ مَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْكِتَابِ؛
كسانی كه كافرند می‏گویند: تو فرستاده خدا نیستی. (در پاسخ آنان بگو:) همین بس كه خدا و آن كس كه علم كتاب نزد اوست میان من و شما گواه است».
در نخستین آیه این سوره‏(۱) خداوند با صراحت هر چه تمام‏تر، تصدیق كرد كه قرآن كتابی است كه از طرف پروردگار جهان به پیامبر نازل شده است چنان‏كه فرمود: «وَالَّذِی أُنْزِلَ إِلَیْكَ مِنْ رَبِّكَ الْحَقُّ» و در پایان سوره می‏فرماید: همین بس كه خدا و كسی‏كه علم كتاب پیش اوست بر رسالت تو گواهی می‏دهد.
مشكلی كه در گواهی دادن خدا به نظر می‏رسد این است كه چگونه می‏توان اطمینان پیدا كرد كه خداوند بر حقانیت مدعی نبوت گواهی داده است.
با بررسی دقیقی می‏توان پرده از روی این‏گونه شهادت‏ها - كه در قرآن مكرراً وارد شده است - برداشت؛ زیرا اولاً، داوری جامعه بی‏غرض عرب، بر این بود كه قرآن كلام خداست و از نظر فصاحت و بلاغت، حلاوت و شیرینی، جاذبه و كشش، جمال و زیبایی در درجه‏ای است كه هرگز نمی‏توان با آن مبارزه نمود. با توجه به این موضوع كه آنان می‏دانستند قرآن كلام خداست و همگی از زبان قرآن می‏شنیدند كه خداوند باصراحت، رسالت او را تصدیق می‏كند، مسأله گواهی دادن خداوند بر صدق گفتار او روشن می‏گردد.
ثانیاً، دلیل نبوت پیامبر به قرآن منحصر نبود؛ بلكه خداوند رسالت او را با انواع دلایل و معجزات همراه ساخته بود و هرگز خداوند حكیم این معجزات را در اختیار فرد ناصالح نمی‏گذارد. این‏كه او را با این اسناد مجهز نموده است، خود نوعی شهادت عملی بر رسالت اوست.
در این دو وجه و یا دو تفسیر شهادت، مقصود از «گواهی دادن خدا» همان تصدیق نبوت و رسالت اوست كه گاهی به‏طور لفظی و زبانی است و گاهی به صورت عملی .
● شاهد دیگر برای رسالت
در ذیل آیه، شاهد دیگری را نیز یاد آور شده و می‏فرماید: «وَ مَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْكِتَابِ» یعنی علاوه بر خدا، شخصی كه علم كتاب نزد اوست به رسالت من نیز گواهی می‏دهد. اكنون باید دید مقصود از این شخص كه گواهی می‏دهد و علم كتابی كه در نزد اوست، چیست؟!
اعجاز و انجام كارهای خارج از قدرت بشر، از طرق شناسایی پیامبران واقعی و تشخیص آنها از مدعیان دروغین نبوت است، البته راه منحصر به فرد نیست؛ زیرا تصریح پیامبر قبلی، كه نبوت خود او با دلایل قطعی ثابت شده است، به نبوت و پیامبری فردی كه پس از وی به رسالت می‏رسد، یكی دیگر از طرق شناسایی پیمبران واقعی از مدعیان قلابی است.
هر گاه خصوصیات و مشخصات دقیق پیامبری در كتاب‏های انبیای پیشین، به‏طور روشن بیان شود و آورندگان آن كتاب‏ها با صراحت، علایم و نشانه‏های پیامبر بعدی را كه پس از آنان خواهد آمد، برای مردم بازگو كنند و پس از مدتی، شخصی با داشتن تمام آن علایم و مشخصات، ادعای نبوت و رهبری نماید، طبعاً افراد بی‏غرض مطمئن می‏شوند كه این فرد، همان موعود آسمانی است كه در كتاب‏های پیامبران پیشین، گزارش‏هایی از او وارد شده است.
قرآن مجید در آیات فراوانی، نبوت پیامبر گرامی اسلام را از این راه ثابت می‏كند و می‏گوید نام و نشان و خصوصیات پیامبر اسلام در كتاب‏های تورات و انجیل وارد شده است شما می‏توانید با مراجعه به آن كتاب‏ها حقیقت مطالب را به دست آورید؛ مثلاً آن جا كه می‏فرماید:
«اَلَّذِینَ یَتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبِیَّ الْأُمِّیَّ الَّذِی یَجِدُونَهُ مَكْتُوباً عِنْدَهُمْ فِی التَّوْرَاهِٔ وَ الْإِنْجیلِ؛(۲)
آنان كه از پیامبر درس‏نخوانده‏ای، كه نام و خصوصیات او را در تورات و انجیل می‏یابند پیروی می‏كنند».
به عبارت دیگر، گواه دومی كه آیه مورد بحث یاد آور می‏شود گواهی دادن كسانی است كه بر محتویات و مضامین كتاب‏های آسمانی آگاهی و احاطه كامل و گسترده‏ای دارند. این افراد در موقع بررسی كتاب‏های آسمانی، به نشانه‏های بعدی آگاه می‏گردند و اگر همه این مشخصات را در وجود پیامبر گرامی اسلام جمع دیدند، بر نبوت و راستگویی پیامبر گواهی می‏دهند و به حمایت از او برمی‏خیزند. از این رو، در این سوره یادآور می‏شود برخی از اهل كتاب، كه از پیروان حقیقت و دور از بیماری تعصب هستند، از نزول قرآن بر پیامبر خوشحال و شادمان می‏شوند چنان كه می‏فرماید: «اَلَّذِینَ آتَیْنَاهُمُ الْكِتَابَ یَفْرَحُونَ بِمَا أُنْزِلَ إِلَیْكَ؛(۳) كسانی كه كتاب به آنها داده‏ایم، از قرآنی كه بر تو نازل شده است، شادمان می‏گردند زیرا محتویات آن را با آن‏چه در تورات و انجیل خوانده‏اند، مطابق و برابر می‏یابند.
بنابر این، مقصود از «كتاب» در جمله «وَمَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْكِتَابِ» همان كتاب‏های آسمانی است و مقصود از شخصی كه «علم كتاب» پیش اوست، كسی است كه از مضامین آنها آگاهی كامل دارد، خواه نصرانی باشد یا یهودی و یا مسلمان.
در این صورت تعجب نخواهید كرد كه روایات شیعه‏(۴) اتفاق بر این دارند كه مقصود از كسی كه «علم كتاب» نزد اوست امیرمؤمنان علی بن ابی طالب(ع) است و امام باقر گفتار خود را، كه مقصود از آن علی(ع) است، چنین مدلل می‏فرماید:
«إنه عالم هذه الاُمهٔ بعد رسول اللّه(ص)؛(۵)
او یگانه عالم و دانشمند بزرگ امت پس از پیامبر است».
مقصود امام، بیان فرد كامل از این معنای وسیع و كلی است نه بیان فرد منحصر؛ زیرا نه تنها علی(ع) در این معنای كلی داخل است؛ بلكه همه پیشوایان معصوم شیعه، كه آگاهی كاملی از كتاب‏های آسمانی دارند، در این حقیقت شریكند. در ضمن حدیثی تصریح فرموده و می‏گوید: «إیانا عنی و علی أفضلنا و أولنا و خیرنا بعد النبی؛(۶) مقصود از جمله «كسی كه علم كتاب پیش اوست» همه ما هستیم و امیرمؤمنان نخستین پیشوا و برترین ما و بهترین فرد پس از پیامبر گرامی است».
در این صورت می‏توان برای جمله یاد شده معنای وسیع‏تری قائل شد كه نه تنها دانشمندان طراز اول اسلام، یعنی پیشوایان بزرگ دین شامل شود بلكه دانشمندان و علمای اهل كتاب را نیز دربرگیرد به‏خصوص آن گروه كه بعدها روی همین اطلاعات كافی از كتاب‏های آسمانی به آیین اسلام گرویدند؛ مانند عبدالله بن سلام و تمیم الداری و جارود.
در این جا ممكن است گفته شود، چگونه می‏توان برای آیه، معنای وسیعی یاد نمود كه علما و دانشمندان اهل كتاب را نیز شامل گردد در صورتی كه آیه در مكه نازل گردیده و در محیط نزول آیه، اهل كتابی وجود نداشت كه مشركان و كافران به آنها رجوع كنند؟
پاسخ این سؤال روشن است؛ زیرا هر گاه ما مفاد آیه را به دانشمندان اهل كتاب منحصر می‏كردیم جای این سؤال بود كه در محیط نزول آیه چنین افرادی و جود نداشت و مركز آنان در مدینه بود؛ ولی اگر گفته شود كه مقصود معنای وسیعی است كه برخی از افراد آن، هنگام نزول آیه در مكه وجود داشتند و برخی دیگر در مدینه، كه با گذشت زمان می‏توانستند به حقانیت رسالت پیامبر گواهی دهند، در این صورت مكی بودن آیه، اشكالی به‏وجود نمی‏آورد.
گذشته از این، سران شرك و كفر در مكه پیش از مهاجرت پیامبر اكرم با دانشمندان اهل كتاب، كه در مدینه می‏زیستند، تماس‏هایی داشتند و همواره از آنها می‏خواستند به متون كتاب‏های خود، مراجعه كنند و در باره صحت و عدم صحت نبوت پیامبر اسلام داوری نمایند.
ابن هشام می‏نویسد: در سال ششم بعثت پیامبر اكرم(ص) جمعیتی از طرف قریش، كه در میان آنها حارث بن نضر و عقبهٔ بن ابی معیط وجود داشت، رهسپار مدینه شدند، تا رسالت پیامبر اسلام را با دانشمندان یهود در میان بگذارند. آنان به نمایندگان قریش گفتند كه، از محمد سه موضوع زیر را سؤال كنید:
. حقیقت روح چیست؟
. سرگذشت جوانانی كه در روزگارهای پیشین از انظار مردم غایب شدند به كجا منجر گردید (اصحاب كهف)؛
. زندگی مردی كه در شرق و غرب جهان گردش كرد (ذوالقرنین) چیست؟
سپس افزودند: هر گاه وی به این سؤال‏ها پاسخ داد قطعاً پیامبر و برگزیده خداست. در غیر این صورت، باید با او مبارزه كرد. ابن هشام می‏گوید: نمایندگان قریش پس از ترتیب مجلسی، هر سه سؤال را در اختیار پیامبر گذاردند و وحی الهی پاسخ آنها را در سوره‏های اسراء، آیه ۸۵ و كهف، طی آیه‏های ۹ - ۲۸ و آیه‏های ۸۳ - ۹۸ داد.(۷) این بخش تاریخی حاكی است كه آن‏چنان نبود قریش با اهل كتاب هیچ گونه رابطه‏ای نداشته باشند.
گواه این حقیقت سی و ششمین آیه همین سوره است‏(۸) كه آشكارا گواهی می‏دهد برخی از اهل كتاب از نزول قرآن بر پیامبر خوشحال و شادمان می‏گردند، بلكه گاه‏گاهی برای كشف حقیقت با آن حضرت تماس داشتند. بنابر این، هیچ مانعی نخواهد داشت كه آیه، متضمن معنای وسیعی باشد كه همه افراد آگاه از مضامین كتاب‏های آسمانی را در بر گیرد، اگر چه فرد كامل و برتر آنها امیرمؤمنان و پس از وی پیشوایان دیگر، وارثان علم پیامبر هستند. در تفسیر آیه نظرهای دیگری نیز هست كه بیان آنها در این جا نمی‏گنجد.
قم، حوزه علمیّه، جعفر سبحانی‏
رجب ۱۳۹۴ / ۵ شهریور ۱۳۵۳
. «تِلْكَ آیَاتُ الْكِتَابِ وَالَّذِی أُنْزِلَ إِلَیْكَ مِنْ رَبِّكَ الْحَقُّ...» - رعد(۱۳) آیه ۱.
. اعراف (۷) آیه ۱۵۷.
. رعد (۱۳) آیه ۳۶.
. مرحوم علامه مجلسی، بسیاری از این روایت را در بحارالانوار (ج ۳۵، باب ۲۴، ص ۴۲۹ - ۴۳۶) گرد آورده است و هم‏چنین مرحوم سید هاشم بحرینی در تفسیر برهان (ج ۲، ص ۳۰۲ - ۳۰۴) و عیاشی در تفسیر خود (ج ۲، ص ۲۲۰ - ۲۲۱) قسمتی از این روایات را نقل كرده‏اند.
. بصائر الدرجات، ص ۵۸؛ بحارالانوار، ۳۵، ص ۴۳۲.
. تفسیر عیاشی، ج ۲، ص‏۲۲۰؛ بحارالانوار، ج ۳۵، ص ۴۳۳.
۷. سیره ابن هشام، ج ا، ص ۳۰۰ - ۳۱۰.
. «اَلَّذِینَ آتَیْنَاهُمُ الْكِتَابَ یَفْرَحُونَ بِمَا أُنْزِلَ إِلَیْكَ - رعد (۱۳) آیه ۳۶.
منبع : سایت بلاغ
منبع : سایت پیامبر اعظم


همچنین مشاهده کنید